اکهارت تله

2022-08-24 16:30:37 ادامه ...


علاوه بر این، درد عاطفی انباشـتـه شـده ای از گذشته در درون تـو و تمامی افراد وجود دارد، هم از گذشته فردی و هم از تجربه جمعی بشر که به زمان های خیلی خیلی دور بازمی گردد. این «بدن دردمنـده بـه صـورت یک میدان انرژی در درونت وجود دارد که گه گاه بر تو غلبه می کند، زیرا برای تغذیه و تجدید قوا به درد عاطفی بیشتری نیاز دارد. «بـدن دردمند» سعی میکند فکر کردن تو را در اختیار بگیرد و آن را به شدت منفی کنـد.
این میدان انرژی، عاشق افکار منفی توست، زیرا بـا تـواتر آن هماهنگ است و در نتیجه می تواند از آنها تغذیه کند. در ضمن در افراد نزدیک به تو و به ویژه شریک زندگی ات، واکنش های عاطفی منفی ایجاد می کند تا بتواند از درد عاطفی و آزردگی های متعاقب آن تغذیه نماید.

چگونه می توانی از این هویت عمیق و نا آگاه دردمند که این همـه انـدوه در زندگی ات می آفریند، رها شوی؟

نسبت به آن هشیار شو! متوجه شو که این وجود حقیقی تو نیست و آن را بشناس که درد گذشته توست. آن هنگام که در تو یا شریک زندگی ات پدیدار می شود، شاهدش باش. هنگامی که دیگر نا آگاهانـه خـودت را با آن یکی نمی دانی، وقتی که می توانی آن را در درونت احساس کنی، تغذیه اش نکن تا به تدریج بار انرژی خودش را از دست بدهد.

ارتباط های انسانی می تواند همچون جهنم باشد یا می توانـد تـمـريـن معنوی بسیار خوبی باشد.



ادامه دارد ...


اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 70 و 71

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-23 16:30:33 ادامه ...


گوش سپردن حقیقی، راه دیگری برای آوردن سکون به رابطه است. هنگامی که به راستی به کسی گوش می دهی، بعد سکون پدید می آید و بخش عمده ای از رابطه می گردد. اما گوش سپردن حقیقی، هنر کمیابی ست. معمولا بخش عمده توجه شخص صرف فکر کردن می شود. در بهترین حالت شاید طرف مقابل مشغول ارزیابی سخنان تو شود یا این فکر باشد که سخن بعدی اش چه خواهد بود. یا شـایـد هـم اصـلا گوش ندهد و غرق در افکار خودش باشد.

گوش سپردن حقیقی به ورای درک شنیداری می رود. گوش سپردن حقیقی پدید آمدن توجه هشیار و ایجاد فضایی از حضور که کلمات در آن دریافت می شوند، است. در این حالت، کلمات کم اهمیت می شوند. عمـل گوش دادن و فضای حضور آگاه که با گوش سپردن پدید می آید، بسیار مهم تر از مطلبـی سـت کـه مـی شـنوی. آن فضـا قلمروی یکپارچـه کـنـنـده آگاهی ست که در آن، طرف مقابل را بدون موانع جدا کننده ناشی از افکار ذهنی می بینی. اکنون آن شخص دیگر، «دیگر» نیست. در چنین فضایی شما دو نفر به عنوان یک هشیاری و یک آگاهی به هم می پیوندید.

آیا در روابط صمیمانه ات اغلب دچار ناراحتی های تکراری می شوی؟ آیا اختلاف نظر های به نسبت کوچک، اغلب به مشاجره های خشـن و درد عاطفی منجر می شود؟ این گونه تجربـه هـا از الگوی خود محوران بنیادی ناشی می شود: نیاز به محق بودن و البته نیـاز بـه ایـن کـه دیگری خطا کار باشد، یعنی خود را با موقعیت های ذهنی، یکی انگاشتن. همچنین منیت نیاز دارد که گه گاه با کسی یا چیزی در مخالفت باشـد تـا حـس جدایی بین «من» و «دیگری» را که لازمه بقای خودش است، تقویت کند.



