Get Mystery Box with random crypto!

مرثیه

لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه م
لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه
آدرس کانال: @marsiyeeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 18.77K
توضیحات از کانال

❁﷽❁
از عناوین جهان "مرثیه خوان" ما را بس...
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال متن روضه باز 👇
@rozeh_1
🔹 ارتباط شاعران با ما 👇
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات 👇
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 80

2023-01-02 18:53:46 #حضرت_ام_البنین

تو شاهکار عشق بازی در زمینی
تو دست پنهان خدا در آستینی
اُمُّ الادب ، اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینی
دلگرمی نسل امیرالمومنینی

در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده
قرص قمر میر عرب تعظیم کرده

مانند نور آمدی تابیدی و بعد
با دست زهرا مورد تأییدی و بعد
خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد
آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد

گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستان زینب را ببوسم

دیدی چگونه گریه کن ها گریه کردند
غمدیده ها با یاد زهرا گریه کردند
با نغمه ی لب های مولا گریه کردند
یا فاطمه می گفت هر جا گریه کردند

آن روز تنها خواهش قلبت همین شد
یا فاطمه تبدیل بر اُمُّ البنین شد

شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد
شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد
اما کلامی باعث خون جگر شد
زخم زبان ها بر دل تو؛ نیش تر شد

گفتند: بانو بعد ازین کم میگذارد
بر این یتیمان دیگر او کاری ندارد

اما دهان یاوه گویان را تو بستی
پای قرار خویش با زهرا نشستی
دیدند از جام رضای یار مستی
چون رشته ی فرزند و مادر را گُسستی

گفتی اگرچه بین تان خیلی عزیزم
در خانه عباسم غلام و من کنیزم

زینب تو را با نور ایمان آشنا کرد
با یک نظر دلداده ی آل عبا کرد
برآتش عشقش تو را هم میتلا کرد
آن قدر؛ پیشت صحبت کرببلا کرد

تا اینکه شاخ و برگ هایت پر ثمر شد
دار و ندارت چهار فرزند پسر شد

کم کم پسرهای تو بال و پَر گرفتند
دور و بَرَت را مثل یک لشگر گرفتند
درس شجاعت از خود حیدر گرفتند
بوی امیر فاتح خیبر گرفتند

گوییم از اوصاف عظیم تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد

ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاج زهرا بار بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته روی دستند
با چه شکوهی بین محمل ها نشستند

بر زانوی عباس زینب پا گذارد
شُکر خدا که محمل او پرده دارد

اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدن یک صحنه ای چشم تو تر گشت
از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت

بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب اما بی حسین است

فریاد زد اُمُّ البنین گیسو سپیدم
مادر نبودی عصر عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دست خود از پهلویش نیزه کشیدم

اُمُّ البنین تاج سرم را سَر بریدند
پیراهنش را از تَنَش بیرون کشیدند

مادر نبودی گوش کن پس این خبرها
از داغ عباس تو خم گشته کمرها
واشد به روی من نگاه رهگذرها
چادر به سر؛ دارد دویدن دردسرها

عباس رفت و آبروی خواهرش رفت
دعوا شد و چادر ز روی خواهرش رفت

اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت
تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت
ضرب عمودی آمد و رویش بهم ریخت
تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت

عباس نامردی عمود آهنین خورد
بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد

دروازه ی کوفه قیامت ساختم من
بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم روی نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من

از درد غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه ماند مادر

مادر دعا کن منتقم دیگر بیاید
چون او گره از اَبروی زهرا گشاید
صحن و سرایی در بقیع بر پا نماید
پایان هر روضه دعا کردیم شاید

ما کاشف الکرب امام خویش گردیم
دار و ندار خویش نذر یار گردیم

قاسم نعمتی 

@marsiyeeh
1.1K views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:27 #حضرت_ام_البنین

گداى خوشه چينم تا قيامت خرمن او را
كه حسرت مي كشد فردوس عطر گلشن او را

چنان مشكل گشا ، باب الحوائج ، كاشف الكرب است
گرفتند اوليا الله عالم دامن او را

نديدم سربلندو سرفرازى را مگر اينكه
بديدم محضر ام البنين خم گردن او را

معين گشته مزد فاطميه دست اين بانوست
كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را

اميرالمومنين همسر ، ابوفاضل پسر ، به به
بنازم اين مقام و جاه و شأن احسن او را

عباى مرتضى را وصله كه ميزد همه ديدند
كه نخ ميكرد جبرائيل بعضا سوزن او را

زيارت ميكنم جاى رباب و نجمه و زينب
مزار اطهر او را ، معلا مدفن او را

اگر ديروز جارو كرد زير پاى زينب را
كنون جارو كشند اينسان ملائك مسكن او را

چنان جانسوز مرثيه ميان كوچه سرميداد
كه ميديدند مردم گريه هاى دشمن او را

به او گفتند عباست صدا ميزد حسينم كو؟
نشانش داد زينب پاره ى پيراهن او را

اگرچيزي جز اين ميماند از عباس ، ميدادند
فقط دادند دستش تكه تكه جوشن او را

عمود آهنين ، تير سه شعبه ، نه نه اينها نه
فقط شرم از رباب انداخت بين خون تن او را

