2021-06-17 20:32:46
«جمهوریت» نظام کی به پایان رسید؟
#N 064
امیرعلی نصرالهزاده @AmirA_N -بعد از اعلام رد صلاحیتها، برخی از اصلاحطلبان اینطور وانمود کردند که تیغ شورای نگهبان این بار از همیشه تیزتر بوده و «جمهوریت» با این اوضاع قربانی میشود. صراحت لهجه فائزه هاشمی همین شیوه نگاه را در یک جمله خلاصه میکند: «دوران جمهوری اسلامی تمام شده، و دوران حکومت اسلامی شروع میشود.»
در مقابل کسانی که تلاش میکنند از «پایان جمهوریت» هم بهانه جدیدی بتراشند برای ادامه بازی قدرتطلبی، من معتقدم جمهوریت نظام پیش از این پایان یافته بود. اگر بخواهم برایش زمان مشخصی پیدا کنم، بیشک آن لحظه را در آبان ۹۸ خواهم یافت.
پیش از آبان ۹۸ هم خونهای زیادی به زمین ریخته شده که قطعا کمرنگتر از خون شهدای آبان نبوده گرچه شاید هیچکدام از ما هیچگاه در «جمهوری»ای نزیسته باشیم که چنین بیپروا خون بریزد. اما جنایات آبان پرده جدیدی از چهره حاکمیت ایران برداشت:
تا پیش از آن عمده جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب وانمود میکردند که مشکلات کشور همه ناشی از «حکمرانی» ناکارآمد است. در واقع هر بار که یکی از این جریانها به قدرت میرسید، جبهه مقابل بسیج میشد که ناکارآمدی و مشکلات را به گردن ندانمکاریها و مدیریت غیرتخصصی جناح رقیب بیندازد. کسی زیر بار مشکلات عمیق ساختاری جمهوری اسلامی نمیرفت و تعمدا بزرگترین تضادهای حکومتی نادیده گرفته میشد.
در آبان ۹۸ «جمهوری اسلامی» به ناگاه با نتیجه سالها تبلیغات خود روبرو شد. مردمی به خیابان آمده بودند که طبق روایت حکومتی دقیقا از همین «حکمرانی بد» به تنگ آمده بود. یعنی مشکلات معیشتی داشتند و جرقه اعتراضشان گرانی ناگهانی قیمت بنزین بود. عوارض و نارضایتیهایی که حتی آقای رئیسی هم بر آن صحه میگذارد. یعنی بدیهیترین مصداق «حکمرانی بد» کف خیابان بود.
اگر چنان روایتی درست بود، یکی از جناحهای سیاسی کشور باید ازین فرصت طلایی حداکثر استفاده را میکرد، سوار بر اعتراضات مردمی میشد و با موج بپاخاسته از کف خیابان تکلیف رقیب را یکسره میکرد. دقت کنیم اتفاقا میتوان مدعی شد که ترکیب جمعیتی هم پتانسیل چنین مصادرهای را داشت. جمعیت معترض رهبری ایدئولوژیک خاصی نداشت و مطالبات غیرمجاز هم نداشت. نه خواستار آزادی زندانیان سیاسی بود، نه میخواست کشف حجاب کند!
اما همین اعتراضهایی که طبق اصول حکومتی باید در چهارچوب مطالبات معقول طبقهبندی میشد به زودی به خونینترین اعتراض تاریخ جمهوری اسلامی بدل شد. مردمی که به خیابان آمده بودند خیلی زودتر از آن که کسی بتواند ازیشان سواری بگیرد، تکلیف جناحهای سیاسی را روشن کردند. مدعیان زنده بودن «جمهوری» باید پاسخ این سوال ساده را بدهند که چگونه مطالبات معیشتی و نارضایتی از قیمت بنزین به سردادن یکی از براندازانهترین شعارهای اعتراضات جمهوری اسلامی انجامیده است؟
پاسخ این سوال از نظر من ساده است. مردمی که به خیابان آمدند، خودشان میتوانستند دودوتا چهارتای لازم برای تحقق نیازهای معیشتیشان را بکنند. همانطور که از باقی شعارها هم معلوم بود، معترضین به خوبی میدانستند گرانی قیمت بنزین نتیجه نابخردی یک حکمران بد نبوده بلکه سر تا پای حاکمیت در این تصمیم و شرایطی که منجر به آن شده است مقصر است.
همه متوجه بودند چرا قیمت بنزین گران شده یا تحریمها چه تأثیری بر شرایطشان دارد. خودشان از همه جلوتر بودند در این که دلایل واقعی تحریم چیست و چرا حاکمان نمیخواهند تحریمها را رفع کنند. همه میفهمیدند همان کسی که مسلسل را به سوی آنها نشانه گرفته مستقیما مقصر گرانشدن قیمت بنزینیست که فردا باید با آن مسافرکشی کنند.
به علاوه، معترضین خیلی راحت درک کرده بودند علاج این مشکل کجاست. نکتهای که اصلاحطلبان با معلقبازی محیرالعقولی میخواهند هنوز آن را پنهان نگه دارند اما هر معترض آبانی به روشنی متوجه آن شده بود: حتی برای تحقق مطالبات تماما معیشتی، این جمهوری توان ارائه «نماینده»ای ندارد که بتواند مطالبات ما را محقق کند. پس مرگ جمهوریت را با فریاد «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» اعلام کردند.
بعد از آبان 98 دیگر در یک «جمهوری» زندگی نمیکنیم. بدیهیترین نتیجه مستقیم زندگی در یک «جمهوری» باید آن باشد که بتوانیم نمایندگانی پیدا کنیم که سرنوشت نان شبمان را به میل خودمان تعیین کنند. اما چشم باز کردیم و دیدیم به جای شهروندان یک جمهوری، رعایای اربابانی هستیم که نان را هم به مصلحت خودشان تقسیم میکنند.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.0K viewsedited 17:32