عرفان نظرآهاری

2022-02-11 17:42:06 ‍ عطری می شوی در کوهستانی ناپیدا…

کارم مرمت آثار باستانی است، کتیبه دلت را مرمت می کنم و الفبای ناخوانای روانت را که به حروفی ناشناخته نوشته اند، باز می خوانم.

کارم کشیدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگی هایت به ملکوت راه می کشم.

خیاطم، برایت پیراهن می دوزم، پیراهنی که اگر آن را بپوشی، عاشق می شوی، تنت در باد می وزد و‌ جانت در جنّت می دود.

رفوگرم تار و‌ پود عشق را رفو می کنم، پارگی های لباس بخت را کوک می زنم. وصله می کنم دل را به آسمان و پینه می کنم سرِ زانوی خستگی ها را.

پرستارم روی جراحت جانت مرهم می گذارم، مرهمی از کلمات درست می کنم، ضمادی از خرسندی و خوش وقتی. و اگر بخواهی بریدگی های روحت را بخیه می زنم، سوزنی دارم بی درد و نخی نازک که جذب می شود در سلول های ظریفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش می خورد.

آشپزخانه ای دارم، از شور و شیرین زمانه، شوربای زندگی بار می گذارم روی اجاق دقایق. کمی چاشنی اندوه در آن می ریزم اما چنان اندازه ها را بلدم که هرگز کامت تلخ نخواهد شد.
حلوای معرفت و شیرینی شعور هم دارم و دمنوشی از آویشن که آن را دم می کنم روی هر نفست، روی هر دم و بازدمت. بوی آویشن تازه می گیری.
بودنت عطری می شود که در کوهستانی ناپیدا می وزد…

#عرفان_نظرآهاری
#کارگاه_غرقگی
#از_ادبیات_تا_خوشبختی
@erfannazarahari

در کارگاه ها وقتی که من در کلمات غرقه می شوم و شناورم در لامکان، هاله معادی کلماتم را نقاشی می کند. این ثانیه هایی است از غرقگی های ما آن زمان که روان در دایره خطوط می رقصد.


http://amozegara.com/nooronar/ باز کردن / نظر دهید

2022-02-09 17:29:27 ‍ عبور از هفت‌ خان

زندگی یک سفر قهرمانی است. هر کس قهرمان قصه خویش است. هر کس ناگزیر است که از هفت خان خودش بگذرد. هفت خان هر کس به شکلی است. اما قاعده عبور و مسیر مبارزه و قوانین نبرد و هماوردی تغییر نکرده‌است.
اژدها و جادوگر و دیو سفید همچنان در کمین انسان نشسته اند پشت راه‌ها و بی راهه‌ها؛ و هر کدام می‌خواهند که ما را از پا در آورند.
پس ما ناگزیریم که راه‌شناسی و دیوشناسی و جادوگر شناسی و اژدها کشی بیاموزیم.
از همیشه تا هنوز…
به کارگاه هفت‌خان بیایید تا رستم تنها و رنجورتان را توانا کتید. بیایید تا راه نجات دادن پادشاهتان را از دست دیو سفید، بیاموزید. بیایید تا به شما بگویم آن اکسیر که نابینا را بینا می‌کند، چیست و از کجا پیدایش کنیم و چطور شفا بگیریم…

#عرفان_نظرآهاری

زمان آنلاین: جمعه‌ها ساعت ۲۰، به وقت ایران
برای کسانی که ثبت نام کرده اند، دسترسی آفلاین هر روز ممکن است.

مدت: هفت هفته
مهلت نام نویسی: ۲۸ بهمن ماه
تاریخ آغاز : ۲۹ بهمن ماه

باشگاه فرهیختگان آموزگارا و پشتیبانی فنی
(تماس از طریق واتساپ)
09108523100 باشگاه فرهیختگان

