Get Mystery Box with random crypto!

گنگ خواب دیده

لوگوی کانال تلگرام f_kadkhodaei — گنگ خواب دیده گ
لوگوی کانال تلگرام f_kadkhodaei — گنگ خواب دیده
آدرس کانال: @f_kadkhodaei
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 181
توضیحات از کانال

چشم ما نگران توست ای ایران، ای خاک اهورایی
کانال فریدون کدخدایی

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-03-19 06:58:35 میدونی چرا دوران بچگی شیرینه؟ چون در بچگی گذشته‌ای وجود نداره. هرچه هست آینده هست. بار سنگین گذشته‌ست که ما آدما رو خسته میکنه ..
170 viewsفریدون کدخدایی, 03:58
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 23:00:53 ابن عربی سپس حدیثی از پیامبر می‌آورد بدین مضمون که اگر کسی خداوند را بر اساس شیوه‌ای که به نظر خودش درست می‌آید عبادت کند اگر آن شیوه، شرعی از جانب خدا نبوده باشد، خداوند در روز قیامت این عابد را به صورت امت واحدی که از هیچ امامی پیروی نمی‌کند محشور خواهد کرد و او را به نیکان ملحق خواهد ساخت. ابن عربی به صراحت می‌گوید که شریعت چیزی جز اخلاق نیست، البته اخلاقی که ناخالصی‌های اخلاق رایج در آن زدوده شده است. او سپس وابستگی اخلاق به شریعتِ منقول را این‌گونه به صراحت ردّ می‌کند: «آن کس که نیکی‌های اخلاقی را پیشه‌ی خود ساخته است، بر شریعتی الهی ره می‌سپارد حتی اگر خودش از آن خبر نداشته باشد» (فمن کان علی مکارم الاخلاق فهو علی شرع من ربه وان لم یعلم ذلک)، (فتوحات مکیه، قاهره: دار الکتب العربیه الکبری، ۱۹۱۱، جلد دوم، صفحه‌ی پانصد و شصت و دو، خط هفت). ابن عربی سپس اشاره می‌کند که بسیاری از چیزهایی که در قالب شریعت منقول فرود آمده به خاطر پرسش‌هایی بوده که مردم پرسیده بودند و اگر مردم نمی‌پرسیدند آن پاسخ‌ها هم فرود نمی‌آمد و اکنون جزیی از شریعت نبود. با اشاره به این نکته‌ی اخیر علاوه بر تصریح‌ پیشین‌اش مبنی بر این‌که هر آن‌چه در شرع منقول نیامده از شریعت خارج نیست، حالا تلویحاً می‌گوید هر آن‌چه در شریعت منقول آمده نیز لزوماً شریعتی ابدی نیست زیرا به تعبیر او خداوند به زبان قوم سخن می‌گوید. به تعبیر دیگر: نه چنان است که هر آن‌چه در شرع آمده شرع باشد و نه چنان است که هر آن‌چه در شرع نیامده بیرون از شرع باشد. هدف از آوردن نمونه از ابن عربی در این‌جا دفاع از ادعای فروکاستن شرع به اخلاق نیست، هدف من تنها و تنها نشان دادن این نکته است که میراث فکری مسلمانان آن قدر متنوع است که حتی با استناد به این میراث نیز نمی‌توان به آسانی (و یا شاید اصلاً) ادعای فروکاست شرع به اخلاق را «آشکارا بیراهه» خواند. * یاسر میردامادی
160 viewsفریدون کدخدایی, 20:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 23:00:36 علاوه بر این، وارد شدن روشنفکر به موضوعات فکری نیز جهت متفاوتی از یک آکادمیسین دارد. بر سبیل مثال، یک روشنفکر دینی اگر بخواهد به نسبت دین و معنای زندگی بپردازد به جای آن‌که صرفاً به سراغ ادبیات رایج تحت عنوان «معنای زندگی» در فلسفه‌ی دین و اخلاق برود (ادبیاتی که اکنون در ایران در قالب مقاله، پایان‌نامه یا ترجمه در حال رواج است)، به سراغ موضوع ناکاویده‌ی «نهیلیسم دینی» و