Get Mystery Box with random crypto!

اکهارت تله

لوگوی کانال تلگرام ekharat_tolle — اکهارت تله ا
لوگوی کانال تلگرام ekharat_tolle — اکهارت تله
آدرس کانال: @ekharat_tolle
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 3.11K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی اکهارت تله
مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 9

2022-04-30 16:30:00 ادامه ...


شما نسبت به آنچه از آن شکایت می کنید، بسیار برتر هستید. این توهمی است که منیت شما توسط آن خود را پیوسته متورم می کند. آن هرگز به مدت طولانی کار نخواهد کرد و بنابراین من به چیزی دیگر نیاز دارم. پس آن را در خود یا در دیگری ببینید و دیدن آن در دیگری آسان تر است که نفس چگونه توسط هرگونه شکایتی رشد می کند و یک برتری تصوری نسبت به آنچه از آن شکایت می کنید، وجود دارد. برخی از افراد از دنیا شکایت می کنند... البته دنیا مکان دیوانه واری است، اما شکایت کردن، خیلی کمک نمی کند. یا از انسانها شکایت می کنند: «مردم بسیار ناآگاه هستند، خدایا! آنها باید بهتر بدانند اما نمی دانند».
جنگیدن با آن چه که هست، من ساخته فکر را تقویت می کند و پذیرفتن آنچه هست، اجازه دادن به آن، تسلیم شدن به این لحظه و شکلی که این لحظه به خود می گیرد . فقط شکل تغییر می کند و اکنون هرگز تغییر نمی کند. همواره اکنون است- بله گفتن به لحظه حال، به این معنی نیست که شما عملی انجام نمی دهید، بلکه اگر عملی نیاز باشد، به جای نه، از بله برمی خیزد. کیفیت کاملا متفاوتی از عمل رخ می دهد.
من اینجا هستم. دو سکه در جیبم هست. هوا بارانی است. در شکم غذای زیادی نیست. این چیزی است که در این لحظه هست. آه! و شما به ورای شکل و فرم این لحظه می روید و ناگهان آرامشی از اعماق درون روی می دهد و حتی برای آن لحظه، نوعی زیبایی وجود دارد. زیبایی ممکن است به شکل و فرم تعلق نداشته باشد، بلکه از مکانی عمیق تر حاصل شود: از زندگی بی شکلی که شمایید، از خود زندگی که شمایید و در زیر ظواهر است. شما آن را نه از طریق رد کردن شکل ها، بلکه از طریق پذیرفتن شکل ها می شناسید.
پس یک فرمول جادویی این است که شکل ها و فرم هایی که به نظر می رسد که شما و زندگی شما را محدود می کند، گشایش های پنهانی به سوی بی شکلی هستند. شرایطی که به نظر می رسد که شما را محدود می کنند، دروازه هایی به سوی شرطی نشده هستند که همان چیزی است که شما در اساس هستید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 222 و 223

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
606 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-29 16:30:00 ادامه ...