لینک ثبت نام


https://amozegara.com/product/haftkhan/

#آموزش_آنلاین #هفت_خان
#شاهنامه #فلسفه_زیستی باز کردن / نظر دهید

2022-02-08 16:16:25 ‍ لطافت همان مبارزه است

زیبایی، نام دیگر حُسن است و قُبح نام دیگر زشتی.
زیبایی نام دیگر نیکویی و خیر ‌و صواب نیز هست و زشتی همان وقاحت است و‌ گناه.
دروغ زشت است، فریب زشت است. جنایت زشت است، خشونت زشت است؛ همان گونه که خاکروبه و زباله و تعفن و کثافات زشت است.
صداقت زیباست. شرافت زیباست. مهربانی زیباست. عشق زیباست. همان گونه که گل زیباست و لبخند و شعر و موسیقی.
وقتی زیبایی می آفرینیم، همزمان کاری نیک نیز انجام داده ایم؛ و هر زشتی که مرتکب می شویم همزمان جهان را نیز وقیح و قبیح کرده ایم.
اگر به زشتی بیرون عادت کنیم، شرمی از زشتی درون نیز نخواهیم داشت. پلشتی بیرون کم کم به درون راه پیدا می کند. اما اگر در پی آراستگی و زیبایی و حُسن باشیم، آهسته آهسته انسان بهتری نیز خواهیم شد.

هر جا که باشی و هر کس که باشی همچنان می توانی یک مبارز سیاسی باشی و یک کنشگر اجتماعی.

در جامعه زشتی ها، آفریدن هر زیبایی یک کنش اجتماعی است.
در حاکمیت سیاهی ها، هر رنگ، یک اعتراض سیاسی است.
در سرزمین تاریکی ها، افروختن هر شمع عملی شجاعانه است.
در روزگار خشونت ها ، لطافت همان مبارزه است.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#در_روزگار_خشونت_لطافت_همان_مبارزه_است
#هیولا_از_گل_سر_آستین_من_می_ترسد باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 22:01:45 ‍ دوای شفقت

هر چه خشونت در کوچه و خیابان ‌‌و خانه و رگ و روح بیشتر می شود، به لطافت محتاج تر می شویم.
خشونت، عفونت است، دردناک و مهلک. این درد، جز شفقت درمانی ندارد.
اگر روی این زخم‌ِ چرکین دوا نگذاریم، ما همه خواهیم مرد.
بنی آدمیم و اعضای یکدیگر؛ و هر عضوی که به درد آید ما همه بی قرار می شویم. هر عضوی که بمیرد، ما همه می میریم.

آدمی مگر چیست؟ جز شفقت، جز لطافت، جز مروّت!
هیولا مگر چیست؟ جز خشونت، جز قساوت، جز شرارت!

هزار هیولا در تن من پنهان است، هزار اژدی هاک در ساقه نازک ریواسی.
می خواهم آدمم را نجات دهم و نگذارم که این ساقه ریواس، ضحاک شود.

در برابرِ خنجر و خون و‌ خشم، سپری جز لطافت ندارم؛ آن‌گونه که سعدی مرا یاد داد که زیر پیراهن جنگی ام
« قزاگند» بپوشم. زیرا که شمشیر بر ابریشم خواهد لغزید.

بر زخمِ تماشا، مرهم گل سرخ می گذارم. بر تلخی روح، طعم ریحان می چشانم. استخوان شکسته جان را با شعری می بندم و ‌گوشم را که سنگین شده از ثقلِ اندوهِ اخبار، به دوای موسیقی شستشو می دهم. عودِ امید روشن می کنم تا در خفقانِ خانقاه‌ِ سینه نفس بکشم هوایی را که نیست.

دستهایم چرک است، رخت‌هایم چرک است، تنم چرک است، روانم چرک است. همه را به حمامِ شفقت می برم، سال ها باید بنشینم زیر بارش یکریز لطافت تا خوب شوم.

آتش جز آب دوایی ندارد، انسان جز شفقت چاره ای...

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#آتش_جز_آب_دوایی_ندارد
#انسان_جز_شفقت_چاره_ای باز کردن / نظر دهید

2022-02-03 22:32:26 ‍ دنبال او می گردم

از هر طرف که می روی کسی سنباده ای به تو می دهد تا دندان‌هایت را با آن تیز کنی.
از هر طرف که می روی کسی خنجری به تو می دهد تا در پهلویت بگذاری.
از هر طرف که می روی کسی نفرتی به تو می دهد تا در سینه ات پنهان کنی.
از هر طرف که می روی کسی مُشتی به تو می دهد تا در دست‌هایت بگیری.
از هر طرف که می روی کسی تعصبی به تو می دهد تا در جمجمه ات بکاری.
از هر طرف که می روی کسی کاسه خونی تعارفت می کنند تا سر بکشی...

