Get Mystery Box with random crypto!

مجمع دیوانگان

لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان م
لوگوی کانال تلگرام divanesara — مجمع دیوانگان
آدرس کانال: @divanesara
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 15.23K
توضیحات از کانال

وبلاگ «مجمع دیوانگان» از سال ۱۳۸۶ آغاز به کار کرد و نسخه تلگرامی آن با سه نویسنده مدیریت می‌شود. اینجا به مسایل روز، سیاست، جامعه و هنر می‌پردازیم.
.
ارتباط با ادمین کانال:
@DivaneSaraAdmin
.
اینستاگرام:
instagram.com/divanesara_

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 29

2021-06-16 22:30:05
یادداشت وارده: دقیقاً به چه چیزی رأی بدهیم؟

#V102

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
کارتون بالا اثر «مهدی احمدیان» است.
.
3.0K viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-06-15 14:29:12 یادداشت وارده: رییسی چه دارد که دیگران ندارند؟

#V 101
نویسنده مهمان: مهرداد محمدی @mehrdad89

۱- بررسی انتخابات‌های پسا ۸۸ نشان می‌دهد که تصمیم‎سازان سیاست در ایران از هر انتخاباتی یک درس حیاتی می‌گیرند و در دور بعد اجرا می‌کنند؛ از ۸۸ یاد گرفتند که مهندسی آرا کار طاقت‌فرسایی است و بهتر است هزینه محدودتری با رد صلاحیت بدهند. بنابر این شد هر کسی که احتمال دارد زیر میز بازی بزند، تایید صلاحیت نشود ولو اکبر هاشمی رفسنجانی استوانه دو دهه اول انقلاب باشد، کاری که در انتخابات سال ۹۲ و در میان حیرت عمومی که «مگر رفسنجانی را می‌شود رد صلاحیت کرد؟» کردند. احتمالا خود اکبر هاشمی با توجه به سوابق خود، بهتر از همه می‌دانست که چطور می‌شود. از انتخابات سال۹۲ آموختند که باید تکثر در کاندیداهای مطلوب‌ را کاهش دهند و بر روی یک نفر سرمایه‌گذاری کنند. اتفاقی که در سال۹۶ با اجماعی دستوری بر روی ابراهیم رییسی به وقوع پیوست؛ به طوری که حتی محمدباقر قالیباف کنار کشانده شد. از ماه‌ها پیش از انتخابات امسال می‌شد حدس زد که جناح اصلی حاکمیت، از انتخابات سال۹۶ این درس را گرفته که انتخابات نباید دوقطبی شود ولو مشارکت پایین باشد. مهم این است که گزینه مطلوب باید با رقبا و رفقایی وارد صحنه شود که امکان دوقطبی‌سازی منتفی شود؛ ایده‌ای که ابراهیم رییسی به صراحت در پاسخ به همتی و مهرعلیزاده گفت: «با شما که انتخابات دوقطبی نمی‌شود». یعنی اگر قرار بود انتخابات دو قطبی شود لاریجانی که ۱۲سال رییس مجلس بود تایید می‌شد نه شما یا علیرضا زاکانی، رییس پیشین بسیج دانشجویی!

۲- در این ۱۲سال که یک جناح حاکمیت پویایی استراتژیک داشته، جناح اصلاح‌طلب نظام بر مبنای ایده هراس از دیگری، جلو رفته است. البته در این دوره تلاش کردند که با خواندن دست جناح اصولگرا، ایده خود را به روزکنند و به جای نه به شخص، نه به مفهوم را پیگیری کنند و در همین راستا کمپین نه به رییس‌جمهور نظامی را راه انداختند، اما وقتی نتیجه تایید صلاحیت‌ها آمد، دست رو شده خود را دیدند و دچار فروپاشی استراتژیک شدند. بعد از کمی تقلا و رودربایستی دیدند چاره‌ای جز توسل به همان ایده انتخاب شخص بد در مقابل بدتر و رییسی‌هراسی نیست. البته این سوال ایجاد شد که اگر در منطق بد و بدتر، چرا نباید کارگزاران دولت روحانی که عاملان مستقیم اتفاقات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و در نهایت بزرگترین کشتار خیابانی بودند گزینه «بدتر» به حساب آیند؟ یا اصلاح‌طلبانی که حتی احساس وظیفه نکردند که راجع به هشت سال عملکرد دولت، چهار سال مجلس و چهار سال شورای شهر و شهرداری شهرهای بزرگ کوچکترین توضیحی بدهند!