برخی از شما ممکن است چیزی ظاهراً منفی و غیرقابل تصور را تجربه کنید: اتفاقی که شما را بیمار کند، یک بیماری جدی که موجب شود بگویید که «آن هیچ معنایی ندارد. من هر یکشنبه به کلیسا می رفتم. این نباید برای من اتفاق می افتاد. من دیگر نمی توانم آن را درک کنم». و سال ها بعد شما در یک کنفرانس هدایت درونی نشسته اید و به خود می گویید: «آه! اگر آن اتفاق نیفتاده بود، من اینجا نبودم. اگر آن چیز بد برای من اتفاق نیفتاده بود، من هرگز به ورای شرطی شدگی نمی رفتم».
بنابراین گاهی بارقه ای از درک خواهید داشت. اما در اکثر موارد، ممکن است بارقه ای از این که چرا روی می دهد، نداشته باشید.
اما شگفت انگیز است دیدن این که برای هر شکلی که این لحظه به خود می گیرد، یک ضرورت و اجتناب ناپذیری وجود دارد. پس اگر شما در برابر شکلی که این لحظه به خود می گیرد، درون مقاومت نکنید، دیگر توسط شکل این لحظه در دام و زندان نخواهید بود. چون در اغلب موارد، این لحظه همچون زندان به نظر می رسد. به همین دلیل مردم اکثر تلاش می کنند از این لحظه دور شوند. آن در اغلب موارد، مانند محدودیتی بر شما و زندگی تان خواهد بود. این چیزی نیست که من می خواهم، من اینجا در این دفتر، در این مکان، در این رابطه چه کار می کنم؟»
هر شکلی که این لحظه به خود می گیرد، خود را با آن منطبق کنید، لحظه ای که آن را انجام دهید... و این یک انجام دادن نیست، بلکه مشکل زبان است که این توهم را ایجاد می کند که گویی شما دارید کاری انجام می دهید. می توان گفت که آن متضاد هرگونه انجام دادنی است. منطبق کردن خود به صورت درونی با آن چه هست، متضاد انجام دادن است. می گویید: «بسیار خوب من باید کاری بکنم» شما نباید هیچ کاری بکنید. این همانگونه است که هست. همواره. تشخیص دادن و درک آن، خیلی هم انجام دادن نیست. این همان طور است که هست.
شما خود را با شکل این لحظه همراه می کنید و با آن نمی جنگید. هنگامی که با شکل و فرم می جنگید، شكل من، در شما تقویت می شود. منی که بر مبنای اَشکال فکری است توسط جنگیدن و مخالفت کردن علیه آن چه که هست، تقویت می شود. نهایتا می توانید بگویید که توهم من، توسط جنگیدن با آنچه که هست، قوی تر می گردد؛ و شما می توانید آن را در زندگی خودتان بررسی کنید.
هنگامی که شما با وضعیتی می جنگید یا با کسی مخالفت می کنید، می بینید که حسی که از خود دارید، کمی بیشتر باد می کند و متورم می شود. اگر به افرادی که همیشه عصبانی هستند نگاه کنید، افرادی که می پندارند کل هستی همواره علیه آنان است و با آنان دشمن است و همواره به دنبال چیز بعدی هستند که در موردش ناراحت شوند، می بینید که آن چگونه هویت نفسانی آنها را تقویت می کند. مقاومت، شکایت مداوم در ذهن... و هر بار که شکایت می کنید، من را که با شکل هویت گرفته، تقویت می کنید :هويت نفساني شما توسط شکایت کردن، کمی بزرگتر می شود، چون هر شکایتی به این معناست که شما بر حق هستید و آن چه عليه آن شکایت می کنید موقعیت، شخص، مکان- نادرست است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 221 و 222

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
618 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 16:30:00 ادامه ...


چگونه شخص می تواند با بودش این لحظه بحث کند؟ وقتی شما تشخیص می دهید که کل کیهان، به هم پیوسته است و پیوستگی درونی دارد. هر چیزی در کیهان، کاملا در ارتباط درونی است. فیزیکدانان آن را می دانند. پس هیچ چیزی نیست که اتفاق بیفتد و یک چیز مجزا باشد. آن، با تمامیت در اتصال است و در میان تمامیت، معنا دارد.
در موارد بسیار زیادی شما هرگز نمی توانید از طریق در ذهني خود، سر در آورید که چگونه یک رویداد که بی معنی به نظر می رسد، و چنان به نظر می رسد که گویی نباید رخ دهد، توسط تمامیت به میان آورده شده است. چون هیچگاه ذهن انسانی حتی نمی تواند قطعه ای از تمامیت را هم درک کند. خیلی ادعای بزرگی است که باور شود که از طریق ذهن بشری می توانید تمامیت جهان را درک کنید و آنگاه آن را از طریق کلمات توضیح دهید. کلماتی که از پنچ حرف اصلی تشکیل شده اند و ما معتقدیم که از طریق این پنج حرف که با نوعی فشار هوا به حروف دیگر بدل می شوند، می توانیم جهان را توضیح دهیم!
بنابراین رها کردن «تلاش برای درک جهان»، بسیار مفید است. اما آنچه می توانیم ببینیم که نه تنها توسط خرد کهن بشری از قبیل بودیسم تأیید می شود، بلکه حتی توسط تحقیقات نوین فیزیک مولکولی، اتمی نیز تأیید می شود- ارتباط درونی همه چیز است. این چیزی است که ما می توانیم بدانیم. بله ما نمی توانیم بدانیم چگونه، به چه طریق، اما می توانیم ببینیم که بله، همه اش، یکی است. کل کیهان یکی است. در بعد آشکار نشده، تجلی نیافته، آن چه بودا آن را تولد نیافته نامید، یکی است. بیان زیبایی از بودا می گوید که یک خلق نشده، متولد نشده و تجلی نیافته، وجود دارد.
اگر آن نمی بود، هیچ فرار و گریزی از تولد یافته، خلق شده و تجلی یافته وجود نمی داشت. بله ما می توانیم ببینیم که جهان در قلمرو نامتجلی یکی است و حتی در قلمرو تجلی یافته هم یک ارگانیسم است که سلول های زیادی دارد. یکی از سلول های آن، بشریت است. خود بشریت هم یک ارگانیسم است و آنچه انسانها با هم انجام می دهند، به طرق بسیار یک ارگانیسم بیمار است.
پس جهان یک ارگانیسم است و هر آنچه اتفاق می افتد، جای خود را در تمامیت دارد، حتی اگر آن کاملا غیرقابل درک به نظر برسد. و خیلی چیزها عم اتفاق می افتد که می گویید چرا این دارد اتفاق می افتد. و فقط برای سادگی می توان گفت که آن اجتناب ناپذیری آنچه هست، می باشد.
دیدن اجتناب ناپذیری شکل این لحظه در زندگی شما. آن چه اتفاق می افتد، نمی تواند غیر از آن باشد. آه، شما نیازی به درک آن ندارید. گاه چنین روی می دهد که پس از یک اتفاق، شما بارقه ای از درک دارید. اگر خوش شانس باشید، یک بارقه کوچک خواهید داشت.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 219 و 220 و 221


کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
612 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 16:30:00 ادامه ...


یک گشایش کوچک به سوی آن چه من آن را فضاآگاهی می نامم - فضا آگاهی درون خودتان، آگاهی شرطی نشده درونتان- من چگونه می توانم از بودن در درون شیء آگاهی و تحلیل رفتن توسط آن، وارد درک خویش به عنوان فضا شوم؟ آه! آن از طریق فرارکردن از دنیا حاصل نمی شود بلکه از طریق اجازه دادن به هر شکلی که این لحظه به خود می گیرد، حاصل می شود: به طور ابدی به آن اجازه دادن تا همانگونه که هست، باشد.
می توان گفت حسی از فضا در اطراف آنچه هست، وجود دارد. آن می تواند رویدادی باشد که شما را معمولا ناراحت، ناشکیبا و عصبانی می کند و شما به سادگی به آن بله می گویید، چون آن هست. و ناگهان در اطراف آن رویداد، فضا وجود دارد. این فقط یک اشاره گر کوچک است.
کشف کردن فضای اطراف چیزها، امر بسیار زیبایی است. می پرسید: «چرا من باید اجازه دهم که چیزی باشد؟» چون آن هست! آن پیشاپیش هست، می گویید: «بله، اما آن نباید اتفاق بیفتد!» اما آن هست، در این لحظه. ذهن می گوید اگر من به این لحظه اجازه دهم که همان طور که هست، باشد، هیچ چیز هرگز تغییر نخواهد کرد، اما حقیقت عمیق تر این است که اگر من از نظر درونی در حالتی خصمانه با این لحظه باشم، نهایتا هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد چون آن آگاهی قدیمی است که خودش را در مکان ابقا می کند.
آگاهی نفسانی، آگاهی یکی شده با ذهن، آگاهی هویت گرفته با اشیای، خودش را با جنگیدن با آنچه هست ابقا می کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 219

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
618 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-26 16:30:00 ادامه ...


