Get Mystery Box with random crypto!

حامد رجب پور

لوگوی کانال تلگرام hamedrajabpour1 — حامد رجب پور ح
لوگوی کانال تلگرام hamedrajabpour1 — حامد رجب پور
آدرس کانال: @hamedrajabpour1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 828
توضیحات از کانال

تاسیس: ۱۳۹۵/۴/۱۳
نویسنده،داستان نویس،
خالق دال آرامش (انتشارات ۳۶۰ درجه)
خرید از:
360book.ir
پل ارتباطی:
@hamedrajabpour11

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 2

2022-08-15 22:00:53 ولی من هیچوقت اولین صبحی که تو رو از دست داده بودمو یادم نمیره.
هنوز دقیقا یادمه وقتی لش بی جون خودمو میخواستم ببرم زیر دوش انگشت کوچیکه پامو گذاشتم لای در حموم و اصن دردم نگرفت.
بازم کف دست چپم سیاه شده بود
دو تا انگشتای بیرونی دست راستمو حس نمیکردم.
یادمه چجوری زیر دوش یه دل سیر گریه کردم.
چقد بدجوری حالم بد بود و خدا خدا میکردم یه زنگ بزنی.
اومدم با همون حوله خیس کف سالن پخش شدم و چشمامو بستم تا شصت شمردم که زنگ میزنی ولی نزدی.
چقد حالم بد بود که نیپنده با دوتا قلب بنفشو پاک میکردم و جاش یه استیکره قلب شکسته میذاشتم جاش.
من واقعا وقت هایی که کنارت بودم در ستایش تو میبوسیدمت.
نه از رو هوس
من
در
ستایش
نگاه
تو
میبوسیدمت
چندبار بخونش
و بعد از ترک شدن چه شعرهایی که در توحیدت روی لبم
توی ذهنم
خاموش شد شاید برای همیشه.
مدام هیث لجر توم داد میکشه تو حاضری واسه من بمیری؟!
نه این کافی نیست، قول بده بخاطر من زندگی کنی.
و بعد از اون من تبدیل شدم به مردی که ابدا ضربانی از نگاه کسی در قلبش جوانه نزد.
سرود غم انگیزی بود، مثل بیت نصفه کار یه شاعر خوشحال گیر بودم لابلای حس اضطرابه یعنی الان کجایی تو!
گاهی وقتا اونه که نمیفهمه اما این تویی که تقاص پس میدی.
تلخه نه؟
تلخ بود که تو نمیفهمیدی اما من بودم که تقاص پس میدم
واقعا تقاص همه چیو من تنهایی پس دادم.
و همیشه صبح های بدون تو و بدون هیچکس دیگه ای ادامه پیدا کرد.
ادامه داده شد حسرت صبح بخیر گفتن و عزیزم من رسیدم شرکت.
هنوزم تو فکر تو یادم میره چراغای ماشینو خاموش کنم.
هنوزم وقتی دیگه تحمل این نقابمو ندارم میرم بام.
مسخرست اما میرم اونجا
همه حال بد و خوبمو اونجا چال میکنم.
نمیشمرم روزارو
نمیشمرم چقد تا تولدت مونده
نمیشمرم چند روز ندیدمت
حالم خوبه اما تو باور نکن
#حامد_رجب_پور
@hamedrajabpour1
299 viewsedited  19:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 19:51:48 پیرهنای منو بپوش، مخصوصا اون سفید یقه مجلسی رو که تا وسطای پات میاد؛
نه نه، اون چارخونه آجری هست که پاییز گرفته بودیمش؛
آستیناشو بده بالا، دکمه ها رو شنبه یه شنبه کن، دوتای بالاشم نبند اصن، بشین جلوم شام بزنیم حالیم شه چی میخوریم.
فیلم بذاریم آخر شب، وِلو تو بغل هم جلو تلویزیون، هایپو چیپسو بدیم تو معده بیاد رو قرمه سبزیا...
مدل عزای عمومی کلا.
فیلمه تموم شده نشده، اکستاسیو بذاریم برقصیم دوتایی، اصلا لوده بشیم الکی مثلا تو فاز تانگو،غش بیاریم انقده بخندیم باهم؛
نظرته؟
صبا خودت بیا جلو آینه رژتو بکشم رو لبت.
لباسامونو که تن کردیم، بشینیم تو ماشینو گُر بگیره ریه هامون از این مارلبرو بلک اند گلد و رسیدیم دم محله کارت بپری ماچ مارو بدی سریع جا رژتو دست بکشی از رو لپم، یه مکث عاشقانه و بعد بای بِیب تا خود غروب.
مچاله از کار بیام دنبال توی مچاله تر از خودمو تو راه یه فامیلی باکس از همون فست فودی فیوریت تو بخیرم، نذاری برسیم خونه اصن، ته جعبه رو لیس بزنیم دوتایی همون تو ماشین.
برسیم خونه چایی بزنیم، بریم قدم بزینم.
هوف، چقد پر موودای دوتایی م وسط این همه تنهایی.
نچ، کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست.
نیست نگاری که دل ما ببرد.
شایدم دیگه دل نیست، سینه قبرستونه.
انقدی همه چی سینگل تایپ شده از صبام میتونم کتانژانت سی و سه ممیز بیست و یک صدم سینسو تتا بتا بگیرم.
میفهمی که چی میگم؟
یعنی انقدی همه چی یکی یدونه ای شده که خودمم نمیدونم چی به چیه.
راستی تو که زدی رفتی اصلا منو ندیدی، اونجا
حالت خوبه؟
زنگم که زدی، ولی دیگه چه فایده؟
نوش نبود اصن مرگ سهراب، داروخونه ها کَ اَن لَم یَ کن تل والایی، حرضت عباسی من نسخی تو رو پس داده بودم وقتی تو زنگیدی به من دیگه خیلی دیر شده بود.
دلم میخواست که کلا بال بشم بیام رو موهات، شعر بشم رو لب هات، زیبا بشم بیام رو چشمات ولی زخم و هوس انتقام فحش شد، چک افسری شد اومد تو صورتت.
اینارو گفتم که بگم بهت اولن، یزیدتو که چشات ندید، بعد بگم اوس کریم یزیدتو که تو بدجوری یه دونفره زیستن بی بازخواست شدنه بدون استرس کلا خیالم جمعه این کفتر جلد خودمه به ما بدهکاری.
یزیدتونو..

