Get Mystery Box with random crypto!

لیبراسیون/لیبرالیسم

لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم ل
لوگوی کانال تلگرام cafe_andishe95 — لیبراسیون/لیبرالیسم
آدرس کانال: @cafe_andishe95
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 5.94K
توضیحات از کانال

🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#مشروطه_پادشاهی
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ایرانشهری

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

3

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2022-06-05 16:30:27 اینکه جنبش‌های توتالیتر بیشتر بر شرایط خاص یک تودهٔ متشکل از افراد جدا جدا و ذره‌ذره‌شده استوار است تا بر یک جامعهٔ توده‌ای بی‌ساختار، با مقایسهٔ نازیسم و بلشویسم که در اوضاع بسیار متفاوت در دو کشور آلمان و روسیه پدید آمدند؛ به خوبی نشان داده می‌شوند.

استالین برای تبدیل دیکتاتوری انقلابی لنین به یک فرمانروایی توتالیتر، ناچار بود که نخست یک جامعهٔ ذره‌ذره‌شده را به گونه‌ای مصنوعی در کشور بیافریند، حال آنکه همین جامعه را مقتضیات تاریخی برای نازی‌های آلمان به گونه‌ای طبیعی فراهم ساخته بود... زمانی که استالین آغاز بدان کرد که کشور را برای یک حکومت توتالیتر آماده سازد، همهٔ این طبقات و ملیّت‌های نوین بر سر راه او قرار گرفته بودند. او برای ساختن یک تودهٔ ذره‌ذره‌شده و بی‌ساختار، نخست می‌بایست بقایای قدرت در شوراها را از میان بردارد...در سال ۱۹۳۰، آخرین بقایای نهادهای کنونی پیشین ناپدید گشته بودند و یک دیوان‌سالاری حزبی بسیار متمرکز جای آن‌ها را گرفت... سپس حکومت بلشویک آغاز به از میان بردن طبقات کرد... انهدام کشاورزان که از نظر تعداد و دارایی، بالقوه نیرومندترین طبقهٔ شوروی را در آن زمان تشکیل می‌دادند، کامل‌تر و سنگدلانه‌تر از انهدام هر گروه دیگری بود و به بهانهٔ خلع‌ید از کولاک‌ها و «اشتراکی کردن کشاورزی» و با ایجاد قحطی ساختگی و بنه کردن کشاورزان صاحب زمین انجام پذیرفت... هیچ کس نمی‌تواند از طریق آمار یا منابع مستند دقیقاً تعیین کند که در چه زمانی همین اشتراکی کردن کشاورزی، دوباره یک طبقهٔ روستایی تازه با پیوندی از منافع مشترک پدید آورد که باز به همان دلیل کثرت عددی و دارا بودن جایگاه کلیدی در اقتصاد کشور، خطر بالقوهٔ مجددی را برای فرمانروایان توتالیتر مطرح ساخته بود...

دومین طبقه‌ای که می‌بایست گروهی نابود شود، طبقهٔ کارگر بود. کارگران به عنوان یک طبقه، از کشاورزان بسیار کم‌زورتر بودند و مقاومت بسیار کمتری نیز از خود نشان دادند، چرا که خلع‌یدِ خودانگیختهٔ مالکان کارخانه‌ها از سوی کارگران در گرماگرم انقلاب، برخلاف خلع‌یدِ زمین‌داران از سوی کشاورزان، بی‌درنگ از سوی حکومت عقیم شده بود و این کارخانه‌ها به عنوان اموال دولتی توسط دولت مصادره شدند، به این بهانه که «دولت در هرحال متعلق به پرولتاریا بود». نظام استاخانوفی که در اوایل دههٔ ۱۹۳۰ در کارخانه‌های کشور پیاده شده بود، هرگونه آگاهی طبقاتی را در میان کارگران از بین برد، نخست با یک رقابت وحشیانه و دوم با تثبیت یک اشرافیّت کارگری استاخانوفی که فاصلهٔ اجتماعی آن‌ها از کارگران عادی، طبیعتاً از فاصلهٔ میان کارگران و مدیران، شدیدتر احساس می‌شد...

