در کوی جانان ،حضرت حق

2022-02-03 18:36:36 هرگاه,در خلق زیبایی شریک شویم
زندگی مان زیبا می شود..

و هرگاه,این روال را متوقف کنیم..؛
زیبایی از زندگی مان رخت بر می بندد..!

زشتی و زیبایی,آفریده خود ماست...
شادی و بدبختی هم همینطور..!

ما ,آنچه را که خود خلق می کنیم ، دریافت می داریم...
فلسفه کارما نیز همین است :
آنچه می کاریم می درویم.‌‌..!

#اشو
@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2022-02-01 19:44:27 ،،فراوانی به معنی داشتن پول زیاد در حساب بانکی، داشتن جام های افتخار در کتابخانه، لیست اهداف محقق شده، تعداد افرادی که در زندگی میشناسی، یک بدن بدون نقص یا داشتن طرفدار نیست.
فراوانی همان میزان اتصال تو به هر نفَس است
این که چقدر نسبت به احساسات در بدن خود حساس هستی

فراوانی لذتی است که از هر لحظه‌ی بی مانند زندگی میبری و میزان شادی‌ای است که هر روزِ نو را با آن آغاز می کنی

فراوانی همان قلب گشاده‌ی توست
این که در طی روز چقدر تحت تاثیر عشق قرار میگیری

فراوانی همان احساس گرمای خورشید و نسیم خنک یک بعد از ظهر بر روی گونه هایت است

فراوانی میزان ریشه‌ی تو در لحظه حال است. این که بدانی تو همیشه در خانه‌ای. فارغ از آنچه که اتفاق افتاده است، آنچه که به دست آمده یا از دست رفته است.

فراوانی لمس زندگی در همان لحظه‌ای که خلق میشود،
نگاه نکردن به گذشته،
حس کردن بالا و پایین رفتن شکم و شُکر کردن هر نفَس است

فراوانی سادگیست
مهربانیست
فراوانی خود توست: تازه، گشاده، آماده و بیدار


تو خیلی ثروتمندی دوست من! خیلی ثروتمندی

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2022-01-25 19:40:24 «احتیاج» ربطی به عشق ندارد...
عشق وفور نعمت است،
فراوانی‌ست؛
عشق یعنی اینکه تو بقدری سرشار از شور زندگی هستی که ،نمی‌دانی با آن چه‌ کنی؛ بنابراین شروع به شریک شدن آن با دیگران می کنی.
عشق یعنی اینکه بقدری ترانه در قلب تو جاری‌ست،
که تو ناخودآگاه آن‌ها را میخوانی،
بدونِ توجه به‌ اینکه شنونده‌ای حضور داشته باشد یا خیر …
#اشو


@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2022-01-24 03:34:07 آفتابا بار دیگر خانه را پرنور كن

