لیبراسیون/لیبرالیسم

2022-05-29 09:15:30 نقطه مقابل بی‌تفاوتی اخلاقی این نیست که هر ایده، عمل یا شخصی که مطابق مذاق ما، شعارهای ما یا قضاوت‌های لحظه‌ای ما نیست را به صورت کورکورانه، دلبخواهی و حق به جانب محکوم نماییم.
همه چیز را پذیرفتن و همه چیز را محکوم کردن دو امر متضاد نیست، آنها هر دو راه‌هایی برای فرار و طفره‌روی هستند اینکه بگوئیم «همه سفید هستند» یا «همه سیاه هستند» یا «هیچ کس نه سفید است و نه سیاه، بلکه خاکستری است» یک قضاوت اخلاقی نیست؛ بلکه فرار، از مسئولیت قضاوت اخلاقی است.

فضیلت خودخواهی، آین رند ترجمه پارسا بامشادی
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 19:00:57 مارکس از بزرگترین دین ستیزان تاریخ و حمله اش به سوسیالیستهای دینی.

کارل مارکس دین(مسیحیت)را ملامت میکند که پاداش را به آخرت احاله میدهد تا نابرابری های روی زمین را بهتر بقبولاند.

او سوسیالیستهای مذهبی را هم نقد میکند زیرا وابسته به اشرافیت هستند و بنابراین ارتجاعی هستند:

«همانطور که کشیش پیوسته دست در دست زمین دار حرکت کرده "سوسیالیسم کلیسایی" دوشادوش سوسیالیسم فئودالی حرکت می کند.»
او هماهنگی بین جامعه سرمایه داری و مسیحیت را نیز یادآور می شود:

«جامعه سرمایه داری در دین(مسیحیت)به ویژه نوع بورژوا مسیحی در پروتستانیسم در خداپرستی و..مناسبترین مکمل دینی را می یابد»

فاجعۀ اندیشه مارکس فراروی و تقابل او با سکولاریسم است.یعنی دشمنی و مخالفت او با دین چنان شدید است که سکولاریسم را باعث دوام از خودبیگانگیِ مذهبی می داند!
او پایداری دین را به طرزی ماتریالیستی با ساختار اجتماعی-اقتصادی توضیح میدهد.
دین در دید مارکس خود شر نیست بلکه نشانۀ شرّی است که در جامعه هست.

مخالفت با عوامل بیگانه ساز که دین نیز جزو آن هاست از اولویتهای مارکس بود پس نفی دین در کنار نفی سرمایه داری(بیگانه ساز)قرار میگیرد و ارائه قرائت دینی از تز مارکس جز نشانه سفاهت و عقب ماندگی سوسیالیستهای مذهبی و ذهن اسطوره اندیش آنان است.

بچه شیعه هایی که تا دیروز علی و حسین و فاطمه در ذهن داشتند و بی توجه به تضاد مبانی نظری ایده ها امروزه سنگ مارکس را بر سینه میزنند و با ماهیت دین ستیز و ضد وحیانی بودن دین نزد مارکس بیگانه هستند و اسطوره های رمانتیک مورد علاقه خود را به مارکس حقنه می کنند.با توجیهات مسخره همچون اینکه دین به مثابۀ افیونِ مورد نظر مارکس، تریاک و دارو نیز هست مارکس را از فردی ضد دین به شخصی موافق دین جا میزنند!

غافل از اینکه مارکس دین را ساخته بشر می داند و نه اینکه دین بشر را بسازد و افیون نامیدن دین از این وجه است که آنرا تسکین موقتی میداند اما دین شر و دنائتی است که باید درمان شود نه اینکه افیونی(دین) مُسَکنِ آن باشد.
او صراحتاً می گوید:
«محو شدن دین که به منزلۀ خوشبختی موهوم مردم است، در واقع خوشبختی واقعی آنان به شمار می آید»
یا
«دین، موعظه گر بی حمیتی، حقارت، فرمانبرداری - در یک کلمه، تمامی صفات پست - است. اما پرولتاریا به این پستی تن در نمی دهد»

در کمونیسم نهایی مارکس خبری از دین نیست.این نهایت دینستیزی یک فرد است.چه اگر کسی دین را قهراً نابود کند چه کسی که معتقد باشد دین شر فاسدی است برای توجیه وضع موجود که در نهایت خودبخود یا تحت شرایطی غیر قهری باید از بین برود،مقصدشان یک جاست:

بی دینی و حذف دین در معادلات بشری که با مخالفت با سکولاریسم جنبه پر رنگ دین ستیزی و نفی اختیار فرد برای گزینش دین را نیز در بر دارد و این یکی از نقاط سیاه تز های کارل مارکس بود.