ادامه دارد ...

اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 69 و 70

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-23 12:19:39 سلام دوستان عزیزم

حق اشتراک ماهانه شهریور ماه یادتان نرود

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

پیشاپیش از حمایت شما ممنونم باز کردن / نظر دهید

2022-08-22 16:30:09 ادامه ...


دانستن در باره یک فرد برای اهداف عملی مفید است و در آن سطح لازم می باشد. اما هنگامی که دانستن، مشخصـه اصـلی روابـط مـی شـود، بسیار محدود کننده و حتی ویرانگر می گردد. افکار و مفاهیم، مانعی تصنعی ایجاد می کنند و بین افراد جدایی می اندازند. آنگاه روابـط تـو از وجود نشأت نمی گیرند، بلکه بر مبنای ذهن هستند. بدون موانع ذهنی، عشق به طور طبیعی در تمامی روابط انسانی حضور دارد.

بیش تر روابط انسان ها به تبادل کلام ـ یعنی قلمروی فکر ـ محدود است. مهم است که قدری سکون به روابط و به ویژه روابط صمیمانه وارد کنی.

هیچ رابطه ای نمی تواند بدون آن احساس گستردگی که همراه سكون می آید، رشد کند. با همدیگر مراقبه کنید یا اوقاتی را کنار هم در سکوت،میان طبیعت بگذرانید. هنگامی که با هم دیگر راه می روید، یا در خانه یا اتومبیل می نشینید، با قرار گرفتن در سکون، کنار هم دیگر آسوده باشید. لازم نیست و نیازی ندارید که سکون را بیافرینید. فقط سکونی را که وجود دارد، سکونی را که توسط همهمه ذهن پوشیده شده است، پذیرا باشید.

اگر سکون گسترده در رابطه ای وجود نداشته باشد، آن رابطه در اختیار ذهن قرار می گیرد و به سادگی می تواند مغلوب مسایل و اختلاف هاشود. اگر سکون وجود داشته باشد، همه چیز را در بر می گیرد.


ادامه دارد ...


اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 68 و 69

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-21 16:30:23 ادامه ...


چه زیباست که در روابطت به ورای خواسته و ترس بروی.

عشق چیزی نمی خواهد و از چیزی نمی ترسد.

اگر گذشته او گذشته تو، درد او درد تو و سطح آگاهی او سطح آگاهی تو بود، درست مانند او فکر و رفتار می کردی. با این درک، بخشایش، هم دلی و آرامش همراه است.

منیت دوست ندارد این حقایق را بشنود، زیرا اگر نتواند واکنشی و حق به جانب باشد، قدرتش را از دست می دهد.

هنگامی که هر کسی را که به فضای حال می آید بـه عنـوان مهمـانی والا مقام پذیرا می شوی، آن هنگام که اجازه می دهی هر کس همان گونه که هست باشد، آن شخص شروع به دگرگون شدن می کند.

برای شناخت ذات دیگری واقعاً لازم نیست چیزی در باره او بدانی. لازم نیست گذشته، پیشینه و داستان او را بدانی. ما دانستن در باره فرد را با شناخت عمیق و غیر ذهنی آن شخص اشتباه می گیریم. «دانستن در باره» و «شناخت» کاملاً متفاوت هستند. یکی در ارتباط با شکل است و دیگری در ارتباط با بی شکلی. یکی از طریق فکر عمل می کند و دیگری از طریق سكون.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 67 و 68

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-20 16:30:26 ادامه ...


مادامی که منیت زندگی تو را اداره می کند، بیشتر افکار، عواطف و رفتار هایت از خواسته و ترس نشأت می گیرند. آنگاه در روابطی که داری، یا از شخص دیگر چیزی می خواهی یا از چیزی در رابطه با او می ترسی.

آن چه از او می خواهی ممکن است لذت یا دستاورد مادی، قدر دانی، ستایش با توجه باشد و یا شاید از طریق مقایسه با او خـودت را برتر، دار اتر یا دانا تر تعیین می کنی و در نتیجه احساسی را که از «خود» داری، تقویت می نمایی.

