Get Mystery Box with random crypto!

•° خـانـوم دلـربــــا °•

لوگوی کانال تلگرام charming_princeee — •° خـانـوم دلـربــــا °•
لوگوی کانال تلگرام charming_princeee — •° خـانـوم دلـربــــا °•
آدرس کانال: @charming_princeee
دسته بندی ها: نقل قول ها
زبان: فارسی
مشترکین: 5.15K

Ratings & Reviews

1.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

3


آخرین پیام ها 9

2021-04-20 09:57:22
⁩-اوووووف درد دارم آقا.. خواهش میکنم تموم کن...
+خودم ارومت میکنم...
-وای مردم.. چرا سیرنمیشی آخه از دیشب نزاشتی بخابم تا صبح... دارم از حال میرم توروخدا بزار حداقل یکم بخوابم
+یدور دیگه طاقت بیار بعدش تا صب میزارم بخوابی
-اومدم بگم نه که با کاری ک کرد چنگی ب موهاش زدم و اهی از سره لذت کشیدم و ...

ادامه داستان در لینک زیر
https://t.me/joinchat/UOJeZVOVSAC9tuoh

بـــدون ســـانـســ ـــور
بچه نیاد کانال دوممونه
lv
https://t.me/joinchat/TtL2GkBhiSjM8x8g
4.1K views06:57
باز کردن / نظر دهید
2021-04-20 09:56:54
@Charming_Princeee
2.5K views06:56
باز کردن / نظر دهید
2021-04-20 09:56:39
#حراج_انواع_روتختی

#بهترین کیفیت
#بیشترین تنوع
#ارزانترین قیمت
#ارسال فوری

بیشتر مدل ها 50%
#تخفیف خورده
قیمتاش
#نصف بازار

فروش تکی به قیمت عمده
lv

https://t.me/joinchat/AAAAADyCWFiUzy_Rho86gA
https://t.me/joinchat/AAAAADyCWFiUzy_Rho86gA
4.2K views06:56
باز کردن / نظر دهید
2021-04-20 09:54:32
#عشق‌ممنوعه
#قسمت336
چرا من باید شوهرم را دستی دستی با تو تقدیم می کنم چرا من به شوهرم رو به تو بدم م عاشق اکبر علی هستم نمیتونم با کسی دیگه قسمت کنم پس لطفاً از زندگی ما بکش بیرون من زندگی کسی نداشتم باور کن من اصلا گناهی نکردم من عاشق شدن تو از کجا اکبر علی رادی اکبر علی اصغر داشت واسه چنین روزی تعلیم دیده شده بود تا از کجا دیدی �زه فهمیدم که چه سوتی دادم به محمد نگاه کردن به چاره‌ای پیدا کنه اما اون داد زد و گفت که میگم برو بیرون خودم این مشکل را حل کنم من حتی اگه شده تورو به عقد خودم در میارم به کسی هیچ ربطی نداره و بعد رو کرد به طرف اون زن و گفت من فقط باید خبر داد من از از اجازه بگیرم پس لطفاً به سرما به هم برسیم مطمئن باش تو بچه تا همیشه بین من و تامین هستید هم از نظر روحی و هم از نظر مالی پس نگران هیچی نباش اید و چه که تو شکمت بچه من از بچه ی خانزاده است و من هیچ وقت اجازه نمیدم بچه خان زاده توی سختی بزرگ بشه پس نگران این چیزا نباش چطور میخوای به من محبت کنی وقتی که عاشقم نیستی باز هم محمد سکوت کردم حق داشت هرچی ک** دختر می گفت حق داشت شاید اگه زودتر می فهمیدم ازدواج کرده هیچ وقت از میلاد طلاق نمی گرفتم اما من اگه میتونستم دست از محمد بکشم جلو رفتم قول میدم که هیچ وقت اذیتت نکنم تورو خدا بزار رو بهم برسیم

نمیدونم توی چشمام چی دیده که سری نگاهش رو ازم گرفت و گفت باشه به شرط می زنم که به هم برسید چه شرکتی باشه قبوله اینکه بچه اول من بعد از اکبر خان بشه

من هنوز زنده ام وقت داری واسه بچه برنامه ریزی می کنی عمر دست خداست گفتم که بدونید اگه این رو بهم بدی و امضا کنی من هم میزارم شما دو تا به هم برسید ناخودآگاه سرم رو تکون دادم و گفتم باشه قبوله هرکاری که بگی انجام میدم فقط بذار من به عشقم برسم لبخندی روی لبش نشست و بعد از اتاق رفت بیرون محمد با. اخم گفت این چه کاری بود کردی رسیدن به تو هرکاری می کنم