@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 15:31:42 کانت چه فایده ای برای امروز ما دارد؟

فلسفه نقادی کانت چرخش بزرگی در تاریخ جهان بود و پیامدهای آن را تا امروز نیز می توان حس کرد. می توان گفت که تاریخ جهان به دو دوره پیش و پس ازکانت تقسیم شد. اگر جهان تا پیش از فلسفه نقادی کانت همچنان خام بود و متنوع ترین حوزه های معرفت و گوناگون ترین راه های دستیابی به آن را درهم می آمیخت، پس از كانت ورق برگشت و تقسیم بندی کاملا روشن و گریزناپذیر علم بر آن حاکم شد.

کانت برای نخستین بار چهار حوزه بزرگ علم را تعریف و به دقت از هم جدا کرد. موفق شد یک بار برای همیشه فلسفه را از الهيات جدا کند، برای ریاضیات و فیزیک دلیل موجه بیاورد و علاوه بر آن سنگ بنای کلِ علوم نوین طبیعی را بگذارد.

جدايی فلسفه و الهیات را کلیسا هرگز بر او نبخشید، زیرا كانت متهم شدالهیات این علمِ الهی را با نقل شناخت از اعتبار انداخته است و آن را به حيطه گمانه زنی و نظرورزی تبعید کرده است. خودِكانت مجبور شد در زمان حیاتش در برابر این اتهام از خود دفاع کند. برای مثال وی در توجیه کار خود نوشت:

«پس مجبور بودم معرفت را از میان بردارم تا برای ایمان جا باز کنم .»

آرسین
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 12:30:59 در انقلاب آمریکا نیروهای سیاسی رادیکال وجود نداشتند و کار عمدهٔ آن انقلاب ایجاد وحدت و یگانگی سیاسی بین مستعمره نشینان و استقلال از انگلستان بود.

جوهرهٔ انقلاب آمریکا در واقع منازعه ای میان منافع تجاری مستعمره نشینان با حکومت انگلستان است رهبران انقلاب حتی ادعای این را نداشتند که نظراتشان بکر و اصیل است. جان آدامز اعلام کرده بود: اصول سیاسی ما همان اصول ارسطو، افلاطون، سیسرون و همان اصول هرینگتون و جان لاک هستند یعنی اصولی که حکومتِ ناظر بر ما بر آن استوار است.

حتی گسترش حق رأی و انتخاب از نتایج مستقیم انقلاب آمریکا نبود بلکه نتیجهٔ میراث به جا مانده از نهادهای دموکراتیک استعمار انگلستان و نتیجهٔ برتری خرده مالکان در اکثر ایالات محسوب می‌شد
.
دایره‌المعارف دموکراسی، زیر نظر سیمور مارتین لیپست ترجمه کامران فانی و نورالله مرادی
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-28 09:31:15 تجربه جدید از فاشیسم

vs
فاشیسم به عنوان یک ایدئولوژی هرگز شکست نخورده بود. به صورت یک کیش بی منطقی و خشونت گرایی، نمی توانست با مباحثه و استدلال کنار زده شود: تا زمانی که آلمان نازی قوی به نظر می رسید، اروپائیان و سایرین به سوی آن وسوسه می شدند. فقط در میدان جنگ جهانی دوم بود که فاشیسم شکست خورد. حال همان اندیشه باز آمده است اما این بار کشوری که یک جنگ فاشیستی تخریبی را عملی می کند روسیه است. اگر روسیه پیروز شد فاشیست های سراسر جهان احساس آرامش خواهند کرد. اشتباه است اگر ترسمان از فاشیسم را به برخی از وجوه اقدامات هیتلر مثل قتل عام یهودیان محدود کنیم. فاشیسم در سرمنشا آن ایتالیایی بود، در رومانی هم محبوبیت داشت- در آنجا فاشیست ها مسیحیان اورتودوکس بودند و آرزوی پاک سازی مذهبی خشونت بار را در سر می پروراندند- پیروانی هم در سرتاسر اروپا و آمریکا داشتند. در تمام انواع متنوع آن، فاشیسم عبارت بود از برتری و پیروزی اراده بر عقلانیت.