۳- به نظر می‌رسد جناح اصلی حاکمیت علاوه بر تغییر استراتژی فرمی انتخابات، تغییری در گزینه مطلوب هم ایجاد کرده است. اصلاح‌طلبان را در همان دهه هفتاد به دلیل عدم صداقتی که هم با حاکمیت و هم مردم داشتند، قابل اطمینان ندانستند و از صحنه اصلی کنار گذاشتند. تجربه محمود احمدی‌نژاد، حسن روحانی و حتی رقبای او در سال۹۲ به آن‌ها این نکته را نشان داد، ویژگی مهم رییس‌جمهور این است که ویژگی نداشته باشد. نه شبیه محمود احمدی‌نژاد باشد نه روحانی نه حتی قالیباف. گزینه مطلوب کسی است که نه جمله عجیبی راجع به حجاب گفته باشد، نه برجام، نه رابطه با آمریکا و سیاست خارجی، نه مسایل سیاسی داخلی و نه هیچ چیز دیگر. باید کاملاً لحن و جملات کنترل شده داشته باشد. همین نکته برتری ابراهیم رییسی بر دیگران است. اگر جست‌وجویی کنیم هیچ جمله خاصی از رییسی پیدا نمی‌کنیم که موضع عجیبی گرفته باشد و همه جا به کلیات بسنده کرده است. مثلاً وقتی راجع به برجام صحبت می‌کند می‌گوید باید اجرا بشود اما با این شروط، راجع به فیلترینگ می‌گوید فضای مجازی خوب است اما باید بهتر شود، راجع به آزادی‎های اجتماعی، زنان و باقی محل‌های نزاع هم به همین منطق که فلان چیز خوب است یا بد است، اکتفا می‌کند. کسانی بودند که بعد از دیدن مناظرات از ابراهیم رییسی انتقاد کردند که در پاسخ به سوال‌‎ها صرفاً تکرارشان می‌کند و یک تبصره معمولی می‌زند که مهم است انجام بشود یا نشود و بعد توضیحاتی کلی می‌دهد. این افراد با استفهام انکاری می‌پرسیدند که رییسی چه دارد که باید رییس‌جمهور شود؟ که یعنی هیچی ندارد حتی یک جمله چالشی؛ اما دقیقاً پاسخ همین است که هیچی ندارد حتی یک جمله چالشی و در مقابل عملکردی دارد کاملاً مقبول حاکمیت در همه بزنگاه‌‍‌های بعد از انقلاب.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام مجمع دیوانگان
.
3.9K views11:29
باز کردن / نظر دهید
2021-06-15 14:28:44
رییسی چه داشت که بقیه نداشتند؟


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
2.3K views11:28
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 22:29:12 در تقدم «هدم سیاست» به «هدم جمهوریت»
#A 336

آرمان امیری @ArmanParian - تصور کنید که مثلا تونی بلر در انگلستان پس از شکست حزب کارگر در انتخابات بگوید: «دلیل شکست حزب ما این بود که مردم اشتباه کردند»! این صحبت ممکن است از روشنفکر نقادی چون «نوام چامسکی» در نقد رفتارهای اجتماعی پذیرفته باشد، اما اینکه یک جریان سیاسی مدعی شود دلیل شکست انتخاباتی من «اشتباه مردم» بوده، با دو اصل در تناقض است:

اصل نخست، خود مفهوم دموکراسی که سیاست‌مداران را نه «ولی» و «قیم» مردم، بلکه نمایندگان آن‌ها قلمداد می‌کند. اندیشه اصلاح‌طلبان انتخاباتی، نسخه تضعیف شده راس حکومت هستند که مردم را «رعیت» قلمداد می‌کنند و به جای اینکه جایگاه خودشان را در نسبت با مردم بسنجد، مردم را با معیار نزدیکی و دوری به خود گمراه یا با بصیرت می‌خوانند.

