Get Mystery Box with random crypto!

اکهارت تله

لوگوی کانال تلگرام ekharat_tolle — اکهارت تله ا
لوگوی کانال تلگرام ekharat_tolle — اکهارت تله
آدرس کانال: @ekharat_tolle
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 3.11K
توضیحات از کانال

✔️ کپی مطالب فقط با ذکر منبع مجاز هست
Admin
@hossein_mysticosm
کانال اختصاصی اکهارت تله
مطالب آقای اکهارت تله در این کانال کاملا اختصاصی قرار میگیرد

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 6

2022-05-29 16:30:00 ادامه ...


حال اجازه بدهید این را در نظر بگیریم که اگر در آن لحظه، او در حالت حضور بود چه می شد. بگذارید این سناریو را دوباره تکرار کنم ولی این بار حالی که پیرمرد در حال حضور است. او دارد به سگ ها غذا می دهد، دو نوجوان سر می رسند و به او می گویند که آیا میدانی این کار برای سگ ها مضر است؟ شاید اولین واکنش او این باشد که : «بله میدانم». و شاید بگوید: «بله، من میدانم که این کار مضر است اما چنان لذتی به من می دهد که نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. من فقط به آنها غذا می دهم اما حق با شماست. اکنون دیگر این کار را متوقف می کنم». یا شاید بگوید: «من بقیه نانها را هم به آنها می دهم، اما می دانم که کاملا حق با شماست. اما من سنگ ها را بسیار دوست دارم و غذا دادن به آن ها لذت زیادی به من می دهد.
حال، این قدرت واقعی است. اما هنگامی که نفس ناراحت می شود و می گوید که از خودت دفاع کن، شما در حالت ضعف هستید.
اگر آن پیرمرد خودش را با صداقت بیان می کرد، نیازی نبود که از هیچ تصویری دفاع کند، آنگاه قدرت راستین در او پدیدار می شد؛ اما از دیدگاه نفس، این کار یعنی آسیب پذیر شدن. اما این طور نیست. این نیرومندی راستین است و كل تعامل بین دو طرف را از نظر کیفی تغییر می دهد و موجب ارتباطی راستین و صحیح بین دو موجود انسانی می گردد.
آنها ممکن است حتی به هم عشق بورزند. رویارویی آنها یک امر شگفت انگیز خواهد بود. اما نفس اجازه چنین چیزی را نمی دهد. نفس نیاز دارد که از خودش دفاع کند و شما بیشتر و بیشتر در دام آن گرفتار می شوید. این یک مثال کوچک بود. اما تصور کنید که کسی کل زندگی اش را به این شیوه سپری کند. اکثر مردم این گونه زندگی می کنند!


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 254 و 255

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
65 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-28 16:30:00 ادامه ...


چند ماه پیش داشتم در استنلی پارک در ونکوور قدم می زدم. من همواره به اطراف نگاه می کنم چرا که شخص می تواند با نگاه کردن به مردم چیزهای زیادی بیاموزد. البته با نگاه کردن به حیوانات می توان بسیاری چیزها آموخت، اما با نگاه کردن به مردم می توان در مورد کژکاری ذهن بشر چیزهای زیادی آموخت! [خنده اکهارت و حضار]
یک پیر مرد داشت با تکه های نان به سگ ها غذا میداد. آن گاه دو نوجوان شانزده ساله که سوار بر دوچرخه بودند نزد او آمدند و به پیر مرد گفتند: «آیا می دانی که دادن تکه نان به سگها عملا برای آنها بد است؟ این کار باعث می شود که شکم آنها پر شود در حالی که که تغذیه کافی نکرده اند».
پیر مرد با عصبانیت گفت: «بله بله میدانم!» و به دادن تکه نانها به سگ ها ادامه داد. او واقعا می دانست که این کار برای سگها خوب نیست؛ اما شاید از این کار لذت می برد. شاید این تنها کاری بود که می توانست بکند. بنابراین لذتی که از غذا دادن به سگها می برد، بر دانستن این امر که این کار عملا برای آنها مضر است، غلبه می کرد. سپس به آنها گفت: «من احمق نیستم. هیچ کس لازم نیست به من بگوید که چه کار کنم».
بنابراین واکنش نفس مانند ساعت عمل کرد. پس او شروع کرد به صحبت کردن در حال عصبانیت و دفاع از خویش. البته نمی توانست دفاع زیادی بکند چون داشت کاری را می کرد که خودش هم می دانست خوب نیست. اما نفس به این چیزها توجه نمی کند. آن، یک واکنش اتوماتیک بود.
حالت تدافعی در او شکل گرفته بود. حال، او از چه چیزی دفاع می کرد؟ از یک وضعیت ذهنی، از یک تصویر ذهنی، از نفس خودش؛ و نهایتا آن دو نوجوان که حضور خوبی داشتند یا لااقل خوب تربیت شده بودند، گفتند: «از این که به ما گوش دادی متشکریم. خداحافظ».