نقش استبدادِ برآمده از یک حکومت دینیِ تمامیت‌خواه در شکل دادن به این پدیده و دوام آن می‌رود، و این موضوعی است که در ادبیات دانشگاهیِ «معنای زندگی» تقریباً هیچ اثری از آن نمی‌توان یافت. دلیل‌ این موضوع نیز ساده است، ادبیات این موضوع که عموماً در فضای کمابیش دموکراتیک غربی تولید شده است، طبیعتاً دغدغه‌ی استبداد دینی و اثر آن بر پوچ شدن زندگی شهروندان استبدادزده را ندارد. پرداخت دغدغه‌مند به موضوعات نظری، البته، می‌تواند برای کار حرفه‌ای دانشگاهی هم جذاب باشد، اما این جذابیت برای کار حرفه‌ای دانشگاهی امری تصادفی است اما برای کار روشنفکری امری مرکزی است. مطابق این تلقی بدیل از روشنفکری دینی، روشنفکر دینی نه لزوماً فیلسوف دین یا به طور کل دین‌شناس دانشگاهی است و نه لزوماً می‌خواهد کسی را دین‌دار کند و نه حتی خودش لزوماً سبک زیستی دارد که به طرز وسیعی دین‌دارانه خوانده می‌شود، او تنها کافی است که به امکان فهم رهایی‌بخش از میراث دینی باور داشته باشد (امکانی که مخالفان جدی و وسیعی دارد) و توانایی دانشی و ذهنیِ پروراندن چنین فهمی را نیز در اختیار داشته باشد.
و نکته‌ی آخر این‌که، ناقد محترم در نقد دیدگاه برخی از روشنفکران دینی (که اشاره نشده منظور دقیقاً چه کسی است) می‌گوید: «کسی که می‌پندارد اخلاق «شرط لازم و کافی» دینی بودن دعاوی است آشکارا به بی‌راهه می‌رود.» فروکاستن شریعت به اخلاق ممکن است ادعایی خطا و حتی بیراهه باشد (با این فرض که هر خطایی بیراهه نیست)، اما بعید می‌دانم که «آشکارا» بیراهه باشد. ممکن است گفته شود که بر اساس عقل مستقل از نقل ممکن است این ادعا آشکارا بیراهه نباشد اما با نگاهی به میراث فکری مسلمانان درمی‌یابیم که آشکارا چنین ادعایی بیراهه است. من تردید دارم حتی با مراجعه به میراث متنوع فکری مسلمانان بتوان به راحتی نشان داد که این ادعا «آشکارا» بیراهه است. برای یک نمونه می‌توان به ابن عربی مراجعه کرد -کسی که با هر معیاری که حساب کنیم بی تردید یکی از برترین متفکران کل تاریخ اندیشه‌ی مسلمانان است. ابن عربی در باب دویست و شصت و دو از اثر سترگ خود «فتوحات مکیه‌» با عنوان «در شناخت شریعت» استدلال می‌کند که سنت الهی فقط آن چیزی نیست که از طرف خدا آمده است بلکه اگر کسی سنتی را پایه‌گذاری کند که در راه تقرب به خداوند باشد و حق آن بدعت را نیز ادا کند این نیز سنتی الهی است. برای تقویت سخن خود به قرآن نیز استناد می‌کند که در آن خداوند بدعت ترک دنیای مسیحیان را سراسر ردّ نمی‌کند: «رهبانيتى كه به بدعت آورده‌اند ما بر آنها مقرر نكرده‌ايم، اما در آن خشنودى خدا مى‌جستند، ولى حق آن را بسزا نگزاردند» (حدید: ۲۷، ترجمه‌ی آیتی).
104 viewsفریدون کدخدایی, 20:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-17 23:00:19 نقد نقد روشنفکری دینی متأخر، یاسر میردامادی