مهم نیست که چه کسی سنباده و ‌خنجر و نفرت و مشت و تعصب و کاسه خون تعارفت می کند؛ اما مهم آن است که سرانجام، دندانِ تیز و خنجر در پهلو و نفرت در سینه و جمود در مغز و مشت در دست و خونخوری، از تو موجودی می سازد که وحشتناک است و دیگر فرقی نمی کند که مؤمنی یا کافر، عارفی یا عامی، درویشی یا پادشاه ...
آدم می تواند هر کس باشد اما وحشتناک هم باشد.

می دانی چرا این همه می ترسم؟
چون از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود...
چون از هر طرف که رفتم کسی داشت وحشتناک شدن را توصیه می کرد.

اما در میان شما مردمان آیا کسی هست که سنباده و خنجر و نفرت و مشت و کاسه خون نخواهد؟
من دنبال او می گردم...


#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#اگر_تو_همان_اویی_پس_منتظرت_هستم

مسیر آمدن


https://amozegara.com/product/shadi/ باز کردن / نظر دهید

2022-01-31 22:43:54 ‍ راندن دیو

حافظ گفت:
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید

اما همه مشکل همین جاست که چه کنیم تا دیو برود و چه کنیم تا فرشته به در آید؟

و رنج آدمی مگر چیست؟ جز همین صحبت اضداد، جز همین جنگ مدام فرشته و دیو و هیولا و انسان و اهریمن و اهورا؟ که در دل هست و در تن هست و در خانه و خیابان و شهر و دنیا هست.

و خوشبختی مگر چیست؟ جز اینکه کاری کنیم هیولا یک قدم دورتر بایستد و دیو دست از سرمان بردارد و اهریمن اینقدر به پر و پایمان نپیچد.

جمعه به غار بیایید می خواهیم آتشی روشن کنیم که دودش به چشمان دیو می رود و فراریش می دهد.
جمعه به غار بیایید می خواهیم عودی بیفروزیم که بوی خوشش مشام فرشتگان را خوش می کند.
جمعه به غار بیایید زیرا که ما یاران غار یکدیگریم، بیایید اما هیولایتان را با خود نیاورید!

قرار ما: جمعه، ۱۵ بهمن، ساعت ۲۰، به وقت وطن
نشانی غار

https://amozegara.com/product/shadi/

به نگهبان غار پیامک بدهید:
۰۹۱۰۸۵۲۳۱۰۰

#هزار_رمز_و_راه_مبارزه_با_هیولا
#گریختن_به_قلعه_شادی
#به_یاران_غار_بپیوندید
#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari باز کردن / نظر دهید

2022-01-27 15:37:53 به نور و نار بیایید

برای چشیدن طعم ادبیات، برای غرقگی در معنویت و معنا، برای تجربه شور زیستن و برای از کاستن از سوگ سمج و لجوجی که از تَرک های روح رخنه می کند،
با ما همراه شوید.
با ما به غارهای رفاقت بیایید ‌و به کارگاه های رمز آموزی
به فرصت دیدار بیایید و به ملاقات کلماتی که در صفحات کتاب نشسته مشتاق دیدار شمایند.

«صفحه نورونار» وعده گاه ملاقات های ماست.
به این نشانی بیایید:


http://amozegara.com/nooronar/

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari باز کردن / نظر دهید

2022-01-25 23:12:08 ‍ زندگی را بیاموزیم

در روزگار دوری و دلتنگی. در زمانه فراق و فاصله، دور هم جمع می شویم، تا زیستن را پاس بداریم. ما از جاده های امواج نامرئی تکنولوژی به هم می رسیم.
همسفرانی هستیم از شش گوشه جهان.
درس معنا و معرفت می خوانیم. روانمان را به رودخانه ادبیات می سپاریم. روی خستگی روح و کوفتگی جانمان مرهم حکمت و حکایت می گذاریم.
ما مفسران خویشیم و جستجوگران زندگی.
ما این گونه به درمان دردهای خویش برخاسته ایم...