به راستی که هیچ‌یک از این قربانی کردن‌های بزرگ انسان‌ها، یک دلیل موجه به معنای اصیل آن را نداشت. هیچ‌یک از این قشرهای اجتماعی تصفیه شده، با رژیم دشمن نبودند و بعید نبود که در آیندهٔ غیرقابل پیش‌بینی نیز دشمن گردند... ارعاب دیکتاتوری- که از ارعاب توتالیتر جدا است، زیرا تنها مخالفان مؤثر را تهدید می‌کند، نه شهروندان بی‌خطر و بدون عقاید سیاسی را- برای خفه کردن هرگونه فعالیت سیاسی آشکار یا پنهانی، حتی پیش از مرگ لنین کافی بود...

اگرچه تصفیهٔ طبقات از نظر سیاسی موضوعیت نداشت، امّا برای اقتصاد شوروی، به راستی که مصیبت‌بار بود. پیامدهای قحطی ساختگی در سال ۱۹۳۳، سال‌ها پس از آن در سراسر کشور احساس می‌شد. معمول کردن نظام استاخانوفی در ۱۹۳۵، با شتابانیدن دلبخواهانهٔ تولید و بی‌توجهی کامل نسبت به ضرورت‌های کار گروهی در تولید صنعتی، به یک «عدم توازن هرج و مرج‌آمیز» در صنعت جوان کشور انجامیده بود.

توتالیتاریسم-هانا آرنت
@cafe_andishe95
830 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 13:00:18 این تفکیک روحانیت به سنتی و مدرن،خوب و بد،پویا و متحجر، از آن تفکیک‌های مهمل است که به راستی در عالم واقع نمونه زیادی ندارد.

منابع معرفتی روحانیت، پویایی، نوبودن و متجدد بودن را نمی‌پذیرد و همواره مانعی برای حرکت جامعه به پیش است؛ و خوش‌بختانه جامعه ایران آن را دریافته است.

عده‌ای در همه این سال‌ها تلاش کردند که روحانیان را به دو دسته متحجر و پویا تقسیم کنند؛ این عده که عمومن از افراد موسوم به «روشن‌فکران دینی» و «نواندیشان دینی» بوده‌اند تلاش داشته‌اند که از این طریق از روگردانی مردم از دین به -زعم خودشان- جلوگیری کنند.

خمینی که خود یکی از متحجرترین روحانیان تاریخ معاصر ایران است از تحجر دیگر روحانیان می‌نالد:

«عده‌‏ای مقدس‌نمای واپس‌گرا، همه‌چیز را حرام می‏‌دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‏‌های دیگران نخورده است.»
صحیفه امام، ج ۲۱ ص ۲۸۷

روحانیان منابع معرفتی‌ای دارند که از آن جز تحجر و واپس‌گرایی بیرون نمی‌آید و اگر احساس می‌کنید که روحانیتی وجود دارد که برخی از حرف‌هایش برای یک انسان مدرن قابل توجه است، زیر تاثیر دانشگاه است و مراوداتی که برخی از روحانیان با دانشگاه و یا متون جدید داشته‌اند.

از طرفی دیگر اگر یک انسان غیرآخوند - حتا یک روستایی کم‌سواد- سخن از آزادی و مهربانی با دیگران بگوید حرف بزرگ و پیش‌روانه‌ای نزده است و مردم از کنارش عبور می‌کنند اما کافی است یک آخوند سخن از این بگوید که باید با دیگران مهربان باشیم و آن‌وقت است که عقول بشری متحیر می‌مانند که چه حرف نیکویی فلان آخوند زده است و تعریف‌ها و تمجید‌ها آغاز می‌شود.
دلیل مهم این توجه این است که مردم توقع ندارند که یک آخوند حرف از شفقت با غیر بزند و لذا متعجب می‌شوند؛ وگرنه مترقی‌ترین آخوند هم حرف‌های می‌زند که یک عقل بسیط و ناورزیده آن را درک می‌کند و بر زبان می‌آورد.
آخوند، آخوند است چراکه منابع معرفتی و دانشی که می‌اندوزد عموماً به کار بشر امروز نمی‌آید.

بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
126 views10:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 09:30:39
"رقابت باعث پیشرفت مداوم بهینه‌سازی در صنعت است. رقابت تولیدکننده را وادار می‌کند تا ضایعات را از میان بردارد و هزینه‌ها را کاهش دهد بلکه بتواند تولیداتش را ارزان‌تر بفروشد. رقابت، کسانی را که نمی‌توانند هزینه‌ها را کاهش دهند، وجین می‌کند و به این ترتیب، تولید را در دست کسانی متمرکز می‌سازد که کم هزینه‌ترند."
کلِیر ویلکاکس

عقل معاش، جیمز دی. گارتنی ، ریچارد ال. استروپ، دوایت آر. لی، تانی‌اچ. فرارینی ترجمه محمد ماشین‌چیان
@cafe_andishe95
288 views06:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 19:00:58
‏«یکی از ظرافت‌های حکومت‌های توتالیتر قرن ما این است که اجازه نمی‌دهند دشمنان‌شان به مرگِ بزرگ و دراماتیک یک شهید بمیرند و پای عقایدشان جان بدهند.

بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت توتالیتر کاری می‌کند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند.»

آیشمن در اورشلیم-هانا آرنت
@cafe_andishe95
544 views16:00
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 15:30:55
این کشور [کامبوج] در نتیجه لغو سلطنت در سال 1970 رنج زیادی دید. ما از آن حمایت می کنیم ، زیرا این نهادی است که کشور برای وحدت و توسعه خود به آن نیاز دارد.

یک ضرب المثل کامبوجی وجود دارد که می گوید در حالی که میوه می خورید ، فراموش نکنید چه کسی آن را کاشته است. ما نباید پادشاه خود و نقش حیاتی او را در تأمین پیروزی دموکراسی و بازگشت آرامش و ثبات در کشورمان فراموش کنیم.
اگر او در جریان انتخابات در اینجا نمی ماند، یا اگر شخصاً از شهروندان ما برای رای دادن درخواست نمی‌كرد، بدون تردید مردم از شركت در انتخابات می ترسیدند و ما به هیچ نتیجه ای نمی رسیدیم. و شاید ناظران بین المللی هم حاضر به آمدن نبودند.
هون سِن، نخست وزیر چپگرای کامبوج، ژوئیه 1998
مجله پادشاهی
@cafe_andishe95
585 views12:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 12:30:29
سخنی با هم‌میهنان در سراسر جهان

سخنان شاهزاده رضا پهلوی، با ایرانیان درون و بیرون از کشور - ۱۳ خرداد ۲۵۸۱ شاهنشاهی
538 views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 10:35:15 نقدی بر نقد اقتصادی مارکس

نقد به جان نظم سرمایه کم نیست و کماکان هم برقرار هست و در طول تاریخ خود هیچگاه بنا نبوده که مبری بماند.مساله اینجاست که شیوه مارکس برای صورتبندی نظری این نقد و اثبات این مدعا که «ترکیب تجارت آزاد+مالکیت خصوصی» مساوی ست با «انحصار/سرکوب/استثمار»نهایتا بر دو محور کلی بنا شده بود و نرخ استثمار(s) در معادله p=c+v+s که مبتنی بر همان ارزش اضافی سود سرمایه بود بر دو محور کلی در اسلوب منطقی مفصل بسته بود:
۱.یک تلاش برای انضمامی کردن مفاهیم انتزاعی
و
۲.استفاده از برهان خلف برای استدلال

مارکس ابتدا در کپیتال روی مفهوم کالا تکیه کرد و بعد به سراغ ارزش مصرفی و ارزش مبادله ای رفت.
در مجلد اول مبادله کالا را بر پایه قانون ارزش بنا کرد و ارزش کالا‌را نیز بر پایه خودِ کالا و میزان کاری که صرف تولید شده مفروض گرفت.
بعدتر هم برای حل مسئله زمان تولید و کار انفرادی و اجتماعی،زمانِ کارِ اجتماعا لازم را محکِ بلیّه ی میانگیری در محاسبه قرار داد.
این نکته بسیار حائز اهمیت هست که طرح مسأله ارزش به شیوه‌ ای که در آرا مارکس بیان شده،در سطح بالایی از تجرید صورت گرفته، و کالا در جهان واقعی لزوماً بر مبنای ارزش خود مبادله نمی‌ شود و عواملی چون عرضه و تقاضا،نرخ عمومی سود، هزینه تولید و تجمیعِ مطالباتِ مصرف و غیره… بر«قیمت» آنها تأثیرگذار است.