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 253 و 254

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
202 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-27 16:30:00 ادامه ...


وقتی که من می گویم هر آن چه برمی خیزد، بگذارید برخیزد، شما ممکن است بگویید همه به همین شیوه زندگی می کنند، ولی چنین نیست. آنها چنین زندگی نمی کنند، اجازه دادن مستلزم این است که نوعی بیداری وجود داشته باشد. و بیداری بخشی از شرطی شده نیست. هنگامی که من می گویم اجازه دهید، این اجازه دادن مستلزم حضور داشتن است تا هر زمینه ای را که آشکار می شود، چه در درون سر شما یا یک زمینه رفتاری که در بیرون شکل می گیرد، مشاهده کند.
بنابراین مشاهده کنید. هرچه بیشتر مشاهده کنید، آگاهی بیشتر رشد می کند. هر چه الگوهای نا آگاهی بیشتری در خود کشف کنید، آگاهی بیشتر رشد می کند. بنابراین دیگر چنین نخواهد بود که به خود بگویید: «آه من نباید این را احساس می کردم، نباید آن را می گفتم» دیگر چنین چیزی رخ نمی دهد. اجازه دادن به وضعیت های درونی، یک تمرین شگفت انگیز و رهایی بخش است. آن گاه شما می دانید که هیچ حالت درونی وجود ندارد که عملا خود شما باشد.
هیچ حالت شرطی شده ای معادل با کسی که شما هستید، نمی باشد. بنابراین شما آزاد هستید که به آنها اجازه دهید، وگرنه اگر خشم شکل بگیرد و شما با آن یکی شوید، خواهید گفت: «آه، من سالهاست که در مسیر معنوی هستم و هنوز دارم خشمگین می شوم. ته نباید چنین باشد.» آن گاه می خواهید آن را سرکوب کنید یا انکار کنید: «نه! من خشمگین نیستم! من هرگز خشمگین نیستم! به من تهمت خشمگین بودن نزن! تو خودت خشمگینی!» نوعی نفس در حال کار است. «من تا آگاهم؟! خودت ناآگاهی!» و مشاهده کنید که حالت تدافعی، چقدر مکانیکی است. یک طبیعت مکانیکی که مانند ساعت به طور اتوماتیک عمل می کند.
کسی یک دکمه را فشار می دهد و عکس العمل در شما شکل می گیرد. هنگامی که مردم این را می فهمند، وقتی بخواهند آن عکس العمل را ایجاد کنند، فقط دگمه را فشار می دهند. آن، مانند ربات است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 252 و 253

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
267 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-26 16:30:00 ادامه ...