هنگامی که شما نسبت به آنچه که هست، حاضر می شوید به جای این که آن را انکار کنید، از آن فرار کنید و آن را وسیله ای برای هدفی کنید. در آن لحظه، ذهن هم کنار می رود. آنگاه شما درک می کنید که این فضا در درون شما چقدر وسیع است. و هر آنچه در شیء - آگاهی است، در مقایسه با عمق فضای درون، نسبتا بی اهمیت است. هر فکری که در ذهن تان رخ می دهد، هر چیزی که اتفاق می افتد، یا نمی افتد، نسبتا بی اهمیت است.
شما نسبی بودن هر چیزی را که در شیء- آگاهی و در قلمرو اشیای روی می دهد، می بینید. بسیار خوب، زندگی کردن در یک کاخ زیبا، مطلوب تر از زندگی در یک کلبه کوچک یا یک اتاق کوچک است. بله، در سطح، دلپذیرتر است.
اگر شما در درون خود بعدی ورای شیء آگاهی نیافته باشید و در یک کاخ زندگی کنید، آن کاخ کار زیادی برایتان انجام نمی دهد و اگر آن بعد را یافته باشید، اتاق کوچک یا یک کاخ فرق زیادی نمی کند. چون در میدان اکنون، چنان سرزندگی و طراوتی هست که واقعا مهم نیست که شما کجا می روید یا چه چیزهایی شما را احاطه کرده اند. آن نسبتا مهم است نه مطلقا. آن گاه جهان اطراف شما به صورت بازیگوشانه درک و فمهیده می شود. شکل هایی که می آیند و می روند. تجربه ها و مکانهای مختلف، می آیند و می روند. هنگامی که شما در اکنون ریشه کرده اید، در بودن ریشه کرده اید، در خودتان ریشه کرده اید.
فراوانی و غنای عظیمی در اکنون هست. آن، همانا غنای خود زندگی است. چون زندگی قبل از این که به شیء بدل شود، قبل از این که زندگی یک موضوع و شکل و فرم شود، خود زندگی وجود دارد. می توان آن را آگاهی یا هر کلمه ای نامید؛ و شناخت خود به عنوان آن آگاهی، رهایی و نجات غایی است. رهایی چیست؟ شما از چه چیزی رها می شوید؟ از دنیای اشیای رها می شوید.
از عقده داشتن اشیای و توسط اشیای -که افکار را هم شامل می شوند. تحلیل رفتن، رها می شوید. شما دارید از زمان به عنوان یک وسواس فکری که دارید توسط آن از پا در می آیید - رها می شوید. شما دارید از یک هویت بسیار سنگین رها می شوید: از من، از آن چه بودا آن را خود نامید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 218 و 219

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
704 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-25 16:30:00 ادامه ...


بنابراین زمان بیشتر دادن، برای ذهن رضایت بخش است. چون ذهن چنین نیازی دارد. ذهن زمان را دوست دارد و فقط منتظر چیزی مانند آن است. برای ذهن نومید کننده است که اینجا بنشیند. او می پرسید: «چگونه؟» ما می توانیم بگوییم: «فکر را ترک کن، زمان را ترک کن» اما حتی این هم می تواند کمی انتزاعی باشد! برای اینکه آن را از این هم ساده تر کنیم، می توانیم: لحظه بود را ترک کن، چون شما در زندگی به لحظه ی بعد بیشتر از این لحظه علاقمند هستید. یک حرکت عمیق شرطی شده. آن نیاز به لحظه دیگر را ترک کنید. نیاز روانی به لحظه بعد را رها کنید. «بسیار خوب، بعد چه؟»
کاملا با این لحظه و آن چه اکنون هست، همراه باشید. کاملا به این لحظه که بسیار با ارزش است اجازه دهید که باشد. این لحظه به خاطر زودگذر بودن با ارزش نیست، این نگاهی بسیار سطحی به آن است. گاهی مردم می گویند این لحظه بسیار زودگذر است. فقط به آن بچسبید و آن را به یاد داشته باشید. از آن یک عکس بگیرید. نه، آن به این خاطر باارزش نیست زیرا لحظه حال زودگذر نیست. اَشکال و فرم هایی که در میدان اکنون رخ می دهند، زودگذر هستند. می آیند و می روند. اما هنگامی که شما با توجه وارد اکنون می شوید - این را خیلی لفظ به لفظ دنبال نکنید، این فقط یک اشاره گر است. آنگاه لحظه بعد را ترک می کنید و کیفیت کاملا متفاوتی از بودن روی می دهد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 217

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
928 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 17:30:53 ادامه ...


سوال : این سؤال توسط کسی است که در شب ها بی خواب است: همسر من خرناس می کشد. لحظه حال من در شبها پررنج است. من ابزارهای الکترونیکی و نیز گوش بند را امتحان کرده ام که بی فایده بوده است. چگونه شخص می تواند پاسخ دهد نه واکنش؟ امضا: بیدار اما فقط در شب!

ضميمه: من تمثیل سوپ سرد تو را هم امتحان کرده ام: (عزیزم ممکن است خرناس نکشی؟!) آن هم کار نکرد!