مارکس در مجلد سوم تلاش کرد استدلال خود را اینگونه صورت ببندد که برای اثبات مقادیر برابر کالاهای مختلف،وجود یک عامل مشترک ضروری ست که آن هم چیزی نیست جز مصرف مقدار برابرِ «نیروی کار»در فرآیند تولید؛
اما دقیقا ضعف استدلال مارکس که آن را مسئله ساز کرد،همین نکته ست که الگوی منطقی این استدلال بر یک مفروض انتخابی(مصرف نیروی کار) استوار شده و دیگر مولفه ها در محاسبه ارزش مغفول ماند.استدلال هم تنبل هست و هم پهلو به تقلیل زده...
وجه مشترک میان کالاها،به نیروی کار خلاصه نمیشود و در تجریدِ مارکس از ارزش مصرف،مولفه های دیگر همچون: ارزش مبادله ای و مطلوبیت،عامدانه یا سهوا انکار شده است.

نقد مارکس اما که مبتنی بر فهم بستری او در زمانه خود از مفهوم «کار»بود، با فهم متداول امروز ما از کار بسیار متفاوت هست.
برخلاف اسمیت، اراده محوری در صورتبندی مارکس اندازه گیری همین نیروی کار بود.
ارزش کالا (p) را معادل مجموع سرمایه ثابت(c)مانند زمین و ماشین آلات تولید،سرمایه متغیر(v)مانند سوخت و نیروی انسانی،و ارزش اضافی یا به قول رفقا نرخ استثمار(s) که در هجی مفاهیم ماهرانه عمل میکرد و متقاعدکننده میگفت که این محاسبه به مسلخ بازار نباید کشانده شود وگرنه حق ذی حقان مثله میشود.
اما در ورطه عمل و اجرا بود که پای لنگ این منظومه تازه هویدا میشد.چرا که با تمام تقلایی که در تفکیک سرشت دوگانه کار ساده و پیچیده،یا مباحث مربوط به مهارت اکتسابی و استعداد ذاتی در تجسم یافتگی های کالایی انجام شد،اما نهایت امر هرگز روشن نشد چه تجربه‌ای را مد نظر داشت. همان نکته ای که در نوشته‌های اقتصادی از آن به‌عنوان مسئله‌ی تقلیل یا تحویل یاد می‌کنند؛
روشن نیست چگونه کار ماهرانه می‌تواند مستقل از ارزش کالای تولید‌شده به کار ساده تقلیل یابد. مارکس توضیح نداد که چگونه این تقلیل انجام می‌شود، فقط مفروض گرفت، و برای هدف تحلیل خود چنین تقلیلی را انجام داد.
در واقع آن تفاوت‌های کیفی که ما در کار انضمامی تجربه می‌کنیم،یعنی در کار مفید و ناهمگنی های آن، در اینجا به چیزی کاملاً کمّی و همگن تبدیل شد و عملا در تبیین ناتمام ماند.

تفاوتِ دیگری که شایان ذکر و اهمیت هست،تفاوتی ست که بعضا موافقان و مخالفان عدالت توزیعی ثروت و درآمد،در مباحثه لحاظ نمیکنند.سرمایه ی در گردش با سرمایه ای که گردش را ایجاد و حمایت میکند متفاوت هست.
یا این امر که در پیگیری و سنجش طرح توزیع عادلانه،هم فاصله دهک ها و هم چگونگی توزیع می بایست محل مداقه قرار گیرد.چه در نظرگاهی که معطوف به عوامل تولید هست،و قیمتِ واحدِ کالا/خدمات مبتنی بر عرضه و تقاضا و غیره صورت بسته، و چه در نظرگاه های دیگری که معطوف به برابری در رفاه هست، همگی پیرامون توزیع درآمد(و نه ثروت)قوام می بندند.
ترم اقتصادی را که برای عالم مُثل افلاطونی ننوشتند و بالاخره می بایست قابلیت اجرایی هم داشته باشد.