به همین دلیل ارائه تعریف دقیق از فاشیسم مشکل افتاده است. اما روسیه امروز با بسیاری از ضوابطی که پژوهشگران مطرح می کنند همخوانی دارد. یک فرقه در اطراف یک شخصیت سازمان گرفته، که ولادیمیر پوتین است. یک فرقه مرده پرستان بر آن محیط است، پیرامون کشته شدگان جنگ دوم جهانی. یک افسانه در مورد یک عصر طلایی در گذشته در آن کانون گفتمان است، یعنی دوران شکوه سلطنت تزاری. که بایستی یک جنگ خشونت بار به حرکت در آید تا شکوه و جلال و جبروت موهوم گذشته را باز آفرینی کند- در این مورد جنگ اوکراین.

این اولین بار نیست که اوکراین مورد حمله قرار می گیرد. تصرف این کشور هدف اصلی جنگ هیتلر در سال ۱۹۴۱ بود. هیتلر باور داشت که شوروی، که در آن زمان بر اوکراین مسلط بود، یک حکومت یهودی است: او قصد داشت نقش شوروی را خود ایفا کند و بر سر زمین های حاصل خیز اوکراین مسلط شود، در آن صورت شوروی دچار قحطی می شد و آلمان به یک امپراتوری تبدیل می گردید. هیتلر تصور می کرد شوروی یک ساخته و پرداخته تصنعی است و اوکراینی ها هم مردمی استعمار پذیر. شباهت ها با رخداد های کنونی شگفت انگیز است.

از تیموتی اسنایدر، استاد تاریخ دانشگاه ییل.محمد طبیبیان
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 21:31:36 بهترین کانال های روشنگری تلگرام

بهترین فیلم های سال کن2020
@CinamaShahrFarang
اخبار و تحلیل سیاسی
@KHOD2
فرهنگ کتابخوانی
@KTYAB
علم بی‌انتهایِ امامانِ شیعه!
@IamKheradgera
انگلیسی‌ روزی 10 لغت !
@ENGLISHLANGUAGESS
"مکانیک" خودتان باشید !!!
@RANANDEGIQ
تاریخ ممنوعه را اینجا بخوانید !!!
@TARIKHEMAMNOOE
فردای ایران آزاد چگونه است؟
@IR_AZAD_FARDA
پایگاه مستقل خبری ائتلاف ده
@ETELAF10
دانستنیها !
@DAANESTA
کانال اگاهی های قرن ۲۱
@TURQUOISE_SHARG
جاهای دیدنی ایران !
@IRANGARDIN
چگونه مبارزه کنیم
@BASHAHZADEH2
افزایش اطلاعات عمومی !!!
@BEDANIMS
پروکسی پرسرعت !!!
@BESTPROXYSS
کانال ترفند (جورواجور)
@QUIZ400
پشت پردهای چپ جهانی
@RadioShahyad
انتقام گیرندگان قادسیه
@SarzaminAriyai
چرا با اسلام مبارزه کنیم؟
@Naghd_Joke
جنبشِ پاسی‌گویی و پارسی‌نویسی
@jonbeshezabanepak
متن‌های کوتاه و خواندنی
@KAFEH_SHER
میخواهند تو ندانی
@Hamseda_Ba_Shahzade
عجیب!!تئوری!!ترسناک!!دانستنی!!و...
@Dark_Moowd
لینکدونی پهلویسم
@tab_shahr_baran
مطالب آگاهی دهنده | انتی سیستم
@Anti_System2
زن و زندگی و مبارزه با رُزا
@ZANEMROOOZ
مکان‌های شگفت‌انگیز.!!
@IRANZAMIN2040
عاشقان پروفایل میهنی
@Modern_iranian
فداییان پهلوی
@PadshahiParlemaniIran
مستندسازان بی مرز
@Hamidsartitr1970
خیانت ریشه شکست ایرانیان
@Faryad_Haghighat
زنان زیرک
@rebelgirl_400
افشــای پشت پرده گـلـوبالـیسـت
@Azadi_Iran2577
ایرج میرزا و اشعار انتقادی اش
@Publisher_Ashkan
آخوند دوزاری
@J_M_IRAN
اخبار اعتراضات مردمان ایران
@V_O_IRANIAN
ملا گدا, در گل مانده
@Simorgh_Atash
زرخند یعنی طنز تلخ سیاسی
@ZARKHAND
زنان حذف نخواهند شد
@WOMENS_MAG
ریشخند به بردگی آخوند
@KFP_HUB
بازگشت رضاشاه
@Iranban2577
شاهنامه به صوت، آسان شده
@ShahnameAp
گنج های مخفی ایران
@KFP_IrShah
7889 فیلم جدید,وبزرگسال2022
@NEGAH_ONLINE
دانشگاه مجازی ایرانشناسی
@Zartosht_Setodeh
روش ساخت شات گان
@WeAreWinnerss
صداے ِ ســڪــوت
@OnlySookoot
مستندهای نایاب و ممنوعه
@MutedDocsKFP
افشای پشت پرده عنقلاب۵۷
@Mobarezan_Vatannews
دانستنی های جهان امروز
@SHOGO_JALEB
کلیپ آمیزش نوه مکارم شیرازی
@BIDARIEMELLI
چگونگی فروپاشی جوامع
@cafe_andishe95
کتب ممنوعه و نایاب ایرانی
@KFP_BOOKS
کتب صوتی ممنوعه
@MOBAREZAAAN
اخبار و تفاسیر فوری و انلاین،
@ETELAFEDAH
همه چیز درباره، کهن دیار ایران
@KOHANDYAR_IRAN
انلاین خبر
@BASHAHZADEH
‌ افشای دروغهای اسلام
@ISLIE
پوشش قیام مردم در آبادان و ایران
@PN_KFP

