Get Mystery Box with random crypto!

Amir Maddah امیرمداح

لوگوی کانال تلگرام amirmaddahavaz — Amir Maddah امیرمداح A
لوگوی کانال تلگرام amirmaddahavaz — Amir Maddah امیرمداح
آدرس کانال: @amirmaddahavaz
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 82
توضیحات از کانال

@AmirMaddahAvaz

Ratings & Reviews

4.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-05-19 20:42:02
امیر مداح
مهدی مداح

در جمع هنرجویان کلاس آواز و در
منزل شخصی امیر مداح به‌سال ۱۳۹۰

Join @Culture_Art_Music
310 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 20:42:02 Join @momtazvahed

صداها و بیان‌های گمشده و فراموش شده در آواز ایران

محمدرضا ممتازواحد | پس از انقلابِ ۵۷ ؛ «آواز» و موسیقی کلاسیک ایرانی، مسیر دیگری را پیمود. در خصوص آسیب‌شناسی و بررسی دلایل افولِ آواز در برهه‌ی اخیر، شاید در درجه‌ی اول، نگاه‌ها بیشتر به‌سمت قهر و غضبِ روا شده در طی این چهل ساله‌ی اخیر به موسیقی و بلاتکلیفی این هنر، جلب گردد ولی به‌زعم راقم این سطور، تغییر ایدئولوژی هنری- موسیقایی و دگرگون شدن زیبایی‌شناسی آوازی در این راستا بسیار مؤثر بود. این روندِ فکری که از آن به‌جنبش هنری بازگشت به‌گذشته و احیای سنت هم نامبرده می‌شود، از اواخر دهه‌ی چهل (و با تأسیس دو مرکز مهم «دانشکده‌ی موسیقی دانشگاه تهران» و پس از آن «مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی») آغاز گشته بود که با وقوع انقلاب اسلامی و وقایع پس از آن، برای بروز و ظهور خود فرصت مناسبی را یافت.
آراء و نظراتی که اغلب، در اندیشه‌های هنرمندانِ جریان‌سازی چون «نورعلی برومند» و «داریوش صفوت» ریشه داشت که حتی در سالهای پایانیِ حکومت پیشین، رسانه‌های دیداری و شنیداری و حتی برنامه‌ی قدیمی و پرسابقه‌ای چون «گلها» را نیز متأثر ساخت و «هوشنگ ابتهاج» در تبلور این نظام فکری- هنری در «رسانه»، حقیقتاً نقش بسزایی را ایفاء کرد. همانطور که شرحش رفت، شرایطِ کشور و حالات و روحیات مردم در زمان انقلاب و شرایط پس از آن به‌خصوص در زمان جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران، این جریان هنری را در طول عمرِ مفید چندین ساله خود، تثبیت و تحکیم کرد ولی دیری نپایید که در زمان ثبات کشور، زمانه، چیز دیگری را از موسیقی ایرانی طلب می‌کرد.
اتفاقاً، بهترین و مؤثرترین آوازخوانانِ پس از انقلاب در همان برهه حدوداً ده ساله‌ به‌عرصه رسیدند ولی نظام فکری و ایدئولوژی حاکم شده بر آنان، به‌طور کلی خوانشی از آواز و موسیقی را به‌همراه داشت که به «نوبت و ترتیب»خوانی منتهی می‌شد و «کیفیت‌گرایی» جایش را به «کمیت‌گرایی» داد. در این بُرهه‌ی زمانی، «ردیف» به منزله‌ی وحی مُنزَل و چونان اُبژه‌ی محض و لاتغیّر، تعبیر و تداعی گشته و نگاه مجریان هنری به‌موسیقی ایرانی و اساساً به‌ردیفِ موسیقی ملی، نگاهی صرفاً ابژکتیو بود. حال فارغ از عده‌ی قلیلی که نگاه «سوژه»وار را به «اُبژه»وار برگزیدند و نسبت به خوانشِ خود از ردیف، رویکردی سوبژکتیوی را معمول داشتند ولی فضای غالب و جوِ حاکم بر موسیقی ایرانی البته با قدری رنگ و لعاب، «ردیف‌خوانی» و «ردیف‌نوازی» را گفتمانِ اصلی خود قرار داده بود.
جدا از تبعات سازنده ... (ادامه‌ی نوشتار در بخش کامنت‌ها )
https://www.instagram.com/p/CO7sMWtM4vg/?igshid=1v8mtp7v3r29z
276 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 20:42:02 چرا ستاره‌‌ی امثالِ امیر مداح که در زمانی نه چندان دور در سپهر رسانه‌ای رصد شد، پس از مدتی و در طول زمان نادیده انگاشته شد؟! زمانی که امیر مداح در رادیو به اجرای برنامه می‌پرداخت، بسیاری از این نوآموزان و تازه به‌دوران رسیده‌های امروزی کجا بودند؟ ... امید است فراموشکاری از جامعه‌ی هنری و جامعه‌ی بزرگ کشور رخت بربندد.
با تمامی این اوصاف از نکته‌ی بسیار مهمی نیز نمی‌توان غافل بود و آن این‌که، هیچ‌کس در هر رتبه و مرتبه‌ای از نقد مبرا نبوده و نیست و امیر مداح نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهد بود.