اصل دوم، مفهوم خود سیاست است؛ جایی که وظیفه فعال سیاسی کسب حمایت برای راهکارهای خودش است. عجیب است کسانی از این تنها وظیفه سیاسی‌شان عاجز باشند و همچنان احساس کنند باید در جایگاه طلب‌کار و حتی آموزگار عمومی قرار داشته باشند.

تکرار روایت «اشتباه مردم در انتخابات ۸۴» که دوباره ورد زبان حضرات شده از بارزترین مصادیق همین وضعیت است. البته حتی بدون فهم دو اصل قبلی هم شاید می‌شد از حضرات پرسید که: چطور وضعیت فعلی، محصول بسیج عمومی در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نیست، اما ناگهان مربوط شده به انتخابات ۸۴؟ یعنی این وسط کلا کارنامه ۸ ساله حضور حضرات در قدرت و فرمان‌بری مردم از پیام «تکرار می‌کنم» بلاموضوع شده، «اشتباه مردم» در سال ۸۴ اثرات تازه خودش را بروز داده؟

مساله اما به نظرم اصلا این استدلال‌ها نیست. چون این‌ها بحث‌هایی در زمین «سیاست» هستند اما ما با وضعیت «هدم سیاست» مواجهیم. غلامحسین کرباسچی در مناظره کلاب‌هاوسی با زیدآبادی، با لحنی تحقیرآمیز می‌گفت: «اگر حزب ما دفتر نداشت شما کجا تشریف می‌بردید افاضه کنید؟» مفهوم «سیاست‌ورزی» را در اندیشه آقای کرباسچی و دوستان کارگزارانی می‌شود از اوج وعده‌هایشان دریافت: «تورم ما کمتر است». یعنی سقف درک ایشان از سیاست به اندازه «انتصاب مدیر اجرایی موفق» است؛ تازه اگر همین هم بود خوب بود، چون بعید است در هیچ کجای جهان به مدیری که سمت‌اش را بدون توجه به اختیارات کافی برای اجرای تعهدات‌ش قبول می‌کند بگویند «مدیر موفق».

معلوم نیست آن‌ها که نکته قوت نامزدشان را حمایت از FATF اعلام می‌‌کنند ما را به ریشخند گرفته‌اند یا واقعا نمی‌فهمند که اگر به اختیار دولت بود، حسن روحانی خیلی زودتر آن را تایید کرده بود و اگر به نظر آن حضرت باشد در دولت رییسی هم می‌تواند اجرایش کند. به هر حال، با چنین خوانشی باید گفت دستاوردهای یک برنامه‌نویس ساده که می‌تواند نرم‌افزاری برای بهبود یک کارکرد اجرایی بنویسد در مقایسه با کل تشکیلات حزب کارگزاران مصداق «نلسون ماندلا» را دارد! شاهدش همین صحنه کمدی/تراژیک که خود حضرات در نهایت مجبور شده بودند به جای دفتر احزاب‌شان در اتاق‌های کلاب‌هاوس «افاضه» کنند.

ضرورت پرداختن به «هدم سیاست» پیش از «هدم جمهوری» همین است که سیاست‌ورزی، ابزار رسیدن به جمهوریت است و کارکرد آنانکه شیوه سیاست‌ورزی را بدین حد مبتذل کرده‌اند دقیقا «خلع سلاح عمومی» است. البته سعی می‌کنند چنین کارکردی را با برنگ و لعاب «پرهیز از انفعال» تزیین کنند اما از نگاه من، بالاترین انفعال سیاسی آن است که برای خلاصی از دشواری‌های سیاست‌ورزی واقعی، معنای سیاست را به قامت ترس‌خوردگی محافظه‌کارانه خود تقلیل دهیم!

هدف دیگر جریان انتخابات‌گرا از این «هدم سیاست»، فرار به جلو از جایگاه پاسخ‌گویی به طلب‌کاری است. یعنی همان کاری که با ماجرای انتخابات ۸۴ کرده‌اند. بهترین شیوه برای شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت رویکرد شکست خورده سال‌های اخیر، همین است که با اصرار مشدد بر تکرار همان رویه غلط همچنان مدعی باقی ماند. به قول معروف «دست پیش را بگیر تا پس نیفتی».

