Get Mystery Box with random crypto!

مجمع دیوانگان

لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان م
لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان
آدرس کانال: @divanesara
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 15.23K
توضیحات از کانال

وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت می‌شود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر می‌پردازیم.
.
ارتباط با ادمین کانال:
@DivaneSaraAdmin
.
اینستاگرام:
instagram.com/divanesara_

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 25

2021-08-15 15:57:22 اندر دستاوردهای رای ندادن!

#A 343

آرمان امیری @armanparian : آقای رییسی دستور صریح و قاطعی بر واردات هرچه سریع‌تر چندین میلیون دوز واکسن کرونا صادر کرده است. گویا سناریوی متوهمانه تولید واکسن ملی به کلی از دستور کار خارج شده است و بالاخره همان کاری که همه می‌دانستند از اول باید انجام می‌شد، با بیش از یک سال تاخیر در دستور کار قرار گرفت. هرچند هزاران هم وطن ما در این مدت جان‌شان را از دست داده‌اند و معلوم نیست چند هزار نفر دیگر تا اجرایی شدن این تصمیم دیرهنگام قربانی شوند؛ بحث این یادداشت اما بیشتر مربوط به انتخابات است و نکته‌اش از اینجا آغاز می‌شود: «یک لحظه تصور کنید اگر برنده انتخابات آقای همتی بود و همین دستور را به جای رییسی، همتی صادر کرده بود، الآن اصلاح طلبان صندوق‌محور چه غوغایی به پا می‌کردند!»

البته که من نمی‌خواهم برای صدور چنین فرمان دیرهنگامی مدال افتخاری به سینه جناب رییسی بزنم؛ چرا که برای من هم به مانند اکثر قریب به اتفاق مردم مسجل است که این تصمیم نه به آقای رییسی ربط دارد، نه به همتی، نه به روحانی، نه به وزیر بهداشت یا وزیر خارجه. شخص اول کشور، تنها مسوول قطعی جلوگیری از واردات واکسن غربی و در افتادن کشور در این وضعیت بود و حالا هم، به هر دلیلی، از جمله گسترش فاجعه انسانی، تصمیم‌اش تغییر کرده است؛ اما «ثبت رسمی» این باور بدیهی، به همین اندازه که به نظر می‌رسد ساده و بدیهی نبوده و نیست؛ چرا که اصلاح‌طلبان دقیقا مترصد یک همچین وضعیتی بودند که دوباره علت‌العلل تمامی مسائل کشور را منحرف کرده و ویرانی بنیادین ساختار را در سطح ترمیم نقش ایوان تقلیل بدهند.

به سال ۹۲ برگردیم. زمانی که رهبر نظام از «نرمش قهرمانانه» سخن گفت و پس از پیروزی روحانی، اصلاح‌طلبان امضای برجام را تمام و کمال محصول سیاست صندوقی خود معرفی کردند. البته شواهد مشخصی وجود داشت که رهبری مذاکره را حتی پیش از دولت روحانی آغاز کرده بود و باز هم تصویب بیست دقیقه‌ای برجام در مجلسی افراطی و تماما مخالف نشان داد که اراده اصلی از جای دیگری آمده، اما به هر حال دستگاه تبلیغاتی اصلاح‌طلبان این فرصت مناسب را داشت که سند افتخار ماجرا را به نام خود ثبت کند و از آن یک «حجت قطعی» برای ضرورت تداوم سیاست صندوقی بسازد. طبیعتاً در این پارادایم تحلیلی، تمام نقاط حضیض سیاسی و اجتماعی کشور یا محصول رویگردانی مردم از صندوق معرفی می‌شود یا محصول «اشتباه مردم» در رای دادن!

حالا اما به مدد تحریم انتخابات ۱۴۰۰ فرصتی پدید آمده که یک بار برای همیشه خط بطلانی بر این تحلیل پوشالی (اگر نگوییم دروغین) زده شود. حالا همه به چشم می‌بینیم که اگر راس هرم قدرت اراده کند، هیچ واکسنی در کار نخواهد بود، ولو آنکه دولت روحانی با رای‌های «تکرار می‌کنم» سر کار باشد؛ و اگر راس هرم قدرت نظرش عوض بشود، دولت ابراهیم رییسی هم دستور سریع واردات واکسن می‌دهد و هیچ نیازی به یک تدارکاتچی دیگر همچون همتی وجود ندارد.

