Get Mystery Box with random crypto!

کانال علی نورانی

لوگوی کانال تلگرام alirecommends — کانال علی نورانی ک
لوگوی کانال تلگرام alirecommends — کانال علی نورانی
آدرس کانال: @alirecommends
دسته بندی ها: اخبار
زبان: فارسی
مشترکین: 1.32K
توضیحات از کانال

اینجا با هم با فرهنگ و جامعه ژاپن آشنا می‌شنویم و چیزهای جدید یاد می‌گیریم
مترجم و خبرنگار سابق ✏️

👉 Instagram.com/alirecommends
🌐 alinoorani.ir
📩 @alinoorani_nhk

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2022-05-06 09:27:24
به این بادبادکها می‌گویند کویی نوبوری .

دیروز روز کودک در ژاپن بود و این روزها همه جای شهر می توان رقص این بادبادکها را در باد دید. ماهی کوی (کپور) نماد قدرت و استقامت، عشق و شجاعت است. علتش هم این است که در افسانه‌های چینی این ماهی بر خلاف جهت آب به سمت بالای رودخانه شنا می‌کند و طاقتش بیش از همه ماهی‌هاست.

در ژاپن این ماهی‌ها نماد سامورایی ها هم بودند، جنگجویانی شجاع، وفادار و قدرتمند. برای همین در قدیم در ژاپن خانه‌هایی که پسر داشتند در این روز این بادبادکها را جلوی خانه‌شان آویزان می‌کردند و در خانه هم کلاهخودی واقعی یا نمادین به نمایش می گذاشتند به این امید که پسرانشان قوی و شجاع بار بیایند. روز پسربعد از جنگ جهانی دوم به روز کودک تغییر نام داد ولی چون هنوز روز جداگانه ای برای دختربچه ها هم وجود دارد، مراسم و سنت های مربوط به این روز تغییری نکرده است.
@ALIRECOMMENDS
596 viewsedited  06:27
باز کردن / نظر دهید
2022-05-06 09:20:52 سلام دوستان
این کانال چکیده ای از دغدغه ها و علایق من است و مطالب متنوعی در آن می گذارم. گاهی ممکن است درباره تجربیات زندگی روزمره ام در ژاپن بنویسم. گاهی ویدیویی از ژاپن می گذارم و گاهی مطالبی که به نظرم اهمیت دارند. در ضمن، معمولا بیشترین محتوا را در اینستاگرامم منتشر می کنم.
از همراهی شما سپاسگزارم و امیدوارم اگر برایتان جالب بود به دیگران بفرستید.

علی نورانی
@ALIRECOMMENDS
570 viewsedited  06:20
باز کردن / نظر دهید
2022-05-03 04:16:45
ساعت ۱۰:۳۰ شب با دوچرخه داشتم می‌رفتم دیدم یک زن کنار پیاده رو خم شده رو زمین. پا شد رفت آنطرف تر باز خم شد. فکر کردم مسته. بهش رسیدم. دیدم سر و وضعش مرتبه. با پاشنه بلند هی خم میشه از روی زمین ته سیگار ها رو با چاپ استیک بر می‌داره و میندازه توی پاکت! دلم…
145 views01:16
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 17:32:06 رفته بودیم رستوران. میز دسرها دو نوع قیمت داشت. یکی دانه‌ای ۱۶۵ ین بود و یکی بوفه باز خانوادگی بود که ۷۸۰ ین بود. با یک حساب سرانگشتی دیدیم اگر بوفه باز بگیریم و پنج تا دسر بخوریم پولمان درآمده. هیچ شکی نماند که بوفه باز به‎صرفه است. پس بوفه باز را انتخاب کردیم و پنج شش تا دسر آوردیم سر میز. شکلاتی، کارامل، ژله، تیرامیسو، ... حسابی غذا خورده بودیم و تقریبا سیر بودم که وسط خوردن دسرها حس بدی بهم دست داد. به خودم گفتم من که می‌دانم این همه شکر برایم ضرر دارد چرا منوی بزرگتر را انتخاب کردم؟ اگر دانه‌ای پول می‌دادیم احتمالا بهتر انتخاب می‌کردیم و بیش از حد نیاز دسر بر نمی‌داشتیم. اما ولع بوفه باز به ما غلبه کرده بود.

