2021-02-19 12:53:49
ترجمه متن درس هجدهم شتیداری
مایا: چرا فقط ساعت سه و نیم ؟ تو گرسنه نیستی ؟
پیتر: امروز اشتها ندارم ؟ من فقط تشنه ام ؟
مایا: من به شما یک جوک می گویم ،شاید اشتهای شما را باز کند . خانواده ای در رستوران نشسته اند. خانم پیشخدمت یک بشقاب سوپ به زن میدهد .
زن به شوهر نگاه می کند و او پیشخدمت را صدا می کند.
شوهر: همسرم از شما می خواهد سوپ را میل کنید.
پیشخدمت: چی؟
شوهر: بچش و ببین.
پیشخدمت: سوپ چه مشکلی دارد؟ آیا خیلی شور است ، به اندازه کافی گرم نیست ؟
شوهر: مهم نیست چه مشکلی دارد ، او از شما می خواهد که آن را بچشید.
پیشخدمت: از من چه می خواهی؟ آیا در سوپ مگس وجود دارد یا چیست؟
شوهر: سوال در سوال نکنید ، تست کنید و خودتان ببینید.
پیشخدمت: اما قابل قبول نیست آقا: چرا به من نمی گویی سوپ چه مشکلی دارد؟
شوهر : چه اهمیتی دارد ؟ طعم و مزه در حال حاضر
پیشخدمت: خوب ، اگر خانم اصرار کند ... باشه. قاشق کجاست؟ زن و شوهر با هم: آه ، هه
@learnhebrew313
1.7K views09:53