جواب : بله، البته روش سوپ سرد در این جا جواب نمی دهد چون خرناس کشیدن یک روند غیرارادی است. آن صرفا اتفاق می افتد. امیدوارم در خانه اتاق خواب جداگانه داشته باشید. هر وضعیتی که شما نمی توانید تغییر دهید یا حداقل در زمان حال نمی توانید تغییر دهید، فقط دو انتخاب وجود دارد: یا آن جا را ترک کنید یا تسلیم شوید؛ یا انتخاب سوم: رنج بکشید.
بنابراین این سه انتخاب پیش روی شماست. تسلیم شدن در این مورد به این معناست که شما چندین بار در شب بیدار می شوید و می پذیرید که بیدار شده اید و شاید این یک فرصت باشد که وارد بدن خود شوید. چه کار دیگری می توانید بکنید؟ یا این که او را تکان دهید، اما باز دوباره شروع خواهد کرد.
آنچه موجب تولید رنج می شود، شکایت ذهنی در مورد وضعیت است. وضعیتی که هم اکنون نمی توانید در مورد آن کاری بکنید. شکایت ذهنی یا شکایت نزد کسی که آماده است به شما گوش دهد. اگر از نزدیک نگاه کنید، متوجه می شوید که چیزی در شما آن را دوست دارد، چیزی در شما توسط شکایت کردن، احساس قدرت می کند. و آن، هویتی نادرست است. هرگاه که شکایت می کنید، من نادرست، تقویت می شود: چون شما بر حق هستید. شکایت کننده همیشه بر حق است


ادامه دارد ...


اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 160 و 161

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
122 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 17:30:46 فصل ششم

سوال و جواب


همه در این جا به یک معنا بيدار هستند و شاید به معنای دیگر هم بیدارهستند. [زنگ را به صدا در می آورد].
همان طور که شاید متوجه شده باشید، خنده یکی از چیزهای مهم در ماست. آن بسیار رهایی بخش است. به ویژه خندیدن به شرطی شدگي بشر و خندیدن به الگوهای ذهن خود. چون آن مستلزم این است که یک قدم به عقب گذاشته و عقب نشینی کرده باشید و الگوهای خود با نمایش غمبار خود را که توسط الگوهای ذهنی ایجاد می شود، دیده باشید. هنگامی که نمایش را به عنوان نمایش تشخیص دهید، خنده دار می شود.
بنابراین بیداری یک کار جدی نیست. اگر آن را جدی کنید، در جایی گمراه شده اید و ذهن دارد تلاش می کند کاری بکند. بیداری دارای یک مترادف دیگر است: روشن ضمیری، که کلمه ی زیبایی است. در آن روشنی و نور وجود دارد. نور آگاهی و وضوح، آگاهی بیدار شده، دیدنی واضح و روشن. آن همچنین به معنای سبکی به معنای فقدان سنگینی، جاذبه و وزن است که جدی بودن را هم در بر می گیرد؛ چون من ساخته ذهن، خود نفسانی، خودش را خیلی جدی می گیرد. آن، خودش را در تلاش برای روشن ضمير شدن نیز خیلی جدی می گیرد؟
بنابراین حس شوخ طبعی ۔ البته شوخ طبعی درست، نه شوخ طبعی نفسانی که به دیگری می خندد و خودش را بسیار بزرگ تر می پنداردا و فکر می کند: « من بسیار باهوش تر از این فرد احمق هستم شما را در درون آزاد می سازد.
من متوجه شدم که هر سؤالی که دیروز مطرح می شد، یک بخش خنده دار هم داشت. من آن را متوجه نمی شدم تا این که همه شروع به خندیدن می کردند.
[مدتی سکوت] من منتظر شکل گرفتن جمله ی بعدی نیستم و امیدوارم که شما هم منتظر نباشید. اگر منتظر بودیم، من در تنش و فشار بودم و شما هم بی قرار و ناشکیبا بودید. شاید شما اکنون درک می کنید که هنگامی که من حرف نمی زنم، چقدر لذت بخش و سرور آمیز است. [مدتی سکوت] ما به چند سؤال دیگر نگاه خواهیم کرد که شامل چند سوال در مورد کالبد درد است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 159 و 160

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
188 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 17:30:50 ادامه ...