فروشگاهی آمریکایی وجود دارد به نام کاستکو، که بسته‌بندی‌هایش آمریکایی و غول‌آسا است. کیک‌های مافینش سه برابر مافین‌های ژاپنی است و حجم شکرش هم چند برابر. یک بسته ۹ تایی مافین را می‌توانی بخری مثلا ۱۰۰۰ ین (دقیق یادم نیست). اما احتمالا گوشت و مواد منجمد دیگر هم در فریزر و یخچال داری و معمولا یخچال آنقدر جا ندارد که بتوانی این باکس بزرگ را در آن جا بدهی. پس باید زودتر آن را مصرف کنی تا طعم کهنگی نگیرد. یعنی خودت می‌روی داوطلبانه چند برابر بیشتر از چیزی که خودت سالم می‌دانی شکر بر می‌داری و توی یخچال می‌گذاری و بعد همه را می‌خوری تا خراب نشود. چون حیف است. چون اینطور به صرفه‌تر است.

از این مثال ها زیاد است. شیشه ۲ لیتری نوشابه به‌صرفه‌تر از یک لیتری است و یک لیتری خانواده به‌صرفه‌تر از ۲۵۰ سی سی است. بسته شکلات یک کیلویی به‌صرفه‌تر از بسته جیبی است... اما چیزی که یادمان می‌رود این است که ما می‌خواستیم به خیال خودمان در هزینه صرفه‌جویی کنیم (و سر فروشنده را کلاه بگذاریم؟) اما اصلا قرار نبود به خاطر سود اقتصادی و محاسبات ریاضی مصرفمان را چند برابر کنیم. یعنی پول بیشتری خرج کنیم و بیشتر از نیاز به زور در حلق خود بچپانیم و اسمش را بگذاریم مقرون به صرفه.

آن روز در رستوران از خودم پرسیدم، پس صرفه سلامتیم چه می شود؟ کدام یک بیشتر به صرفه سلامت خانواده ماست؟ آیا چون در معادله ریاضی قیمت پنج دسر برابر با یک بوفه باز بینهایت است ما باید گزینه بینهایت را انتخاب کنیم؟ یا بهتر است آن چند درصد گرانتر را بپردازیم و در عوض شکر و چربی بیشتر را از خود دریغ کنیم؟ کدام در بلندمدت به‌صرفه‌تر است؟ خرج دوا و دکتر و بیماری یا چند درصد تخفیف غیرواقعی؟ آیا بدن ما هنگام دریافت سم شکر و چربی اضافه، متوجه می شود که کدام یک برایمان ارزانتر درآمده؟

راستی، صرفه‌ی مالی و صرفه ی سلامتی را گفتیم. اما صرفه‌زیست محیطی چطور؟ زغالی که از خشکاندن ریشه درختان بلوط زاگرس به دست می آید چقدر باید ارزان باشد تا برای آب و خاک کشورمان «بصرفد»؟

انکار نمی‌کنم که حتما کالاهای بی ضرری هست که زیاد خریدنشان خوب است و حتی باعث کاهش مصرف پلاستیک بسته‌بندی و کاهش سوخت حمل و نقل می‌شود. اما تجربه من نشان داده که ذهن ما انسان‌ها چندان با وفور و فراوانی سازگار نیست و اغلب در انتها نتیجه‌ای جز حیف و میل و زیاده‌روی نمی‌گیریم.
#چاقی_به_صرفه
#سلامتی

https://www.instagram.com/p/CdCYzZgPNDy/
286 viewsedited  14:32
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 17:32:05
263 views14:32
باز کردن / نظر دهید
2022-04-24 19:43:12 داشتیم با همسرم از آرامش تعطیلات دو روزه هفتگی و آثار آن در زندگی مشترک و خانواده می‌گفتیم.

در ایران تصمیم‌گیران با مخرب‌ترین شکل مداخله، یعنی حذف کاندوم و غربالگری، دنبال جوان کردن جمعیت‌اند. باید بگویم مسئولان گرامی، شما که اقتصاد نمی‌دانید. اما ساده‌ترین کاری که می‌توانید کنید این است که با ۵ روز کردن ایام کاری هفته کمی آرامش به ذهن و روان مردم بدهید. توضیح می‌دهم.