دوستان را شاد گردان دشمنان را كور كن

از پس كوهی برآ و سنگ‌ها را لعل ساز

بار دیگر غوره‌ها را پخته و انگور كن

آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز كن

دشت را و كشت را پرحله و پرجور كن

ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان

عاشقان را دستگیر و چاره رنجور كن

این چنین روی چو مه در زیر ابر انصاف نیست

ساعتی این ابر را از پیش آن مه دور كن

گر جهان پرنور خواهی دست از رو بازگیر

ور جهان تاریك خواهی روی را مستور كن

#مولانا


@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2022-01-11 18:41:56 هر "شکل" درسِ ویژه ای از "هستی" است که به تو نزدیک شده است.
"زندگی" می خواهد درسی به تو بدهد که تو به آن نیاز داری.
زندگی می خواهد خِرد اش را به تو یادآوری نماید و نه تماشاگر بودنت را و نه شکل بودنت را.
ما نمی گوییم تو به عنوان یک شعور وجود نداری،ما می گوییم تو خودِ شعور هستی که به هویتِ شکلِ دروغین گرفتار شده ای. تو "زندگی" هستی در لباسهای مختلف برای کمال...
تو بیدار از خوابِ جسمت هستی و نه خواسته ها و احساساتِ آن. آنها درسهای تو هستند.ما اصراری نداریم بیایید، ما می توانیم هزاران رویایی که می خواهید را به شما بدهیم اما بدانید تنها در رویاست که رویا می بینید، ما اصراری نداریم می توانید بیدار شوید و رها و یا می توانید هزاران رویا و درد داشته باشید.
این انتخابِ شماست و عشقِ به او به معنای بیدار شدن از خوابِ تعلقات است.
همه ی شما بخشهایی از کیهان هستید و این "کُل" منبعِ عشق شماست،اکنون رها از شکل واردِ خلاء شو! آنجا بمان! مرکزِ تو خلاء است، ذهن مادر نقش هاست، توِ واقعی خلاء است، تو فقط در ذات خودت میتوانی آرام باشی.
ما آرامش تو را می خواهیم و ذهن آشفتگی تورا و آشفتگی درسی برای بیداری است.
پس تو شعوری بیکران از عشق و نور و ذکاوتی در لباس انسان، و بدان در خواب ماندن، خوابهای دیگری را می سازد، در خواب، حاکم ذهن است .
شما نت های منحصر به فردی هستید که فکر می کنید این صدای خودتان است اما نمی دانید "آن" نوازنده ی شماست و نت ها بیجان هستند...

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2022-01-10 18:22:34 حقیقت این است:
که ما صاحبِ هیچ چیز نیستیم.
ما نمی توانیم مالک باشیم،
اما می توانیم،
درک کنیم با همه چیز یگانه هستیم.
یگانگی، حسِ مالکیت را ذوب می کند.
و ترس از طرد شدن،
و رها شدن...
همه را از بین می برد.
وقتی تو همه هستی،
و همه، اَشکالی از تو هستند،
و تمامی چشم ها ،
از یک فضای یگانه به خودشان می نگرند،
چرا باید عشق را با تصاحب اشتباه گرفت؟
تو همه چیز هستی،
از این رو نمی توانی،
چیزی را به خودت اضافه یا کم کنی ...
پس چرا می ترسی!؟...

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2021-12-31 15:53:55 ،،الهی
در سر فکر تو دارم و در دل اشتیاق تو,
در ظاهر تمنای وصل دارم و در دل خواهش وصل.
در بیابانی نشستم که سرتاسر سرابی‌ست ز تو.
در دریایی نشستم که آن را کرانی نیست.
بر ویرانه‌های وجودی نشستم که پر است ز خواهش دوست، به دیدگانم چیزی آمد که آن را وصف زبان نیست.

،،الهی!
تا به کی به دور از تو، در هجر تو سوختن!
تا به کی در شوق وصال تو شیدا شدن؟
تا به کی قهر من و خواهش تو؟

ای نزدیک‌تر از ما به ما!
به دلم دردی‌ست که تنها تو را درمانگر است،
به جانم خواهشی‌ست که تو را می‌طلبد،
به دلم تمنایی‌ست که شوق تو دارد.

ای طراوت بخش لحظات تنهاییم! نه لطف تو مرا درخور.
نه ثناء تو مرا توان.
نه معرفت تو مرا سزا و نه انس تو مرا یار!

پس دریاب این بنده‌ی پریشان روزگار را.
اشتیاق خویش را به دلم بیشتر کن 
و آندم که به درگاهت رسیدم در بگشا که مرا نیازی‌ست ز تو…!،،

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2021-12-25 06:55:25 تا دَمِ عیسی تو را زنده کند  
همچو خویشت خوب و فرخنده کند

از بهاران کی شود سرسبز سنگ ؟
خاک شو تا گُل برویی رنگ ، رنگ

سالها تو سنگ بودی دل خَراش  
آزمون را ، یک زمانی خاک باش

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2021-12-23 20:51:52 ...برای عوض کردن زندگی‌مان، برای تغییر دادن خودمان هیچ‌گاه دیر نیست.
هر چند سال که داشته باشیم، هرگونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی که از سر گذرانده باشیم، باز هم نو شدن ممکن است.
حتی اگر یک روزمان درست مثل روز قبلش باشد، باید افسوس بخوریم.
باید در هر لحظه و در هر نفسی نو شد.
برای رسیدن به زندگی نو باید پیش از مرگ مُرد.

#ملت_عشق
#الیف_شافاک
@hazrathagh باز کردن / نظر دهید

2021-12-21 18:19:55 اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را

شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را

که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را

به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را

کسی ملامت وامق کند به نادانی
حبیب من که ندیدست روی عذرا را

گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری
نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را

نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را

#سعدی

@hazrathagh باز کردن / نظر دهید