Get Mystery Box with random crypto!

کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه

لوگوی کانال تلگرام kambiznouroozi — کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه ک
لوگوی کانال تلگرام kambiznouroozi — کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه
آدرس کانال: @kambiznouroozi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.48K
توضیحات از کانال

تأملی در حقوق ، جامعه و فرهنگ | ارتباط با مدیر کانال @Knouroozi

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-21 18:08:57 جریمهء بدحجابی غیرقانونی‌است

در خبرهاست که گویا برای بدحجابی و بی حجابی می‌خواهند جریمهء نقدی بگیرند.
این کار مطلقا غیرقانونی است و هیچ نهاد و سازمان و دستگاهی مجاز به اخذ جریمه بابت بی حجابی یا بدحجابی نیست.
جریمه یک مجازات است و اصطلاحی است که هم برای جزای نقدی جرائم سبک به کار می‌رود که به آنها تخلف می‌گویند مثل تخلفات رانندگی هم برای مجازات جرائم سنگین. مجازات فقط به حکم قانون باید تحمیل شود. اگر پلیس راهور اجازه دارد خودروهای متخلف را جریمه کند بخاطر اجازهء قانونی است.
اما هیچ قانونی وجود ندارد که به یک سازمان حکومتی اجازه داده باشد زنانی را که از نظر آنها بی‌حجاب یا بدحجاب محسوب می‌شوند جریمه کند.
اگر ستاد امر به معروف هم به دنبال چنین برنامه‌ای است متوجه باشد که این اقدام صریحا علیه قانون است.
زور مجوز کار غیرقانونی نیست.
https://t.me/kambiznouroozi
1.1K viewsKambiz Norouzi, 15:08
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 19:59:00 سازمان سینمایی و ممنوع کردن فعالیت سینماگران
گفتگو با خبرآنلاین1401/5/30
وضعیت حقوقی سینمای ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
به طور کلی وضعیت حقوقی سینما در ایران دچار یک آشفتگی است.
آن آشفتگی چیست؟
از جملۀ این آشفتگی این است که در عین حال که هر فیلم سینمایی باید با پروانه ساخت و پروانه نمایش تولید شود، اما مداخلات در فرآیند تولید فیلم بسیار زیاد و البته خارج از چهارچوب قوانین است. گاهی اوقات نیروی انتظامی مداخله می‌کند، بعضی وقت‌ها سازمان‌های صنفی دخالت می‌کند، گاهی دستگاه‌های دولتی دخالت می‌کنند و حتی برخی اوقات شخصیت‌های دینی و سیاسی مشهور، مداخله می‌کنند که باعث لغو اکران یک فیلم سینمایی می‌شود. فیلم سینمایی «رستاخیز» نمونه برجسته این اتفاق است که با وجودِ داشتن پروانه ساخت و پروانه نمایش، اما بعد از شروع نمایش، به علت اظهارنظر یک شخصیت محترم دینی، حق نمایش خود را از دست داد. یکی از نمونه‌های مداخله در فعالیت‌های سینمایی، مداخلاتی است که برای اجازه کار دست‌اندکاران ساخت یک فیلم اعمال می‌شود.
یک کارگردان، فیلمنامه‌نویس، بازیگر یا سایر عوامل از کار منع می‌شوند. نکته ماجرا این است که حق اشتغال، یک حق اساسی است و هر کسی باید آن را داشته باشد و فقط تصمیم دادگاه است که در صورت ارتکاب جرمی مرتبط با همان حرفه، می‌تواند فرد را از انجام حرفه خود محروم کند.
فقط باید جرمی صورت بگیرد یا اگر فرد متهم هم باشد باز سازمان سینمایی می‌تواند این کار را انجام دهد؟