اگر شما هم در پی مرهم بودید و خواستید که کیمیا بسازید به ما بپیوندید در شفاخانه ای که نامش ادبیات است.


http://amozegara.com/nooronar/

#عرفان_نظرآهاری
#شفاخانه_ادبیات
@erfannazarahari

با تشکر از خانم دکتر قندهاری که با دقت و هنرمندانه کلاس حافظ را یادداشت برداری کردند و دو ساعت و اندی کلاس حافظ را را در سی و سه ثانیه خلاصه کرده‌اند.

باشگاه فرهیختگان آموزگارا (تماس از طریق واتساپ)
09108523100 باز کردن / نظر دهید

2022-01-24 13:46:45 ‍ هزار و یک رمز و راز مبارزه با هیولا
( گریختن به قلعه شادی)

هیولا نه در معنای فلسفی و‌ منطقی آن. هیولا نه به معنای غولی که در چراغ جادو گیر کرده است و نه آن دیوی که از پشت تپه های اسطوره گاهی سرک می کشد.
هیولا نه با آن چشم های سرخ و دندان های تیز و شاخ های پیچ در پیچ و پنجه های خون آلود و دمی دراز.

هیولا به معنای هر گونه زشتی و پلشتی و پلیدی و ناهنجاری و ناراستی.
هیولا همان که گاهی به کف دست‌هایت می چسبد و گاهی به اخلاقت. هیولا همان که گاهی پشت میز می نشیند و گاهی پشت دسیسه ها و توطئه ها. هیولا همان که گاهی به خوابت می آید، گاهی به کابوس های بیداری زندگی ات.
هیولا همان که داد می زند، همان که از کوره در می رود، همان که به هم می ریزد، می شکند، همان که دروغ می گوید، همان که فریب می دهد، همان که خیانت می کند. همان که…

هیولا چه شکلی است؟
هیولا چه خصوصیاتی دارد؟
هیولا چه دام ها و تله هایی دارد؟
بزرگ‌ترین آرزوی هیولا چیست؟
هیولا چه هدفی را دنبال می کند؟
هیولا چه می خورد؟
خورده شدن توسط هیولا چگونه است؟
راه های مبارزه با هیولا چیست؟
آیا ممکن است در جنگ با هیولا، هیولا شویم؟

هیولاها بی شمارند، اما رسم و راه و اخلاق و ‌خصوصیاتشان یکی است. از هیولاهای کوچک کوچه و خیابان گرفته تا هیولاهای بزرگ مسند و قدرت و حکومت، همه شبیه همند.
به خاطر سال ها کندوکاو درباره هیولاها، به پاس سالها مبارزه با هیولاهای گوناگون، به ابزاری عجیب در شناسایی و مبارزه با هیولا رسیده ام. می خواهم چهره هیولاها را برایتان فاش کنم. می خواهم از شمشیرهای پنهان و از خنجره های نامرئی و از نیزه های جادویی برایتان رونمایی کنم.

اگر هنوز هیولا نشده اید، اگر نگران هیولا شدن خودید، اگر دور و برتان هیولایی است که می خواهید با آن مبارزه کنید، پس به غار هزار و یک رمز مبارزه با هیولا بیایید
از این غار به قلعه شادی راهی است از غار به قلعه خواهیم رفت.
هزار و یک رمز مبارزه با هیولا، پیش نیاز «کارگاه هفت خان رستم » است. اگر آماده شوید با رستم به سفری ماجراجویانه و شگفت خواهیم رفت.
جمعه ۱۵ بهمن
ساعت ۸ شب به وقت ایران
@erfannazarahari
#به_یاران_غار_بپیوندید


لینک ثبت نام


https://amozegara.com/product/shadi/ باز کردن / نظر دهید

2022-01-23 13:35:22 ‍ شمعی روشن کن

نه سنگِ نفرین به سینه بزن، نه سنگِ نفرت به دیواره های تاریکی. فقط به سهم خود شمعی روشن کن، چراغی، فانوسی یا حتی کبریتی...
و هر شمع که خاموش شد، شمع دیگری ...

سیاهپوشانی سوگوار بودن در هزار توی تقدیر و تاریخ؛
و به نفرت و‌ نفرین، به سوگ و ستیزه، به دشنام و انتقام روزگار گذراندن، سزاوار ما نیست.

باید که شعر بنوشیم و موسیقی بپوشیم و نور بپاشیم و کلمه بیافرینیم. باید که زندگی باشیم.

ما الهگان عشقیم. ایزد بانوان فرزانگی.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari باز کردن / نظر دهید