¤کوتاه در خصوص نشست‌های «آیین آواز»
نشست آیین آواز با اهداف «احیای آواز ایرانی»، «تجدید دیدار با آوازخوانان پیشکسوت و قدیمی» و «معرفی چهره‌های جوان و به‌خصوص میانسالانِ ناشناخته و یا کمتر پرداخته شده»؛ نشست‌های ماهانه‌ی خود را در فرهنگسرای ارسباران پشت سر می‌گذارد. مبدع و مبتکر این طرح، «علی شیرازی» (آوازپژوه و خواننده) است. علی شیرازی در بهار ۹۴، نشست ماهانه‌ی «شب آواز ایرانی» را در حوزه هنری پایه‌گذاری کرد، هر چند که حضورش در شب آواز ایرانی به پنج نشست خلاصه شد ولی خدمات و زحماتش در یاد و خاطره‌ی جامعه موسیقی همیشه باقی ماند.
اما شیرازی این بار به‌حول و قوه‌ی الهی و با مشورت و بهره‌گیری از نظراتِ هنرمندان، پژوهشگران و اصحاب رسانه، به‌طرح جدیدتری دست یازید که جلوه‌ی متفاوتی را از نشست‌های موسیقایی مرسوم، به منصه‌ظهور رسانده است. او این بار در فرهنگسرایی که بی‌اغراق، قُطبِ موسیقیِ فرهنگسراهای پایتخت می‌باشد، آغاز به‌از سرگیری طرح جدید خود کرد. حمایت همه‌جانبه و بی‌شائبه‌ی مدیران و دست‌اندرکارانِ ارجمند این فرهنگسرا، به‌خصوص موسیقی‌دانِ فرهنگساز، جناب «شهرام صارمی» (مدیر سابق بخش موسیقی فرهنگسرای ارسباران) در برپایی سلسله نشست‌های «آیین آواز» و بی‌شمار نشست‌ها و برنامه‌های موسیقایی دیگر، نشان از حمیت و خودجوشی اهالی فرهنگ در عصر انفعال رسانه‌های جمعی را دارد.
به‌زعم راقم این سطور، این «جریان‌سازی»، امثالِ شهرام صارمی را جدا از مقام هنری آنان، به‌منزلت و مقام بالاتری چون «خادم فرهنگی» ارتقاء بخشیده است، که رسالتی بس خطیر ولی در عین حال رشک‌برانگیز است. جریان‌سازانِ فرهنگسازی که با دست خالی، فرهنگسازی می‌کنند. شُکر که این جریان، کشوری شده و در اقصی نقاط ایران هم، شاهد نشست‌هایی چون آیین آواز هستیم.

این نوشتار - با اندکی اختصار و تلخیص - به‌تاریخ ۲۵ تیر ۹۸، در روزنامه‌ی صبا به‌چاپ رسید.
#امیر_مداح #امیرمداح #محمد_رضا_ممتاز_واحد #قول_و_غزل_در_ساز_و_قلم