چه فرد متهم باشد، چه مجرم، سازمان سینمایی حق دخالت ندارد. دقیق‌تر بگویم، اگر جرم افراد اثبات شود و حتی به زندان محکوم شوند، مادامی که دادگاه رای به ممنوع‌الفعالیتی فرد ندهد، دستگاه‌های اداری مثل سازمان سینمایی حق دخالت ندارند و نمی‌توانند فرد را از فعالیت حرفه‌ای خود محروم کنند.
در واقع حکم به منع اشتغال فقط در اختیار دادگاه است، درسته؟
بله، فقط در اختیار دادگاه قرار دارد. البته حدود چهار دهه است که وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی، به شکل غیرقانونی، البته به اعتقاد من، برای فعالیت حرفه‌های سینمایی اجازه صادر می‌کند، اما نه به طور رسمی، بلکه به صورت کاملا غیر رسمی. به طور مثال می‌گویند فلان کارگردان دیگر نمی‌تواند فیلم بسازد، شخصیت بزرگی مثل بهرام بیضایی، خودش نتوانست فیلم «روز واقعه» را بسازد، فیلمنامه درخشانی که بعدا یک کارگردان دیگر آن را ساخت، این یک سنت دیرینه در وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی است. درصورتی که هیچ مرجع اداری نمی‌تواند فردی را از انجام کاری که به آن مشغول است باز دارد.
از آنجایی که معیشت یک هنرمند به همین فعالیت‌ها وابسته است، درصورت ممنوع‌الفعالیتی، معاش و زندگی این افراد مختل می‌شود، با این اوصاف آن فرد می‌تواند از سازمان سینمایی به دادگاه شکایت کند؟
اگر چنین تصمیمی به صورت رسمی اتخاذ شود، در دیوان عدالت اداری قابل اعتراض است و اگر دیوان هم به صورت حقوقی ماجرا را بررسی کند، احتمال اینکه چنین تصمیمی رد شود، کم نیست، در این صورت اگر از این تصمیم اداری، خسارتی به فرد وارد شده باشد، این خسارت از طریق مراجع قضایی قابل مطالبه است.
هرچند که نظام حقوقی هر کشور با دیگری متفاوت است، اما می‌خواهم بدانم چنین موضوعی، یعنی دخالت یک نهاد دولتی در کار حقوقی دادگاه، در کشورهای دیگر هم وجود دارد؟
چنین محدودیتی حداقل در کشورهای دموکراتیک وجود ندارد، اگرچه گاهی اوقات، ممکن است، سازمان صنفی در یک تنبیه اخلاقی، یک بازیگر را کنار بگذارند، این اواخر و در جریان جنبش می‌تو، برخی از بازیگران و تهیه‌کنندگان سینما در هالیوود، مورد اتهام قرار گرفتند و اتهامشان هم اثبات شد و دیگر هنرمندان حاضر نشدند که با آن‌ها کار کنند چون این‌ها یک‌سری تصمیمات برای حراست از اخلاق حرفه‌ای است.
رییس سازمان سینمایی گفته است مشکل این فیلم را ما ایجاد نکردیم که ما بخواهیم حلش کنیم. اگر قرار نیست سازمان سینمایی مشکلات را حل کند، پس قرار است چه کاری انجام دهد؟
من نمی‌دانم که «برادران لیلا» به عنوان یک فیلم، چه مشکلی دارد؟ پیش از همه چیز باید بگویم که صدور پروانه نمایش بر عهده وزیر یا معاون وزیر یا رییس سازمان سینمایی نیست، بلکه این کار برعهده شورای پروانه نمایش است و مرجع دیگری برای تایید یا رد اکران فیلم وجود ندارد.
ما حکم منع اشتغال یا همان ممنوع‌الفعالیتی را جزو کدام یک از مجازات می‌توانیم در نظر بگیریم، درجه‌اش چه‌قدر است؟
معمولا منع اشتغال به کار معین، جزو مجازات‌های تکمیلی است و مجازات بسیار سختی است، وقتی در حوزه‌های هنری کسی از انجام شغلش محروم می‌شود، نه تنها مسیر معیشتش بسته می‌شود، بلکه از یک هویت شخصی و اجتماعی هم محروم می‌شود که مجازات بسیار سنگینی هم هست.