در نقطه مقابل این رویکرد، تحریم انتخابات می‌تواند سرآغاز یک مواجهه «سیاسی» با بحران وضعیت کشور است. به باور من، بازگشت به روند سیاست‌ورزی همراه با مقاومت، تنها از مسیر یک «نه» بزرگ آغاز می‌شود. اینکه تاکید کنیم نسخه‌ای که حضرات انتخابات‌گرا برای ما پیچیده‌اند، نه درمان این وضعیت، بلکه دقیقا اصلی‌ترین عامل آن است. ما با تحریم خود نخستین قدم برای توقف این روند «هدم سیاست» را بر می‌داریم تا پس از آن به جبران «هدم جمهوریت» هم امیدوار شویم.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام مجمع دیوانگان
.
1.8K viewsedited  19:29
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 22:28:49
در تقدم «هدم سیاست» به «هدم جمهوریت»

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_

کارتون بالا اثر «ثنا حسین‌پور» است.
.
1.3K viewsedited  19:28
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 07:07:17 یادداشت وارده: استدلالی در تحریم انتخابات
#V 100

نویسنده مهمان: شهروند/اسیر -یکی از بنیادی‌ترین مشکلات ساختار سیاسی ما وجود شکافی عظیم میان قدرت (اختیار) و مسئولیت افراد و نهادهای مختلف کشور است ؛ به این معنا که در این ساختار کسانی هستند که اختیارات گسترده‌ای دارند اما مسئولیتی در قبال وضعیت کشور نمی‌پذیرند و کسانی هم که به عنوان مسئول وضعیت موجود معرفی می‌شوند عموما فاقد اختیارات کافی می‌باشند. اصلی‌ترین کارکرد ساختار انتخاباتی جمهوری اسلامی هم پنهان و کتمان کردن همین واقعیت تعیین کننده و جلوگیری از عیان شدن این شکاف عمیق است. در واقع در حالی که به انتخابات به عنوان مکانیزمی جهت انتقال دموکراتیک قدرت استناد می‌شود، اما این مکانیزم عملا کارکردی نداشته و کمکی به جابجایی حقیقی و تعیین کننده قدرت نمی‌کند، چون قدرت فائقه این ساختار در نهادهای غیر انتخابی و گاها مدام العمر مستقر است.

شکاف مذکور -عدم تناسب قدرت و مسئولیت- ، در اداره کشور، هنگامی پُر می‌شود که یا کلا انتخاباتی برگزار نشده یا انتخاباتی واقعی مطابق با معیارهای دموکراتیک برگزار شود. فقط در چنین شرایطی است که لااقل مشخص می‌شود مسئولیت وضع کشور با چه کسی است. اما در حالت فعلی که انتخابات برگزار شده اما شورای نگهبان دامنه انتخاب ملت را به چند نفر از گماشتگان نظام محدود می‌کند و در ادامه هم نهادهای قدرتمندی مانند سپاه مانع اجرایی شدن سیاست‌های مورد نظر دولتِ شِبه منتخب می‌شوند، حالتی بینابین و ساختاری اصطلاحا شتر گاو پلنگ ایجاد شده که نتیجه‌اش پنهان ماندن حدود اختیارات و مسئولیت افراد و نهادهای مختلف است. حاصل اینکه کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفته، کسی هم مسئولیت این وضعیت را بر عهده نمی‌گیرد.

اما وظیفه ما شهروندان به عنوان بازندگان اصلی این ساختار و این نحوه اداره کشور چیست؟

اگر اهمیت شکاف مذکور را بپذیریم، به نظر می‌رسد وظیفه ما این است که به سهم خود گامی در راه پُر کردن این شکاف و روشن کردن حدود اختیارات و دامنه مسئولیت‌ها برداریم. قدرت حقیقی ما شهروندان در کیفیت انتخاب ما ظهور پیدا میکند؛ در اینکه بتوانیم آزادانه هر کسی را که صلاح دانستیم برای اداره کشور انتخاب کنیم و شخص منتخب هم بتواند سیاست‌های مورد نظرش را فارغ از کارشکنی نهادهای غیر پاسخگو اجرا کند. در شرایطی که تا اطلاع ثانوی ما فاقد چنین امکانی برای افزایش قدرت و توسعه دامنه انتخاب خودمان هستیم، به نظر میرسد یگانه امکان پیش روی ما برای پر کردن شکاف مذکور این است که ناچارا مسئولیت خودمان را کاهش دهیم!