Join @momtazvahed
https://www.instagram.com/p/CO7sMWtM4vg/?igshid=1v8mtp7v3r29z
179 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 20:42:01 مداح به‌فوت و فن اجرا، به‌میراث به‌جای مانده از فعالیت وی در عرصه‌ی تعزیه و تئاتر نیز مربوط می‌شود.
او حتی در مایه‌گزینی و انتخاب مایه‌ی اجرایی در آواز یاد شده در نشست آیین آواز، مناطق مُدالی را در فضای شور و دشتی در نظر گرفت و انتخاب کرد که هم با مضمون شعر، هم با نوعِ مجلس و هم با حضار و مقطعِ زمانی اجرا (حدوداً ساعات منتهی به‌شب) تناسب داشت. امیر مداح در خوانشِ آوازی خود به‌بسط و گسترش ملودی در فضای مُدال هر تکه یا گوشه اهتمام دارد و ملودی‌سازی و ملودی‌پردازی در آوازِ وی کاملاً نمود می‌یابد .
مهندسیِ آوازِ امیر مداح و طراحیِ طرح آوازی در آواز اجرا شده توسط وی و توجه به اِلِمان‌های هندسه‌ی آوازی (تناسب، تقارن و توازن) بسیار قابل تأمل است. مداح در سومین نشست آیین آواز، آواز خود را با این بیت زیبا به‌پایان رساند:
یه روزی تنها و عریون پا گذاشتیم توی جاده
یه روزم میریم از اینجا با یه پیراهن ساده
و اما نکته‌ای که نباید از قلم بیفتد و آن این که وحی مُنزَل نیست که شعر آواز حتماً از اشعار کلاسیک انتخاب گردد، بلکه می‌توان با سروده‌ای محاوره‌وار اما غنی و پرمعنا، با زبان روز هم آواز خواند. از همنوازی جوانِ آتیه‌دار، رامتین راستی (نوازنده تار) نیز باید به‌نیکی یاد کرد. هر چند که در جواب آواز، آن هم در برابر آوازخوانِ مجربی چون مداح، پنجه و مضرابش کم‌تجربه نشان می‌داد ولی در اجرای قطعات ریتمیک بسیار خوب و تحسین‌برانگیز عمل کرد.
همانطور که در شرح‌حال امیر مداح اشاره شد، اهتمام به‌هنر آیینی تعزیه و شناخت از موسیقی مذهبی اصیل و چندآموزی در زمان تحصیل هنرِ آواز، وی را به‌پختگی و خودشناسی در آواز رهنمون ساخت. در لحن و بیانِ آوازی ِ امیر مداح، رنگ و لعابی از رنگین‌کمانِ آواز قدما به‌خصوص بزرگان مکتب و شیوه‌ی تبریز یا آذری به‌خوبی و به‌روشنی قابل درک است.

¤تحلیل مختصری از یک اثر آرشیویِ امیر مداح
یک قطعه‌ی کوتاه صوتی از جناب امیر مداح به‌دست راقم این سطور رسید که وی در آن، اجرای قَدَرقدرتی از تکه‌ی عراق را در فواصل دستگاه ماهور به‌نمایش گذاشته است. این قطعه گویا در جمع هنرجویان کلاس آواز و در منزل شخصی امیر مداح به سال ۱۳۹۰ اجرا شده است که توسط یکی از هنرجویان ایشان (محمدرضا یزدانی) توسط ریکوردر ضبط شده و نوازنده‌ی سه‌تارِ این اثر، فرزند ارشد ایشان، «مهدی مداح» است. ظرایف و دقایق نهفته در این اثر به هیچ‌وجه گفتنی و نوشتنی نیست.
مداح در این اثر چون استاد قلم‌زنی است که پس از ساخت یک اثر نفیس، در صدد کنده‌کاری و پس از آن در پیِ پرداختِ قطعه خود بر می‌آید. این کنده‌کاری و پرداخت و صیقلی نمودن، ریزه‌کاری‌های این قطعه را بسیار افزون داشته است. بیانِ آوازی مداح در این قطعه آواز، با خوانشِ آوازی‌اش در نشست آیین آواز متفاوت است ولی نشان از این حقیقت دارد که امیر مداح، هر چند در آواز حایز سبک شخصی است ولی این لحن و بیان، ریشه در سنت دارد. مداح، قائل و قائم به شیوه‌ی آوازخوانی قدما است.
تحریرِ ابتدای آوازِ عراق او مشتمل بر دو جمله (period) است که جمله‌ی دوم خود، از دو عبارت (phrase) تشکیل یافته است. طرحِ ملودیک (melodic's pattern) در عبارتِ دومِ جمله‌ی دوم، انگاره‌ی ملودیک عراق را کاملاً عیان و تداعی می‌سازد. همین تحریرِ ابتدای اثر، خود چندین ماه تمرین می‌خواهد که بشود حق مطلب را با آن ظرافت و دقتی که جناب مداح معمول داشته است، به‌خوبی ادا کرد. امیر مداح این بیتِ حافظ شیرازی را درخصوص قطعه‌ی کوتاه حدوداً دو دقیقه‌ای خود برگزیده است:
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
ادای تحریر در مصوت‌های بلند و توجه به‌حس کلمات و موسیقیِ حروف و نوانس‌های بجا و تغییر رژیست‌های ناگهانی به‌خصوص در هنگام فرود، یک قطعه آواز عراق ماندگار را به‌یادگار گذاشته است. این قطعه آواز مؤید تأثیرِ امیر مداح از شیوه و صدای پر قوت و پر تحریرِ استادش، جناب کریم صالح‌عظیمی است. البته مطالعات عمیق و چندین دهه‌ی امیر مداح را در خصوص آثار مضبوط جناب «اقبال آذر» و سایر آوازخوانان قدیم نمی‌توان کتمان کرد. امیر مداح حتی از آن تحریر مهجوری که فقط در حنجره و آوازِ «سعادتمند قمی» به‌یادگار مانده هم غافل نبوده است.
همانطور که شرحش رفت، اهتمام به‌سنت و سبک و شیوه‌ی آواز قدما، توجه و بهره‌گیری تام از پتانسیل غنی موسیقی مذهبی اصیل (به‌خصوص تعزیه) و حس و حال و ذوق شخصی و حالات درونی و رجوع به‌خویشتن خویش، بیانِ آوازی امیر مداح را تشکیل داده است. نشانه‌شناسی و پیام‌شناسیِ آواز او ریشه در معانیِ پیدا و پنهانِ آوازش دارد. آثار فراوانی از امیر مداح از جمله چند اثر ارکسترال به‌آهنگسازی هادی آرزم در آرشیو رادیو و تلویزیون موجود است که هنوز هم پخش می‌شود.
حال، دلیل اندوه راقم این سطور که در بدو نوشتار هم به آن اشاره شد، این است که
@momtazvahed
134 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 20:42:01 تئاتر روی آورد. از «رکن‌الدین خسروی» در این خصوص بسیار بهره برد و ایفای نقش و آوازخوانیِ هم زمان مداح در چند اجرای صحنه‌ای، در کارنامه هنری او از آن ایام به یادگار مانده است.
اما از آن پس و از ابتدای دهه شصت به‌صورت جدی به‌آواز و فراگیری و اجرای آن پرداخت. «چندآموزی» و تأثیر آن در خصوص امیر مداح، کاملاً آشکار و مبرهن است. نخست بهره‌گیری کوتاه‌مدت از محضر «نصراله ناصح‌پور» و پس از آن ورود به رادیو و آغاز همکاری با گروه معارفِ این رسانه شنیداری و به‌خصوص آشنایی با شخصیت تأثیرگذار، شادروان «حسین صبحدل» که در خصوص مباحث «شعرشناسی» و «تلفیق شعر و موسیقی»، توفیقِ تلمذ و بهره‌گیری را برای وی به‌همراه داشت. مداح در همان سال‌ها یک دوره ردیف عالی و تکمیلی را در محضر «کریم صالح‌عظیمی» پشت سر گذاشت.