اینکه با الغای مالکیت بخواهیم نرخ استثمار را در مدیومِ گرگ های بازار رها نکنیم و کارخانه را از سرمایه دارِ مرفه و بی درد و بی انصاف بگیریم و تبار و ورثه اش را به درک واصل کنیم و دو دستی تقدیم دولت کنیم و... فقط درصدی استثمار را اینگونه کلا به استثمار سپردیم.
برای لشگر بیکاران چاره دیگری نبود؟

مهدی سروشا
@cafe_andishe95
630 views07:35
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 20:46:21 ‏𖤓 مهارت‌های زندگی زناشویی (مشاوره)
@Couple_Skills_65

‏𖤓 آموزش انگلیسی۲ساله مبتدی تا آیلتس
@teacheruniversity

‏𖤓 ده هزار ترانه قدیمی و نوستالژیک
@mykhatereha

‏𖤓 آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS

‏𖤓 کتابخانه صوتی و pdf تاپ بوک
@Top_books7

‏𖤓 انگلیسی بی‌نظیر مخصوص کودکان
@easyfunnyEnglishforkids

‏𖤓 گذری بر ۸۰ سال موسیقی ایرانی
@jarasmusic

‏𖤓 کتاب، شعر، دکلمه
@DeyrBook

‏𖤓 انگلیسی رو اصولی و آسون یادبگیر
@novinenglish_new

‏𖤓 تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100

‏𖤓 مولانا و باغ سبز عشق
@baghesabzeshgh

‏𖤓 جامعه شناسی زن روز
@Zane_Ruz_Channel

‏𖤓 فروپاشی جوامع
@cafe_andishe95

‏𖤓 دانشجویان اقتصاد دانشگاه شریف
@Signal99

‏𖤓 مطالب حقوقی روز《مشاوره حقوقی》
@vakilbaashi

‏𖤓 آموزش رایگان بورس و ارزهای دیجیتال
@Reza_Ghanipur

‏𖤓 زبان ارشد و دکترا (نکات آیلتس)
@rahmaniquiz

‏𖤓 دانستنی‌ها و شگفتی‌ها
@donyatanawo

‏𖤓 دیوان حافظ ( صوتی )
@GHAZALAK1

‏𖤓 فقط کتاب‌خوان‌ها عضو شوند؛
@Fiction_12

‏𖤓 نظریه‌های جامعه‌شناسی
@sociologyat1glance

‏𖤓 نگاهی عمیق به «چالش‌های جامعه»
@v_social_problems_of_iran

‏𖤓 نکات ریدینگ و رایتینگ TOEFL و IELTS
@WritingandGrammar
226 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-06-02 19:00:12 ‍ به گمان من، شعار «طبیعی خوب است»، یا «خوب طبیعی است»، یکی از تناقض آلوده‌ترین عقاید انسان معاصر است. تاریخ فرهنگ بشر، اساسا در تلاش او برای دور شدن از طبیعت خود، و تاریخ تمدن، در کوشش او برای تغییر شکل طبیعت بیرون از خود، خلاصه می‌شود. تاریخ تلاش‌ها برای ساختن ابزار، از کشف آتش و ساختن سرپناه تا درست کردن جوی و اهلی‌کردن حیوانات و ...، همه در جهت تغییر طبیعت بوده است. همچنان که عموم کوشش‌های فرهنگی، از اختراع خط و آفرینش هنری تا آداب معاشرت و مسالمت، همه فاصله گرفتن از طبیعت بشری بوده است.
بر این اساس، ایده‌ی «طبیعی خوب است» اگر جدی گرفته شود، مستلزم بازگشت به دوران پیش از تمدن است. اگر این نتیجه ناپذیرفتنی است، معنای آن این است که در بسیاری از موارد، طبیعی خوب نیست.
در مورد احوال انسان، وقتی می‌گوییم این طبیعی است، گاه بیش از این که به معنای خوب باشد، به معنای چاره‌ناپذیر است. مثلا هنگامی که گفته می‌شود غرور، شهوت، خودخواهی انسان، طبیعی است، به این معنا نیست که این اوصاف ضرورتا به لحاظ اخلاقی خوب است. بلکه به این معناست که چون این امر ناگزیر است، اولا نباید از آن تعجب کرد، ثانیا نمی‌توان به خصومت با آن برخواست. چون طبیعی، و لذا «غیرقابل اجتناب» است. چون نمی‌توان برای براندازی آن نقشه ریخت، پس باید با آن کنار آمد؛ کنار آمدنی که با تعدیل و اصلاح آن منافی نیست. حتی منتقدانی که اخلاق کلاسیک را نقد کرده‌اند، از طبیعی بودن لزوما خوب بودن را نتیجه نگرفتند. بلکه به طرح غیرواقع‌بینانه بودن تغییر و نبود مستندی برای تصحیح آن، بسنده کردند.
در دفاع از سیاست؛ لیبرال دموکراسی مقتدر، مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
588 views16:00
باز کردن / نظر دهید