محسن کدیور، فقیه و روشنفکر دینی ایرانیِ مقیم امریکا *اخیراً در سخنانی با عنوان «تأملاتی درباره‌ی نواندیشی دینی در ایران معاصر» به نقد رویکرد متأخّر روشنفکران دینی ایرانی می‌نشیند. این نوشته نگاه گذرای سنجش‌گرانه‌ای دارد به برخی از نقدهای ایشان. کدیور در این نوشته از جمله استدلال می‌کند که روشنفکران دینی کمتر فعالیتِ -به تعبیر او- «ایجابی» در راستای دین‌دار کردن یا دین‌دار نگه داشتن مخاطبان خود داشته‌اند و بیشتر در کار «سلبی»، یعنی نقد تلقی رایج از دین، بوده‌اند. او هم‌چنین از کسانی که دیگر روشنفکر دینی نیستند اما هنوز کم و بیش به این عنوان شناخته می‌شوند، انتقاد می‌کند که چرا به صراحت صف خود را از این گروه جدا نمی‌کنند.
او در این انتقاد اخیر خود به طور مشخص نظر به مصطفی ملکیان دارد -بی آن‌که البته از او به صراحت نام ببرد. این اما در حالی است که ملکیان بارها طی چندین سال اخیر به صراحت صف خود را از روشنفکران دینی جدا کرده است و جمع دین‌داری و تعقل را ناممکن دانسته است. بر این اساس، اگر منظور کدیور تنها دعوت از ملکیان برای جدا کردن صف‌ دیدگاه فکری‌اش از روشنفکران دینی باشد، ملکیان خیلی پیشترها این کار را کرده است. اما اگر این فراخوان (به شکلی ناخواسته) این دلالت عملی ضمنی را در بر داشته باشد که: کسی که (دیگر و یا اصلاً) روشنفکر دینی نیست، مثلا نباید به حسینیه‌ی ارشاد دعوت شود و یا در مراسمی با نام پیامبر اسلام سخنرانی کند، از چنین دلالتی ممکن است بوی استبدادِ ناخواسته و کورباش-دورباشی آشنا به مشام برسد (پیش از انقلاب نیز مرتضی مطهری تلاش نافرجامی به خرج داد تا معیارهایی برای دعوت سخنران به حسینیه‌ی ارشاد پیش بنهد که اگر آن معیارها عملی می‌شد خروجی آن، از جمله، عدم دعوت از علی شریعتی می‌بود).
در باب نقد اول نیز می‌توان گفت که ناقد محترم یکی از کارویژه‌‌های روشنفکران دینی را تبلیغ دین یا کار متکلمانه در دفاع از دین قلمداد کرده است، این در حالی است که به نظر می‌رسد کارویژه‌ی روشنفکران دینی تنها و تنها ارائه‌ی فهمی رهایی‌بخش از میراث دینی باشد. منظور از فهمی رهایی‌بخش فهمی است که مشروعیت‌بخشیِ دینی به تبعیض‌های ناروا را نقد می‌کند (تبعیض‌ میان مسلمان و غیر مسلمان، مرد و زن، فقیه و غیر فقیه در امر حکمرانی، پارسا و غیر پارسا، زن و مرد، هم‌جنس‌خواه و دگرجنس‌خواه و غیره). به تعبیر ساده و خلاصه، روشنفکر دینی لزوماً مبلّغ یا متکلّم دینی نیست. روشنفکر دینی لزوماً آکادمیسین (دانشگاهیِ حرفه‌ای) هم نیست، گرچه ممکن است برای گذران زندگی از قضا چنین شغلی داشته باشد. یک آکادمیسین لزومی ندارد که درد و دغدغه‌ی اجتماع و سودای گشودن گره‌های نظری‌ِ مربوط به مشکلات عملی جامعه را داشته باشد. روشنفکر اما (از هر نوع‌اش) لاجرم چنین دغدغه‌ای دارد.
بله، البته روشنفکر دینی باید با شاخه‌های مرتبطِ آکادمیک ( کلام، فلسفه، دین‌پژوهی، تاریخ دین و غیره) که به کار او در گشودن گره مشکلات نظریِ مربوط به دردهای اجتماع می‌آید، آشنا باشد به طوری که بتواند از فراورده‌ی این شاخه‌های دانشگاهی برای شکل‌دهی به فهمی رهایی‌بخش از دین استفاده کند، اما لزومی ندارد که در همه و حتی یکی از این شاخه‌ها متخصص -به معنای دقیق کلمه- باشد.
95 viewsفریدون کدخدایی, 20:00
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 17:53:19 هفتاد و شش سال از در گذشت احمد کسروی می گذرد
152 viewsفریدون کدخدایی, 14:53
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 17:49:39 ‍ مردم در قتل کسروی شرکت داشتند...!