https://t.me/kambiznouroozi
730 viewsKambiz Norouzi, 16:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 20:46:16 ریاحی در سال‌هایی که دور نیست
گزیده ای از یادداشت منتشر شده در شرق 1401/5/25
از 1376 ایام تلخ و شیرینی شروع شد. شیرین از آن‌رو که انگار جامعه استخوان ترکانده باشد. دولت اصلاحات بود و موج بلندی از امکان انتشار انواع نشریات و بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی. بخشی از ارتفاع این موج، ناشی از تحولات بنیادین و ساختاری اجتماعی نبود و لااقل بخشی از آن بیشتر از واقعه‌ای ناگهانی (یعنی انتخابات دوم خرداد 76) ریشه می‌گرفت و بنا بر طبعش نمی‌توانست مستمر و پردوام باشد؛ اما هرچه بود روزگار رونق مطبوعات و روزنامه‌نگاری ایران بود. ده‌ها روزنامه تازه و صدها روزنامه‌نگار قدیمی و تازه‌کار فضای گردش اطلاعات را بعد از سال‌های طولانی پرشور کردند......
اما خب! تلخ بدان سبب که چنین فضایی برای بعضی‌ها هیچ خوشایند نبود. دوست نمی‌داشتند چیزهایی که لاجرم از پرده بیرون می‌افتاد، برملا شوند یا آن الگوی فرهنگی و ارزشی در مطبوعات عرضه شود که مبتنی بر تکثر و تنوع بود.....آنها در تولید رسانه‌هایی که میدان گردش اطلاعات را از روزنامه‌های موسوم به دوم‌خردادی بگیرد که افکار عمومی را به سوی خودشان جلب کند، موجبی شد تا از راه دیگری وارد شوند؛ تعطیل، توقیف و تعقیب. .....
در چنین شرایطی، موضوع دفاع از روزنامه‌نگاران و مدیران مسئول و فعالان سیاسی به موضوعی مهم و جدی بدل شد......اما کم‌شمار بودند وکلایی که وارد چنین عرصه‌ای شدند یا خواستند وارد شوند. ....
غلامعلی ریاحی، امیر‌حسین آبادی، صالح نیکبخت، نعمت احمدی، فتاح سلطانی، هوشنگ پوربابایی، محمد شریف، علیزاده‌طباطبایی، فریده غیرت و اندکی دیگر که نامشان از قلم شاید افتاده باشد، وکلایی بودند که به رغم سختی‌ها و بعضا مخاطراتی که گریبان بعضی از آنها را هم گرفت، حرفه خود را در خدمت تحولات اجتماعی در عرصه عمومی گذاشتند و در تلاش‌های روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی برای پیشبرد آزادی بیان و آزادی‌های عمومی از طریق دفاع از آنها و انتشار مطالب مرتبط سهیم شدند. عمر و سلامت الباقی دراز باد، اما حیف که ریاحی راه دیار باقی گرفت و از میان ما رفت و از این شمار اندک کم شد. .....
ریاحی در قامت وکیلی که مسئولیت اجتماعی خود را دریافت و کناره نگرفت، در شمار معدود وکلایی است که نام و کارشان در فرایند تلاش برای آزادی مطبوعات و آزادی بیان و دادرسی عادلانه نباید فراموش شود. این روزها وکلای جوان‌تری از نسل جدید هستند که همچون ریاحی و آن چند نفر دیگر، مسئولیت اجتماعی خود را دریافته و پی می‌گیرند. اما افسوس که ایشان نیز اندک‌اند و همچون نسل قبل شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد.
نام و یاد غلامعلی ریاحی بزرگ و محترم باد که جایش خالی است.
https://t.me/kambiznouroozi
متن کامل در این نشانی : https://tinyurl.com/2lfsfyuw
753 viewsKambiz Norouzi, 17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 14:28:09 به یاد ریاحی و مسئولیت اجتماعی‌‏اش
منتشر شده در هم میهن1401/5/25