حامیان صندوق رای برای ۸ سال حق به جانب و از موضع عاقل اندر سفیه می‌پرسیدند: «یعنی شما فکر می‌کنید اگر جلیلی هم برنده انتخابات ۹۲ می‌شد برجام به امضا می‌رسید»؟ تا دیروز شاید پاسخ به این ادعا سخت بود، اما حالا می‌شود به خوی جواب داد: «جلیلی و برجام که جای خود داشتند، به چشم دیدیم که وقتی حضرت اراده کند، امضا کنندگان طومار ممنوعیت واکسن، مسئولیت ضرب‌العجل واردات ده‌ها میلیون دوز واکسن خارجی را هم به عهده می‌گیرند».

حالا به راحتی می‌توان مرور کرد که کل دولت روحانی هم بر اراده رهبر برای واردات واکسن هیچ تاثیری نداشت و اتفاقا وزارت بهداشت همین دولت هزار یک توجیه دروغین برای تئوریزه کردن مخالفت با واکسن تراشید و وزیر خارجه همین دولت (که اتفاقا گزینه اول اصلاح‌طلبان بود) برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت سیستماتیک به «دروغ» مساله واکسن را محصول تحریم‌های غرب معرفی می‌کرد؛ اما وقتی فشار عمومی یا بغرنجی وضعیت جامعه از حد گذشت، دیگر برای تغییر نظر رهبری نه نیاز به صندوق بود و نه حضور اصلاح‌طلبان بلی‌قربان‌گو.

برای هر ناظر خردمندی، تا همین‌جای کار، این درس قطعی می‌تواند یک دستاورد بزرگ از «رای ندادن» در انتخابات باشد؛ جالب‌تر آنکه باید گفت: آن جمعیت ۳-۴ درصدی هم که همچنان ترجیح می‌دهند صندوق رای را مسوول تعیین سرنوشت مملکت معرفی کنند، اتفاقا بنابر استدلال خودشان باید نتیجه بگیرند که صدور دستور واردات واکسن هم محصول پیروزی آقای رییسی بوده و در نتیجه آن‌ها هم به از نظرگاه خودشان باید مدیون و سپاس‌گزار تحریم کنندگان انتخابات باشند!

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.2K views12:57
باز کردن / نظر دهید
2021-08-15 15:56:32
#A 343

تصویر متعلق است به کاریکاتوری از «مانا نیستانی»


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
943 views12:56
باز کردن / نظر دهید
2021-08-14 16:42:44 یادداشت وارده: نقشه‌راهی ساده و عملی
#V 104
نویسنده مهمان: علیرضا افشاری @@afshari1397

برای مطالعه متن کامل یادداشت «اینجا» کلیک کرده و یا از گزینه instant view استفاده کنید.


ایراد بزرگِ اصلاح‌طلبان ــ که زین پس مرادم از این کلمه همان اکثریتی است که وصف شد ــ ‌این بود که به اعتماد مردم، که البته در فضایی خالی از رقیب چنین شده بود، خیانت کرده و همان‌طور که تقی رحمانی جایی نوشت آنان می‌بایست زمینه‌ی حضور دیگران در سیاست را آماده می‌کردند نه آن که تا ابد خود را تنها نماینده‌ی دیگر سلیقه‌های سیاسی جامعه نزد حاکمیت بدانند و فقط شعار «ایران برای همه‌ی ایرانیان» را بدهند. این‌جاست که نظر اکبر اعلمی درباره‌ی بافتِ قبیله‌گونه‌ی اصلاح‌طلبان تأیید می‌شود.