بنابراین هرگاه این حالت دفاعی در شما پدید آمد، آن را مشاهده کنید. دیگر در دام آن حرکت ناآگاهانه نمی افتید، هنگامی که آن تصویری را که در ذهن شما شکل می گیرد و با آن یکی می شوید، مشاهده می کنید، ناگهان متوجه می شوید که: «اوه! دوباره ناآگاهی دارد می آید». هنگامی که حالت تدافعی خود را در یک موقعیت مشاهده کنید، آن حتی ممکن است چیزی معنوی باشد: موقعیت ذهنی من. شما با یک موقعیت، هویت گرفته اید و این بدان معناست که تصویری در ذهن شما ایجاد شده است و نیاز به دفاع دارد.
به همین خاطر کتاب دوره معجزات -که حاوی برخی جملات شگفت انگیز است. می گوید: هرگاه در برابر چیزی حالت تدافعی گرفتید بدانید که خود را با یک توهم یکی کرده اید.
اما دانستن این امر، بخشی از آن توهم نیست و این، زیبایی آن است. لحظه ای که بدانید که با یک توهم یکی شده اید، آن دانستن، توهم نیست. شما توهم را تشخیص داده اید و در این دانستن، از توهم رها هستید. بنابراین هرچه توهم های بیشتری از این قبیل را در خود بیابید، بهتر است. چون هرگاه که یک الگوی کهنه ذهنی -تصویری از خود، حالت تدافعی داشتن، چنگ زدن، چسبیدن و ...- را کشف می کنید، در آن لحظه که از آن الگو آگاه می شوید، این آگاهی بخشی از آن الگو نیست.
جالب است. هرچه نا آگاهی بیشتری در خود کشف کنید، بهتر است. این بدان معنا نیست که شما شکست خورده اید، بلکه آن را کشف کرده اید و تشخیص توهم به عنوان توهم، توهم نیست. شما تشخیص داده اید. این تشخیص، بخشی از ذهن شرطی شده نیست، بلکه آگاهي شرطی نشده است که دارد می بیند.
پس این یک چیز شگفت انگیز است که شما این تجمل را مجاز دانسته اید که هر آن چه در درون شما بر می خیزد، برخیزد. شما مجبور نیستید هیچ چیزی را انکار کنید. این کاری است که ما می کنیم. اگر دوست دارید آن را کار بنامید. نیازی نیست هیچ چیزی را انکار کنید. اگر از طریق تصویری از خود، زندگی می کردید، مجبور به انکار می بودید. هر چیزی که با تصویر شما منطبق نباشد، انکار می کنید. اما در این کار، هر آن چه برمی خیزد، شما اجازه می دهید: الگوهای احساسی، الگوهای ذهنی برمی خیزند و همین که برمی خیزند، مورد تشخیص قرار می گیرند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 251 و 252

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
6 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-25 16:30:00 ادامه ...


مسیحیان می خواهند یک مسیحی خوب باشند و سخت تلاش می کنند و هرچه که با تصویرشان از یک مسیحی خوب، منطبق نباشد باید کنار گذاشته شود. اما نمی توانید آن را برای همیشه کنار بگذارید. در یک نقطه، ناآگاهی دوباره ظاهر می شود و شما را تسخیر می کند: به صورت نفرت، اضطراب، خشم، افسردگی و ... ناگهان یک حالت تاریک وارد می شود.
بنابراین حضور به معنای زیستن بدون داشتن تصویری از خویش است، چون آن تصویر، ذهن است، شرطی شدگی است. حضور یعنی رها بودن از این نیاز که یک تصویر به شما بگوید که چه کسی هستید. شما واقعا به آن نیازی ندارید. این چیزی است که شما می توانید از حیوانات بیاموزید. آنها هیچ تصویری از خود ندارند. آنها خودشان هستند. آنها به طور طبیعی و خودانگیخته عمل می کنند. یا بهتر بگویم، زندگی از طریق آنها عمل می کند. البته آنها محدودیت های شکل خاص خودشان را دارند ولی با این حال عمیق تر از انسانها در حالت عادی به سرچشمه متصل هستند.
به همین خاطر تماشای حیوانات بسیار مفید است. یک حیوان از طریق تصویری از خود زندگی نمی کند. او خودش است، در حالت طبیعی است، و ما داریم به سوی آن حالت طبیعی برمی گردیم. این عبارتی است که گاهی در هند به کار می رود: «حالت طبیعی» انسانها مدت ها پیش این حالت را از دست داده اند. بنابراین شگفت انگیز است: شما دارید به سوی آن باز می گردید.
بنابراین هرگاه یک تصویر جدید از خود شکل گرفت یا یک تصویر قدیمی از خود بازگشت، آن را مشاهده کنید. نگاه کنید و از مقایسه اجتناب کنید. مقایسه یک ابزار نفس است: شما به شيوه ظریفی احساس برتری یا کمتری می کنید. این جا جایی است که نفس واقع است: «بهتر از ...» یا «نه به خوبی ...»، یک نشانه دیگر که مشخص می کند شما دارید از طریق یک تصویری از خود زندگی می کنید این است که در حالت تدافعی باشید.
هرگاه کسی از شما سؤالی می کند، حالت دفاعی می گیرید. این حالت را مشاهده کنید. شما همواره دارید از یک تصویر دفاع می کنید. چون کسی که واقعا هستید، نیازی به هیچ دفاعی ندارد. آن بسیار قدرتمند است، نمی تواند مورد حمله قرار گیرد و کاملا ورای هر چیزی است که بتواند به هر طریقی صدمه ببیند. آن به هیچ دفاعی نیاز ندارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 249 و 250 و 251

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
54 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-24 16:30:00 ادامه ...