مسئولیت اجتماعی امری است فراتر از شغل، حرفه و تخصص. هرکس در هر حرفه‌ای که باشد از کارمندی و کارگری گرفته تا کاسبی و تجارت و… تا حرفه‌‌های تخصصی، می‌‌تواند مسئولیت اجتماعی داشته باشد و در برابر آنچه در جامعه‌‌اش می‌‌گذرد، احساس مسئولیت کند یا نه. می‌‌تواند خود را موظف به برداشتن باری از دوش دیگران و کاستن از آلام انسان‌‌ها بداند یا نه. می‌‌تواند در آنچه به‌‌عنوان حرفه‌‌اش انجام می‌‌دهد، منافع خود را در برابر منافع عمومی نادیده بگیرد یا نه.
شاید در برخی حرفه‌‌ها، تعهد و مسئولیت اجتماعی، به‌خاطر ارتباط‌شان با مسائل بنیادین جامعه و آحاد ملت اهمیت و حساسیت بیشتری داشته باشد؛ مثل پزشکی، مثل وکالت. در همۀ این حرفه‌‌ها انسان‌های شریفی که در کار خود تخصص دارند و آن را به‌خوبی انجام می‌‌دهند، بسیارند. اما کسانی که حرفۀ خود را با مسائل جامعه و عرصۀ عمومی پیوند می‌‌دهند و سهمی از زندگی حرفه‌‌ای خود را به ادای مسئولیت اجتماعی و حضور در عرصۀ عمومی در جهت کاستن از رنج‌‌های آدمیان و ستم‌‌ها و بی‌عدالتی‌‌ها اختصاص می‌‌دهند، اگر کم نباشند، ولی زیاد هم نیستند. غلامعلی ریاحی یکی از این افراد بود که متأسفانه به دیدار حضرت حق شتافت.
ریاحی، وکیلی بود که دست‌کم در یک دهه از عمر حرفه‌‌ای خود، در سال‌‌هایی که هر روز پرونده‌‌هایی حیرت‌‌آور علیه روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی تشکیل می‌‌شد و آنان را به مؤاخذه‌‌های دردناک و محاکمه و زندان‌های پررنج می‌‌کشاندند، پای به میدان گذاشت و با قبول وکالت آنها، بدون دریافت حق‌الوکاله‌‌ای قرص و محکم از این دسته موکلین خود دفاع کرد.
آن سال‌ها، مثل همین ایام، انگشت‌‌شمار بودند وکلایی که مسئولانه حرفۀ خود را در خدمت آنانی قرار دهند که به‌‌خاطر نوشتن یا گفتن کلامی یا انجام عملی در جهت حق آزادی بیان یا حق عمل سیاسی و مدنی، گرفتار تیر بلا شده بودند و مبتلای تعقیب و محاکمه‌‌های ناعادلانه و رفتارهای قضایی اغلب غیرقانونی می‌‌شدند. هریک از آنها دست‌‌کم چند پرونده از این گونه را همزمان داشتند و حقوق موکلین خود را پی می‌‌گرفتند.
حرفۀ وکالت معمولاً چندان مورد پسند مدیران ارشد دستگاه قضا نبود. هنوز هم نیست. در سال‌‌های دولت اصلاحات بود که با توسعۀ مطالبه‌‌های مدنی جامعه و توجه دولت وقت کم‌کم، قدری منزلت و موقعیت وکلا بهتر شد. اما باز هم در پرونده‌‌های مطبوعاتی و سیاسی مشکلات متعددی بر سر راه وکلا قرار داشت که کارشان را مشکل‌تر می‌‌کرد. چه‌‌بسا که قبول این پرونده‌‌ها مخاطراتی هم برای ایشان به دنبال داشت. دریغا که وضع همچنان باقی است.
ریاحی در چنین شرایط متلاطمی با وکالت فعالان رسانه‌‌ای و مدنی و سیاسی و انجام مصاحبه‌‌ها و انتشار یادداشت‌های تخصصی، حرفۀ خود را به عرصۀ عمومی پیوند داد و بی‌چشم‌‌داشتی، در پیشبرد منافع عمومی و احقاق حقوق اساسی ملت مشارکت کرد.
کارنامۀ مدافعات او از روزنامه نگاران و مدیران مسئول و فعالان سیاسی و مدنی، و نیز مطالب منتشر شده اش، وی را در حرفۀ وکالت در صف کسانی قرار می دهد که سهمی در تلاش برای دفاع از حق آزادی بیان و حق آزادی های فردی و اجتماعی و سیاسی و حق دفاع و دادرسی عادلانه داشتند. کاش این صف چنین کوتاه نبود.
آمرزیده باد.