¤اجرای خوب امیر مداح در سومین نشست «آیین آواز»
در سومین نشست آیین آواز، حضار شاهد هنرنمایی هنرمندی بودند که شنیدن صدا و دیدن اجرایش فارغ از بهره‌مندی و حظّ وافر از آواز او، اندوه و حسرت فراوانی را هم به‌قلب راقم این سطور و اقلیتی دیگر فزون آورد. امیر مداح در این نشست، آواز و اجرای متفاوتی را برپایه‌ی سروده‌ای از شاعر گرامی «سهیل محمودی» و همراه با تار هنرمند جوان و خوش‌آتیه «رامتین راستی» به‌نمایش گذاشت که با آوازها و اجراهای مرسوم در این روزگار کاملاً متمایز و متفاوت جلوه می‌نمود.
به‌زعم نگارنده، اصلی‌ترین و یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت امیر مداح به‌غیر از کانون خانوادگی و تعلیمات پدر بزرگوارش، پایگاه‌ی تعزیه بوده است. تعزیه، شبیه‌خوان را می‌سازد و هم فُرم خوانش و هم حرکات بدن را در حین ایفای نقش به‌حالتی هماهنگ و موزون در می‌آورد. حُسن صوت و خودسازی در زمان فعالیت در حوزه‌ی تعزیه، سبب شد که امیر مداح در سن بیست سالگی خواننده‌ی رادیو شود و با شخصیت مشکل‌پسند و سختگیری چون حسین صبحدل همکاری نماید.
در اینجا لازم است ذکر خیری از حسین صبحدل صورت پذیرد. در مورد این مرد بزرگ (حسین صبحدل) که در جهت اعتلای موسیقی مذهبی در رادیویِ بعد از انقلاب زحمات و خدمات بسیاری را متقبل شد باید بسیار سخن گفت و نوشت ولی افسوس که مجال نوشتار اندک و موضوع آن در خصوص بحث دیگری است.