نمونه‌ی روشن چنین رفتاری را در انتخابات شورای شهر دوره‌ی پیش از نزدیک شاهد بودم که اصلاح‌طلبان با وجود همه‌ی شعارهای زیبایی که درباره‌ی جامعه‌ی مدنی سر می‌دهند حاضر نشدند در فهرست‌ خود جایی برای حتی یکی دو تن کنشگر مدنی واقعی باز کنند و با وجود آن که می‌بایست این‌قدر تجربه می‌داشتند که این فرصت را دائمی نبینند اندکی همسویی و حتا سیاست نداشتند تا با وجودِ آن فراخوان‌های پرآب‌وتاب اولیه کسانی غیر از سهمیه‌های حزبیِ خودشان را فضا بدهند. حمیدرضا جلایی‌پور حتماً به یاد دارد که در نشست نشست «مطالبات نهادهای مدنی از پنجمین شوراهای شهر و روستا» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به تاریخ بیست‌وچهارم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۶، چگونه نزدِ کنشگران مدنی به توجیه فهرستی که در حال بستنش بودند پرداخت و کوچک‌ترین انعطافی را نشان نداد. او معتقد بود که شورای شهر جای کنشگران مدنی نیست! در نهایت هم آنان توانستند سبب استعفای برخی کنشگران مدنی شوند... و بعد در شورا چه شد؟ دست‌کم در حوزه‌ی کاری خودم، کسانی مانند حجت نظری که قبل از انتخابات پیگیرِ دیدنِ ما بود و قول‌هایی مبنی بر همکاری با نهادهای مدنی شهر تهران داده بود به راحتی همه‌ی قول و قرارهایش را فراموش کرد و حتا دکتر حق‌شناس هم که پیش از انتخابات نشست‌های مرتبی را با او داشتیم تلفن ما را هم پاسخ نمی‌داد! و در نهایت آن شورا، با همه‌ی آب‌وتاب‌هایی که در تبلیغات حزبی از فعالیت آنان می‌شود اگر شورای فعلی مثلا موضوعِ البته قابل دفاعی چون سایت شفافیت را دنبال نکند عملاً هیچ کاری نکرده و هیچ عملی از آنان نهادینه نشده است.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.5K views13:42
باز کردن / نظر دهید
2021-08-14 16:42:16
نقشه‌راهی ساده و عملی

#V 104
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»

کارتون بالا اثر «مانا نیستانی» است.
2.2K views13:42
باز کردن / نظر دهید
2021-08-12 16:03:45 مسخ می‌شویم و سقوط می‌کنیم

#A 342

آرمان امیری @ArmanParian : زنده‌یاد سعیدی سیرجانی، یک داستانی تعریف کرده در کتاب «ای کوته آستینان». داستان مردی به نام «مشتی غلوم لعنتی» که کارش این بوده در مراسم محرم نام اشقیا را به زبان بیاورد و لعنت بفرستد و خلایق هم تکرار کنند: «های مردم بر یزید لعنت»، «بیش باد و کم مباد». «های مردم بر شمر لعنت»، «بیش باد و کم مباد». بعد سیرجانی می‌گوید ظهر عاشورا که شور حسینی خیلی بالا می‌گرفته مشتی غلوم چنان از خود بی‌خود می‌شده که ادامه می‌داده: «های مردم بر پدرتان لعنت» و عزاداران شورگرفته هم تکرار می‌کرده‌اند «بیش باد و کم مباد» و «های مردم بر جد و آبادتان لعنت»، و خلایق «بیش باد و کم مباد»!

یادداشت اخیر محمدجواد ظریف (اینجا+) را که خواندم بدجوری به یاد داستان قدیمی جناب سیرجانی افتادم. سطر به سطر یادداشت برای من تکان دهنده بود؛ اینکه به این سادگی و به این صراحت کسی مرور کند در تمام این مدت چه اقداماتی در جریان بوده و چطور حضرات دور هم می‌نشستند و در جدل‌های حزبی و جناحی و گاهی منافع اقتصادی‌شان بر سر جان ۸۵ میلیون انسان قمار می‌کرده‌اند تا کار به این وضعیت کشتار رسیده است؛ و البته، نه اینکه با دیدن این سطح از قتل عام مردم وجدان جناب ظریف به درد آمده باشد و سینه چاک داده باشد و فریاد بزند که «آی خلایق، من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم، این‌ها دارند شما را قتل عام می‌کنند».

نه. حتی خود ظریف هم ضرورتی ندیده که چنین ژستی بگیرد و ادعایی کند. خیلی ساده و صریح خطاب به آن یکی گفته «اخوی، پا روی دم من نگذارد، همه با هم مشغول بودیم و حالا ما را این وسط دست‌مال چرک نکنید» و به قول معروف ته ماجرا را هم باز گذاشته که یعنی هنوز هم چیزهایی هست ولی خب «ول کن تا ول کنم»!