#حامد_رجب_پور / نون از جنس سنگ_ پارت دو
232 viewsedited  16:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-12 11:00:48 آن سوی این دیوار واقعا باغ است؟
این را همیشه به من تلنگر زده اند.
باید کودکی باشم که تقریبا چیزی طلب نمیکند
آن سوی دیوار پاداشی به بلندای یک عمر صبر گذاشته اند؟
انقدر نخواسته ام
و تلاش نکرده ام
که حالا تنها در استیصال خلاصه میشوم
یک مشت تصویر نصفه و نیمه
یک چندتایی بوسه های نمیدانم از سر چه
یک نمیدانم چه میخواهم هنوز دقیقاً نی؛
لنگ میزند
همیشه یک پای آرزو هایم
نگفته ام
نخواسته ام
مثل شوق کلام
مثل ذوق سخن
از حنجره یک آدم لال
مثل تلاش
از پاهای یک قطع نخاع
آن سوی دیوار را ندیده ام
اما توی سرم
پر است از دیوار های بلند بتنی
من
این روز ها
ماهی یک استخرم که
نمیداند لذت زیستن توی اقیانوس
واقعا زیباست؟

#حامد_رجب_پور
@hamedrajabpour1
267 viewsedited  08:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:16:21 واقعا تنهایی امونمو برید
279 views22:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:16:08 دیگه گریم نمیاد
267 views22:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:15:10 هیچکس حتی بهم یه زنگم نمیزنه
271 views22:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:14:18 چرا دیگه از کسی خوشم نمیاد
278 views22:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:14:01 هیچی به جز عشق نمیخام
278 views22:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 01:13:51 دلم واسه حامد رجب پور لک زده
274 views22:13
باز کردن / نظر دهید