بنابراین هنگامی که این مفاهیم دیگر واقعا نیاز نیستند، بسیار شگفت انگیز است. اما مرحله ای وجود دارد که آنها ممکن است مفید باشند. در یک مرحله، تأکید کردن در برابر آینه حمام خوب است، اما همچنین زمانی فرا می رسد که شما به ورای آن می روید. هنگامی که به رم بروید، نیازی نیست سال ها به تابلوی رم خیره شوید.
برخی تابلو جمع کن هستند! کلکسیون تابلو دارند. آن گاه آنها را با هم مقایسه می کنند: این تابلو به آن فرد تعلق دارد، این تابلو این را می گوید، دیگری آن را می گوید؛ و اگر تابلو جمع کن شوید، رها شدن از آن دشوار است زیرا شما یک کلکسیون با ارزش داريد.
به بیانی همه تعالیم، تابلوی راهنما هستند و حتی نیازی نیست با هیچ شکل خاصی از یک تعليم هویت بگیرید. این کار می تواند دام خاصی در مسیر معنوی باشد: «بسیار خوب، من یک بودایی هستم» دیگری می گوید: «من یک صوفی هستم» و دیگری می گوید من یک ذن بودیست هستم و تو یک تراوادا هستی! ذن برتر است!» این تصورها می توانند مانع باشند. نفس در مسیر معنوی می تواند در هر مرحله ای به آنها بچسبد. بنابراین مراقب باشید.
نفس به این معناست که تصویر خاصی از این که چه کسی هستید، در ذهن تان شکل گرفته است. یک چیز بسیار ظریفی که می توانید در خودتان آن را مشاهده کنید، مقایسه است. نفس دوست دارد خودش را مقایسه کند.
مقایسه یکی از ابزارهای نفس است. بنابراین نفس خودش را به شیوه های ظریفی با دیگران مقایسه می کند و حقارت یا خودبرتربینی شکل می گیرد. این احساس که من به خوبی آن شخص نیستم یا به اندازه او دانشمند یا معنوی نیستم، تفس است. با این احساس که من معنوی تر از آن شخص هستم، من به مدت طولانی تری تمرین کرده ام یا سنت من بهتر از سنت اوست، آنگاه نفس برتریین وارد می شود. حتی خود را معنوی پنداشتن، تصویری است که نفس می تواند به آن بچسبد.
تلاش برای زندگی کردن مطابق با تصویری در سرتان یا تلاش برای معنوی تر شدن نیز دام نفسانی دیگری است. آن گاه شما به بیانی ناآگاه می شوید. نفس به این معناست که نا آگاهی بازگشته است و به رغم تمرینات مدیتیشن، چیزهای زیادی در درونتان بر می خیزد که باید انکار کنید. اگر به آنها نگاه کنید، به شما می گویند که: «نه، خیلی هم معنوی نیستید!» و شما مجبورید آنها را کنار بزنید. خشم یا چیز دیگری برمی خیزد که با تصویری که از خود دارید، منطبق نیست. شما آن را کنار می زنید ولی آن مانند کتری جوشان، می جوشد و منتظر انفجار است.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 248 و 249

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
140 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-23 16:30:00 ادامه ...


اعتماد حالت طبیعی شماست، بنابراین حتی مفهوم اعتماد هم ناپدید می شود زیرا به قدری طبیعی است که شما دیگر هیچ کلمه ای برای آن ندارید. بسیاری از مفاهیم، هنگامی که به واقعیتی که آن مفهوم به آن اشاره می کند برسیم، ناپدید می شوند. دیگر واقعا مفهوم آن، لزومی ندارد. من به ندرت در مورد عشق صحبت می کنم. گرچه امروز صبح صحبت کردم ولی بسیار به ندرت در مورد آن صحبت می کنم. آن به طور طبیعی از حالت حضور شکل می گیرد و شما نیازی ندارید که آن مفهوم را در ذهن خود نگه دارید یا به خود بگویید که من موجودی عاشق هستم. این دیگر لزومی ندارد.
گاهی متعجب می شوم هنگامی که مردم چیزی به من می گویند. مثلا من به نوعی در حالت حضور هستم و مردم به من می گویند: «آه، تو بسیار صبور هستی» و من تعجب می کنم: من صبورم؟! من نمی دانستم که صبورم! هرگز برای من چنین نمی نماید که من صبورم. من هرگز این مفهوم را در سر ندارم چون صبور بودن به این معناست که شما دارید به سختی تلاش می کنید که این جا باشید. در صبور بودن، نوعی تلاش مضمر است؛ اما هنگامی و صبوري راستین وجود دارد، شما حتی نمی دانید که صبور هستید. شما فقط حضور دارید.
صبور بودن به این معناست که نیمی از شما آن جاست و نیمی دیگر در جایی دیگر. شما دارید صبور بودن را تمرین می کنید: بسیار خوب، بگذار نیم ساعت دیگر صبور باشیم! اما پس از آن خسته می شوید و می گویید: «خب، به اندازه کافی صبر کرده ام!»