آدرس رسمی تبادلات لیستی ایران
@ZagsTab باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 14:27:47 در بابِ سازمان نظام مهندسی و وقایعی دردناک چون متروپل آبادان [مشکل از سیاسی‌کاری ست، دیواری کوتاه‌تر از مهندسین وجود ندارد...]

رامین زارعی

سیاست‌ها و راهبردهای دولت در بخش معماری و شهرسازی سبب می‌شود با توجه به اختیارات قانونی و مقررات مربوطه، بتواند نظام حاکم بر پروژه های شهری را تنظیم و تغییر دهد. حتی نظام تشکیلاتی حاکم بر سازمان نظام مهندسی در اختیار وزارت راه و شهرسازی و دولت است. این موضوع سبب می‌شود که مدیران دولتی در جایگاهی قرار گیرند که بر اساس منافع دولت ساختار حاکم را تعریف و یا تغییر دهند. به‌عنوان مثال برای کاهش هزینه‌های ساخت و ساخت از هر نظر، حق الزحمه خدمات مهندسی را ثابت نگه دارند تا عملکرد دولت در این بخش قابل قبول منظور گردد.[تعارض منافع در سطحی دیگر ازینجا آغاز می‌شود]این موضوع مصداق اولویت دادن منافع حزبی نسبت به منافع گروه عظیمی از فعالین حوزه ساخت و ساز شهری است. این موضوع بیشتر در تدوین مقررات و تفسیر آنها روی داده و می‌دهد که بر اساس قانون، اختیار آن‌ها بر عهده وزارت راه و شهرسازی است و مصداق اتحاد قاعده‌گذار و مجری قواعد بوده که از جمله عوامل نهادی ایجادکننده تعارض منافع در اشخاص است. برخی از مدیران عالی دولت خصوصن در وزارتخانه راه و شهرسازی، مالک، عضو هیات مدیره و یا سهام‌دار شرکتهای بزرگ ساخت مسکن هستند(!!)، تجربه نشان داده که این مسئله بر توقف یا عدم پیگیریِ مثلن پروژه مسکن مهر به‌عنوان یک وعده حکومتی به مردم موثر بوده است و این موضوع ناشی از جایگاه تعارض منافع در این ساختار هست. واقعیت این است که کلیه فرایندهایی که تصمیمات آن‌ها به نوعی لازم‌الاجرا محسوب می‌شود [سیاست کلی، قانون، آیین‌نامه، مصوبه]در صورتی که به صورت کافی شفاف و مشارکتی نباشد، به طور جدی در معرض ناکارآمدی، تعارض منافع و رانت‌جویی قرار خواهد گرفت، برای مثال، وقتی قوانین بطور مشارکتی و بدون حضور تمامی ذی‌نفعان و نخبگان حوزه‌ی مورد بحث قانون نوشته نشود، طبیعتن ممکن است منافع تمامی افراد در آن در نظر گرفته نشده و ناخودآگاه و یا خودآگاه قوانین تصویب شده تنها منفعت و مصلحت عده‌ای خاص را در نظر بگیرد، لذا این عدم شفافیت موجب ایجاد یا تقویت زمینه‌های تعارض منافع برای افراد در جایگاه‌های مختلف می‌شود و این موضوع در نظام حاکم بر پروژه های شهری به صورت واضح دیده شده است.
