2023-04-07 10:45:15
#پارت70
البته در تخیالتم!
نفس نفس می زد و برگشتم،
و دیدم ادی کنار همون دختر پرستاره که یونی فرمش رو دزدیدم؛
ایستاده و داره با خنده بهش چیزی می گه.
گیج گفتم:
-چیه؟ چرا جنی شدی؟
به دختره چشم داری بی حیا؟
هولم داد و با قدم های بلند رفت سمت ادی.
برش گردوند و یقیش رو گرفت،
و چسبوندش به دیوار، ادی کوتاه تر بود
چاغ تر،
و کرولال هیکلی تر و، وحشی تر!
ادی مبهوت دادی زد و دستش رو برد سمت شوکرش،
که دید شوکرش توی جیبش نیست!
مبهوت به کرولال نگاه کرد،
و پرستاره جیغ زد و دویید تا نگهبانا رو صدا بزنه.
که پاهام رو خیلی نامحسوس درازکردم.
زیر لنگی گرفتم که رو هوا معلق شد.
اوپس خورد زمین!
ادی با دستش دنبال شوکرش بود؛
که کرولال شوکر رو از لابه لای دستاش درآورد؛
و جلوی چشم ادی مبهوت گرفت
و تکونش داد.
و با پشت شوکر کوبید تو صورت ادی.
بلند زدم زیر خنده و دست زدم و گفتم:
-بزن بترکونش کچلو.
روانیا ریختن دورمون و همه شروع کردن به جیغ و داد و بالا و پایین پریدن؛
و بعضیا ام مثل منگال نگاه می کردن.
کرولال ادی رو انداخت زمین و لگدی به پهلوش زد.
ادی داد زد و من نیش چاکوندم.
دختر پرستاره بلند شد و جیغ زد.
و من دستام رو بلند کردم و به حالت شیرجه گفتم:
-اینم یه شیرجه خوشگل...
و مستقیم پریدم روش که جیغی زد.
و رسما از هم پاشید!
صدای سوت نگهبانا اومد.
و روانی هارو کنار زدن و من از رو دختره بلند شدم.
و اون تکون نمی خورد بدبخت فکر کنم
مرده بود!
روحش شاد دختر خوبی بود.
935 views07:45