حال که بنا نیست کشور مطابق اراده ما و توسط افراد مورد نظر ما و در جهت منافع ملت اداره شود، چرا با شرکت در انتخابات و رای دادن به یکی از معتمدین نظام، مسئولیت اداره کشور را بر عهده بگیریم تا امثال دکتر ظریف بتوانند در مجامع جهانی ادعا کنند که ما خودمان انتخاب کردیم اینگونه زندگی کنیم! ما خودمان انتخاب کردیم واکسن نزنیم. ما خودمان انتخاب کردیم منابع ملت را صرف حمایت از شبه نظامیان و تروریست‌های لبنان و فلسطین و یمن و حکومت جنایتکار بشار اسد در سوریه کنیم. ما خودمان انتخاب کردیم که عمری سرمایه‌های کشور را صرف جدال بی‌ثمر با آمریکا و غرب کنیم. ما خودمان حجاب اجباری را انتخاب کرده‌ایم. تمام این ادعاهای صریح یا ضمنی را هم با استناد به شرکت مردم در انتخابات مطرح و توجیه می‌شود.

چه دلیلی دارد در شرایطی که به تجربه و مکرر ثابت شده که با شرکت ما در انتخابات قرار نیست هیچ تغییری اساسی در روند اداره کشور ایجاد شود، اَدای شهروندانِ آزادِ کشورهای دموکراتیک را در آورده و با شرکت در انتخابات مسئولیت اداره کشور و سیاست های جاری را بر عهده بگیریم و به این ترتیب برای جمهوری اسلامی و سیاست های داخلی و منطقه‌ای و بین المللی ویرانگر و ساختار انتخاباتی مخربش مشروعیت دموکراتیک بخریم؟

نگاهی اجمالی به خروجی این ساختار، یعنی دولت‌مردان جمهوری اسلامی از ابتدا تا به حال، از بازرگان و بنی صدر تا جلیلی و زاکانی، نشان می‌دهد که انتخابات در جمهوری اسلامی نه شیوه‌ای برای اداره دموکراتیک کشور بلکه شعبده‌ای برای باز تولید دموکراتیک (خود خواسته) استبداد و مشروعیت‌دهی به این ساختار و این تباهی بوده و همچنان هست. برگزاری انتخابات در چهارچوب جمهوری اسلامی، نه راهی برای حل مشکلات بلکه صرفا تلاشی است برای این که مردم حتی متوجه نشوند مسئولیت دردشان با کیست. بیاید مسئولیت آنچه اختیارش با ما نیست را نپذیریم و حال که گویا نمی‌توانیم قدرتمان را افزایش دهیم، لااقل مسئولیت‌مان را کاهش دهیم.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام مجمع دیوانگان
.
5.0K viewsedited  04:07
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 07:07:02
یادداشت وارده: استدلالی در تحریم انتخابات

#V 100


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
کارتون بالا اثر مانا نیستانی است.
.
2.7K viewsedited  04:07
باز کردن / نظر دهید
2021-06-11 22:30:34 «رییسی‌هراسی» هم مشروعیت می‌خواهد


#A 335

آرمان امیری @ArmanParian - در یکی از اتاق‌های «کلاب‌هاوس» که آقای تاجزاده در حضور چندین هزار نفر به پرسش‌ها پاسخ می‌دادند، فرصت سوال به یکی از هوادارن آقای رییسی رسید. استدلالی که کرد مربوط به اعدام‌های سال ۶۷ بود و توضیحی داد که شاید بارها شنیده‌اید. اینکه آن افراد محارب بودند و دست‌شان به خون هزاران ایرانی آلوده بود و با دشمن خارجی متحد شده بودند و چه و چه. یعنی یک استدلال شخصی نبود؛ منطقی بود که حامیان آن اعدام‌ها در تمام این سال‌ها به عنوان مانیفست دفاعی از عملکرد خود اقامه کرده‌اند.