https://t.me/kambiznouroozi
1.4K viewsKambiz Norouzi, edited  11:28
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 07:29:31
غلامعلی ریاحی، وکیل دادگستری بعد از تحمل بیماری چند روزه فوت شد.
در سالهای دشوار دولت اصلاحات، که هر روز پرونده‌های عجیب برای روزنامه‌نگاران و مدیران مسئول و فعالان سیاسی و مدنی می‌ساختند، او از اندک وکلای دادگستری بود که وکالت چندتن از مدیران مسئول و روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی را برعهده گرفت و در محاکمات از حقوق نقض‌شدهء آنها دفاع کرد.
افسوس که تعداد وکلایی که به این قسمت از مسئولیت حرفه‌ای و اجتماعی خود توجه داشته باشند، همچنان اندک است.
یاد غلامعلی ریاحی گرامی و روحش در درگاه الهی آمرزیده باد. درگذشت او را به خانواده ایشان و جامعهء وکالت تسلیت می‌گویم.
https://t.me/kambiznouroozi
2.2K viewsKambiz Norouzi, edited  04:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 11:25:41 از تبار پیام آوران زیبایی ها
(به یاد هوشنگ ابتهاج-سایه)

نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشان اند

در روزگاری که بسیار چیزها بر نفرت و کین می گذرد، پیام آوران محبت و آئین مهرورزی حکم مرهمی دارند که بر روح رنجور آدمیان می نشینند و یادشان می آورند که تو نیز هم"انسانی" و لطف لطافت روح و روان را به یاد داشته باش . این روزهای خودمان را نگاه کنید؛ چرخۀ معیوب و بیمار سیاست در ایران جز کین و نفرت نمی آفریند. از حاکمان و هواداران وضع موجود و مبلغان رسمی دین گرفته تا بسیاری از آنان که لوای آزادی خواهی و حقوق انسانی بر می دارند اغلب صدا و تصویری شنیده و دیده نمی شود مگر آنکه لهیب آتش خشم و نفرت و کین را شعله ورتر کند.
آینه دارانی شده ایم گویی که آینه های شکستۀ ما جز زشتی و تباهی و سیاهی و شکست و یأس و حرمان نشان نتوانند داد. تندگویی و ترش رویی سکۀ رایج است. آدمهایی کج و کوج که چشمان قِی کرده و دهانِ باز از حیرتمان را به جانبی عادت داده اند که "باغ بی برگی" است با "درختان عقیم".
چنین دایرۀ بسته سترون است و زایشی از آن توقع نمی توان داشت. خارزاری است که ثمری جز زخم به بار نخواهد آورد. بذر نفرت میوه نخواهد مگر تلخی و تلخکامی.
در عبوسِ برهوتی از این دست، کسانی هستند که کلام و صدایشان امید و زیبایی و روشنایی را نشانه می رود و روح آدمی را به جهان نوازش های عاشقانه می برد. هنر عاشقی دارند. ایشان اگر پا به عرصۀ سیاست هم می گذارند، انسان را می بینند آنگونه که هست نه آنگونه که مهرۀ شطرنجی است برای بازی قدرت.

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

جهان بدون این دست آدمها خیلی چیزها کم دارد.
هوشنگ ابتهاج یکی از اینان بود. پیر بود. از 95 سال عمری که کرد چیزی نزدیک به 70 سال ما را به میهمانی خودمان برد. مرگ در چنین سن وسال هرچند طبیعی است ولی نقصانی است برای ما. اگرچه کلامش هست و خواهد ماند، اما بدون نفس او درروزهای ما که خشم و خشونت و کین سکۀ رایج است جهان ما چیزی کم خواهد داشت. نه فقط برای آن که از بزرگترین و مؤثرترین شاعران معاصر فارسی گوی بود. که او از آنانی بود که یادمان می آورده اند آدمیت را، محبت را، روئیدن را، زیبایی ها را ....

عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقۀ دردی کشان خوش خویم.
https://t.me/kambiznouroozi
1.7K viewsKambiz Norouzi, edited  08:25
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 13:38:07 مصاحبۀ اجباری نقض حقوق اساسی
گفتگو با پایگاه خبری جماران1401/5/10
پایگاه خبری جماران: همه چیز از دعوای دو زن در یک اتوبوس شروع شد. دعوایی معمولی که به جای خاتمه یافتن با یک صلوات و یا حل کدخدامنشانه اش، تبدیل به پرونده ای قضایی شد(!).

و هرچند گفته شد زن تذکر گیرنده در اتوبوس توسط پلیس بازداشت شده است، اما به نظر می رسد که پیرو این اقدام، شرایط تازه ای رقم خورده که اغلب حقوقدانان و کارشناسان، آن را خلاف قوانین موضوعه کشور می دانند.

همچنین به باور جمع قابل توجهی از کاربران در شبکه های اجتماعی، انتشار فیلم اعتراف و مصاحبه تلویزیونی «سپیده رشنو»که در جریان یک دعوای اتوبوسی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است، ابعاد تازه ای از رویه های خلاف قانون را به نمایش کشیده است.

در همین رابطه، خبرنگار جماران به سراغ کامبیز نوروزی، حقوقدان رفته و نظر او را درباره پخش این گونه مصاحبه ها از صداوسیما جویا شده است.

نوروزی در گفت و گو با جماران گفت: با اینکه ما در جریان پشت پرده تصاویری که از خانم رشنو منتشر شده نیستیم، ولی به نظر نمی رسد که این مصاحبه با اراده آزاد ایشان انجام شده باشد. به طور حتم هر گونه الزام و اجباری که در جریان این نوع اعتراف گیری ها صورت بگیرد، خلاف حقوق اساسی افراد است.

وی افزود: از نظر حقوقی، افراد نباید برای این نوع مصاحبه ها تحت اجبار قرار گیرند. ضمن اینکه ذکر این نکته ضروری است که این قبیل مصاحبه ها تاثیر خود را نسبت به سابق از دست داده اند و پیداست که با چه اهدافی صورت می گیرند. بنابراین می توان قاطعانه گفت که این شکل از اعتراف و مصاحبه، اثر خود را به طور کلی از دست داده است.

کامبیز نوروزی ادامه داد: این مصاحبه همچنین پیام غیرمستقیمی در بردارد و آن ایجاد ارعاب و نشان دادن نتیجه یا تاوان انتقاد از شیوه های خشن مقابله با بدحجابی است. در واقع این کارها را می کنند تا کسی جرأت نکند درباره سیاست حجاب اجباری حرفی بزند، خصوصا اینکه بسیاری از شیوه های برخوردی که با حجاب زنان می شود، پشتوانه قانونی و فقهی ندارد و بر اساس اعمال سلیقه هایی خارج از حدود قانون است.‌
https://t.me/kambiznouroozi
1.5K viewsKambiz Norouzi, 10:38
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 17:05:54 مجلس برای تصویب طرح صیانت در مقابل کارشناسان و مردم شکست خورد.

اینک با تصویب عدم صلاحیت دیوان عدالت اداری برای رسیدگی به مصوبات شورای عالی فضای مجازی در تدارک تثبیت موقعیتی پنهان در پشت درهای بسته این شورا هستند برای محدودسازی بلامنازع و هرچه بیشتر دسترسی مردم به اینترنت که از مصادیق آزادیهای مشروع ملت است.
نمایندگان و حافظان حقوق ملت‌اند یا...؟

هیچ مقامی حق ندارد آزادیهای مشروع ملت را حتی با وضع قوانین و مقررات سلب کند(اصل ۹ قانون اساسی)
https://t.me/kambiznouroozi
1.1K viewsKambiz Norouzi, edited  14:05
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 22:29:39 اصرار به نقض حرمت زن ایرانی و وهن علم

مسأله فقط این نیست که برخی ارباب قدرت به اتکای مقام و منصب یا حمایت سازمانهایی خاص سخنان بی مقداری می گوید و فضای آشفتۀ جامعه را بیشتر می آشوبند؛ مشکل اصلی این است که ارج و احترام آدمیان و هم شأن علم و معرفت و دانش چنان فروریخته است که نادیدن آنها بی اندازه آسان و مباح شده است . آن دستگاه پرهیاهوی کرونا یاب "مستعان" را همه هنوز به یاد دارند. یا ماجرای تبلیغ روغن بنفشه و ادرار شتر برای درمان کرونا و غیره که چگونه آب به آسیاب مخالفان واردات کرونا ریخت و اسباب مرگ بیشتر را فراهم کرد.

