حضوری اتفاقی

2022-06-19 10:21:42 یقه‌مو میگیری
هرجای این شهر لعنتی میرم، هر شهر این کشور خاک گرفته میرم هستی. لای موزیکای کافه‌ای که هزارساله پا نذاشتم هستی، بوی عطرت تا آسانسور خونه‌م رسوخ کرده. تو اکپسلور عکس کاراتو میبینم، نوتیف لینکدین‌ت میاد واسم. کجا برم رها شم از تو؟ خودت که رها کردیم، چرا نشونه‌هات ولم نمیکنن؟ باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 23:30:53 باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 23:05:17 الان ولی معشوقه حافظم، غلام شمس تبریزم، ولیعصر برام کوچیک شده، با نزار قبانی تو خیابونهای سوریه قدم میزنم و پام خونی میشه، الان دونه برفهای لای زلف پریشان حسام الدینم. الان با نظامی می میخورم و منبر میسوزانم. پیر میشم و شراب شوق مینوشم، نت آخر صدای ام کلثومم، پنجه در پنجه دیوانگی دور کعبه طواف می‌کنم.
من با علی‌بن ابی‌طالب غم میخورم، سر میکنم تو چاه فریاد میزنم، من و اوس کریم اون دختر قدیمی رو خاک کردیم، بعد رو خاک بیروت براش نماز میت خوندم، طلوع که زد دیدم دیگه چشمام برق نداره، پوستم رنگ نداره. حالا دیگه هیچی ندارم، قایق شکسته‌ است، تور پاره است ولی تا بخوای امید و رو دارم. از رو نمیرم، حتی اگر با کلت لای پر شالت بین دو ابروم شلیک کنی

#شخصیه باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:47:32 کودک معصومی با پوست برنز، جیب پر، چشمان براق و غروری بی‌نهایت بودم که از جهان هیچ نمی‌دانست
یاد یه متنی افتادم که یه بار نوشته بودم:

"جهان در حالی روی پاهایمان افتاد که به اندازه یک خدمتکار ناشنوا بی‌غم بودیم!"
البته که اون روزا هم بی‌غم نبودم، من هیچوقت بی‌غم نبودم، برخورد نزدیک بنده با شادی از حدودای بیست سالگی آغاز شد تازه :) باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:43:28 این عکس رو توو گوشی ۶ سال پیش پیدا کردم.
حضوری اتفاقی اینجا متولد شد، در همین گوشه چوبی
مرز میان آسمان و اقیانوس باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:40:24 من تموم شدم، خرداد تموم نشد! امسال که دیگه امتحان نداشتم، پس چرا بازم؟! باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:39:56 خُرداد
جِر داد باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:37:16 دهه ى "سوم" از زندگيت ديگه يك نفره بهت خوش نميگذره... يكى بايد باشه براش حرف بزنى.. باهاش قدم بزنى.. بهش فكر كنى.. دهه ى سوم از زندگيت بايد يكى تو روزاى تابستونت باشه كه دلت بخواد روزاى تابستون بلندتر بشه بلندتر بشه بلند تر بشه.. #فرزانه_صدهزارى باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:36:09 دهه ى "سوم" از زندگيت
ديگه يك نفره بهت خوش نميگذره...
يكى بايد باشه
براش حرف بزنى..
باهاش قدم بزنى..
بهش فكر كنى..
دهه ى سوم از زندگيت
بايد يكى تو روزاى تابستونت باشه
كه دلت بخواد
روزاى تابستون
بلندتر بشه
بلندتر بشه
بلند تر بشه..
#فرزانه_صدهزارى باز کردن / نظر دهید

2022-06-18 22:35:13 بعد قرنها اینجا یه موزیکی هم بذاریم، خوراک گریه کردن، رانندگی با سرعت بالا و عربده زدن باز کردن / نظر دهید