و وقتی من زیر چنین یادداشتی دیدم که هزاران نفر، از جمله برخی از دوستان و آشنایان خودم ریخته‌اند و لایک و سوت و کف و دست و به به و چه چه! فقط بخشی از شعر شاملو در سرم فریاد شد که:

«ای یاوه
یاوه
یاوه،
خلایق!
مستید و منگ؟
یا به تظاهر
تزویر می‌کنید؟»

چه کار دارید می‌کنید؟! چه چیزی را لایک می‌کنید؟ چه چیز را تشویق می‌کنید؟ اصلا خواندید چه نوشته؟ این بابا دارد به صراحت می‌گوید این همه مدت سر جان شما قمار کرده‌اند و صدا از کسی در نیامده! دارد رسما می‌گوید «آی مردم، گور پدر همه‌تان» و شما فقط تکرار می‌کنید: «بیش باد و کم مباد»؟!

چه شد که کار به اینجا کشید؟ به شخصه خیلی به این سوال فکر می‌کنم. چند باری هم در موردش نوشتم و حتی به زعم خودش هشدار دادم که سیطره شیوه منحوس «بد و بدتر» وقتی به حوزه منطق و اخلاقیات و تشخیص‌های اجتماعی افراد تعمیم پیدا کند چه عواقب وحشتناکی دارد و کار چطور به قضاوت میان «قصاب و قصاب‌تر» خواهد کشید؛ اما راست‌ش هرگز تصور نمی‌کردم که به این سادگی و به این وضوح آن مثال اغراق شده تجلی پیدا کند.

وجه دیگر ماجرا، به نظرم سیطره وضعیت «محفل‌گرایی» و «گعده‌گرایی» بر فضای سیاست کشور، به جای مرزبندی بر پایه معیارها و شاخص‌های نظری است. وقتی هیچ یک از جریانات سیاسی هیچ هویت تعیّن یافته نظری برای خود ندارند، تنها ملاک برای تشخیص «ما» از «آن‌ها» همین چنگ زدن به یک گعده محدود از شخصیت‌هایی است که دیگر هیچ اهمیتی ندارد که چه می‌کنند و چه می‌گویند؛ مهم این است که نماینده و پلاکاردی برای «تیم ما» هستند و هرگاه یک لگدی به ماتحت نماینده‌ای از «تیم آن‌ها» زدند حتما باید بپریم وسط و هورا بکشیم، ولو آنکه موضوع دعوا اختلاف نظر بر سر شیوه سلاخی خودمان باشد!

به باورم هیچ تفاوتی نمی‌کند که این گعده‌ها و برچسب‌ها چه باشند؛ اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، جنبش سبزی، برانداز و ... ما یا مرزبندی‌های شفاف اخلاقی و خط قرمزهای قطعی و مشخصی برای خود تعریف می‌کنیم، یا بی‌برو برگرد، دیر یا زود در منجلابی فرو خواهیم رفت که زمانی به چشم اوج کراهت و دشمن اعظم به آن نگاه می‌کردیم. مسخ می‌شویم و سقوط می‌کنیم و دون حداقلی‌ترین شئون انسانی، فقط گوسفندوار تکرار می‌کنیم: «بیش باد و کم مباد».


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «آرمان امیری»
.
7.4K views13:03
باز کردن / نظر دهید
2021-08-12 15:59:39
تصویر متعلق است به تابلو «سقوط ایکاروس» اثر «جیکوب پیتر»
#A 342

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «آرمان امیری»
.
2.8K views12:59
باز کردن / نظر دهید
2021-08-07 22:55:59 یادداشت وارده: این‌ها انتظارات زیادی‌اند؟
#V 103

نویسنده میهمان: حسین شهبازی‌زاده (@hoseinshahbazizadeh) - در شرایط بحرانی امروز ایران اصلا می‌شود ورزشکار و سینماگر را غیرسیاسی دید؟ محبوب‌ترین ورزش حال حاضر دنیا و ایران مگر فوتبال نیست؟ هیچ از خودت پرسیده‌ای چرا این‌همه از مدیران باشگاه‌های محبوب و فدراسیون فوتبال باید سرداران نظامی باشند؟ سردار رویانیان، سردار آجرلو، سردار غمخوار، سردار عزیزمحمدی، مهدی تاج و... در طول این سال‌ها چرا بر صدر مجامع مدیریتی فوتبال نشسته‌اند؟

جز آن است که هنر و ورزش امکان اجتماع مردم را فراهم می‌آورد و اینان از هیچ چیز بیش از اجتماعات مردمی هراس ندارند؟ جز آن است که برای مدیریت این اجتماعات و سوگیری‌هایش همه کار کرده‌اند و می‌کنند؟ و جز آنست که آن ورزشکاری که در مرکز و کانون توجهات این اجتماعات است، بیش از هر کس دیگری، می‌تواند و باید، این سیاست‌ها را در هم بکوبد؟

