Get Mystery Box with random crypto!

وحید واحدجوان

لوگوی کانال تلگرام dr_vahedjavan — وحید واحدجوان و
لوگوی کانال تلگرام dr_vahedjavan — وحید واحدجوان
آدرس کانال: @dr_vahedjavan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 660
توضیحات از کانال

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مدیر بخش تخصصی اخلاق اسلامی دانشکده معارف دانشگاه تهران
🔹وبلاگ
vahidvahedjavan.blog.ir
🔸اينستا
vahedjavan_ir
✔پل ارتباطی : وحید واحدجوان
@vvahedjavan
🔸سخن عرفان
@sokhanerfan

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-06-15 08:56:51
شرح مثنوی معنوی _۹
ملاقات شمس و مولانا

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
538 viewsedited  05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 09:22:35
خادم اصلی و حقیقی

یکی از عزیزان برایم می گفت خیلی دوست داشتم خادم حرم امام رضا علیه السلام شوم، اما خانواده ام اجازه ندادند!

گفتم: خادم حرم حضرت رضا علیه السلام شدن خیلی خوب و توفیق بزرگی است. به هر حال عده ای باید باشند تا امور حرم مطهر با نظم اداره شود، منتها دقت کنید که حرم به اندازه کافی خادم دارد و نیازی به این کارها نیست.

خادم اصلی و حقیقی حضرت امام رضا علیه السلام کسی است که این کلام حضرت را عامل باشد و به این سخن امام هر اندازه عامل باشی به همان اندازه خادم حقیقی امام رضا علیه السلام هستی.

امام رضا عليه السلام فرمود:

رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً احْيا امْرَنا فَقُلْتُ لَهُ! كَيْفَ يُحْى‏ امْرُكُمْ؟ قالَ يَتَعَلَّمُ عَلُومَنا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَانَّ النّاسَ لَوْ علِمُوا مَحاسِن كَلامِنا لَاتبعُونا

امام رضا علیه السلام فرمود: خدا رحمت كند بنده ‏اى را كه امر ما را زنده مى ‏كند.

گفتم: امر شما چگونه زنده مى‏ شود؟

فرمود: علوم ما را ياد مى ‏گيرد و به مردم ياد مى‏ دهد.
مردم هرگاه نيكى ‏هاى كلام ما را بدانند از ما پيروى مى ‏كنند.

@dr_vahedjavan
1.1K views06:22
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 17:38:53
شرح مثنوی معنوی _۸
نسب مولانا به امامان علیهم السلام میرسد

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
396 views14:38
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 17:37:32
شرح مثنوی معنوی _۷
بیماری ، وصیت و وفات مولانا

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
358 views14:37
باز کردن / نظر دهید
2022-06-04 10:18:20
الهی!
سایه ای رفت از سر ما!

@sokhanerfan
420 views07:18
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 13:15:33
شرح مثنوی معنوی _۶
درباره مولوی و حُسام الدین چلبی

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
402 views10:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 13:05:33
شرح #مثنوی معنوی _۵
درباره مولوی و صلاح الدین زرکوب ۲

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
361 viewsedited  10:05
باز کردن / نظر دهید
2022-06-03 12:36:13
شرح #مثنوی معنوی _۴
درباره مولوی و صلاح الدین زرکوب ۱

#وحید_واحدجوان

تلگرام
@dr_vahedjavan

اینستاگرام
vahedjavan_ir
336 viewsedited  09:36
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 22:59:02



*دختر*

آیا ملاک انسانیت، گوشت، پوست، استخوان، چهره و قامت است؟ یا لباس، ماشین، خانه و امکانات دنیوی؟ یا قدرت سیاسی و موقعیت اجتماعی؟ یا اندیشه، معرفت، ایمان و عمل صالح؟

یک شخص ظالم و جنایتکار هم گوشت و پوست و استخوان و هوش و حواس دارد و ممکن است به ظاهر زیبا هم باشد، چه بسا موقعیت مالی و قدرت اجتماعی و سیاسی هم داشته باشد و حتی دانشمند هم باشد اما آیا انسانیت هم دارد؟
اساسا فرق انسان با حیوان و فرق انسان خوب و ارزشمند با انسان بد و بی ارزش در چیست؟

قطعا این فرق در ظاهر و بدن و امور دنیوی نیست!
به قول مولانا:
گر به صورت آدمی انسان بُدی
احمد و بوجهل خود یکسان بُدی

و به قول سعدی:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

آنچه بین انسان ها و بین انسان و حیوان ملاک برتری و ارزش و فضیلت است، اندیشه و معرفت صحیح، ایمان الهی، اخلاق نیکو و اعمال صالح است.

با وجود اینهاست که علوم و امکانات دنیا در مسیر صحیح استفاده می شود و بدون آنها هوش و استعداد و دانش و ثروت و قدرت و زیبایی انسان در مسیر ظلم و سقوط انسانیت خواهد بود.

مولانا میگوید:
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه ‌ای
گر گلست اندیشه تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی

حضرت *فاطمه معصومه* (سلام الله علیها) دختری بود مثل دیگر انسان ها که چشم و گوش و مغز و گوشت و استخوان داشت. از نظر امکانات مالی و دنیوی از دیگران هم کم بهره تر بود. دیگر فرزندان امامان هم جایگاه خانوادگی مثل او را داشتند اما آنچه او را متمایز کرد، همان معرفت، ایمان، پاکی، اخلاق و عمل صالح اش بود.

