Get Mystery Box with random crypto!

هم‌پیشانی

لوگوی کانال تلگرام hampishani — هم‌پیشانی ه
لوگوی کانال تلگرام hampishani — هم‌پیشانی
آدرس کانال: @hampishani
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.07K
توضیحات از کانال

هم‌پیشانی، سلام
چین پیشانی تو شرح پریشانی ماست
دغدغه‌های فرهنگی حامد صفایی‌پور
@HSafaeipour
جستارنویس
مدرس مهارت‌های اندیشیدن
مدیر عامل موسسه تیزفکری
@tizfekri
#تفکر_فرهنگی
#تفکر_نقادانه
#اندیشیدن به #زندگی_روزمره

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-05-04 14:21:04 #زندگی_پس_از_زندگی
#حامد_صفایی_پور

در یادداشت نخست ادعا کردم آنچه در این برنامه به «نمایش» درآمده است، معیارهای یک پژوهش علمی را برآورده نمی‌کند.
در یادداشت دوم، ادعا کردم که در بهترین حالت شواهد نزدیک به مرگ چه نتیجه ای برای «ایمان» مومنان دارد و در بهترین حالت ممکن، چه چیزی در دست آنان می‌گذارد.
اکنون، در یادداشت سوم، به این موضوع می‌پردازم که اگر قرار باشد ما با روش علمی(تجربی) با مواجهه با چنین پدیده ای برویم، چه گام‌هایی را باید طی کنیم؟

به صورت گام به گام

یک؛ ابتدا باید بررسی کنیم آیا ما با موضوعی «نیازمند تبیین (explanation)» روبروییم؟ یعنی از اساس چیزی هست که نیازمند توضیح باشد؟
- توضیح آنکه ما «رویدادهای تصادفی» را هرگز تبیین نمی‌کنیم. مثلا بر ای اینکه پس از سال‌ها یکی از دوستان قدیمی‌مان را در فرودگاه می‌بینیم به دنبال قصد و غایت یا نقشه‌ای نمی‌گردیم. پس، قبل از اینکه ما حتی وارد تبیین طبیعی شویم، چه برسد به تبیین فراطبیعی، لازم است نشان دهیم با یک رخداد تصادفی مواجه نیستیم.

دو؛ اگر شرط نخست برآورده شد، ابتدا باید به بررسی تبیین علمی پدیده بپردازیم. چراکه ما می‌دانیم ارتباط دادن یک پدیده طبیعی به یک امر فراطبیعی (به صورت علی-معلولی مستقیم) با یک خطای روش شناختی (خدای رخنه‌پوش(God of the Gaps) روبروست. مراد از این اصطلاح این است که وقتی تبیین علمی پدیده یافت نشود مثلا نمی‌دانیم چرا ماه در گرد زمین می‌چرخد؟، «رخنۀ» را با «خدا» پُر می‌کنیم.

سه؛ اما اگر یک پدیده، مثلا «سربالا رفتن آب در یک نقطه زمین» را تبیین طبیعی نداشت، اکنون با در نظر گرفتن «موضعی» و «محتمل» بودن هر تبیینی، (فقط شاید) بتوانیم تبیینی فراطبیعی را، شامل مفاهیمی از قبیل روح، خدا، غایت و... به سطح تبیین بیاوریم.
- دقت کنید که این محدودیت‌ها را خودمان با پذیرش روش تجربی در مواجه با باورهای دینی به خودمان تحمیل کرده ایم. خدایِ درون علم، این محدودیت‌ها را دارد.

چهار، اکنون با فرض عبور موفقیت آمیز از هر سه مرحلۀ پیش، چه در دست داریم؟ یک باور تجربی محتمل و موقت که یکی از باورهای دینی ما را، مثلا باور به جاودانگی روح، تایید (و نه اثبات) می‌کند. (یادداشت دوم)
پرسشِ پایانی من در یادداشت دوم این بود که: آیا مومنان با پذیرش چنین ایمانی از «ایمان واقعی» دور نشده اند؟ آیا آنچه خداوند از «ایمان به غیب» از ایشان خواسته با چنین راه و روشی برآورده می‌شود؟

در یادداشت چهارم به آسیب‌شناسی دامن زدن به چنین ایمان‌های حسگرا و به اصطلاح علمی می‌پردازم.