در آن مورد خاص، خوشبختانه من شاهد بودم که آقای تاجزاده خیلی صریح و قاطع واکنش نشان داد و بدون هیچ لکنتی توضیح داد که این دست رفتارهای سیستماتیک چطور «جنایت‌ محض» محسوب می‌شوند و ابدا نمی‌شود آن‌ها را در قالب توجیهاتی از جنس «برخی تندروی‌ها» یا «رعایت نشدن برخی ترتیبات اداری» تخفیف داد. قطعا نزدیکان آقای تاجزاده فایل صوتی آن جلسه را دارند و اگر خودشان بخواهند این بخش را می‌توانند منتشر کنند. بحث من چیز دیگری است.

این روزها که مدافعان پر و پا قرص صندوق، انبان استدلال‌شان از همیشه تهی‌تر است، بار دیگر به سیاست همیشگی هراس‌افکنی از جناح مقابل روی آورده‌اند و طبیعتا «رییسی هراسی» فعلا بهترین گزینه است. حضرات خیلی هم ساده استدلال می‌کنند که اگر چهار سال پیش کسی به صورت «رای سلبی به رییسی» تصمیم به حضور در انتخابات گرفته، منطقا باید این دوره هم همان رفتار را تکرار کند وگرنه دچار تناقض شده. من اما می‌خواهم یادآوری کنم که در این ۴ سال گذشته اتفاقات دیگری هم افتاد که شرایط را به کلی دگرگون کرد.

اول بگویم که از نگاه من، فاجعه کشتار ۶۷ محصول تصمیم شخصی و یا جنون آنی یک نفر و دو نفر نبوده که همه چیز را در این اشخاص خلاصه کنیم. کشتار۶۷، فراتر از تصمیم اشخاص، محصول یک جور منطق و یک جور رویکرد رفتاری بود که مجاز می‌دانست مخالفان و رقبا و یا احتمالا کسانی را که «دشمن» می‌دانست به هر طریق ممکن از سر راه بردارد، و حامیان‌اش هم کسانی هستند که هرچند در آن وقایع نقشی نداشته‌اند اما دقیقا بر همین شیوه رفتاری مهر تایید می‌زنند و این استدلال را تکرار می‌کنند. پس تنها کسانی مشروعیت انتقاد از آن فاجعه را دارند، که دقیقا در نقطه مقابل این منطق غیراخلاقی و این شیوه عمل سیاسی رفتار کرده باشند؛ توقعی که بسیاری از مدعیان این روزهای «رییسی هراسی» برآورده نکردند.

من به یاد می‌آورم که در کشتار آبان ۹۸، چه کسانی شبانه‌روز فعالیت می‌کردند که معترضان را متهم به «خشونت» کنند و بدین ترتیب آب به سیمای آن جنایت بریزند و همه چیز را در سطح «ما هم به شیوه عمل انتقاد داریم» تخفیف بدهند. من کسی را به یاد دارم که از آن طرف جهان برایمان گزارش می‌کرد تلفن زده و بستگان‌ش در تظاهرات حضور ندارند که معترضان را از هویت انسان عادی خارج کند!

من فهرست بلند بالایی از به ظاهر «روزنامه‌نگاران» را می‌شناسم که تمام تلاش‌شان را برای توجیه قتل همکارشان (روح‌الله زم) به کار گرفته بودند و استدلال می‌کردند که او راهنمای ساخت کوکتل مولوتوف را در کانال‌اش منتشر کرده. (انصافا اتهاماتی که بانیان ۶۷ به قربانیان‌شان می‌زدند ده‌ها مرتبه جدی‌تر از این نبود؟)

من خودم شنیدم که سرسلسله پروژه‌بگیرهای انتخاباتی استدلال می‌کرد که ترور سعید حجاریان نتیجه منطقی عملکرد خودش بوده!

