Get Mystery Box with random crypto!

مجمع دیوانگان

لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان م
لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان
آدرس کانال: @divanesara
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 15.18K
توضیحات از کانال

وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت می‌شود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر می‌پردازیم.
.
ارتباط با ادمین کانال:
@DivaneSaraAdmin
.
اینستاگرام:
instagram.com/divanesara_

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 26

2021-07-27 22:46:16 نمکِ «تجاهل‌العارفین» بر زخم‌های جامعه

#A 341

آرمان امیری @ArmanParian - خانم الاهه هیکس، به اسم فعال و گزارشگر حقوق بشر، به زبان انگلیسی و خطاب به مخاطبان خارجی مدعی شده‌اند: «نیروهای مسلح سازمان مجاهدین خلق، پس از دریافت پول و آموزش از اسرائیل به خوزستان نفوذ کرده‌اند». (اینجا) آقای عمادالدین باقی، دیگر فعال با سابقه حقوق بشر، در حمایت از ایشان مدعی شدند که منتقدان خانم هیکس، کلام او را «واژگون» کرده‌اند و قصد ایشان فقط «هشدار» بوده است. (اینجا)

ادعای آقای باقی اگر یک دروغ محض نباشد، یک «تجاهل» آشکار است چون تنها کسی که کلام خانم هیکس را واژگون کرده خود ایشان هستند. توییتی که به زبان «انگلیسی» و خطاب به مخاطبان خارجی نوشته شده، با هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند یک هشدار دلسوزانه به مردم خوزستان قلمداد شود. در ثانی، اگر ایشان نگران بدل شدن «حقوق بشر» برای «پوشش مبارزات سیاسی» بودند، می‌توانستند خطاب به همکار خود تذکر بدهند: فارغ از اینکه برای این ادعا هیچ سندی ارائه نشده، اساسا حیطه کاری حقوق بشر دخالت در این جدال‌های سیاسی نیست، ما حتی در وسط یک جنگ تمام عیار هم فقط مسوول نظارت بر رعایت حقوق انسان‌ها هستیم و نه قضاوت در مورد جناح‌های درگیر.

همین کذب یا همین سطح از «تجاهل» دست‌مایه آقای زیدآبادی هم شده تا باز هم چماقی بسازند برای حمله به معترضان و تحقیر آن‌ها و ترسیم یک سیمای وحشی و مدنیت ستیز از بخش خشم‌گین جامعه. (اینجا)

اینکه جامعه ایرانی خشم‌گین است، اینکه فضا دوقطبی شده و اینکه واکنش‌ها خصلت جدلی به خود گرفته، کشف جدیدی نیست که هر روز برای اعلام آن روضه بخوانیم. اینکه توده جامعه، بی‌اعتماد به تمامی ساختارهای حقیقی و حقوقی، به جایی رسیده که برای کوچکترین مطالبات‌ش راهی خیابان شود یا فریاد بزند و پیه سنگین‌ترین هزینه‌ها را به جان بخرد هم نکته افتخارآمیزی در کارنامه نخبگان اجتماعی نیست که هر روز در باب آن روده‌درازی کنند. چنین وضعیتی نشانه زوال و شکست مطلق این نخبگان است و باید بابت آن هزار بار پشت دست بگزند، نه آنکه در جایگاه طلب‌کار و مدعی چوب ملامت جامعه به دست بگیرند.

یکی از شایسته‌ترین تعابیری که در مورد امواج اعتراضی سال‌های اخیر به کار گرفته می‌شود، تعبیر «تحقیرشدگان» است؛ هرچند دغدغه‌های عمومی و بهانه‌های اعتراض متنوع و گاه نامربوط به نظر می‌رسد، اما «تحقیر» را می‌توان چاشنی ثابت و در نتیجه نخ تسبیح این مجموعه گسترده و پراکنده دانست و به تناسب همین مساله، اگر درمانی برای این حجم از خشم و نارضایتی بتوان یافت، بی‌هیچ تردیدی، نخستین گام آن با فهم جامعه، با احترام به جامعه و با ایجاد احساس اعتماد و حسن نیت جامعه مقدور خواهد بود.