اما ترس تو از این است که امکان دارد کاملاً برعکس باشد و او آن چه را «خود» می انگاری، به گونه ای تحقیر کند.

هنگامی که لحظه حال را مرکز توجه خود می کنی و آن را به عنـوان وسیله ای برای رسیدن به هدف به کار نمی بری، به ورای منیت می روی و تسلیم این اجبار نا آگاهانه نمیشوی که انسان ها را به عنوان وسیله هایی در راه هدف ـ هدف بزرگ کردن خود به بهای دیگران ـ بـه کـار بگیری. هنگامی که توجه کاملت را به شخص مقابل می دهی، ، گذشته و آینده را از. رابطه بیرون میکشی، مگر در موارد عملی. هنگامی که در رویا رویی با هر فردی، به گونه ای کامل حضور داشته باشی، آن هویت ذهنی را که در موردش ایجاد کرده ای ـ یعنی تفسیری را که از وجود و رفتار او در گذشته ساخته ای ـ رها می کنی. اکنون می توانی بدون حرکت های خود محورانه خواسته و ترس با این فرد تبادل کنی. توجه که خود، سکون هشیار است کلید می باشد.


ادامه دارد ...


اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 66 و 67

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-19 16:30:10 هشت

روابط


چه سریع در باره افراد، رأی صادر می کنیم و به نتیجه گیری در باره آن ها می پردازیم. برچسب زدن به انسانی دیگر، دادن هویت ذهنی به او، داوری کردن او و حق به جانب دانستن خودمان و اعلام کردن این حکم برای ذهن خو دمحور رضایت بخش است.

هر انسانی شرطی شده که به شیوه هایی خاص فکر و رفتار کنـد. شخص نه تنها با تجربه های دوران کودکی و محیط فرهنگی، بلکه به طور ژنتیکی نیز شرطی شده است.
.
آن وجود حقیقی فرد نیست، بلکه ظاهر اوست. هنگامی که کسی را قضاوت می کنی، الگوهای ذهن شرطی را با وجود حقیقی او اشتباه می گیری. انجام این کار، خود، الگویی عمیقاً نا آگاه و شرطی ست. تو به فرد هویتی ذهنی می دهی و آن هویت کاذب نه تنها برای آن شخص، بلکه برای خود تو هم زندان می شود.

کنار گذاشتن داوری به این مفهوم نیست که نمی بینی دیگران چه می کنند. به این معناست که تشخیص می دهی رفتار آن ها شکلی از شرطی شدن است؛ آن را میبینی و همان گونه که هست می پذیری، اما بر این مبنا هویتی برای آن شخص نمیسازی.

این تو و دیگری را به یک اندازه از هویت شرطی، شکلی و ذهنی نجات می دهد. آنگاه دیگر منیت، روابط تو را اداره نمی کند.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 65 و 66

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-18 16:30:35 ادامه ...


فضایی پهناور و خاموش تمامی طبیعت را در آغوش گرفتـه اسـت. همان فضا تو را نیز در بر دارد.

فقط هنگامی که در درون ساکن هستی به قلمروی سکونی که صخره ها، گیاهان و حیوانات در آن منزل دارند دسترسی پیدا می کنی. فقط هنگامی که ذهن پرهمهمه تو آرام بگیرد، می توانی به گونه ای عمیـق بـا طبیعت ارتباط برقرار کنی و به ورای آن احساس جدایی که از تفکر بیش ازحد ناشی می شود، بروی.

فکر کردن، مرحله ای از تکامـل زندگی ست. طبیعت، در سکون معصومانه ای که از پیدایش فکر قدیم تر است، وجود دارد. درخت، گل، پرنده و صخره متوجه زیبایی و تقدس خود نیستند. هنگامی که انسان ها ساکن می شوند، به ورای فکر می روند. بعد دیگری از دانستن و هشیاری در سکونی که ورای فکر است وجود دارد.