¤کوتاه در خصوص بیانِ آوازی امیر مداح
امیر مداح صاحب صدایی است که به‌لحاظ مباحث کمی و کیفی صدا، حایز مؤلفه‌های مطلوب و مطبوعی است. اما مبحث مهم‌تر در مورد ایشان، بهره‌گیری از صدا و توانمندی‌های صوتی اوست. زیرا حُسن صوت ودیعه‌ای الهی است و هُنرِ خواننده و آوازخوان این است که از این زیبایی، بهترین بهره‌برداری را به‌عمل آورد. اجرای امیر مداح در سومین نشست «آیین آواز» اجرای روایت‌گونه‌ای در آواز بود که شاید بتوان آن را «آواز روایی» نام نهاد.
آواز مداح براساس سروده‌ی زیبایی از سهیل محمودی، روایتگر یک داستان بود، داستانی که قصه زندگی آدمی، از تولد تا مرگ را با توجه به مضامین بلند عرفانی، اما به‌زبان محاوره و فارغ از کلمات ثقیل و بسیار ساده و بی‌پیرایه به‌نمایش گذاشت. در اجرای مداح، «حس و حال» حاکم بود نه «قیل و قال»، «تجربه» حاکم بود نه «آزمون و خطا»، «تفکر» حاکم بود نه «تفنن» ! متأسفانه بیشتر اجراهای امروزی حتی در آواز کلاسیک ایرانی حالاتی شبیه به‌ژانگولر و شعبده‌بازی به‌خود گرفته است.
ردیف موسیقی ملی که سرچشمه‌ی لایزال «ایده» و «ملودی» است، حایز حالات متنوع و بی‌شماری است. بیشتر حالاتِ بشری در رپرتوار موسیقی ایران قابل درک و لمس است و اما به‌حالت مطبوعِ موسیقایی آن؛ به‌عنوان نمونه «مویه»ی ردیف، همان مویه و گریه است ولی موسیقایی است؛ «نهیب»ِ ردیف، همان نهیب و تشر است ولی موسیقایی است؛ «معربد»ِ ردیف، همان عربده و نعره است ولی موسیقایی است! جالب است حالتی چون «نعره» هم در حالات نغمات موسیقی ایرانی مسموع و محسوس است ولی حالت مطبوعِ موسیقایی دارد. این نشان از لطافت نهانیِ این نوبت و ترتیب و زنجیره‌ی الحان است، حال این انصاف است که با «جیغ» و «فغان» و تولید صداهای عجیب و غریب از گلو که گاه با عرض پوزش از ساحتِ محترم خوانندگان این سطور، به باد گلو و آروغ شبیه می‌نماید، حالات متعالی موسیقی ایرانی را زشت و ناپسند و گوش‌خراش جلوه نماییم؟! نوآوران و نوپردازانِ امروزی، خلاقیت را در چه می‌بینند؟! در «جیغ» و «سکسکه»؟! ... ای کاش که این جیغ‌ها لااقل قدری موسیقایی می‌بود! و افسوس که این عده، اسب مراد را هم سوارند و میدان‌دارانه، یکه‌تازی می‌کنند.
اما در اجرای امیر مداح و اقلیتی چون او، متانت و وقار حاکم است. حُسن صوتی و به‌خصوص هنرِ بهره‌گیری از صدا و تفکر حاکم و غالب در خصوص ملودی‌پردازی در آواز و شعرگزینی، آواز وی را دلچسب و گیرا ساخته است. جالب این‌که در حین اجرای زنده، کوچکترین حالت عجیب و غریب در حالت بدنی او نمایان نمی‌گردد و البته اینها به‌غیر از تسلط همه‌جانبه‌ی
@momtazvahed
120 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 20:42:01 در تداوم برگزاری سلسله نشست‌های «آیین آواز»
صداها و بیان‌های گمشده و فراموش شده در آواز ایران