اگر جامعه احساس می‌کرد که هنوز نخبگانی دارد که دغدغه‌هایش را درک، طرح و پی‌گیری می‌کنند، بی‌شک با تقبل این سطح از هزینه‌های گزاف خودش را زیر ضرب ماشین سرکوب نمی‌برد. اگر این درد «نشنیده شدن» چنین آماس نمی‌کرد، کار جامعه هم به این سطح از خشونت هم نمی‌رسید؛ اما کار به اینجا کشیده شد چرا که برخی حضرات به جای آنکه زبان جامعه و مترجم فریادهایش به مطالبات رسمی باشند، اینگونه خود را به تجاهل می‌زنند و مدام بر روی دردناک‌ترین حساسیت‌های اجتماعی رژه می‌روند و با مغالطه و لفاظی ژست حق به جانب می‌گیرند. نوبت به نامه‌نگاری با جلادها که می‌رسد گاندی می‌شوند و به هنگام مواجهه با توده‌های «جان به لب رسیده» تنها ابزارشان چوب ملامت و تحقیر است. پای بر دوش احترام و توجه همین مردم به جایگاهی رسیده‌اند که حتی نامربوط ترین کلام‌شان هم ارزش خبری پیدا کرده، اما با این لحن و ادبیات پر تبخبر، با این نگاه از بالا به پایین و این تفرعن در کلام و رفتار، نه تنها گامی در راستای درمان احساس تحقیر جامعه بر نمی‌دارند، بلکه مدام به زخم‌های‌اش نمک می‌پاشند.

اگر هراسی از فوران خشم جامعه هست (که باید باشد)، اگر نگرانی از بابت متلاشی شدن پیوندهای اجتماعی و بروز وضعیت جدلی وجود دارد (که باید داشته باشد)، کمترین و بدیهی‌ترین چاره آن است که با کمی انصاف و شرافت، فراتر از حب و بغض‌های شخصی و نخوت و منیت‌های حقیرانه، تلاش کنیم اصل و گوهره نارضایتی جامعه را کشف کنیم و از زیر غبار پرخاش‌ها و انحراف‌های احتمالی بیرون بکشیم.

اما اگر نه تنها راه حلی برای مشکلات جامعه داریم، بلکه حتی از تلاش برای درک و فهم دلایل خشم‌شان عاجز هستیم، شاید بد نباشد که دست‌‌کم زبان در کام بگیریم و دست‌مایه‌های کم‌آزارتری را برای تداوم حضور خبری و رسانه‌ای خود پیدا کنیم که شاعر می‌فرماید: «تو که نوش‌ام نه‌ای، نیش‌ام چرایی»؟!


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
299 viewsedited  19:46
باز کردن / نظر دهید
2021-07-27 22:44:52
نمکِ «تجاهل‌العارفین» بر زخم‌های جامعه

#A 341

تصویر متعلق است به کاریکاتوری از «توکا نیستانی»


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
318 views19:44
باز کردن / نظر دهید
2021-07-20 20:42:20 در باب آداب و ملزومات گفتگو

#A 340

آرمان امیری @ArmanParian - با اضافه شدن شبکه «کلاب‌هاوس» به فهرست شبکه‌های اجتماعی، بحث بر سر «گفتگو» و مزایای آن بار دیگر اوج گرفته است. بی‌تردید گسترش فرهنگ «گفتگو» همواره جای خرسندی دارد، اما من گمان می‌کنم تکرار بی‌حساب و کتاب این تعبیر اتفاقا خودش بزرگترین آفت گفتگو و عامل نوعی کژفهمی است. هر ارتباط کلامی میان انسان‌ها را نمی‌توان «گفتگو» نامید؛ مناظره، مباحثه، مذاکره، جدل، بحث، هم‌اندیشی و حتی گپ‌وگفت همگی شیوه‌های مواجهه کلامی هستند که به خوبی با تمایزات آن‌ها آشنا هستیم. از این بین، بسیاری نه تنها کارکرد مثبت ندارند که ای بسا مخرب و ویرانگر هم باشند.