از جانب دیگر دیگر عزل و نصب‌های افراد کلیدی در ساختار نظام مهندسی است که بر اساس قانون، افراد کلیدی همچون رئیس‌سازمان، شورای مرکزی سازمان و... یا با معرفی از سوی وزیر راه و شهرسازی به این مقام منصوب خواهد شد یا به وسیله وی انتخاب می‌گردند. این انتخاب‌ها نیز عمومن با نگاهی سیاسی صورت می‌گیرد به این معنا که به شرط هم رای بودن افراد با سیاست ‌های دولت، انتصاب آنها در آن جایگاه صورت می‌گیرد[سیاسی‌کاری و سیاسی بازی]. این نکته هم حائز اهمیت است که در عموم جایگاه‌ها، انتخاب مجدد بلامانع است و با وجود توافق بین افراد تصمیم‌گیر، همچنان آن فرد در پست و جایگاه خود باقی خواهد ماند[چون درواقع سیاست حاکم، هواخواه اوست و توپ هم تکانش نمی‌دهد]. در حقیقت با بررسی ساختار نظام مهندسی می‌توان متوجه نقش کارگزاری آن شد که اعمال این نقش هم به صورت کامل وابسته به دولت انجام می‌گیرد، یعنی دولت و دولتمرد همه کاره است.
در سطح کلان هم با وجود فارغ التحصیلان بسیار ، در رشته‌های مهندسی، دولت نتوانسته و یا نخواسته که با نگاهی واقع‌بینانه نسبت به کاهش ظرفیت‌های دانشگاهی در رشته‌های مهندسی اقدام کند تا نسبت عرضه و تقاضا متعادل شود. این موضوع به نحوی است که اکثریت شاغلان در حوزه خدمات مهندسی که کم تر از ده درصد از فارغ التحصیلان می‌شوند، اشتغال در این حوزه را به‌عنوان شغل دوم در نظر می‌گیرند. نکته جالب توجه دیگر در خصوص ساختار متعارض خدمات نظام مهندسی در کشور ریشه در نظام آموزش عالی کشور دارد که به‌نوعی نهادی است برای سرگرم نمودن جوانان با درس و تحصیل که آخر و عاقبتی هم ندارد، کانونِ علافی یا بهانه‌ای برای فرار از خدمت اجباری است.
از طرفی، با وجود آن‌که سازمان نظام مهندسی ساختمان سازمانی غیردولتی است اما طبق قانون اجازه استفاده از بودجه عمومی دولت را دارد و مهمتر از آن، انتخاب رئیس سازمان با معرفی سه تن از سوی وزیر راه و شهرسازی و انتخاب یکی از این افراد توسط رئیس جمهور انجام می‌شود. حال اگر با توجه به ساختار سازمان نظام مهندسی یک مقام از مجموعه ای بالا دست وزارت راه و شهرسازی همچون یک نماینده مجلس به عنوان رئیس سازمان انتخاب گردد، با توجه به نقش نظارتی نمایندگان مجلس، منافع متعارض اصلی اینجا نمود پیدا می کند که رئیس سازمان نظام مهندسی، همزمان نقش نظارت بر دستگاه خود دارد.

مسخره است، نه؟
ولی همین موضوع جریان دارد.