گاهی، اگر بدن از میان رنجهای بسیار فیزیکی یا بدنی- گذشته باشد، آن رنج ردپایی در بدن به جا می گذارد. در خود اسکلت بدن رد پایی به جامی گذارد. گاهی در چهره اثر می کند. من یک مرشد معنوی را می شناسم - نخواهم گفت که چه کسی - که می گفت: «به چهره من نگاه کن. من همواره ناراحت به نظر می رسم، حتی هنگامی که شاد هستم، ناشاد به نظر می رسم؛ و این بدین خاطر است که من سال های بسیار ناشاد بوده ام» می توانستید در چهره اش خطوطی را که از ناشادی به جا مانده بود ببینید. اما چیز دیگری از میان آن می درخشید. از طریق آن شکل و فرمی که توسط رنج کشیدن تحت تأثیر قرار گرفته بود.
و آن در این جا هم اتفاق می افتد. مردم بسیار تعجب می کنند وقتی من می گویم که بسیار به ندرت دردی در بدن حس می کنم. فقط دو سال پیش بود که یک درد کمر داشتم. من نمیدانم که آن چه بود. شاید یک حادثه در نیویورک باعث آن شده بود؛ اما معمولا هیچ دردی حس نمی شود و بدن احساس مطبوعی دارد و آن به هیچ وجه یک مسئله به نظر نمی رسد و چیزی دیگر از طریق آن می درخشد. بنابراین بدن نقش خود را به عنوان دروازه ای برای آن ایفا کرده است. حال من نمی گویم که در بسیاری از موارد دیگر، بدن به عنوان یک چیز شگفت انگیز عمل نمی کند، برای رها کردن احساساتی که شاید در آن انباشته شده باشند. حتی کالبد درد هم زیباست. آن می تواند در هر لحظه برای هرکسی روی دهد: برای کسی که کاملا فلج است. حدود یک صد سال پیش در هند یک شاعر روشن ضمیر مشهور وجود داشت که آشتاوار کا گیتا نامیده می شود. گفته می شود که او فلج بود. ولی آن دیگر اهمیتی نداشت. آن، رنج او بود. ردپای آن رنج به جا مانده بود، اما ناگهان بدن به وسیله ای تبدیل شد که حضور از میان آن می درخشید.
من این برگه ها را به سبد برمی گردانم. متأسفم که سؤال شما هنوز بیرون نیامده است. سؤال ها خیلی زیاد هستند. [چند لحظه سکوت] متشکرم. مدتی در این جا بمانید. مدتی با صندلی خالی و صحنه خالی بمانید


اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 156 و 157

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
288 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-25 17:30:28 ادامه ...


سوال : لطفا در مورد کالبد درد و چگونگی رفتن به ورای آن، توضیح دهید

پاسخ : من قبلا در مورد آن صحبت کردم ولی سؤالات بسیاری در مورد آن هست. شاید در جلسه فردا کمی بیشتر در مورد آن صحبت کنم. مگر این که چیز دیگری در آن اکنون برخیزد

سؤال آخر، چون دارند دیش ماهواره را جمع می کنند!

سوال : من به عنوان کسی که سالها یوگا و کارهای بدنی بسیاری انجامداده، همواره بین معنویت و وضعیت بدنی مناسب، ارتباط قائل بوده ام؛ تا این که تو را دیدم [خنده] - چه شوکی! - اولین فکر من این بود که چگونه فردی با وضعیت بدنی تو می تواند آنقدر از نظر معنوی شکفته و زیبا باشد. آیا تو حتی بیشتر معنوی نبودی اگر مقداری کار بدنی اصلاحی انجام می دادی [خندهی شدید حضار] فکر دوم من این بود که من یک احمق شکوفا هستم! [خنده ی شدید] آیا می توانی به ما بگویی که بدن را چگونه تجربه می کنی و آیا آن مانند بار و مانعی به نظرت می رسد؟

جواب : این سؤال مرا به یاد زمانی می اندازد که با گانگاجی، یک مرشد معنوی، صحبت می کردم و او به من گفت که سال ها پیش کارهای بدنی انجام می داده است. اما در آن زمان در مورد رامانا ماهارشی شنید و جذب تعاليم او شد و یک کتاب از او خواند؛ آنگاه یک عکس از او دید و گفت مردی با چنین وضعیت بد بدنی شاید هیچ چیز برای آموختن به من نداشته باشد! و چند سال طول کشید تا به آن باور فائق آید. آن گاه دید که آن دیگر اهمیتی ندارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 155 و 156

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
183 views14:30
باز کردن / نظر دهید