در تعریف گفتگو شاید بتوان گفت که مواجهه‌ای است نقادانه و متقابل (دیالکتیک) که در جریان آن هر یک از طرفین به فهمی جدید و نگرشی تازه دست می‌یابند که بر خلاف «مذاکره» و «تفاهم» قرار نیست این نتیجه نهایی لزوما مشابه و مشترک باشد. در تشخیص چنین مواجهه‌ای، شاید باید از اینجا شروع کنیم که «گفتگو» چه چیزی «نیست؟»

۱- گفتگو درمان هر اختلاف نظری نیست. باوری قدیمی می‌گوید: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند». این اندیشه اقتدارگرا در جامعه فعلی نیز هواداران بسیار دارد که گمان می‌کند هر اختلاف نظری صرفا ناشی از «سوءتفاهم» است و می‌تواند با گفتگو برطرف شود. در پرهیز از این جزم‌اندیشی، باید بپذیریم که اختلاف نظر نه تنها طبیعی که ای بسا واجب است. به همان اندازه که اثر انگشت هر انسان ویژگی ممیزه و انحصاری خود اوست، اندیشه‌ها و نظرات هر انسان نیز منحصر به فرد است و تنوع و زیبایی جهان اتفاقا زاده همین اختلافات است.

۲- گفتگو درمانی برای تضاد منافع نیست. شاید بتوان تصور کرد دو فرد منفرد بدون هیچ منفعت‌طلبی شخصی وارد گفتگویی به قصد مفاهمه شوند، اما بدون تردید نمی‌توان مواضع و نظرات گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی را مستقل از منافع آن‌ها تصور کرد. بهترین و مدنی‌ترین شیوه ارتباطی که می‌توان برای گروه‌های دارای منافع متضاد در نظر گرفت احتمالا «مذاکره» است و نه «گفتگو».

در گام دوم، شاید بتوان برخی از «ملزومات گفتگو» را هم به این شیوه فهرست کرد:

نخست: مبانی مشترک. اگر طرفین یک گفتگو مبانی مشترک نداشته باشند نمی‌توانند استدلال خود را بر این مشترکات بنا کنند. در چنین حالتی، شاید بتوان نوعی از «خودبیان‌گری» را برای طرفین قائل شد که به صورت مستقل صورت می‌گیرد و طبیعتاً وارد مرحله مواجهه نخواهد شد.

دوم: «شوق به گفتگو». این تعبیر را از عنوان کتابی نوشته «حسن قاضی‌مرادی» وام گرفته‌ام. منظور آن است که طرفین گفتگو باید آمادگی و حتی اشتیاق به شناخت دیگری، نگریستن به خود در آیینه روایت دیگری، نقد خود و در نهایت احتمال تغییر را داشته باشد. در واقع، هدف گفتگو بیش از آنکه معطوف به تغییر دیگری باشد، بازاندیشی و تحول در خود شخص است.

سوم: اعتماد متقابل. موارد مخل گفتگو فراوان هستند؛ از جمله توهین، پرخاش، مغالطه؛ اما «بی‌اعتمادی» عام‌ترین این موارد است. اگر در طول گفتگو به صداقت طرف مقابل شک کنیم، به ناچار در دام نیت‌خوانی و ای بسا وارونه‌خوانی می‌افتیم که آفت‌های کشنده و مهلکی هستند و گفتگو را به سمت جدل و مناظره می‌کشانند.

با همین مقدمه مختصر، می‌توان به خام‌اندیشی موجود برای «گفتگو» خطاب کردم هر مکالمه‌ای، از جمله مباحث فضای مجازی و به ویژه کلاب‌هاوس پی برد. آنکه گمان می‌کند صرف گرد هم آمدن افرادی با افکار مختلف در یک اتاق را باید به نشانه شکل‌گیری «گفتگو» به فال نیک گرفت، بیشتر کاربردی کلیشه‌ای و شعاری از این مفهوم در ذهن دارد که نتیجه‌ای از آن حاصل نخواهد شد. وضعیت حاضر معمولا به شکل «من بگو، تو بگو» پیش می‌رود و در نتیجه بجز اتلاف وقت حاضرین ثمری در پی ندارد.

