خوش‌نیّت بدکردار

2021-06-12 14:28:54 همین دیگر.
برایتان شب آوردم. باز کردن / نظر دهید

2021-06-12 14:05:30 خب امروز عکسهامو جمع کردم و قراره بیارمشون. باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 18:14:02 روز که همیشه روزِ ماس
منتا امشب دیگه واقعا روزِ ماس
به غیر از نقطه و ایموجیا، عشقیا ممبرا، شمایی که ما رو میخونی، یا الکی آمدی و نمیخوانی،
دختراااااااا روزتون مبارک. باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 17:32:32 اره،ولی هیچ وقت جزو نظم دنیا نبودیم و نیستیم چون با حضور و غیاب ما هیچ اتفاقی توی دنیا رخ نمیده که تاثیر کلی و جمعی داشته باشه باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 15:32:19 بله زمانی که میرم وطن ینی میرم به روستای پدری و مادریم عمیقا حس میکنم متعلق به یک جایی از این جهانم و دوم وقتی از اول یک خیابونی به تهش خیره میشم وقتی کل خیابون رو با جزئیاتش میبینم درختها و نوری که از بینشون رد میشه و آسمون بالای اون خیابون رو. در این مواقع… باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 15:30:30 اره،ولی هیچ وقت جزو نظم دنیا نبودیم و نیستیم چون با حضور و غیاب ما هیچ اتفاقی توی دنیا رخ نمیده که تاثیر کلی و جمعی داشته باشه باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 15:29:56 بله
زمانی که میرم وطن
ینی میرم به روستای پدری و مادریم
عمیقا حس میکنم متعلق به یک جایی از این جهانم
و دوم وقتی از اول یک خیابونی به تهش خیره میشم
وقتی کل خیابون رو با جزئیاتش میبینم
درختها و نوری که از بینشون رد میشه و آسمون بالای اون خیابون رو.
در این مواقع هم حس عجیبی بهم میگه که تو برای این جهانی
تو یک روز در این جهان بودی و نفس کشیدی
تو برای زمینی و خدا میدونه اهل زمین بودن چقدر سعادت لازم داره
بله درسته همه چیز اینجا سخته
اما کی گفته زیبا نیست؟ باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 15:29:32 هیچ زمان احساس کردی که جزوی از دنیایی؟ باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 14:28:44 رابرت فرانک (عکاس سوئیسی) و مری فرانک (همسرش)
اولی در نیویورک و دومی در اسپانیا گرفته شده.


Robert and Mary Frank, 1950. by Elliott Erwitt باز کردن / نظر دهید

2021-06-11 02:00:40 من زیاد ترسیدم از پیش رویم. این لرزه هارا دارم حل میکنم. با پتویی و شبی شاید. به خودم دلداری میدهم. باز کردن / نظر دهید