رباب از در كه مي آمد دل ام البنين ميريخت
غم لالايي اش ميبرد بالا شيون او را

محمدجواد پرچمی

@marsiyeeh
854 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:27 #حضرت_ام_البنین

بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست

ام الادب ، ام الوفا ، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست

شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست

در گریه ات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست

وقتی که اشک دشمنانت را درآورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست

مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه ات هم غیر از این نیست

شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست

آه ! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!

این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟

یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است...!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست

مجتبی خرسندی

@marsiyeeh
725 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:27 #حضرت_ام_البنین

بیاد مادر عباس دیده تر گشته
زداغ ماتم او آسمان سیه پوش است
تمام اهل فلک نوحه خوان و نالانند
امان ز غربت دنیا مدینه خاموش است

کجاست حضرت عباس تا که گریه کند
برای غربت آن مادری که محزون بود
بیاد کرب و بلا و غروب عاشورا
همیشه ناله به لب داشت قلب او خون بود

ندیده دیده عالم به غیر امّا بنین
که مادرانه کند مادری برای حسین
تمام غصّه اش این بود تا دم آخر
دریغ میشدم ایکاش من فدای حسین

به خانه علی آمد دهان مردم بست
بنای عزّت خود خوب پایه ریزی کرد
به جای آنکه شود بانوی سرای علی
میان خانه حیدر فقط کنیزی کرد

به پیش چشم همه دور زینب و حسنین
همیشه عاشق و پروانه وار می گردید
به خانه علی آمد ولی به وقت ورود
به یاد فاطمه مسمار خانه را بوسید

به چهار صورت قبر در کنار خاک بقیع
ز سوز ناله او در مدینه غوغا بود
نگفت مرتبه ای وای کو ابالفضلم
همیشه ناله او ذکر وا حسینا بود

چو زینب از سفر کربلا مدینه رسید
بسوخت از غم زینب زپای تا سر او
ز بس به قدرت عباس خویش ایمان داشت
نشد دگر خبر مشک پاره باور او

همیشه بابت غم های کربلا میسوخت
قرین ناله و غم گشت ، بود تا زنده
به پیش روی رباب و سکینه می نالید
همیشه زمزمه اش بود وای شرمنده

مجتبی صمدی شهاب

@marsiyeeh
685 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:27 #حضرت_ام_البنین

بس که عشق آکنده در جانِ تو یا ام البنین
عقل یکسر گشته حیرانِ تو یا ام البنین

دامنت گر مهدِ عشقِ حضرتِ مَه می شود.
چونکه دریاییست دامانِ تو یا ام البنین

ساقیِ گلهای زهرا می شود در کربلا
آنکه دارد شوقِ چشمانِ تو یا ام البنین

آسمانت با ستاره شب به شب آذین شود
ماه مهمانِ شبستانِ تو یا ام البنین

بالهای زخمیِ عباس در پروازِ توست
بوسه گاهش مهرِ دستانِ تو یا ام البنین

آسمانِ کربلا خالی ز تصویرِ تو نیست
هر نگاهش زخمِ پنهانِ تو یا ام البنین

روضه ی گلهای تو تسکینِ قلبِ کربلاست
مَشک پُر از اشکِ مژگانِ تو یا ام البنین

تا ابد دامانِ دریایت ستایش میشود
تا ابد سرسبز پیمانِ تو یا ام البنین

واژه ی نامادری در شان و عنوانِ تو نیست
هر چه مادر پس به قربانِ تو یا ام البنین

هستی محرابی

@marsiyeeh
680 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:27 #حضرت_ام_البنین

فاطمیه رفته اما دل شده از نُو حَزین
از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین

بانویی که اهل دل از او ادب آموخته
عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته

اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور و شین
در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین

چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر
صِیحه ای زد، پاره شد بند دلش از این خبر

وای از آن ساعت که او میگفت با آهِ غمین
آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین

من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا
جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا

من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند
با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند

هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین
جان او جان عزیزانم به قربان حسین

گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من
روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من

من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت
کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت

مرتضی شاهمندی

@marsiyeeh
698 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 18:53:26 #حضرت_ام_البنین

ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد
فقط عباس او کافی ست تا ام البنین باشد

همانطوری که تنها فاطمه گشته حسین آور
فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد

رباب و زینب کبری عروس و دخترش هستند
که بعد از فاطمه او باید ام المؤمنین باشد

به دورنام او از چار سو عمری پسرهایش
رکاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد

تمام بچه هایش بهترند از دیگران اما
یکی این بین چون عباس باید بهترین باشد

رباب و زینب از عباس می خواندند قبل از او
که قطعا روضه خوانِ خبره باید آخرین باشد

وَ مادر روضه ی عباس را تا آب می خواند
چرا که آخر این روضه باید نقطه چین باشد

به سطح آب، عکس ماه می ریزد به هم گاهی
ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد

حضورِ چار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛
که بعد از مرگ هم باید که او ام البنین باشد

مهدی رحیمی زمستان

@marsiyeeh
827 views15:53
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 13:19:15
|﷽|
آیین تشییع و وداع با شهید گمنام

یادواره شهدای هیئت محبین الائمه علیهم السلام

گرامی داشت سومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی

همزمان با ایام وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

تبیین مسائل روز:
سرهنگ پاسدار حمید مرام
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج شهید مطهری

سخنران:
حاج مهدی توکلی

مداح:
حاج ابوذر بیوکافی

چهارشنبه ۱۴دی

از ساعت ۱۹:۳۰

خیابان سهروردی جنوبی، خیابان ملک، خیابان یوسفیان

هیئت محبین الائمه علیهم السلام


جهت عضویت در کانال اطلاع رسانی هیئت محبین الائمه علیهم السلام بر روی لینک زیر کلیک فرمایید

https://t.me/mohebin31
158 views10:19
باز کردن / نظر دهید
2023-01-01 22:59:46 #حضرت_ام_البنین

کریمان همه مات ام البنین اند
فقیر کرامات ام البنین اند

نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ
اسیر مناجات ام البنین اند

همه ساقیانی که صاحب سبویند
دخیل خرابات ام البنین اند

مریدان عباسِ او در دو عالم
به دنبال خیرات ام البنین اند

پسرهای او یار خون خدایند
دلیل مباهات ام البنین اند

پسرهای نور و تجلی نورند
تجلی آیات ام البنین اند

به خورشید تابان قمرها می آید
به ام البنین این پسرها می آید

گرفتند ماهش... همه تکیه گاهش
گرفتند ابالفضل... پشت و پناهش

عصایی ندارد دم پیری حالا
نشانده زمانه به خاک سیاهش

امان از صبوری... کشیده قبوری
روی خاک و غم مانده در بین آهش

خدای ادب شد، بصیر عرب شد
ولی بوده هر جا به زینب نگاهش

ندیده دو عالم، کسی جز یل او
که دامان زهرا شود قتلگاهش

بشیر از پسرهای او دم نزن تو
بگو از حسینش... چه شد قبله گاهش؟!

پسرهای او نذر راه حسین اند
قمرهای او نذر راه حسین اند

غرورش شکسته ولی بازویش نه
دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه

کسی دیده در بین خانه بیافتد
شراره به جان سر گیسویش... نه

کسی دیده در بین کوچه بیافتد
رد پنجه ی لاله چین بر رویش... نه

شده شوهرش را ببیند که از غم
گذارد سرش بر روی زانویش.‌‌.. نه

شنیده کسی که زن پا به ماهی
در سوخته بیاید سویش... نه

شده زیر در مادری باشد و بعد
کسی با لگد رد شود از رویش... نه

بهار دل آل حیدر خزان شد
قد فاطمه در جوانی کمان شد

محمد جواد شیرازی

@marsiyeeh
1.2K views19:59
باز کردن / نظر دهید
2023-01-01 22:59:35 #حضرت_ام_البنین

گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به در خانۀ عباس علمدار

زد بوسه بر آن درگه و استاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار

هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یکسالۀ خود هدیۀ بسیار

گفتا به زنان ام‌بنین مادر عباس
با سوز دل سوخته و دیدۀ خون بار

کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار

خود سائل هر سالۀ عباس من است این
عباس دل آزرده شود گر برود زار

دادند بدو زیور و زر هر چه که می‌بود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار

سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم چهره دلخسته به دیوار

گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار

آن سائل دلباخته این گفت به زاری:
کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار

بر من در این خانه گدایی است بهانه
من عاشق عباسم، نه عاشق دینار

من آمده‌ام بازوی عباس ببوسم
من در پی گل روی نهادم سوی گلزار

هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار

یک لحظه بگوئید که عباس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگر بار

ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند: فروبند لب ای مرد گرفتار

ای عاشق دلسوخته‌ ای محو رخ دوست
ای سائل دلباخته، ای طالب دیدار

دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی به زمین گشت نگونسار

آن دست کزو خرجی یکساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار

سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک
لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار

این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بود در غم عباس عزادار

این مادر پیری که قدش گشته خمیده
سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار

این مادر دلسوختۀ چار شهید است
گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار

این مادر عباس همان ام‌بنین است
دادند بنینش همه جان در ره دادار

سوگند به آن مادر و آن چار شهیدش
بگذر ز گناه همه ای خالق غفار

@marsiyeeh
876 views19:59
باز کردن / نظر دهید