در تازه ترین مورد، یک نمایندۀ مجلس به نام امیرحسین بانکی پور گفت دختران مجرد بالای 30 سال ایرانی با توجه به کمبود پسر مجرد در کشور با مسلمانان و شیعیان علاقمند به ایران ازدواج کنند.

او بعد از روبروز شدن با موج انتقادات فراوان کارشناسان و زنان و مردان فهیم ایرانی و همکارانش در مجلس علیه این سخنان سخیف و موهن و زشت، بدون آنکه حرفش را پس بگیرد فقط به گفتن این جمله بسنده کرد که "از خانم‌هایی که این صحبت های بنده باعث رنجشان شده است عذرخواهی می کنم".
اما عذرخواهی اش عذر بدتر از گناه است. او پشت الفاظ کلیشه ای "برخی از رسانه های داخلی و رسانه های معاند سخنان بنده را تقطیع کرده اند" پنهان شد و مدعی شد که در یک محفل علمی بحث نظری کرده است. یعنی این حرف که ترتیبی داده شود که زنان مجرد بالای 30 سال ایرانی با مسلمانان و شیعیان غیر ایرانی ازددواج کنند و ... در نگاه ایشان یک حرف علمی است!!! کدام علم؟ همان علمی که از آن روغن و بنفشه و ادرار شتر برای درمان کرونا تجویز می شود و تکه آهنی به نام مستعان ویروس کرونا را پیدا می کند؟
در واقع آقای امیرحسین بانکی پور اگرچه عذر زبانی خواسته است ولی به خطای بزرگش باور و اذعان ندارد و همچنان به حرف خود باقی است و معتقد به همان است که زنان مجرد بالای 30 سال ..... و ادعای بی پایۀ علمی بودن حرفش را دارد. یک پوزش زبانی خواسته تا از بار سنگین انتقادات شاید بیرون بیاید. این عذرخواهی نیست. اصرار و نشانی است از ندانستن حرمت زن و شأن علم.

بد نیست این را هم عرض کنم که ایشان با این دیدگاه به خانواده و زن و این نگاه به علم رئیس کمیسیون مشترک طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت هم هست.
https://t.me/kambiznouroozi
1.5K viewsKambiz Norouzi, 19:29
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 22:28:40 فضیلت کشی
یعنی که بزرگی همچون احمد مهدوی دامغانی، که در ادبیات فارسی و عربی ید بیضا داشت و در فقه و اصول و حقوق و تاریخ اسلام دستی توانا، ناگزیر از ترک یار و دیار شود و در غربتی غریب روی در نقاب خاک کشد.
یعنی کسی که باید قدر بببند و بر صدر نشیند، نجیبانه و با حسن خلق و ادب نظاره‌گر بی‌قدرهایی باشد که غاصبان صدرها شده‌اند فقط به اتکای پول و زور.
یعنی که کسی بعد از ۹۵ سال عمر که ۷۰-۸۰ سال آن در خدمت دانش و پرودن درخت تناور علم و ایمان بود حالا در آستان سفر آخرت در دیار غربت در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد:
«بر روی چشمهایم و لبانم از تربت مقدس حضرت ابی‌عبدالله الحسین صلوات‌الله علیه که در لای قرآن کوچک جیبی (رویهٔ داخلی آن) جلد چرمی قرمزی که در "اوین" همراهم بود، به‌ترتیبی که مقرر است... بگذارند».

تربتی که نشان ایمانش بود نه آلت نانش.


ای ننگشان که قدرِ تو نشناختند و رفت
بر جانِ تو ستم که چنین و چنانیا

شفیعی‌کدکنی


احمد مهدوی‌دامغانی
در ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، فیلادلفیا در ایالت متحده آمریکا به دیدار حضرت شتافت.
https://t.me/kambiznouroozi
2.2K viewsKambiz Norouzi, edited  19:28
باز کردن / نظر دهید