و من با گوش‌های خودم از زبان خانمی که مدعی پیشینه «چریکی» بود شنیدم که همین هفته پیش تلاش می‌‌کرد به دیگران ثابت کند که قربانیان آبان با تحریک خبرگزاری فارس به خیابان ریخته‌اند! و واقعا توقع داشت بقیه با شنیدن این استدلال نتیجه بگیرند که «خب اشکالی ندارد که قتل‌عام شدند»! و وقتی استدلال‌ش افاقه نکرد گفت «واقعا که این آبانی‌ها همه‌اش ضرر بودند». (دقیقا واژه به واژه همین را گفت)

دوستان عزیز، رییسی هراسی هم یک سر سوزن مشروعیت می‌خواهد. شما نمی‌توانید چهار سال تمام، بر تلی از اجساد قربانیان دقیقا همان استدلال‌هایی را بیاورید که وقیح‌ترین حامیان کشتار ۶۷ هم با شرم و لکنت به زبان می‌آورند، اما سر بزنگاه که رسید مدعی شوید مردم باید از ترس رییسی به حرف شما گوش کنند. اگر هراسی برای ما وجود داشته باشد (که قطعا دارد)، اگر ترس و نفرتی از جنایت و توجیه جنایت داشته باشیم (که قطعا داریم)، ده‌ها مرتبه بیش از شخص رییسی و حامیان او که شاید هیچ خاطره‌ای هم از وقایع سال ۶۷ نداشته باشند، از تک تک شماهایی ترس و نفرت داریم که هنوز از دهان‌تان و نوک قلم‌هایتان بوی عفن جنایت تراوش می‌کند.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام مجمع دیوانگان
.
80.5K viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-06-11 22:29:35
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
.
4.8K views19:29
باز کردن / نظر دهید
2021-06-09 19:44:42 چرا همتی را بزرگترین خطر برای دموکراسی‌خواهی می‌دانم؟

#A 334

آرمان امیری @ArmanParian - در آستانه انتخابات ۹۲، تحلیل من و برخی دوستان این بود که جنبش سبز، بلوغ نهایی جنبش اصلاحات است، جایی که جنبش به صورتی اجتماعی درآمده و اصلاحات را در فرم جامعه‌محور خود دنبال می‌کند؛ اما با توجه به تحریم‌های بین‌المللی و فشاری که بر جامعه وارد شده بود، گمان می‌کردیم شرکت در انتخابات و جلوگیری از انتخاب جلیلی یک اولویت کوتاه مدت است. امید ما این بود که هرکسی بجز جلیلی رییس جمهور شود تا در توافق با غرب فشار تحریم‌ها را از دوش جامعه کم کند؛ ما هم در فضای مساعدتری جنبش خود را پی بگیریم. هر دو وجه این تحلیل اما در عمل شکست خورد!

خوش‌بینی ما در توقف رویکرد تقابلی با غرب فقط یک توهم بود. تمام ماجرای «نرمش قهرمانانه» در یک تغییر تاکتیک از سیستم تدافعی هسته‌ای به سیستم تهاجمی «عمق استراتژیک» خلاصه می‌شد. روزی که حضرت‌ لازم می‌دید، حتی به موازات دولت احمدی‌نژاد هم مذاکرات را کلید می‌زد و روز دیگر که اراده ‌کرد، دولت حسن روحانی هم نتوانست جلوی «غلبه میدان بر دیپلماسی» را بگیرد؛ اما شکست بزرگتر برای ما در وجه سقوط گفتمان دموکراسی‌خواهی بود.

روحانی قصد نداشت تا قیامت گزینه نیابتی باقی بماند. بر دوش جنبشی اجتماعی از نردبان قدرت بالا رفت و بلافاصله درصدد تثبیت گفتمان محافظه‌کارانه خود برآمد. شبکه‌های اجاره‌ای، فقط تا پیش از کسب قدرت برای ما استدلال می‌کنند که «بد» بهتر از «بدتر» است. همین‌ها به قدرت که می‌رسند مدعی می‌شوند اصلا «خوب» همان است که ما هستیم و هرچه جز این تندروی و «ویرانی‌طلبی» است! این واقعیت اصلاح‌طلبیِ هراسان از مردم و بیزار از خیابان است که آرای مردم را فقط پای صندوق محترم می‌داند و پس از آن خودش را نه وکیل و نماینده، که سرپرست، معلم و حتی «مبصر» جامعه می‌بیند.