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 247 و 248

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
235 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-22 16:30:00 ادامه ...


بنابراین قدرت یا سرزندگی که در آنجا قرار دارد، همان چیزی است که برای آن از کلمه اعتماد استفاده می شود: اعتماد به زندگی... اما چگونه می توان اعتماد کرد اگر شرطی شدگی اولیه مبتنی بر ترس باشد؟ که همان شرطی شدگی انسان در حالت هویت گرفته با ذهن می باشد. ترس و اعتماد نمی توانند با هم باشند. اعتماد به سادگی، همان غیبت ترس است.
بنابراین شما نمی توانید خود را در حالت اعتماد قرار دهید و تأکیدها هم نمی توانند این کار را بکنند. شما می توانید تأكيدها را تکرار کنید و در مقابل آینه حمام بایستید و بگویید: «من به زندگی اعتماد می کنم. من اعتماد دارم که زندگی از من حمایت می کند. اما نهایتا شما باید حتی به ورای این تأكيدها بروید و هنگامی که شما دیگر عملا به تأکید و تصریح نیازی ندارید، اعتماد به خودی خود برمی خیزد؛ چون واقعیتش آن جاست. تأكيدها شاید در دوران گذر، هنگامی که هنوز کاملا به آن نرسیده اید، مورد نیاز باشند.
مثلا شما تأکید می کنید که من ثروتمندم؛ اما هنگامی که پنجاه میلیون دلار در حساب بانکی دارید، نیازی به تأكید ندارید. آشکارا شما می دانید که ثروتمند هستید، دیگر نیازی ندارید آن را بگویید. بیل گیتس" نیازی ندارد که در مقابل آینهی حمام بایستد و تصریح کند که ثروتمند است؛ و آن فقط ثروت بیرونی است. این ثروت او را نجات نخواهد داد. او نمی تواند با ثروتش آرامش بخرد. اما این فقط یک مثال بود از اینکه وقتی که شما چیزی را دارید و واقعیت آشکار است، نیازی به نشانه و تأیید ندارید، چون هر تأییدی نوعی نشانه است که جهت درست را نشان می دهد؛ اما شما به جایی می رسید که دیگر به نشانه نیازی نیست. چون رسیده اید
بنابراین ابتدا که وارد بدن درونی می شوید، اعتماد کم است، اما کم کم احساس شما از آن افزایش می یابد، قدرت و سرزندگی را حس می کنید. سکونی که در عین حال یک انرژی باورنکردنی در پشت آن وجود دارد و در اساسی ترین سطح، می دانید که من آن هستم. من، آن من حقیر درون سر نیستم؛ و این، باعث عمل می شود. شما خود را به عنوان آن می شناسید و این اعتماد است. آنگاه ناگهان اعتماد، حالت طبیعی شماست و دیگر نیازی نیست برای آن طراحی کنید و به آن برسید.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 246 و 247

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
273 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 16:30:00 ادامه ...


