2022-01-20 23:41:39
آسمان اشک های کبودش را
نثار زمینی میکرد سیاه پوش از اجساد
مردمانی که تابوتشان گم شده
در متروک ترین جای زمان.
دلتنگی مثل طوفانی از هر مسیری
بر قلبم رخنه میکند و هر جا دلش میخواهدخیمه میزند.
هربار که سوسوی چراغ سقوط میکند
با موزیکِ تیک تاک عقربه هایِ گیج
صدایت را مینویسم و تو را
روی بوم خیالِ پوسیده ام
تصویر گری میکنم.
آنقدر در گذرگاهِ انتظار، چشم به راه ماندم
که باد خاکسترم را
به بهشت دروغینت تبعید کرد.
کاش می آمدی و چند دقیقه
میان نوشته هایم مینشستی و
عبورِ کُندِ یک درد را تجربه میکردی.
اما حیف که سکوتم را نشنیدی...
من حبس شده ام میان گیج ترین کلمات
در پسِ ذهنم خودم را میبینم که
با سلاح سردِ بی تفاوتی هایت
توبیخ میشوم.
چنگ میزنم به آسمان تا غرق نشوم،
میان خاطرات دیرینه ام.
بیا تا خودم را به مقصد مرگ ترک نکنم.
#پریسا_حسن_پور
( یکی از بااستعدادهای کلاس مجازی نویسندگی)
@mansournaderi2m
107 viewsMansour Naderi, edited 20:41