جز آن است که هنرمندان مطرحی که به خصوص در سطح جهانی شناخته شده‌اند، به مراتب از مردم کوچه و بازار مصونیت بزرگتری دارند؟ جز آن است که به مراتب از مردم کوچه و بازار، تریبون‌های بزرگتری دارند؟ و جز آن است که اگر از این امکانات بزرگ، اندک تلاشی برای شکستن تابوهای شومی که روزگار این مردم را سیاه‌ نموده‌اند نکنند، در منتهاالیه مسئولیت‌گریزی قرار دارند؟

آیا اینکه کل سینمای ایران حتی یک عدد فیلم در مورد کشتار حیرت‌آور آبان خونین نساخته‌ سزاوار سرزنش نیست؟ مگر نه این است که هنر از حس می‌آید و حس، در بستر زیست شکل می‌گیرد؟ پس این‌ها کجا زندگی می‌کرده‌اند که آن همه خلط و خون، نقش و روی بر دوربین‌هایشان نینداخته؟

اینکه بزرگترین کمپین ورزشی در سطح جهان پیرامون نوید افکاری شکل بگیرد، اما حتی یک نفر از کشتی‌گیران ایرانی به آن نپیوندند سزاوار سرزنش نیست؟ آیا نمی‌شد انتظار داشت یک نفر از کاروان ایران در المپیک، مدال و تلاشش را به مادرانی تقدیم کند که پس از کشتار فرزندشان، در همین ایام، در سانسور رسمی، کف تهران کتک خوردند؟ این‌ها انتظارات زیادی‌اند؟


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.6K views19:55
باز کردن / نظر دهید
2021-08-07 22:55:31
این‌ها انتظارات زیادی‌اند؟
#V 103
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»

کارتون بالا اثر «مانا نیستانی» است.
2.1K views19:55
باز کردن / نظر دهید
2021-07-28 22:48:59 چطور جلوی خشونت اعتراضات را بگیریم؟ #A 226 https://t.me/divanesara/935 آرمان امیری @ArmanParian : در مورد شخصیت گاندی، آنچه در حافظه تاریخی جهان ثبت شده، یک رهبر «خشونت‌پرهیز» است؛ اما یک واقعیت دیگر که به صورت پیش‌فرض در دل این گزاره وجود دارد گاه نادیده…
2.9K viewsedited  19:48
باز کردن / نظر دهید
2021-07-28 22:48:41 چطور جلوی خشونت اعتراضات را بگیریم؟
#A 226
https://t.me/divanesara/935

آرمان امیری @ArmanParian : در مورد شخصیت گاندی، آنچه در حافظه تاریخی جهان ثبت شده، یک رهبر «خشونت‌پرهیز» است؛ اما یک واقعیت دیگر که به صورت پیش‌فرض در دل این گزاره وجود دارد گاه نادیده گرفته می‌شود: «گاندی بر خشونت‌پرهیزی تاکید داشت و تا حد خوبی هم موفق شد، اما نه از کنار گود، بلکه دقیقا در مرکز تجمعات و راهپیمایی‌ها»!

* * *

«ادوارد لوئیس» یک نویسنده فرانسوی است. در خانواده‌ای فقیر، پرجمعیت و به روایت خودش متحجر به دنیا آمد، اما رشد کرد و به یک روشنفکر طبقه متوسط بدل شد. او، خودش را به نوعی قربانی برخی رویکردهای متحجرانه وضعیت فرودست خاستگاه اجتماعی‌اش می‌داند و این تصاویر را در رمان‌هایش بازتاب داده است. با این حال، به دنبال شروع اعتراضات «جلیقه‌زردها» در فرانسه، به این جنبش پیوست و در آن مشارکت کرد. نشریه «نیویورکر» در مصاحبه‌ای مفصل این تناقض را با او در میان گذاشت: «چطور کسی که خودش قربانی گرایش‌های متحجرانه، مردسالار و گاه نژادپرستانه بوده است به جنبشی پیوسته که خاستگاه آن اقشار فرودست است و بسیاری از اعضایش همین شعارهای ارتجاعی را تکرار می‌کنند»؟

پاسخ لوئیس بسیار قابل توجه است. (متن کامل را از اینجا بخوانید) به صورت خلاصه، استدلال او این است که: رسانه‌ها این تظاهرات را درست نمی‌بینند. همیشه در آغاز اعتراضات آن را رمانتیک می‌کنند که این اشتباه اول‌شان است. بعد ناگهان متوجه می‌شوند که این معترضان فحش میدهند! اهل خشونت هستند و گرایش‌های ارتجاعی و ای بسا فاشیستی دارند. اینجاست که ورق بر می‌گردد و همه شروع می‌کنند به برچسب زدن. این، دومین اشتباه بزرگی است که مرتکب می‌شوند.