نیازی نیست که به جایی در آینده برسید تا شاد شوید یا کسی شوید یا موفق شوید؛ و معجزه این است که پس از آن، همه چیز با آسانی بیشتری جریان می یابد و حتی موفق تر به نظر می رسید، چنانکه گویی آن مهم است! چون هر کاری که می کنید با توجه و حتی عشق انجام می دهید.
شما مالک اکنون هستید. شما مالک خود زندگی هستید. دستان خود را به سوی خود زندگی می گشایید. این عشق است، حسی از توجهی عمیق است که به هر چیزی که در اکنون شکل می گیرد، بذل می کنید. چگونه زندگی می تواند همکاری نکند اگر حالت بودن شما این گونه باشد؟ و زندگی چگونه می تواند همکاری کند اگر شما پیوسته بگویید: «نه، نمی خواهم؟! من نمی خواهم اینجا باشم. من می خواهم جای دیگری باشم یا حتی من می خواهم کس دیگری باشم».
بنابراین این امر به معنای انکار اکنون، مقاومت در برابر اکنون و گریختن از اکنون است. ذهن می گوید: «هر چیزی غیر از این!» و آنگاه جابه جایی اتفاق می افتد. شما مالک زندگی می شوید. آن گاه زندگی می تواند به شما کمک کند. آن سال هاست تلاش می کند تا کمک کند، فقط نمی تواند از میان شما بگذرد. آفتاب دارد می تابد، اگر شما دریچه را ببندید، آفتاب نمی تواند به درون بتابد. اما اگر دریچه را بسته نگه دارید، آفتاب واقعا اعتنایی نمی کند؛ اما آن دوست دارد وارد شود. پس این، حالت عدم مقاومت در برابر لحظه حال است. معجزه آساترین تحول آگاهی آنجاست، هنگامی که وارد آن حالت شوید. هنگامی که در برابر آنچه که هست، مقاومت نمی کنید، سروصدای بی وقفه ذهن، آهسته تر می شود و کنار می رود و شکاف های بزرگی در جریان ذهن شکل می گیرد، زیرا تقریبا همه سروصدای ذهن، مقاومت دائمی است.
بنابراین شما فقط خود را به روی این لحظه بگشایید. این تمرین معنوي غایی است و هیچ چیز نمی تواند ساده تر از این باشد و با این حال به خاطر شرطی شدگی ذهن، مشکل به نظر می رسد.


ادامه دارد ‌...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 245 و 246

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
317 views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-05-20 16:30:00 ادامه ...


شما می توانید به طور كامل مالک این لحظه باشید و بلافاصله حسی از توجهی عمیق وارد آن چه انجام می دهید، می گردد؛ یا در هر کاری که انجام می دهید، به طور کامل حضور دارید و حتی اگر در کاری باشید که ذهن می گوید ملال آور است و شما می خواهید از آن خارج شوید، سریع ترین راه برای خارج شدن از آن - شاید شما سال ها در آن گیر کرده باشید و مدام فکر می کنید که باید از آن خارج شوید این است که حالت دیگری از آگاهی را وارد آن کنید. به حتى سخت ترین کاری که مجبورید انجام دهید، توجه کنید.
این بدان معناست که مقاومت در برابر اکنون، ناگهان از میان می رود و مقاومت کردن در برابر اکنون، جنبه اساسي ذهن شرطی شده بشری است. آن همواره به گونه ای با اکنون در حال جنگ است: «من نمی خواهم این جا باشم. من باید در جای دیگری باشم» هنگامی که مقاومت در برابر اکنون از میان می رود، زندگی می تواند آزادانه از میان شما عبور کند، آنگاه مسائل و مشکلات ناپدید میشوند و البته هیچ چیزی به منظور ایجاد مشکل نیست، چالش ها باز هم از راه می رسند اما شما در اکنون به آنها پاسخ می دهید.
در نتيجه آن حس سرزندگی و طراوت، می بینید که اکنون با این وضعیت چه می توان کرد. سپس شما ساکن می شوید و عمل از آن حالت برمی خیزد. دیگر با چیزی در نمی افتید. هرگز دیگر هنگام صبح با این گفته بیدار نمی شوید: «آه، من نمی توانم روز دیگری را تحمل کنم!» این شرایط دردناکی است اما بسیاری از انسانها این گونه زندگی می کنند. آنگاه شما برمی خیزید و ذهن بلافاصله شروع به گفتن مشکلات نمی کند. شما بیدار می شوید و بلافاصله در ارتباط با سر زندگی ای که در تک تک سلول های بدن تان است، قرار می گیرید و آن حالت را نگه می دارید و از زنده بودن، احساس خوبی دارید.
شما احساس خوبی دارید چون ذهن هنوز روشن نشده است که به شما بگوید مشکلات تان چیست؟ در لایه زیرین ذهن، زندگی همواره سرزنده است و احساس خوبی دارد و زیباست. بنابراین زندگی یک جشن می شود. جشنی که پیوسته ادامه دارد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سفر به خویشتن
ص 244 و 245

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle
345 views13:30
باز کردن / نظر دهید