اگر بخواهیم پیشنهادی فرمی برای نزدیک‌تر شدن به مقصود گفتگو ارئه کنیم، می‌توان گفت که طرفین هر گفتگو، پیشاپیش باید آرای خود را منسجم و مکتوب در اختیار دیگران قرار دهند تا امکان بررسی و تحقیق و تعمق کافی در مورد آن وجود داشته باشد. تا اندیشه‌ای مدون و مکتوب نشود، برای خود صاحب اندیشه هم به انسجام نمی‌رسد و به طریق اولی از جانب دیگران نیز قابل «فهم» و «نقد» نخواهد بود. متاسفانه سنت «شفاهی گویی» که پیشینه دور و درازی در تاریخ ما دارد و اتفاقا در قرن حاضر نیز خطیب‌های سرشناسی را به اسم اندیشمند یا صاحب‌نظر در فضای فکری کشور مسلط کرده، عاری از این مقدمات ضروری و بدیهی است و باعث شده که حتی تلاش‌های فرمی و ظاهری ما برای شکل‌گیری گفتگو نیز عملا به برپایی منبر برای موعظه‌های یک طرفه تقلیل پیدا کند.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.7K views17:42
باز کردن / نظر دهید
2021-07-20 20:41:53
#A 340

تصویر متعلق است به قطعه «گفتگو» اثری از «خوان مونز» هنرمند اسپانیایی


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.3K views17:41
باز کردن / نظر دهید
2021-07-18 18:54:02 آرمان امیری @ArmanParian : فایل پیوست نسخه کامل جلسه کلاب‌هاوسی «جامعه بحران زده و جنبش‌های اجتماعی» است که صحبت‌های تمامی حاضران در جلسه را شامل می‌شود.

#جامعه_و_جنبش ۳
#انقلاب_راهگشا
فایل #صوتی

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
5.9K views15:54
باز کردن / نظر دهید
2021-07-18 18:53:39 آرمان امیری @ArmanParian : فایل پیوست مربوط است به بخش سوم از صحبت‌های من در جلسه کلاب‌هاوسی «جامعه بحران زده و جنبش‌های اجتماعی».

در این بخش، تلاش کردم تصور اجرایی و ملموس‌تر خود را برای نزدیک‌تر شدن به تحقق ایده #انقلاب_راهگشا در سه سطح کلی اهداف، ابزارها و کارگزاران تشریح کنم. (این فایل به دلیل ایجاد یک تشنج کلامی اندکی ویرایش شده است)

#جامعه_و_جنبش ۳
#انقلاب_راهگشا
فایل #صوتی

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.7K views15:53
باز کردن / نظر دهید
2021-07-18 18:53:18 آرمان امیری @ArmanParian : فایل پیوست مربوط است به بخش دوم از صحبت‌های من در جلسه کلاب‌هاوسی «جامعه بحران زده و جنبش‌های اجتماعی».

در این بخش متناسب با مقدمه پیشین، به تبیین مفهوم ایده #انقلاب_راهگشا و ضرورت آن برای جامعه‌ای می‌پردازم که هرچند در لاک دفاعی خود قدرتمند است اما توانایی ترجمه مطالبات خود به دستاوردی سیاسی و تبدیل ماشین سرکوب به یک دولت پاسخ‌گو را ندارد.

#جامعه_و_جنبش ۲
فایل #صوتی

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.5K views15:53
باز کردن / نظر دهید
2021-07-18 18:52:44 آرمان امیری @ArmanParian : فایل پیوست مربوط است به بخش اول از صحبت‌های من در جلسه کلاب‌هاوسی «جامعه بحران زده و جنبش‌های اجتماعی».

در این بخش به طرح مقدمه بحث در باب نسبت جامعه و حکومت ایرانی از منظر جامعه‌شناختی پرداختم که بر پایه نظریه «دولت ضعیف در مقابل جامعه قوی» تدوین شده است.

#جامعه_و_جنبش ۱
#انقلاب_راهگشا
فایل #صوتی

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
1.4K viewsedited  15:52
باز کردن / نظر دهید
2021-07-16 19:18:43
آرمان امیری @ArmanParian : به دعوت گروهی از دوستان، فردا (شنبه ۲۶ تیرماه) ساعت ۷ در کلاب‌هاوس گفتگویی در مورد بحران‌های جامعه و چشم‌انداز پیش روی کشور برگزار خواهد شد. بنابر برنامه‌ریزی که دوستان انجام دادند، گفتگو احتمالا به چهار سخن‌ران جلسه محدود خواهد بود تا از زوایای مختلف، روایت خود و طرح و پیشنهادات احتمالی‌شان را در مورد وضعیت کشور و جنبش‌های اجتماعی مطرح کنند.

