Get Mystery Box with random crypto!

پرواز فکر و اندیشه

لوگوی کانال تلگرام flith — پرواز فکر و اندیشه پ
لوگوی کانال تلگرام flith — پرواز فکر و اندیشه
آدرس کانال: @flith
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.94K
توضیحات از کانال

مینویسم پس هستم

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 6

2022-05-18 18:43:22
دینداری، یک شاخص ضعیف از سلامت اجتماعی یا فضیلت شخصی است.

‍ مادرم پای تنور گفت: پسر جان بشنو
شیخ میگفت خدا دوزخ سوزان دارد

گفتم ای مادر من دوزخ ما دنیایی‌ست
که همان شیخ در آن خانه و دکّان دارد...


@flith
313 views15:43
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 19:19:05
نمی‌توانند تا ابد دروغ بگویند. دیر یا زود، باید پاسخ دهند منطق را با منطق، اندیشه را با اندیشه، و احساس را با احساس و آن زمان،
دم فرو می‌بندند: کهن‌دژ ارعاب خشونت
و فریبشان فرو خواهد ریخت.



#پیرپائولو_پازولینی
@flith
375 views16:19
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 22:57:23
شأن انسان به آزادی اوست و زمانی که به بردگیِ اراده‌ی دیگران وادار می شود، در حقیقت منزلت انسانیِ خود را از دست می‌دهد. اما سنگ‌بنای آزادی انسان به معنایی که تعریف شد، تأمین معیشت از طریق روابط مبادله‌ایِ داوطلبانه است زیرا تا زمانی که معیشت کسی در گرو خیرخواهی کسی دیگر و یا حکومت است، سخن گفتن از آزادیِ وی چندان مفهومی ندارد.( قطار اقتصاد ازریل خارج شده است و در پی جبران آن قطار کشتار سوت کشان می‌تازد ...)


@flith
369 views19:57
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 19:32:54
من می‌دانستم نومیدی هست٬ اما نمی‌دانستم یعنی چه. من هم مثل همه خیال می‌کردم که نومیدی بیماری روح است. اما نه٬ بدن زجر می‌کشد. پوست تنم درد می‌کند سینه‌ام دست و پایم سرم خالی است و دلم به هم می‌خورد. و از همه بدتر این طعمی است که در دهنم است. نه خون است نه مرگ نه تب اما همهٔ اینها باهم کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همهٔ موجودات نفرت کنم. چه سخت است چه تلخ است انسان بودن!



کالیگولا
#آلبر_كامو
@flith
413 views16:32
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 00:56:52
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش

چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار

به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار

که بر کس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان

#فردوسی_بزرگ

خجسته باد بیست و پنجم اردیبهشت ماه روز میهنی بزرگداشت استاد سخن پارسی #فردوسی توسی بزرگ، خداوندگار سخن و پاسدار زبان پارسی ، ققنوسی را پرورانید که هماره جاوید و ماندگار است ، باشد که ما از #شاهنامه بیاموزیم و به فرزندان مان نیز بیاموزانیم و هماره نگاهداره این زبان کهن و یادگار نیاکان مان باشیم .

#بزرگداشت_فردوسی
@flith
433 views21:56
باز کردن / نظر دهید
2022-05-14 23:03:53 ....ناصرالدین شاه قاجار که سخت نگران شده بود تنها توانست با وعده رسیدگی فوری به شکایت زنان راه را برای خود باز کند تا کالسکه به سرعت به درون قصر وارد شود

اما همراهان شاه که به دنبال کالسکه سلطنتی در حرکت بودند این شانس را نداشتند که از دست زنان به سلامت بگذرند، در این میان وضعیت کامران میرزا که وزیر جنگ و فرزند شاه بود از همه بدتر به پایان رسید

معروف بود که کامران میرزا انبارهای بزرگی مملو از گندم دارد و در این انبارها را بسته است که قحطی شود و گندم خود را گران‌تر بفروشد. همین شهرت کافی بود که زنان تهران وزیر جنگ دربار را از اسبش به زمین بیاندازند و او را مفصل کتک بزنند. وزیر جنگ توانست با سر و صورت خونین به دربار باز گردد. همراهان شاه و فراشان که وضع پذیرایی بانوان را از وزیر جنگ دیدند، فرار از میدان اعتراض را بر قرار ترجیح دادند

روز بعد، آتشی که زنان تهران در انداخته بودند شعله‌ی بیشتری گرفت، جمع بسیاری از مردان و زنان از صبح شروع به اعتراض کردند و از ظهر به سوی ارگ سلطنتی راه افتادند، فراشان نتوانستند مانع از ورودشان به کاخ شوند، در این روز نیز زنان مثل روز قبل در صف نخست اعتراض بودند

مردم حالا در میدان بزرگ وسط ارگ بودند و اعتراض خود را فریاد می‌زدند تا مگر به گوش صاحبقران برسد، نتیجه‌ی اعتراض، اعدام محمودخان نوری؛ کلانتر تهران بود و دستوراتی از سوی شاه برای پایین آوردن قیمت نان(قیمت نان در ابتدا ۵شاهی بود که بعد از قحطی به ۲۰شاهی رسید، بعد از دستور ناصرالدین شاه قیمت به ۱۶شاهی کاهش یافت اما در واقع وزن نان نیز به ۳چارک کاهش پیدا کرد) که البته باز هم تاثیری مقطعی داشت و قحطی دیگری مدتی بعد دوباره فرا رسید.