نویسنده فرانسوی با اشاره به زندگی خودش می‌گوید من این آدم‌ها را می‌شناسم. انگار همه‌شان هم‌محلی‌های خودم هستند. خانواده‌های پرجمعیت با چندصد یورو درآمد در ماه که کفاف نمیدهد. او حتی برخی از روایت‌های رسانه‌ها را تایید می‌کند و می‌گوید اتفاقا درست است؛ بسیاری از این آدم‌ها گرایش‌های ارتجاعی دارند؛ اما با توهین و تحقیر و تخطئه هیچ مشکلی حل نمی‌شود. اگر روشنفکران طبقه متوسط و نخبگان جامعه به این اعتراضات نپیوندند، اتفاقا باید منتظر نتایج شبه‌فاشیستی هم باشیم. ولی اگر امثال من بپیوندیم، خیلی راحت میتوانیم سویه‌های منفی مساله را کاهش دهیم، رنگ مسالمت‌آمیز و مترقی به مطالبات بدهیم و گرایش‌ها را به سمت مشکلات اصلی و زیربنایی تغییر دهیم.

* * *

تجربه مشاهدات شخصی من از اعتراضات سال ۸۸، کمی با آنچه به صورت کلان ثبت و ضبط شد متفاوت است. بسیاری، نقطه آغاز و نشانه اصلی آن جنبش را راهپیمایی میلیونی و آرام ۲۵خرداد می‌دانند. اما اگر جزییات وقایع را به یاد بیاوریم، باید گفت که در روزهای ۲۳ و ۲۴ خرداد، موجی از واکنش‌های کور، خودجوش، پراکنده و اغلب خشونت‌آمیز در تهران بروز پیدا کرد که من خودم از نزدیک شاهدش بودم. انبوهی از شیشه‌های شکسته، ایستگاه‌های اتوبوس تخریب شده و حتی بانک‌های آتش گرفته، نتیجه فوران یک خشم کور و تلنبار شده بود.

با این حال، در روز ۲۵ خرداد به ناگاه همه چیز دگرگون شد. روزی که میرحسین موسوی از اعتراضات حمایت کرد و خودش به میان معترضین آمد. آنجا بود که همه گویی آرام گرفتند. حتی از میانه راهپیمایی میلیونی و به درخواست شخص میرحسین، معترضان به کلی سکوت اختیار کردند. در واقع همگی نشان دادند برای نظرات رهبرانی که خودشان در وسط جمعیت باشد احترام و اعتبار قائل هستند. شاید، همان احساسی که معترضان خشم‌گین هندی با دیدن راهپیمایی آرام گاندی، و سیاه‌پوستان زجردیده آمریکایی با مشاهده آرامش فعال مارتین‌ لوترکینگ تجربه می‌کردند.

با درس گرفتن از تمامی این تجربیات و روایت‌های عینی، من امروز گمان می‌کنم که اگر نگران خشونت هستیم، ابدا کافی نیست که از یک سو دستگاه سرکوب را به آرامش و از سوی دیگر شهروندان را به خویشتن‌داری دعوت کنیم. با نصیحت و اندرز از راه دور نمی‌توان برای دیگران شیوه رفتاری تعیین کرد. این نصیحت‌نامه‌ها، اگر تا کنون برای اصلاح حکومت کارگر بوده، در تغییر رفتار معترضان خشم‌گین نیز موثر خواهد افتاد.

به باور من، تنها شیوه موثر، هم برای کاهش خشونت و هم برای جلوگیری از انحراف مطالبات مردمی به پیامدهای ارتجاعی یا ویرانگر، یک مشارکت و کنشگری فعال است تا از یک سو با حضور گسترده و نظارت عمومی ماشین سرکوب را به عقب رانده و وادار به تسلیم و مدارا سازد و از سوی دیگر برای معترضان نقش یک الگوی مترقی اما عینی و ملموس را بازی کند.

کانال «مجمع دیوانگان»
@Divanesara
.
2.5K views19:48
باز کردن / نظر دهید