من در این جلسه قصد دارم ایده «#انقلاب_راهگشا» را که پیشتر در چند مورد مطرح کرده بودم تشریح کنم. برای این منظور، ابتدا تلاش خواهم کرد که تصویر و روایت خودم از وضعیت فعلی جامعه و نیروهای سیاسی را ارائه کنم که به گمان من ذیل مفهوم «جامعه قوی در مقابل دولت ضعیف» قابل توصیف است. پس از آن در مورد خود ایده «انقلاب راهگشا» توضیح خواهم داد که پیشنهادی برای خروج کشور از وضعیت انسداد کامل سیاسی است. در نهایت، با گوشه چشمی به ایده «اجماع هم‌پوش»، پیشنهاد خودم را برای سامان‌بخشی به آشفتگی نیروهای سیاسی مطرح خواهم کرد.

برای حضور در این جلسه می‌توانید این اتاق کلاب‌هاوسی را دنبال کنید.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.2K views16:18
باز کردن / نظر دهید
2021-07-15 13:35:42 بدا به حال شما

#A 339

آرمان امیری @ArmanParian - «اوژن یونسکو»، خالق نمایش‌نامه «کرگدن»، در سال ۱۳۵۳ و به دعوت نهادهای هنری-فرهنگی به ایران سفر می‌کند. میزبانان او یک جلسه پرسش و پاسخ هم با حضور دانشجویان دانشگاه تهران و در محل «تالار مولوی» ترتیب می‌دهند. متن پیاده شده آن جلسه در کتابی که خانم «پری صابری» از نمایش‌نامه کرگدن منتشر کرده‌اند چاپ شده است. (ایشان از میزبانان و برگزار کنندگان جلسه بوده‌اند) در جریان جلسه، گروهی از دانشجویان انقلابی فرصت سوال پیدا می‌کنند و یونسکو را مورد انتقاد قرار می‌دهند. دانشجویان ناراضی از حکومت همه چیز را سیاسی می‌خواهند. انتظار دارد حتی یونسکو هم به کشورشان نیاید مگر برای انتقاد از حکومت.

این روزها که برخی برخوردها و انتقادات از «اصغر فرهادی» را می‌بینم، به طرز عجیبی به یاد این جلسه تاریخی می‌افتم. ما به سادگی از «انسان» و «آزادی» سخن می‌گوییم و بر سر همدیگر فریاد می‌زنیم که چرا از این مفاهیم اصیل دفاع نمی‌کنید؛ اما گویی فراموش می‌کنیم که آشنایی با همین مفاهیم را دقیقا مدیون همین هنرها، همین نمایش‌ها، همین فیلم‌ها و همین کتاب‌هایی هستیم که حالا خالقان آن را به بی‌عملی متهم می‌کنیم. آیا به واقع ما بدون تماشای شاهکارهای فرهادی تصویری از «انسان» داریم؟ ما چه تصوری از «اراده»، یا «آزادی» یا «انتخاب» داشتیم اگر «درباره الی» یا «جدایی...» را ندیده بودیم؟ یا چه تصوری از مسخ انسانی یا هدم انسانیت داشتیم اگر «کرگدن» اوژن یونسکو را ندیده و نخوانده بودیم؟

حالا نزدیک به نیم قرن از حضور اوژن یونسکو در آن جلسه دانشجویی می‌گذرد و ما این امکان را داریم که آن جلسه را با علم به فرجام نهایی کار بازخوانی کنیم. فرصت یگانه‌ای داریم که در این تصویر گویا و تاریخی بیشتر و بیشتر دقیق شویم و دوباره به همه سوال‌های قبل بیندیشیم و البته این بار از دریچه‌ای متفاوت از خود بپرسیم که چطور یونسکو توانست از همان سال ۵۳ فرجام کار ما را پیش‌بینی کند و بگوید: «بدا به حال شما؟»

بیش از این حاشیه نمی‌روم و صرفا بخشی از متن پیاده شده آن جلسه را در ادامه این پست بازنشر می‌کنم. برای خواندن این متن اینجا+ کلیک کنید و یا از گزینه instant view استفاده کنید.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
8.9K viewsedited  10:35
باز کردن / نظر دهید