محمدرضا ممتازواحد | پس از انقلابِ ۵۷ ؛ «آواز» و موسیقی کلاسیک ایرانی، مسیر دیگری را پیمود. در خصوص آسیب‌شناسی و بررسی دلایل افولِ آواز در برهه‌ی اخیر، شاید در درجه‌ی اول، نگاه‌ها بیشتر به‌سمت قهر و غضبِ روا شده در طی این چهل ساله‌ی اخیر به موسیقی و بلاتکلیفی این هنر، جلب گردد ولی به‌زعم راقم این سطور، تغییر ایدئولوژی هنری- موسیقایی و دگرگون شدن زیبایی‌شناسی آوازی در این راستا بسیار مؤثر بود. این روندِ فکری که از آن به‌جنبش هنری بازگشت به‌گذشته و احیای سنت هم نامبرده می‌شود، از اواخر دهه‌ی چهل (و با تأسیس دو مرکز مهم «دانشکده‌ی موسیقی دانشگاه تهران» و پس از آن «مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی») آغاز گشته بود که با وقوع انقلاب اسلامی و وقایع پس از آن، برای بروز و ظهور خود فرصت مناسبی را یافت.
آراء و نظراتی که اغلب، در اندیشه‌های هنرمندانِ جریان‌سازی چون «نورعلی برومند» و «داریوش صفوت» ریشه داشت که حتی در سالهای پایانیِ حکومت پیشین، رسانه‌های دیداری و شنیداری و حتی برنامه‌ی قدیمی و پرسابقه‌ای چون «گلها» را نیز متأثر ساخت و «هوشنگ ابتهاج» در تبلور این نظام فکری- هنری در «رسانه»، حقیقتاً نقش بسزایی را ایفاء کرد. همانطور که شرحش رفت، شرایطِ کشور و حالات و روحیات مردم در زمان انقلاب و شرایط پس از آن به‌خصوص در زمان جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران، این جریان هنری را در طول عمرِ مفید چندین ساله خود، تثبیت و تحکیم کرد ولی دیری نپایید که در زمان ثبات کشور، زمانه، چیز دیگری را از موسیقی ایرانی طلب می‌کرد.
اتفاقاً، بهترین و مؤثرترین آوازخوانانِ پس از انقلاب در همان برهه حدوداً ده ساله‌ به‌عرصه رسیدند ولی نظام فکری و ایدئولوژی حاکم شده بر آنان، به‌طور کلی خوانشی از آواز و موسیقی را به‌همراه داشت که به «نوبت و ترتیب»خوانی منتهی می‌شد و «کیفیت‌گرایی» جایش را به «کمیت‌گرایی» داد. در این بُرهه‌ی زمانی، «ردیف» به منزله‌ی وحی مُنزَل و چونان اُبژه‌ی محض و لاتغیّر، تعبیر و تداعی گشته و نگاه مجریان هنری به‌موسیقی ایرانی و اساساً به‌ردیفِ موسیقی ملی، نگاهی صرفاً ابژکتیو بود. حال فارغ از عده‌ی قلیلی که نگاه «سوژه»وار را به «اُبژه»وار برگزیدند و نسبت به خوانشِ خود از ردیف، رویکردی سوبژکتیوی را معمول داشتند ولی فضای غالب و جوِ حاکم بر موسیقی ایرانی البته با قدری رنگ و لعاب، «ردیف‌خوانی» و «ردیف‌نوازی» را گفتمانِ اصلی خود قرار داده بود.
جدا از تبعات سازنده و مخرب این جریان (که متأسفانه یکی از مخرب‌ترین اثراتش، رویکرد متوسط‌گرایی را در مباحث کمی و کیفی صدا در عرصه‌ی آواز رقم زد که البته ثمره‌ی نهایی آن، حال و روز فعلیِ آواز ماست که در ایام «قحطی» است) ؛ اینک در حال حاضر - تقریباً و تحقیقاً- با چهار گروه از آوازخوانان و خوانندگان مواجه هستیم: آوازخوانان و خوانندگانی که به جایگاهِ خود رسیدند و باید می‌رسیدند (چون شایستگی آن را داشتند)، آوازخوانان و خوانندگانی که به جایگاهی رسیدند که نباید می‌رسیدند (چون شایستگی آن را نداشتند)، آوازخوانان و خوانندگانی که به‌هر دلیل نتوانستند و یا به‌آنان اجازه و مهلت داده نشد که به‌جایگاهِ خود برسند و در نهایت، آوازخوانان و خوانندگانی که به‌جایگاهی رسیدند ولی خیلی زود فراموش شده و یا به‌گوشه‌ای رانده شدند.
حال فارغ از عوامل داخلی و خارجی مؤثر در هر کدام از این رویدادها که گاه به‌محرمانه‌ترین و مرموزانه‌ترین مسائل درون جامعه‌ای موسیقی منتهی می‌گردد، یکی از تأسف‌آورترینِ موارد در خصوصِ آوازخوانان و خوانندگان، همان دسته‌ای هستند که به‌جایگاهی رسیدند ولی بنا به‌دلایل نامعلوم و گاه چه‌بسا پشت پرده‌ای، به دست فراموشی سپرده شدند. صداهای گمگشته و فراموش شده‌ای که در دهه‌ی شصت، به‌کرات از بلندگوهای رادیو و تلویزیون، به‌گوش می‌رسید. یکی از اهداف نشست‌های «آیین آواز»، یافتنِ این دسته از هنرمندان در اقصی نقاط کشور است.

¤مختصری از شرح حال «امیر مداح»
«امیر مداح» متولد ۱۳۴۱ در تهران است. نخست، تعلیمات موسیقی را نزد پدرش شادروان «حسین مداح» که از تعزیه‌خوانان قدیمی بود فرا گرفت و سپس در کودکی و سنین نُه سالگی، همراه با پدر در تعزیه‌ها به‌شبیه‌خوانی می‌پرداخت. اهل فنِ موسیقی واقفند که «تعزیه» تا به چه حد در حفظ و پاسداری از الحان ردیف موسیقی ملی نقش داشته و چه بسیار از آوازخوانان و خوانندگان موفقی که از این پایگاه برخاسته‌اند. به‌گواه تاریخ، حس و حال نهفته در این هنر آیینی، در تعالی هنری برخی از شبیه‌خوانانِ روی آورده به‌هنر آواز، سهم بسزایی را ایفاء کرده که در مورد امیر مداح این مسأله به‌وضوح مشهود است.
آمیختگی دو هنرِ نمایش و موسیقی در تعزیه، مداحِ نوجوان را بر آن داشت که در نوجوانی و در سنین هفده سالگی ابتدا به هنر
@momtazvahed
113 views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 18:03:16 رباعی: حکیم عمر خیام نیشابوری (ریاضی‌دان، شاعر و فیلسوف ایرانی)
دکلمه‌ی اشعار: احمد شاملو
آهنگساز: فریدون شهبازیان
خواننده: محمدرضا شجریان