طبیعت می تواند تو را به سکون بیاورد. این هدیه طبیعت به توست. هنگامی که حوزه سکون را در می یابی و در آن به طبیعت می پیوندی، آگاهی تو در آن حوزه پخش می شود. این هدیه تو به طبیعت است.
.
طبیعت از طریق تو متوجه خود می شود؛ گویی که میلیون ها سال درانتظار تو بوده است.

طبیعت از طریق تو متوجه خود می شود؛ گویی که میلیون ها سال در انتظار تو بوده است.


اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 62 و 63

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-17 16:30:49 ادامه ...


هوایی که تنفس می کنی، طبیعت است، روند تنفس هم همین طور.

به تنفست توجه کن و دریاب که تو این کار را انجام نمی دهی. ایـن نفس طبیعت است. اگر قرار بود نفس کشیدن را به یاد داشته باشی،خیلی زود می مردی و اگر سعی می کردی جلوی تنفس را بگیری،طبیعت بر تو پیروز می شد.

هشیار شـدن بـه تـنفس و نگه داری توجـه بـر آن قدرتمند ترین و عمیق ترین شیوه برقراری ارتباط با طبیعت است. این کار بسیار التیام بخش و نیرومند است و موجب جا به جایی آگاهی از جهان ذهنی فکر به قلمروی آگاهی نامشروط می شود.

به طبیعت نیاز داری تا آموزگار تو شود و یاریات کند تا دوباره با وجود متصل شوی. اما نه تنها تو به طبیعت نیاز داری، طبیعت هم به تو نیاز دارد. تو از طبیعت جدا نیستی. همگی ما بخشی از آن یگانه زندگی هستیم که خود را به اشکال بی شمار در سراسر هستی جلوه گر می سازد؛ شکل هایی که همگی به گونه ای کامل با هم مرتبط هستند. هنگامی که تقـدس،زیبایی، سکوت و وقار اعجاب آوری را که منزلگاه هر گل یا درختی ست دریابی، به گل یا درخت چیزی می افزایی. از طریق شناخت و هشیاری تو، طبیعت هم به شناخت خویش دست می یابد. طبیعت از طریق تو زیبایی و تقدس خود را در می یابد.


ادامه دارد ...

اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 61 و 62

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید

2022-08-16 16:30:30 ادامه ...


هنگامی که طبیعت را مشاهده می کنی، بگـذار فضا هایی از بی فکری و بی ذهنی حضور داشته باشند. هنگامی که به این شیوه نـزد طبیعت می روی، به تو پاسخ می دهد و در تکامل آگاهی بشر و سیاره شرکت می کند.

بنگر که یک گل چه اندازه حضور دارد، چه اندازه تسلیم زندگیست!

آیا هیچ گاه به گیاهی که در منزل داری، به راستی نگریسته ای؟ آیا اجازه داده ای که آن موجود آشنا و در عین حال اسرار آمیزی که گیاه میخوانیمش، راز هایش را به تو بیاموزد؟ آیا توجه کرده ای که از چه. آرامش ژرفی برخوردار است؟ چگونه در احاطه میدانی از سکون قـرار دارد؟ همین که متوجه سکون و آرامشی که گیاه منتشر می کند شوی، آن گیاه آموزگار تو می شود.

به حیوان، گل یا درختی بنگر و ببین که چگونه در وجود آرمیده است. هر موجودی طبیعت خود را می پذیرد و وقار، بی گناهی و تقدس بسیار دارد. اما برای آن که این ویژگی ها را ببینی بایـد بـه ورای عـادت ذهنی نام گذاری و برچسب گذاری بروی. همین که فراسوی برچسب های ذهنی را بنگری، بعد وصف ناپذیر طبیعت را که از طریق فکر، قابل درک و از طریق حواس، قابل دریافت نیست احسـاس خـواهی کرد. همـان هماهنگی و تقدسی که نه تنها کل طبیعت را فراگرفته، بلکه در درون تو نیز هست.


ادامه دارد ....

اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 60 و 61

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle باز کردن / نظر دهید