اینها به انسان عظمتی می دهد که بزرگان، عالمان، عارفان، حکیمان، مراجع تقلید، انسان های مومن و پاک در کنار بارگاه ملکوتی اش حاضر می شوند و عرض می ‌کنند: « *يا فاطمة إشفَعي لنا في الجنة* »؛ ای فاطمه! ما را شفاعت نما!

*این مقام دختر است* .
یک دختر به مرتبه ای می رسد که بزرگان و پاکان عالم از او طلب شفاعت می کنند و می خواهند آنها را رشد داده، بتوانند فیض حق متعال را دریافت کنند.

*پیام روز دختر این است* :
همتت در اندیشه و معرفت و ایمان و پاکی و اخلاق نیک و اعمال صالح چنان بلند باشد که بشوی الگوی انسانها.

گمان نکن چنین افرادی کم هستند. شاید با نگاه کمّی، کم باشند اما مهم کیفیت است.
یکی به هزاران و میلیون ها می ارزد.

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ ای هزاری تو چراغ خود برافروز

که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز
#مولانا

وحید واحدجوان
@dr_vajedjavan
406 views19:59
باز کردن / نظر دهید
2022-05-27 11:28:19 توبه خالصانه

یکی از یاران امام جعفر صادق علیه السلام مى‏ گويد: همسايه ‏اى داشتم كه از كارگزاران حكومت ظالم (بنى اميّه يا بنى عبّاس) بود و اموال فراوانى از اين طريق فراهم ساخته و به عيش و نوش و شرابخوارى و دعوت گروههاى فساد به اين مجالس مشغول بود؛ بارها شكايت او را به خودش كردم‏ ولى دست برنداشت. هنگامى كه زياد اصرار كردم گفت: اى مرد! من مردى مبتلا و آلوده به گناهم و تو مرد پاكى هستى، اگر شرح حال مرا براى دوست بزرگوارت، جعفر صادق (ع) بازگويى اميدوارم كه خدا مرا بدين وسيله نجات دهد.

سخن او در دل من اثر كرد؛ هنگامى كه خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و حال او را توضیح دادم؛ فرمودند: هنگامى كه به كوفه باز مى ‏گردى او به ديدار تو مى ‏آيد؛ به او بگو: جعفر بن محمد براى تو پيام فرستاده و گفته است كارهاى گناه آلوده ‏ات را رها كن و من بهشت را براى تو ضامن مى‏ شوم!

ابوبصير مى ‏گويد: هنگامى كه به كوفه بازگشتم در ميان كسانى كه از من ديدن كردند، او بود؛ هنگامى كه مى ‏خواست برخيزد، گفتم: بنشين تا منزل خلوت شود، كارى با تو دارم.

هنگامى كه منزل خلوت شد به او گفتم اى مرد! شرح حال تو را براى امام صادق عليه السلام گفتم، فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو اعمال زشت خود را ترك كند و من براى او ضامنِ بهشتم!

با این سخنان، همسايه‏ ام منقلب شد و گريه كرد؛ سپس گفت: تو را به خدا جعفر بن محمد چنين سخنى را به تو گفته است؟! ابو بصير مى ‏گويد سوگند ياد كردم كه او چنين پيامى را براى تو فرستاده است!

آن مرد گفت: همين كافى است و رفت!

پس از چند روز به سراغ من فرستاد؛ ديدم پشت در خانه‏ اش در حالى كه بدنش (تقريباً) برهنه است ايستاده و مى ‏گويد: اى ابو بصير! چيزى در منزل من (از اموال حرام) باقى نمانده مگر اين كه از آن خارج شدم. (آنچه را كه صاحبانش را مى‏ شناختم به آنها دادم و بقيّه را به نيازمندان بخشيدم.) و تو مى‏ بينى اكنون من در چه حالتم!
ابو بصير مى ‏گويد من از برادران شيعه لباس (و ساير نيازمنديهاى زندگى) را براى او جمع آورى كردم؛

مدّتى گذشت كه باز به سراغ من فرستاد كه بيمارم نزد من بيا! من مرتّب به او سر مى‏ زدم و براى درمان او مى‏ كوشيدم. (ولى درمانها سودى نبخشيد) و سرانجام او در آستانه مرگ قرار گرفت.

من در كنار او نشسته بودم و او در حال رحلت از دنيا، بى‏ هوش شد؛ هنگامى كه به‏ هوش آمد، صدا زد اى ابو بصير! يار بزرگوارت به عهد خود وفا كرد! اين سخن را گفت و جان به جان آفرين تسليم نمود.

مدّتى بعد به زيارت خانه خدا رفتم؛ سپس براى زيارت امام صادق عليه السلام به در خانه آن حضرت آمدم و اجازه ورود خواستم؛ هنگامى كه وارد شدم در حالى كه يك پاى من در دالان خانه و پاى ديگرم در حياط خانه بود، امام عليه السلام بدون مقدّمه از داخل اطاق صدا زد اى ابو بصير! ما به عهدى كه با دوست تو كرده بوديم وفا كرديم!

بحارالانوار، جلد 47، صفحه 145، حديث 199

@dr_vahedjavan
526 views08:28
باز کردن / نظر دهید