#آسیب‌شناسی_دینی

@hampishani
220 viewsedited  11:21
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 14:17:01
175 views11:17
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 12:31:31 زیبایی یا تبرج؟
حامد صفایی‌پور

وقتی از زیباسازی شهری صحبت می‌کنیم لازم است نظریه‌ای درباره چیستی زیبایی داشته باشیم. آیا «زیباسازی‌» را بر اساس نظریه خاصی در زیبایی‌شناسی راهبری می‌کنیم یا به ظنیات خود اکتفا می‌کنیم. به تاملی نظری درباره زیباسازی، با تفکیکی میان دو مفهوم «زیبایی و «تبرّج» دامن می‌زنم.

فرق زیبایی و تبرُّج چیست؟
در نظر من، زیبایی امری سرشتین و اصیل است. به میدان نقش جهان بنگرید. ما هیچگاه –دست کم با داشته‌های فعلی‌مان- نمی‌توانیم از زیباسازی میدان نقشِ جهان سخن بگوییم، زیباسازی «نقش جهان»، زشت نکردن آن است. مثلا اینکه در کنار قامت رعنا و خوش‌تراش آن، ساختمانی مغرور و نخراشیده نسازیم؛ یا کاری نکنیم که سازمان‌های فرهنگی جهان مثل یونسکو، ما را از زشتی کارهایمان آگاه کنند و ارزشِ میراثِ هنری‌مان را به ما یادآور شوند. در واقع، زیباسازی درباره «نقش جهان» این است که زیبایی آن را بفهمیم و در همجواری آن عرض اندام نکنیم. بنشینیم و فقط بر عقب‌ماندگی خود از گذشته خود، حسرت بخوریم!

معنایی سطحی از زیبایی را که مایلم آن را «تبرّج» بنامم، زشت‌سازی شهر به‌نام «زیباسازی» است.؛ اینکه با پول حاصل از فروش تراکم و فسادهای تو در توی ماده ۱۰۰ (!)، به مداخلۀ بصری در شهری تاریخی بپردازیم(!). ایا می‌توانیم این نمونه تعارض‌های عجیب را نادیده بگیریم و به صورت مجزا به مفهوم زیباسازی شهری بپردازیم؟!

مثال تلخی بزنم! پیرزنِ گوژپشت و عبوسی را تصور کنید که سینه‌ریز درخشانی بر گردن آویخته، آرایش کرده و عشوه‌گری می‌کند(!)؛ با بیان غیر استعاری، این پیرزن (/یا پیرمرد) با وجود داشتن ده‌ها مشکل ساختاری (خم شدن ستون فقراتش) تبرّج می‌کند، این استعاره، «زیباسازیِ شهری زشت‌سازی شده» را به یادآوری می‌کند. اما همان پیر زن، وقتی لبخند طبیعی ای بر چهره دارد، -و به اندازه داشته‌هایش حرف می‌زند-، زیباست و به دل می‌نشیند.

نخستین گام، در زیباسازی شهری، بازسازی فهم مدیران شهری (شهریاران) از زیبایی است؛ دست کم لازم است دربه‌کار بردنِ واژه‌هایی که آن‌ها را عناوین سازمان‌ها و ادارات‌مان می‌کنیم، تواضع بیشتری به خرج دهیم. وقتی به این ملاحظات بی‌توجه باشیم ناخواسته، از ساخته‌شدن یک آکواریومِ آبِ شور، در شهری که «زنده رود»اش خشک شده است، بیش از حد ذوق نمی‌کنیم (!) یا در شهری بی‌رویا و آینده، شهر بازی رویاها نمی‌سازیم.

با این حساب، آیا ایجاد سازمانی با هدف زیباسازی شهری، یک خطای فکری نیست، وقتی زیبایی را تبرج می‌فهمیم؟

#حامد_صفایی_پور
#اصفهان
#زیباسازی

@hampishani
223 viewsedited  09:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 12:31:16
200 views09:31
باز کردن / نظر دهید
2022-05-02 19:00:30 نامه‌ی منتشر نشده به استاد مرتضی مطهری
به قلم حامد صفایی‌پور

تاریخ نگارش: ۱۳۹۰
@HamPishani
232 views16:00
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 22:31:54
#زندگی_پس_از_زندگی
338 views19:31
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 22:30:22 ‌پرونده "فلسفه تحلیلی در زندگی روزمره"؛

موسسه فرهنگی مطالعاتی پیدایش(رویش دیگر) برگزار می‌کند:

میزگرد "فلسفه تحلیلی و رابطه علم و دین"

مهمانان:

دکتر ابراهیم آزادگان، رئیس دانشکده فلسفه علم دانشگاه شریف؛

دکتر حامد صفایی‌پور، دکترای فلسفه علم و مُدرس؛

میزبان:

دکتر محمدرضا واعظ، دبیر علمی پرونده و پژوهشگر فلسفه، دانشگاه بُن آلمان؛

زمان:
جمعه ۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱، ساعت ۲۱ به وقت ایران؛
۲۹ آپریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۰ به وقت اروپای مرکزی؛

زنده از پیج اینستاگرام:
@mrvaez

https://instagram.com/mrvaez


حضور در این برنامه آزاد و رایگان است‌

وب‌سایت موسسه فرهنگی هنری پیدایش(رویش دیگر):

www.rooyeshedigar.ir

تلفن:
(۰۰۹۸)۹۱۹۵۹۴۹۹۵۴
(۰۳۱)۳۲۶۶۹۰۲۴

کانال‌های تلگرامی موسسه پیدایش(رویش دیگر):

@tanhaatarazyekbarg
https://t.me/tanhaatarazyekbarg

@rooyeshedigar


پیج اینستاگرام موسسه پیدایش(رویش دیگر):

https://instagram.com/rooyeshedigar
497 views19:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-28 08:16:46 #زندگی_پس_از_زندگی
#حامد_صفایی_پور
تامل دوم

مهمترین ادعای من در نوشته قبلی این بود که آنچه در این برنامه به نمایش درآمده است، معیارهای یک پژوهش علمی را ندارد. آنچه می‌بینیم، نمایش تلویزیونی‌ای از مشاهدات همسو با تنها فرضیه پژوهش (فرضیه الف) است.

البته اینکه فرضیه پژوهش چیست، دقیقا مشخص نیست. دلیلی بر عالم غیب؟ اثبات معاد؟ تجرد نفس؟ جاودانگی روح؟ حقانیت دیگر باورهای مذهبی از قبیل شفاعت و... .

اکنون می‌خواهم به متواضعانه‌ترین نقد ممکن درباره این پژوهش بپردازم. برای این‌کار بیایید با هم به دو سوال زیر پاسخ دهیم:

یک، در تجارب تجربه‌گران (مشاهدات پژوهشگر) چه چیزی عجیب و نیازمند توضیح و تفسیر است؟ (گام نخست این پژوهش)

دو، بهترین توضیح و تفسیر بر این مشاهدات چیست؟ (گام دوم)

لطفا پیش از مطالعه متن، شخصا به دو پرسش بالا پاسخ دهید.

پاسخ یک: شواهد قابل توجه و متعددی وجود دارند که نشان می‌دهد تجربه‌گران نوعی آگاهی مستقل از بدن دارند که تا امروز، هیچ توضیح علمی‌ای درباره آن وجود نداشته است و بنابراین مساله‌ای تبیین‌خواه است.

پاسخ دو: اکنون، بهترین تبیین درباره این مشاهدات، فرضیه الف، و نه دیگر فرضیه‌هاست.

و بنابراین: فرضیه الف، با شواهد جدی و جدیدی #سازگار است یا #تقویت می‌شود.

نکته: توجه کنید که در امور تجربی، هیچ‌گاه، باوری به صورت ضروری #اثبات نمی‌شود، بلکه فقط و فقط موقتا و آن‌هم به صورت احتمالاتی #تایید می‌شود. بنابراین این پژوهش در اوج موفقیت، فرضیه خود را موقتا و به صورت محتمل، و بدون امکان تایید دقیق میزان آن، تایید می‌کند.

این موقتی بودن به این امر وابسته است که چه زمانی فرضیه رقیب دیگری به میدان بیاید و فرضیه الف را از میدان به در کند.

جمع‌بندی: بهترین موفقیت ممکن برای
این پژوهش، تایید احتمالی و موقت فرضیه آن است.

اکنون سوال این است: آیا چنین دستاوردی کمکی به ایمان مومنان می‌کند؟ آیا دینداران حاضرند باور به غیب، معاد یا جاودانگی نفس را در چنین سبدی، مسکوت به نتایج پژوهش‌های آتی، گذارند؟

اگر بله، این چه ایمانی است به غیب؟، گویا این ایمانی به علم است؛ و اگر خیر، پس امثال این پژوهش چه کمکی به ایمان مومنان می‌کند؟

مشکل از آنجا آغاز شد که توجه نکردیم بهای ادعای پژوهش علمی درباره روح و...، موقتی و محتمل بودن نتایج آن است.

آغاز هر پژوهش علمی (تجربی) درباره یک باور بنیادین دینی، پایان ایمانی بودن آن‌ها است.