علی مرادی مراغه ای


این نهایت تقلیل گرایی است که نوشته میشود کسروی را برادران امامی کشتند زیرا به نظر من 99 درصد مردم و حکومت آنزمان در مرگ کسروی دست داشتند! در اینجا نگاهی می اندازم به کشندگان نامرئی کسروی...

نواب صفوی میگوید:
«در نجف درس میخواندم كه چند نفر از علمای آنجا گفتند "یك مرد پیدا نمیشود به حساب این شخص(کسروی) برسد؟" من از این حرف یكه خوردم و حركت كردم! "آخرین دفعه كه با كسروی گلاویز شدم، در خیابان بود حدود سه ربع ساعت با هم جنگیدیم. من سعی داشتم نه نعلینم از پایم در بیاید و نه عبایم از دوشم بیفتد، چون آخوندها معروف بودند كه نمیتوانند عبا و نعلین خودشان را جمع كنند با یك شمشیری كه از جلوی مسجد شاه خریده بودم میخواستم كسروی را بكشم. هرچه كردم نشد، فقط توانستم مجروحش كنم. بعد اسلحه خریدم و با سیدحسین امامی رفتیم و او را ترور كردیم».

من کاری به درستی یا نادرستی کتابهای کسروی ندارم که دهها ایراد میتوان بر آثار او در حوزه های مختلف وارد کرد، اما *آن جامعه ای که کتاب را با کتاب و اندیشه را با اندیشه پاسخ نمیدهد و بجای آن، شمشیر یا ششلول برمی دارد بدون شک کارش زار است!**

هنگامیکه کتابِ شیعی گری کسروی منتشر شد لشکری برای کشتن اش صف آرایی کردند عجیب اینکه، مقامات کشوری از مقامات روحانی گوی سبقت را ربودند و خواستار دستگیری و کشتنش شدند افرادی چون ساعد مراغه ای(نخست وزیر وقت) صدرالاشراف(وزیر دادگستری وقت) شیخ اسدالله ممقانی(وزیر) محمدحسین جهانبانی(رئیس شهربانی دولت سهیلی) سرتیپ کریم قوانلو(فرماندار نظامی تهران) مهدی دادور(استاندار وقت آذربایجان) و گروه کثیری دیگر ...(بنگریدبه کتاب: دولت به ما پاسخ دهد، کسروی...ص23)

اما در این میان،عبدالحسین هژیر(وزیر کشور) گوی سبقت را از همگان ربوده و گفت:کسروی ملحد بود و کشتن اش واجب!
ایرج اسکندری یکی از سه وزیر توده ای در کابینه قوام السلطنه نقل میکند که هژیر در جلسه کابینه گفت باید موافقت کنیم که سیدامامی قاتل کسروی از زندان آزاد شود بنده عقیده دارم این احمد کسروی مهدورالدم بوده و اگر او را کشته اند کار صحیحی بوده» (بنگرید به خاطرات ایرج اسکندری...)