در ایران مردم مدام دارند خستگی جسمی و روحی روزهای کاری را به جمعه و خستگی مهمانی/گردش جمعه را به روز کاری بعدیشان حمل می‌کنند. اما وقتی هفته‌ای دو روز کامل تعطیل باشد واقعا ذهن آدم از نو زنده می‌شود. آلودگی کمتر، استرس کمتر، بیشتر در کنار خانواده بودن، و بیشتر طعم زندگی را چشیدن… شاید اینها باعث فرزندآوری بیشتر انسان‌ها شوند. اما قطعا جبر و زور و سرک کشیدن در اتاق خواب مردم و تصمیم‌گیری جای والدین برای پذیرفتن ریسک داشتن نوزاد ناقص و معلول باعث نو شدن وجوانی جمعیت نمی‌شود. (بماند که مشکل اقتصادی از بسیاری جهات پررنگ‌تر از باقی مسائل است.)

شاید فکر می‌کنید ایران بیش از حد تعطیلات دارد و اینطوری به اقتصاد ضربه میخورد. اما واقعیت چنین نیست. ایران در سال حدود ۲۵ روز تعطیلی رسمی دارد و ژاپن حدود ۱۶ روز. اما ژاپنیها هفته‌ای دو روز تعطیل هستند و ما یک روز. بنابراین برعکس تصور عام، ما در ایران تعداد روزهای تعطیلمان در سال خیلی کم است. ژاپنیها در مجموع هر سال ۱۲۰ روز تعطیل هستند و ما حدود ۸۰ روز.

و من به وضوح می‌بینم که تعطیلی دو روزه آخر هفته آرامش و لذت بسیار بیشتری به همراه دارد و کاملا انسان را برای هفته کاری آینده آماده می‌کند. در ضمن به شخصه تا سو را هم دیده‌ام و در گذشته تجربه هفته کاری ۷ روزه را هم داشته‌ام یعنی بدون هیچ روز تعطیلی مدام کار کردن! به قدری فاجعه‌آمیز، استرس‌زا و فرسایشی است که از روز بیستم مغز انسان به التماس می‌افتد که چرا جمعه نمی‌شود! اما با تعطیلی دو روزه مغز کاملا از مشکلات هفته گذشته رها می‌شود و به آرامش می‌رسد.

تازه تعطیلی دو روزه باعث تحریک بیشتر اقتصاد هم می‌شود. فشار بالا روی مراکز خدماتی که در روز جمعه به حد انفجار میرسند بهتر توزیع می‌شود. سینماها، مراکز خرید، مراکز فرهنگی و هنری،… شاهد درآمد پایدارتری خواهند بود و توجیه اقتصادی راه‌اندازی مراکز تفریحی و خدماتی بیشتر می‌شود. مردم هم بیشتر و بهتر می‌توانند از این امکانات بهره ببرند. تازه فرصت رسیدگی به روابط اجتماعی و خانوادگی هم بسیار بیشتر خواهد شد و همه خوشحالترند.

خلاصه، اینها خوش‌خیالی نیست. چیزی است که من به عینه در توکیو یک کلانشهر شلوغ و پرجمعیت دیدم و تجربه کردم. اکثر کشورهای دیگر دنیا هم سیستم هفته کاری پنج روزه دارند و ما جزو کشورهای انگشت‌شمار در دنیاییم که با ۶ روز کاری داریم روح و جسم خودمان را سوهان می‌کشیم. یک عمر سیستم جیبوتی، فلسطین و سومالی را آزمودیم (شش روز کار و جمعه تعطیل). یکی بار هم ببینیم روش باقی دنیا چطور است.
188 views16:43
باز کردن / نظر دهید
2022-04-15 18:26:55
ژاپنیها به شدت عاشق خلق هیولا و لولو هستند. در ژاپنی به این هیولاها یوکای گفته می شود وتعدادشان بسیار زیاد است. این موجودات در ادبیات عامه و کتاب قصه های ژاپنی نقش پررنگی دارند و به همین دلیل همیشه انواع جدیدی از یوکای ها ایجاد می شود و تعدادشان بیشتر می شود. بعضی از مشهورترین هیولاهای فولکلور عبارتند از هیولای انسانی که صورت ندارد (نوپرابو)، مرد لاکپشتی برکه (کاپا)، چتر کهنه‌ای که پا و چشم و دهان دارد (کاراکاسا)، هیولای اسکلتی (گاشادوکورو)، زنی که شبها گردنش دراز می شود و کله‌اش در شهر می‌چرخد (روکورو کوبی) و…

حالا راه آهن غرب ژاپن برای جلوگیری از افتادن بچه‌ها زیر قطار پروژه‌ای تعریف کرده به نام «پروژه جلوگیری از سقوط کودکان در شکاف سکو و قطار». روشش برای دستیابی به این هدف چه بوده؟ یک هیولای جدید ساخته تا کودکان را از نزدیک شدن به لبه سکو بترساند!