واسه رسیدن به هر کاری بکن به اینکه بچه تو فدای یکی دیگه بکنه بچه اول را به دنیا میاره پس حق با اونه

من نمیتونم از کارای تو سر در بیارم واقعاً نمیتونم از کاراش سر در بیارم اصلا معلوم نیست میخوای چیکار کنی مهم نیست هر کاری میخوای بکن اما مراقب باشید که آسیبی به رابطه مون نزنه
2.7K views06:54
باز کردن / نظر دهید
2021-04-20 09:53:41

تویی که همیشه
منو به زندگی گره میزنی‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
صبح بخیر
2.7K views06:53
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 10:01:24

گلی نمانده خودت گـل بـاش
تـو را بکار و شکوفا شو
تـو را بچین و تـو را بـو کـن ‌



@Charming_Princeee
5.1K views07:01
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 10:00:45

مـرا بـه گـردشِ صد
قصه می بـرد چشمت♡
@Charming_Princeee
4.9K views07:00
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 10:00:09

زندگی قشنگه و مـا خیلی خوشبختیم کـه فرصت زندگی کـردن بهمون داده شـده
@Charming_Princeee
4.8K views07:00
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 09:58:32
#عشق‌ممنوعه
#قسمت335

قصه ش خیلی درازه خوبترین کن ببینم چیه کنجکاو شدم داستان زندگی رو بدونم معلوم هردوتاتون خیلی سختی کشیدی تا به هم برسید من فکر میکردم الان هر دوتاتون ازدواج کردید بچه دارید عشقو توی دل خودتون کشتید اما اشتباه میکردم شما دوتا یک عاشق واقعی بودید طوری که هیچکس نتونست شکستن بده درسته شروع کردم به تعریف ماجرا همه چی رو براشون گفتم به اینجا رسیدم که میلاد و چرا ازم گرفت توی دستش بود را از وسط نصف کرد و با خشم گفت اون بچه رو ازت گرفت و فقط نشستی نگاه کردی کاری از دستم بر نمیومد

حداقل بعد از ازدواج با محمد حق تو می گرفتی اون پسره مقطوعه کاری از دستم بر نمی آمد و مهم در حالت بدید که مطمئنا و چرا هیچ وقت به هم نمی داد دیگه کار از کار گذشته و من هیچی دیگه واسم مهم نیست چقدر سختی کشیدی آسیه سختی نکشی با انسولین می رسی خود خدا هم اینو تو قران گفته بعد از هر سختی آسانی است که خیلی با محمد عذاب کشیدیم اما خدا را شکر الان در کنار همدیگه خوشبختیم

خدا را شکر چیزی را جلب کند نگاهی به هر دوتامون انداخت و گفت تا چند وقت میخواد اینجا بمونه خنده ای کرد و بالاخره شروع کرد به حرف زدن اگه ما رو بخون ترانه میدی می خوام یک دو سه روزی بمونی می خوام بعد از این همه سختی آسیا به گردونم البته اگه شما مشکلی ندارید دستاشو رو به بالا گفتم چه مشکلی داشته باشم اینجا هم خونه خودتون تا هر وقت که دلتون می خواد اینجا بمونید مهربونیش لبخندی زدم درست بود خیلی تخم بود اما واقعا دل پاک و مهربونی داشت

شب آنجا خوابیدیم دقیقا همان اتاقی را به من داد که چند سال پیش به همون داده بود این بار دیگه با فاصله از هم دیگه اینبار دیگه بخاطر نامحرم بودن و تنها موندن باهاش نمی ترسیدم این بار به خاطر اینکه من مال محمد یا محمد �د دست زدن به همراه نداشت این بار همه چی فرق می‌کرد این بار من زن محمد بودم و سرم رو توی آغوشش گذاشته بودم و به صدای تپیدن قلبش گوش میدادم

آسیه بیداریم آره به همان چیزی فکر می کنی که من می کنم دقیقاً به روز اولی که اومدیم اینجا و تو چقدر غریبانه از من فاصله می گرفتی
4.8K views06:58
باز کردن / نظر دهید
2021-04-18 09:57:41

برای حجم آغوشت
تمام عمر می جنگم

صبح بخیر
4.9K views06:57
باز کردن / نظر دهید