کانال قول و غزل در ساز و قلم
@momtazvahed
112 views15:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 18:03:16 ترانه های خیام
نگارش : محمدرضا ممتازواحد
"رباعی" نیز چون سایر قالب های شعری ( همچون مثنوی، دوبیتی، چهارپاره و ...) نقشی موثر و تثبیت شده ای در زنجیره ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی داشته است و گاه در مقام "تکه" یا "گوشه" ای مشهود و مبرهن است. این تاثیرگذاری به قدری است که در برخی روایات، تکه ای را تحت عنوان "رباعی" در ردیف دستگاه شور (و همچنین دستگاه نوا) گنجانده اند که گویا این ملودی منسوب به "حبیب سماعی" است. این تکه هم به صورت آوازی (متر آزاد) و بیشتر به صورت ضربی (متر بسته) اجرا می شود که یکی از معروفترین اجراهای آن به شکل ضربی، مربوط به اجرای "محمدرضا شجریان" است که با یکی دو رباعی از مولانا (نازار دلی را ...) صورت گرفته است که البته میتوان با رباعی هر شاعر دیگری خواند و اجرا کرد.
ولی سخن از "خیام نیشابوری" است. فارغ از "خیام خوانی" (یا به عناوین دیگر "خیامی" یا "رباعی خوانی") که در شهرهای استان بوشهر معمول و مرسوم است، یکی از ماندگارترین اجراها در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی مربوط به آلبوم خیام (به سال 1356) می باشد که با همکاری "احمد شاملو" (گوینده اشعار)، "فریدون شهبازیان" (آهنگساز) و "محمدرضا شجریان" (آواز) صورت پذیرفت. خاطره ای از "احمدرضا احمدی" (مدیر وقت واحد موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) را دریغ می دارم که بیان نکنم: 《... معروفترین کار [فریدون شهبازیان] هم شعرهای خیام بود که با آوازخوانی شجریان انجام شد که موسیقی اش را شهبازیان ساخت و شاملو هم شعرها رو دکلمه کرد. شجریان از نظر من [احمدرضا احمدی] بی نظیر بود و می توانم بگویم که او حرفه ای ترین آدمی است که من در زندگی ام دیده ام. در سال 1356 مثلا در آلبوم خیام تنها یک نوبت آمد و ایستاد و عادت داشت که دستش را روی کمرش بگذارد. در همان یک نوبت، بسیار ایستاده و شیک، یک ضرب آواز خواند. این آلبوم که به شکل کاست منتشر شده بود موفقیت بسیار چشم گیری داشت.》( به نقل از مصاحبه سایت سازباز با احمدرضا احمدی)

گزیده ای از مطلب مذکور در روزنامه همشهری به تاریخ 29 اردیبهشت 95 به چاپ رسید.

کانال تلگرام محمدرضا ممتازواحد (قول و غزل در ساز و سخن)
https://telegram.me/momtazvahed
105 views15:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-19 18:02:39 Join @momtazvahed

«عبدالوهاب شهیدی»، خلاّق
و نوآور در دکوراسیونِ آوازی

نگارش: محمدرضا ممتازواحد
اگر آوازخوان را به‌مثابه‌ی یک «دکوراتور» (Dekorātor) درنظر بگیریم، اولین کارِ او - شاید - تغییر «دکورِ» صحنه‌ی آواز باشد. اما دکوری از پیش تثبیت شده‌ (منظور "ردیف موسیقی ملی" است) که تمامی چیدمان، آذین، زینت و آرایه‌های آن، دقیقاً در سر جای خود است و سختی این تغییرِ چیدمان، دقیقاً در همین نکته است که دکوراتور (آوازخوان) موظف است دو قانون مهمّ را در تغییرِ دکوراسیونِ خود اِعمال نماید؛ صیانت از «اصالت» و حراست از «وجاهت».