سوکیماموری هیولایی بنفش شبیه به مارمولک است. در حفره‌ی سکو زندگی می‌کند و از زیر قطار در کمین نشسته و هر چه گیرش بیاید می‌بلعد، مخصوصا بچه‌های بازیگوش.

تصاویر و توضیحات بیشتر را اینجا ببینید:
https://alinoorani.ir/1401/01/26/metro-monster/
812 views15:26
باز کردن / نظر دهید
2022-04-14 18:09:03 .
این کیوی دانه‌سرخ را نیو نشانم داد. عکس رویش را دیده بود. چشمهایش خوب تصاویر و ظریف‌ترین نشانه‌ها را می‌بیند. با تعجب و صدای کلفتی که جدیدا حرف می‌زند تا بگوید بزرگ شده خودش را باد کرد و گفت بابا کیوی قرمز نخوردیم! حواسم به خرید بود و گفتم نه بابا قرمز نیست. زرد است. بماند که کیوی دانه‌زرد را هم نیو یادم داده بود. همان وقت که من با لبخندی کنایه‌آمیز می‌گفتم نه بابا داخل کیوی زرد نیست سبز است. اینها تبلیغات و نقاشی رویش است. اما او به چیزی که روی تصویر می‌دید اعتماد داشت. خلاصه خریدیم و دیدیم جل‌الخالق داخلش زرد است. و باز به من یاد داد که کیوی را مثل ژاپنیها با قاشق بخورم. این هم روی تبلیغات مغازه بود. این بار که گفت قرمز است هم گفتم بابا آن پرتغال خونی بود که خوردیم این یکی زرد است. گفت نه بابا این قرمز است. خریدیم ولی باور نکردم. هر چی نباشد چند پیراهن از او بیشتر پاره کردم و دستکم ۳۰ سال از او بزرگترم. کیوی را بردیم خانه و تویش قرمز بود.
بزرگسالی و کرختی در برابر تجربیات جدید همینطور آرام و بی‌صدا زیر پوست ما می‌رود. بدون آنکه بفهمیم پا به پیری زودرس می‌گذاریم. همان موقع که از تعجب کردن، از شگفت‌زده شدن برای احتمال اینکه توی کیوی قرمز باشد دست می‌کشیم. می‌گوییم ولی من هنوز برای کشف چیزهای جدید هیجان دارم. ولی اشکال اینجاست که خیلی می‌دانیم. دنیا را دیده‌ایم. کار جهان را دانسته و مفروض می‌گیریم. به خیالمان کودک ۴ ساله نمی‌تواند چیز جدیدی برای ارائه وسط بیاورد. اما او چیزی دارد که ما نداریم. چشمه جوشانی از اشتیاق و لوح تمیزی که می‌خواهد همه رنگ‌های دنیا را روی آن بپاشد و ببیند چه می‌شود.
409 views15:09
باز کردن / نظر دهید
2022-04-14 18:08:53
389 views15:08
باز کردن / نظر دهید
2022-04-13 07:13:36
۲۰ ژانویه. پایانِ نوشتن. چه‌وقت دوباره به سراغم می‌آید؟

۲۹ ژانویه. دوباره سعی کردم بنویسم، عملا بی‌فایده بود.

۳۰ ژانویه. همان ناتوانی قبل. به ندرت ده روز در نوشتن وقفه انداختم و انگار دیگر رانده شده ام. بار دیگر تلاش‌های عظیمی پیش چشمم است. آدم باید مثل سابق شیرجه بزند، و سریع‌تر از یک غریق غرق بشود.

۷ فوریه. توقف کامل. شکنجه‌های بی‌پایان.

۱۱ مارس. زمان چه زود می‌گذرد؛ ده روز دیگر و هیچ دستاوردی نداشته‌ام. درست نمی شود. گهگاه صفحه‌ای خوب از آب درمی‌آید، اما نمی‌توانم آن را ادامه بدهم. روز بعد باز درمانده ام.

خانم لیلا لعلمی نویسنده‌ی مراکشی-آمریکایی این یادداشت‌های کافکا رو گذاشته و گفته که زمانِ ناامیدی به‌شون نگاه می‌ندازه -زمانی که نمی‌تونه چیزی بنویسه.

از کانال The Cather in the Rye @caulfild با کمی تغییر در ترجمه.

@ALIRECOMMENDS
523 views04:13
باز کردن / نظر دهید