@flith
446 views20:03
باز کردن / نظر دهید
2022-05-12 00:01:48
بلوای نان به سردستگی زنان در تهران عصرِ ناصری

بحران نان در دوره قاجار چندین بار شکل گرفت، در این بلواها زنان دارای نقشی برجسته بود‌ه‌اند، این نقش برجسته باعث شده است تا برخی زنان را پیش‌قراول اعتراضات اجتماعی در ایران دوره‌ی قاجار بدانند

اینبار همه چیز از ظهر ۲۰ اسفند ۱۲۳۹ خورشیدی شروع شد، وقتی که ناصرالدین شاه پس از چند روزی که به قصد شکار به جاجرود رفته بود، باز می گشت، حدود شش هزار زن در حالی که مانند مراسم عزا به روبندهای خود گل زده بودند جلوی محافظان و فراشان ناصرالدین شاه را گرفتند،در ابتدا ترسیده بود و دستور حرکت به درون کاخ را داد و از این رو فراش‌ها مجبور شدند که با خشونت زنان را کنار زنند، اما قدرت زنان بیشتر بود، آنان با سنگ و چوب بر قدرت شلاق فراشان فائق آمدند و کالسکه سلطان صاحبقران در انبوه زنان معترض گیر کرد

زنان که حالا شاه وحشت‌زده را در نزدیکی خود می‌دیدند به کالسکه نزدیک شدند و اعتراض خود را با عصبانیت بسیار بیان کردند، هینریش بروگش سفیر وقت پروس در ایران نقل میکند که: "زنان فریاد می‌زدند که ما و بچه‌هایمان گرسنه‌ایم و چند روز است که نان نیست و جای نان آشغال و کثافت میخوریم.
@flith
793 views21:01
باز کردن / نظر دهید
2022-05-10 14:24:14
ما بچه های این زمانه ایم و عصر، عصر سیاست است،همه‌ ی امور روزانه ، امور شبانه چه مال تو باشد چه مال ما یا شما امور سیاسی اند. چه بخواهی چه نخواهی ژن‌ هایت سابقه ی سیاسی دارند پوستت ته‌رنگِ سیاسی دارد چشم‌هایت جنبه ی سیاسی دارند! هر چه می‌گویی بازتاب سیاسی دارد سکوتت چه بخواهی چه نخواهی سیاسی تعبیر میشود حتی هنگامی که از باغ و جنگل میگذری  گام‌ های سیاسی برمیداری ،روی خاک سیاسی ‌شعرِ غیرسیاسی نیز سیاسی ست و در بالا ماهی میدرخشد که دیگر ماه نیست. بودن یا نبودن، سوال این است سوال چیست، عزیزم بگو. سوالِ سیاسی است. لازم نیست انسان باشی تا بر اهمیت سیاسی ات افزوده شود کافی ست نفت باشی، علوفه یا مواد بازیافتی..! یا میز مذاکراتی که شکل آن ماه‌ هاست مورد جنگ و جدال است : پشت کدام میز درباره ی زندگی و مرگ باید مذاکره کرد میز گرد یا میز مربع! دراین اثنا آدمها گم میشدند جانوران میمردند خانه ها میسوختند و مزارع بایر می‌شدند مثل زمانهای قدیم که کمتر سیاسی بودند


#شیمبورسکا
@flith
1.2K views11:24
باز کردن / نظر دهید
2022-05-09 17:04:48
بوق، دیوار، عطر زن ممنوع
شعر درباره ی وطن ممنوع
مرگ آزاد و زیستن ممنوع!

گریه ی بیست سالگی ّ زنم

صف نان ،گوشت ، مرغ ،یارانه
گوش دادن به مرد، مردانه!
گریه های پیاز در خانه!

همه ي زندگيست اينكه منم!!

جوک لامپ و خیار و موزم که...
ماهی مرده توی حوضم تا...
مخفيانه به تو close م از...

من به اين اشتباه!مطمئنم

سبز یعنی چراغ قرمز نیست!
حرکت می کند به خاطر ایست!
سايه اش بعد چهار راه گريست

باد عطري كه مي زند را برد

گریه و گریه ... باز گریه ی زن
روسری گره شده به کفن
گریه ی بيست سال بعد شدن

ماهي مرده گربه اش را خورد

اولش آن و آخرش اين بود
به خودش مثل قبل بدبين بود
خنده اش خنده دار و غمگين بود

صورتش را ميان دست فشرد


#فرناز_فريد
@flith
562 views14:04
باز کردن / نظر دهید
2022-05-08 00:06:37 حزب توده منشاء تدوین و انتشار جوک های قومیتی

دکتر محمدتقی رهنمایی، استاد جغرافیا و فارغ التحصیل از دانشگاه فیلیپس ماربورگ آلمان، در یک گفتگو درباره زبان تالشی و گیلان، از یکی از خیانت های شرم آور حزب توده پرده برداشت.وی در پاسخ به پرسش خبرنگار در خصوص جوک های قومیتی می گوید:

“منشا جوک سازی برای ترک ها و گیلک ها حزب توده بود. حزب توده یک گروه کاری داشت که وظیفه آن این بود که برای این دو قوم ایرانی جوک بسازند. علت آن بود که شوروی ها می خواستند به هر ترتیب که شده گیلان و آذربایجان را از ایران جدا کنند… بله کمیته ای بود که وظیفه اش این بود که جوک درست کند، برای اینکه مردم آذربایجان و گیلان را از فارسی زبانان و ایران متنفر بکند.”

برگرفته از:
مجله فرهنگی و اجتماعی دیلمان؛
شماره چهارم؛ آبان ۱۳۹۵؛
صفحات ۲۰۶ و ۲۰۸

@flith
952 views21:06
باز کردن / نظر دهید