اما اصالت و وجاهتِ در چه؟! «اصالت» در نوبت‌و‌ترتیب‌خوانی و قائل و قائم بودنِ بر سنت‌های ناب موسیقی کلاسیک ایرانی و «وجاهت» در پاسداری و نگاهبانیِ امانتدارانه از اصالتی که رُکنِ رکینِ فرهنگی و اصلِ مسلّمِ تمدن بشری یعنی «موسیقی» است. هنری که در زمره «میراث ناملموس بشری» بوده و از جمله هنرهایی است که «زنده» است! ۱

حال در مورد استادِ پیشکسوت و آوازخوانِ صاحب‌سبک شادروان «عبدالوهاب شهیدی» (متولد اول مهر ۱۳۰۱ و درگذشته در بامداد ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰)، این تغییرِ دکوراسیون (Dekorāsiyon) از ایشان دکوراتوری (Dekorātor) ساخت که با این‌که بیش از چهار دهه از سکوت اجباری‌اش گذشت، اما تا ابد نُقلِ مجالسِ آوازدوستان خواهد بود.

شهیدی از آنجا که از دانش‌آموختگانِ رشته‌ی تئاتر و نمایش بود از حال و هوای این هنر به‌ویژه هنرِ آواگری (Vocalization) در آواز بسیار بهره برد و با ملحوظ ساختنِ این حالات و حرکات در آوازش، از تأثیراتِ نوازندگی بر فضای آواز غافل نشد. شهیدی به‌غیر از آشنایی با نواختن ساز سنتور، به‌نوازندگی عمیق با ساز عود نیز مشغول شد و حداعلای نوازندگی این ساز نه‌تنها در تغییرِ دکوراسیونِ آوازش که حتی تونالیته‌ی آوایی‌اش را نیز، سخت تحت‌تأثیر قرار داد.

اما مهم‌ترین عامل تغییرِ چیدمان شهیدی با رویکردی اصیل و موجه، گرته‌برداری استادانه‌ی او از موسیقی محلی در بسترِ موسیقی دستگاهی بود. شهیدی از گنجینه موسیقی فولکلور اقوام و نواحی ایران‌زمین غافل نبوده و با وارد ساختن این موسیقی در مَحمِلِ موسیقی دستگاهی، تغییرِ دکوراسیونی را موجب شد که‌ بر قوانینِ مهمِّ ذکر شده در بدو نوشتار یعنی «اصالت» و «وجاهت» پایبند بود.

اما نکته‌ی مغفول مانده در این خصوص، شخصیت هنری او بود که همواره منشِ هنری را در راستای روشِ هنری خود، پیش برده و این مؤیدِ این نکته است که اقلیتی از ماندگارانِ عرصه‌ی اصالت و وجاهت در هنرِ موسیقی ایران‌زمین، ابتدا به‌تعالی شخصیتی رسیده و سپس در هنرِ خود متعالی شدند.
روحش در مینوی ابدی، به‌شادی جاویدان باد.

پی‌نوشت:
۱. با بررسی تمدن‌های بشری و مطالعه‌ی تاریخ تمدن ملل مختلف و با مواجهه با پاسخ این پرسش که در قدیم، چه ملتی را متمدن می‌نامیدند و اکنون چه ملتی را متمدن می‌نامند؟ در این میان اصل مسلمِ «فرهنگ» و نقش مسجلِ آن در شکل‌گیری تمدن‌های بشری، حایز اهمیت و یادآوری است.
درخصوص بررسی آثار و میراث فرهنگی، هرچند آثار، بناها و محوطه‌ها و اساساً «میراث فرهنگی ملموس» مقوله فرهنگی پراهمیتی است ولی آن‌چیز که «میراث فرهنگی ناملموس» را شایان اهمیت بیشتری می‌سازد، زنده بودن این دست از میراث فرهنگی است. زبان (گویش‌ها و لهجه‌ها)، ادبیات (کلاسیک، روایی و شفاهی)، آداب و رسوم، موسیقی، هنرهای اجرایی و نمایشی (رقص‌ها، بازی‌ها و جشن‌ها)، فنون (دانش‌ها و مهارت‌ها) و.... ، نه‌تنها از حیث هویت و تعلق به‌آحاد بشر و جوامع که از منظر گفتگوی بین جوامع با فرهنگ‌های مختلف و مهم‌تر از همه، «زنده» بودن آن‌ها، حایز اهمیت فوق‌العاده‌ای است.

این نوشتار به‌تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، در خبرگزاری تسنیم منتشر شد.
#شهیدی #عبدالوهاب_شهیدی #آواز #عبدالوهاب_شهیدی_خلاق_و_نوآور_در_دکوراسیون_آوازی #آواگری #اصالت #وجاهت #محمد_رضا_ممتاز_واحد #قول_و_غزل_در_ساز_و_قلم
https://www.instagram.com/p/CPAsR5nMIpL/?utm_medium=copy_link
117 views15:02
باز کردن / نظر دهید
2021-05-13 10:27:47 #عیدانه ( #چهارگاه)

آواز : #محمدرضا_شجریان
تار : #فرهنگ_شریف
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
اجرای رادیو به مناسبت عید فطر
@papyroo3
138 views07:27
باز کردن / نظر دهید