@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-26 18:30:38 ‍ ذاتِ تناقض آمیزِ آرمان‌شهرهای سوسیالیستی یکی از دلایل خشونتی است که در تلاش برای تحمیلِ آن‌ها وجود دارد: زورِ بی‌حدی لازم است تا مردم را به انجام کارِ محال وادار کنید. خاطره آرمان‌شهرها هم بر شانه متفکرانِ چپِ نوی دهه 1960 سنگینی می‌کند، و هم بر ذهن لیبرال‌های چپِ آمریکایی که دستور کارِ ایشان را در پیش گرفتند. دیگر نمی‌توان در گمانه‌زنی‌های بی اساسی پناه جست که مارکس را راضی می‌کرد. اگر قرار است باور کنیم که تاریخ به سمتِ مسیری سوسیالیستی گام برمی‌دارد یا باید گام بردارد، تفکری جدی و راستین لازم داریم. از همین روست ظهورِ مورخانِ سوسیالیست، که به طورِ نظام‌مند در کارِ کم اهمیت جلوه‌دادن جنایاتی برمی‌آیند که به نامِ سوسیالیست انجام شد، و بارِ گناهِ فجایع را بر دوشِ نیروهای «ارتجاعی»ای می‌اندازند که مانع از پیشروی سوسیالیسم شدند. به جای تلاش برای تعریف اهدافِ رهایی بخشی و برابری، متفکران چپِ نو در عوض روایتی اسطوره‌ای از دنیای مدرن خلق کردند، که در آن جنگ‌ها و نسل کشی‌ها به حسابِ کسانی نوشته می‌شد که در برابرِ «مبارزه»ی بر حق در راه عدالتِ اجتماعی ایستادگی کرده‌اند. تاریخ به صورت جدالی میانِ خیر و شر، میان نیروهای روشنایی و نیروهای تاریکی، از نو نوشته شد. و این نگاهِ ثنوی، هر چند که شارحانش در آن تفاوتِ جزئی وارد کردند و چهره‌اش را آراستند، هنوز نزد ما باقی مانده است، و در برنامه درسی مدارس و رسانه‌ها تقدیس می‌شود.

عدمِ تناسب اخلاقی، که انحصار فضیلتِ اخلاقی را به چپ می‌دهد، و «راست» را همیشه به عنوانِ واژه ای توهین آمیز به کار می‌گیرد، با عدمِ تناسب منطقی همراه است، یعنی، این فرض که بار اثبات همیشه بر گُرده طرفِ دیگر است. تازه از این مسئولیت هم نمی‌شود شانه خالی کرد. بنابراین در دهه 1970 و اوایل دهه 1980، که نظریه‌های مارکس داشت به مثابه روایتی درست از محنت‌های انسان تحت رژیم‌های «کاپیتالیستی» بازیافت می‌شد، به ندرت می‌شد در نشریه‌های چپ‌ها حتی اشاره‌ای به انتقادهای سده پیشین بر نوشته‌های مارکس یافت. نظریه تاریخِ مارکس را مِیتلند، وِبِر، و زومبارت، به پرسش کشیده بودند؛ نظریه ارزشِ کار او را بوم باورک، میزس، و خیلی‌های دیگر؛ نظریه‌های آگاهی کاذب، از خود بیگانگی و مبارزه طبقاتی‌اش را هم متفکران گوناگونی، از مالوک و زومبارت گرفته تا پوپر، هایک، و آرون. همه این منتقدان را نمی‌توان در سوی راستِ طیفِ سیاست قرار داد، و همه آن‌ها هم با انگاره «عدالت اجتماعی» مخالف و دشمن نبودند. با این همه هیچ‌کدام از آن‌ها، تا جایی که من دریافته‌ام، از چپِ نو واکنشی جز ریشخند پاسخ نگرفته‌اند.

متفکران چپ نو، راجر اسکروتن ترجمه بابک واحدی
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-26 15:30:07 «اگر به دنبال جوامعی با طمع بی‌پایان و دولت ضعیف هستید، آفریقای سیاه جایی است که می‌توانید آنها را بیابید. حکومت در این کشورها به مثابه کسب و کاری فاسد است که بیشتر در خدمت و وابسته به مافیاست تا خدمات عمومی.»
حقایق و مغالطه‌ها در اقتصاد، توماس ساول ترجمه سجاد امیری و جواد قربانی
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید

2022-05-26 12:31:11 حکومت استبدادی مبنی بر اصل ترس است و برای ملل ترسو و نادان و از پا افتاده قوانین زیادی لازم نیست، همه چیز در آنجا باید بر دو یا سه فکر استوار باشد بنابراین افکار جدیدی لزومی ندارد زیرا هنگامی که شما یک حیوان را تربیت می‌کنید فقط مواظب هستید که کسی حیوان را از شما نگیرد و صاحب خود را بشناسد و رفتار او عوض نشود و در مغز او با دو سه حرکت نفوذ می‌نمائید والسلام.
روح القوانین، شارل دو مونتسکیو ترجمه علی‌اکبر مهتدی
@cafe_andishe95 باز کردن / نظر دهید