البته سیدامامی قاتل کسروی نیز با اصرار و پافشاری کثیری، مخصوصا هژیر، بدون محاکمه از زندان آزاد شد اما شگفت انگیز است که چهار سال بعد، خود هژیر توسط همین سیدامامی کشته شد! و با همان اتهاماتی که درآن جلسه، خود هژیر به کسروی وارد کرده بود: مهدورالدم بودن...!
شترِ مرگ دقیقا زمانی بر درِ خانه هژیر نشست که نخست وزیر شده و میکوشید از خود یک چهره مذهبی نشان دهد حتی بسیاری از قوانین سکولار دوره رضاشاه به اصرار او لغو شده بود اما قبل از مرگش، فداییان اسلام اول اعلام کردند:
هژیر بهایی است، سپس گفتند مادرش یهودی بوده و سرانجام گفتند مسیحی است و در آخر هم هژیر را به جرم ملحد بودن کشتند و آنهم درست در خودِ مسجد و در زمانی که هژیر در حال جایزه دادن به دسته های عزادار امام حسین بود در ماه محرم در 13 آبان 1328ش در مسجد سپهسالار...!
هژير در راهروی مسجد ايستاده به هر مداحی كه می ‌آمد خلعتی ميداد و امامی همانجا، گردن هژير را گرفت و تير را شليك كرد...

*هیچ جرمی، فقط یک مجرم ندارد و هیچ قتلی فقط یک قاتل. ما بی ‌هیچ رد و نشانی، شریک بسیاری از قتل‌های روزگاریم...!*

در قرون وسطی این تنها اسقفها و کشیشان نبودند که امثال جوردانو برونوها را می سوزاندند بلکه در درجه اول این مردم بودند! چون بسیار اتفاق افتاده بود که در زمان اجرای حکم، ناگهان کافری توبه میکرد و از مرگ می رست اما در این زمان، مردم برای کشتن و اصرار برای اجرای حکم، حمله کرده و حتی کشیشان در نجات جان تواب به مخاطره می افتادند....!

و در قتل کسروی باید از هزاران روشنفکر، روزنامه نگار، شاعر سخن گفت که سکوت کردند حتی آن غسالی که حاضر به کفن و دفن کسروی نشد در قتل او شریک بود و در آخر باید از میلیونها مردم بی تفاوت نام برد که همیشه از همه خطرناکترند چون:
از دشمنت نترس، چون او فقط میتواند تو را بكشد. از دوستت نترس، چون فقط او ميتواند به تو خيانت كند، ولی از آنها بترس كه بی ‌تفاوتند چون با بی ‌تفاوتی خود، وضعی را پيش می ‌آورند كه در آن، كشتن و خيانت كردن میتواند روی دهد
238 viewsفریدون کدخدایی, 14:49
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 17:47:52 تنگه ابو قریب یه دیالوگ خارق العاده داشت :
"جنگ برنده نداره ،
برنده کسیه که اسلحه میفروشه ! "
128 viewsفریدون کدخدایی, 14:47
باز کردن / نظر دهید
2022-03-12 17:46:58 پدرم نصرت الله امینی، در هنگام کشتن کسروی، قاضی دادگستری بود و در این گفت و گو از آن روز دردناک و غم انگیز یاد می کند
102 viewsفریدون کدخدایی, 14:46
باز کردن / نظر دهید
2022-03-10 19:49:29 ‏محمود درویش میگه چقدر دلگیر است سرزمینی که «لا أرض فیها للحنین»، جایی برای دلتنگ شدن در آن نیست. جایی که نتونی توش دلتنگ شی، حس غربت می‌کنی. خوب؟ درویش معتقده که «الحنین یولد من الجرح»، دلتنگی زاده‌ی زخمه. نتیجه‌گیری من؟… ما فقط جایی احساس غربت نمی‌کنیم، که توش زخمی خورده باشیم.
117 viewsفریدون کدخدایی, 16:49
باز کردن / نظر دهید