امروز هم، طبیعتاً هرکسی بر پایه تحلیلی که از وضعیت کشور دارد فرصت‌ها و تهدیدها را شناسایی و معرفی می‌کند. برخی مدعی هستند بزرگترین خطر فعلی پیروزی آقای رییسی و افزایش سرکوب و خفقان است. من اما به یاد می‌آورم که وقتی پای کشتار رسید، روحانی و رییسی و لاریجانی یکی شده بودند؛ وزیر کشور دولت اعتدال بود که می‌گفت «به پا هم زدیم» و رییس فراکسیون اصلاحات روزه سکوت گرفته بود. در سرکوب عریان توده‌های مردم که برسد، رییسی و همتی و روحانی تفاوتی ندارد. تفاوتی اگر وجود داشته باشد، صرفا حاشیه امنیتی است که دولت‌ها برای وابستگان و رانت‌خوارهای خود درست می‌کنند.

اما در وجه گفتمانی، دغدغه اصلی من، همچنان جریان دموکراسی‌خواهی است. با این دغدغه، تهدید اصلی، خطر افزایش بگیر و ببند نیست. حتی اگر فرض بگیرم که ادعای حضرات درست باشد و پیروزی رییسی به افزایش سرکوب بینجامد، این سرکوب‌ها صورت مساله دموکراسی‌خواهی است و نه عامل تضعیف و نابودی آن. گفتمان دموکراتیک را آن جریانی به نابودی می‌کشاند که صراحتا از پیش‌نیاز «اقتدارگرایی» برای «توسعه اقتصادی» سخن می‌گوید و نماینده‌اش حتی در سطح شعار و تبلیغات هم هیچ اشاره‌ای به ریشه‌های سیاسی و ساختاری بحران‌های کشور ندارد. گناه کم‌کاریشان را به گردن «جنگ اقتصادی» می‌اندازند اما توضیح نمی‌دهند بدون جرات نقد کردن سیاست خارجی چطور قرار است از این جنگ خارج شوند؟

من به ادعاهای این جماعت باور ندارم. من این ادعای «توسعه اقتصادی در غیاب سیاست» را دروغ می‌دانم. از رویکرد «توسعه اقتدارگرایانه» حضرات وحشت دارم. رویای متوهمانه پیاده‌سازی مدل «چین اسلامی» بر ارکان یک نظام تماما توسعه‌ستیز، هیچ سرنوشتی بجز سقوط در دام یک «کره شمالی اسلامی» پیش روی ما نخواهد گذاشت.

به باور من، آنچه سبب سقوط آزاد جامعه ایرانی طی دو دهه گذشته شده، آنچه باعث شده امروز نه تنها از نظر آمارهای اقتصادی، بلکه در تمامی شئون سیاسی، اجتماعی، نهادی و حتی شاخص‌های اخلاقیات اجتماعی احساس خطر کنیم، نه اثرات ماشین سرکوب، بلکه تن دادن به اندیشه میان‌مایگی نهفته در پس ادعای «اعتدال» و رویکرد علیل «بد و بدتر» بوده است. وقتی هر حقارت و هر زشتی غیرقابل باوری را به اسم «واقع‌بینی» بپذیریم، پیشاپیش سطح توقع خود از جهان و سطح نگاه و ظرفیت وجودی خود را به چنان گندابی تقلیل داده‌ایم که بی‌شک از دل‌اش وضعیتی بهتر از این در نمی‌آید. (حکایت «واقع‌بینی کلاغ‌ها» را اینجا+ بشنوید) از نگاه من، بزرگترین پیروزی قابل تصور برای جامعه مدنی ایران در بزنگاه خردادماه ۱۴۰۰، شکست مفتضحانه نمایندگان این گفتمان حقارت‌بار و خروج جامعه از این باتلاق کشنده است.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
.
7.5K viewsedited  16:44
باز کردن / نظر دهید