مطالعه کامنت‌ها در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/Ccyjn72N-ze/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
284 viewsedited  05:16
باز کردن / نظر دهید
2022-04-27 04:05:48 [این مطلب موجز را درباره‌ی «زندگی پس از زندگی» نوشته‌ام. اما اسفند ۹۸ مطلب مفصلی با همین مضمون درباره‌ی برداشت‌های الاهیاتی از ناتوانی اولیه‌ی علم در برابر کرونا نوشتم که همین مدعا را با جزییات بیش‌تری در آن ذکر کرده بودم. اگر خواستید، آن مطلب را از این لینک بخوانید.]

.


توفیق رسانه چیست؟ این‌که وادارم کند به آن واکنش نشان بدهم. با این معیار، «زندگی پس از زندگی» موفق است. اما در عصر مدرن، توفیق رسانه‌‌ای ملازمه‌ای با حقیقت ندارد. مثال عینی‌ش؟ همین برنامه.

شاید گمان شود معضل این برنامه یک مسئله‌ی معرفت‌شناختی‌ست: «آیا فلان تجربه مؤید بهمان باورست؟» ولی معتقدم اشکال اساسی برنامه این است: برای تقویتِ گفتمانِ خود به میزانسنِ علمی می‌چسبد اما مختصات‌ش را رعایت نمی‌کند.

اجمالاً برخی از مؤیدات‌م برای توسل به میزانسن علمی: ۱) برنامه خود را «پژوهش» می‌داند و از واژگان مرتبط بهره می‌گیرد؛ ۲) گاهی با دانش‌مندان مخاطبه می‌کند؛ ۳) عباس موزون بارها تصریح می‌کند که برخی مواردِ «تجربه‌ی نزدیک به مرگ» را پرسشِ نفس‌گیری می‌داند که دانش‌مندان از تبیین آن عاجزند.

اما برنامه با وجودِ تظاهر به میزانسنِ علمی، به مختصات آن پایبند نیست. التفات به شأن علم در عصرِ مدرن به ما می‌گوید که اجمالاً دانش‌مندِ مدرنْ پژوهش‌گرست (برخلافِ عالِمِ سنتی که حکیمِ جامع‌المعارف بود). پژوهش‌ یعنی مواجهه‌ی ذهنیت علمی با مسئله‌ای حل‌ناشده که علی‌التعریف باید از پسِ حل آن بربیاید. پژوهش‌گر سربازی‌ست که هم‌واره لبِ مرز می‌جنگد و موطن خود را می‌گستراند. پس، علم مدرن اساساً با مسئله‌ی حل‌ناشده پیوند خورده. مسئله‌ی حل‌ناشده نه بحرانِ علم که موتور محرکه‌ی آن است.

با این حساب، پژوهش‌گرِ علم آن موارد نفس‌گیر را مسئله‌های حل‌ناشده‌ای‌ می‌داند که البته باید برای حل‌شان کوشید. هم‌اکنون راه‌حل و ایده‌ای برای حل آن نداریم؟ مشکلی نیست. پیش می‌رویم؛ شاید دهه‌ها بعد راهی برای آن بیابیم. دقت کنیم: درکِ درستِ شأن علم مدرن ما را به این التفات می‌رساند که پاسخ میزانسنِ علمی به آن پرسش همین است.

اما «زندگی پس از زندگی» مایل است این‌جا بدونِ تعهد به میزانسن علمی، معتقد شود که علم به بحران رسیده و ناگزیر باید به امری غیرمادی متمسک شد. دین‌داران در این لحظه خوش‌حال می‌شوند اما درست مثل لحظه‌ی شعف‌شان از ضعف علم در برابر کرونا، این‌جا هم بر نقاط مرزیِ علم شرط می‌بندند و خدای رخنه‌پوش را وارد صحنه می‌کنند. اما کسی که شأن علم و پژوهش را فهمیده می‌داند که چه دام عظیمی برای خدا و چه مغاک سهم‌گینی برای باورِ دینی است.

علم اما بدون بحران نیست. بحران علم همانا برپایی عصرِ درون‌ماندگار و زدودنِ معنا از عالَم و در نهایت، رساندن انسان به لبه‌ی پوچی‌ست. آسودگی سخن‌گفتن از مزخرفات را کنار بگذاریم و سختیِ جان‌کاه اندیشیدن به مغاکِ معنا را به جان بخریم و از بحران علم حرف بزنیم.
252 views01:05
باز کردن / نظر دهید