2017-09-07 09:45:44
مع یادمه آقای درونه، آقای فریپور، آقای ناصرزاده، آقای آشتیانی، آقای مهدیزاده، آقای روحانی، آقای نداف و… از فارغالتحصیلها بودن و از معلما آقای میردامادی، آقای آراسته، آقای شکوهی، آقای یزدی و دیگران هم به این مجموعه نظارت میکردن. یعنی این امتحان عملاً داشت توسط این مجموعه برگزار میشد. اما از اونجایی که مجبور بودن این مجموعه رو به یه منبعی وصل کنن، وصلش کردهبودن به معاونت استثنائی آموزشوپرورش.
یه سوال مهم دیگه که خودتون هم اشاره کردین، اینکه تفاوت نسل شما، که ورودی ۶۳این، و نسل ما، که ورودی ۸۶ایم، چیه؟
ببینید، یه بخشی از این تفاوت برمیگرده به تفاوتهای اجتماعی و ربطی به علامه حلی نداره. جامعه یه تحولاتی داشته توی این بیست سال فاصله ما و شما. بعضی از این تحولات کاملاً برمیگرده به اون فضای اجتماعی و خیلی به علامه حلی بهصورت خاص برنمیگرده.
اتفاقی که شاید توی دوسه نسل اول بود (من فکر میکنم که دوسه نسل اول یه مقدار متفاوت بودن با نسلهای دیگه.) این بود که مدرسه بسیار جای ضعیفی بود. یعنی مدرسه در جذب مالی که ضعیف بود، در خرج ضعیف بود، در گرفتن ضعیف بود. این کمک کردهبود که مدرسه جای خلوتی باشه. مدرسهای که خلوت بود کمک میکرد که بچهها رشد و شکوفایی و استقلال بیشتری داشتهباشن. مثلاً شما فرض کنین مدرسهای که ما داشتیم، دورههامون صد نفره بود. با دوره بالایی ما که میشد دویست نفر، آقای شکری نژاد کارای دفتر رو انجام میدادن، مرحوم باقرزاده هم کمک ایشون بودن، یه دونه هم ناظم داشتیم، خدا حفظشون کنه، آقای کوهپایه که تازه معلم زنگای خالی هم بودن. یعنی کل این مجموعه با سهچهار نفر آدم اداره میشد. الان فکر میکنم این عدد چندین برابر شده لااقل. ممکنه شما فکر کنین که چهقدر امکانات کم بوده تو مدرسه ولی این خودش عملاً کمک میکرد که بچهها نقش بگیرن و خودشون مدرسه رو اداره کنن. نکته بعد هم بهنظرم میآد حضور فعالتر فارغالتحصیلها بودش. فارغالتحصیلها هم خیلی نقش مهمی داشتن و روی خود ماها هم تأثیرگذار بودن.
من فکر میکنم تفاوت زیادی بین این نسلها وجود نداره و همیشه نکته مهم توی علامه حلی اجتماع بچههای باهوشتر بوده. شاید معلما خیلی نقش داشتن، فارغالتحصیلا خیلی نقش داشتن، ولی این خود بچهها بودن که فضا رو میساختن. از این لحاظ در تفاوتی که شما میسازین با سایر مدارس، شبیه هست نسلتون با نسل ما. اگر این تفاوت با تفاوت نسل ما فرق میکنه بهخاطر تحولات اجتماعی هست بیشتر. نسل عوض شده، ولی از لحاظ اجتماعی. به علامه حلی ربطی نداره این. در تمام شاخههای اجتماعی نسلها عوض شدن، علامهحلی هم یکی از اون شاخهها.
خصوصیت خاص بچههای علامه حلی که اونا رو از بقیه جدا میکنه چیه؟
من دارم تو جوابم یهکمی عِرق علامهحلیگریمو منظور میکنم. برای من علامهحلیها بچههایی بودن که اهداف متفاوتی رو با سایر بچهها داشتن و اهدافشون الزاماً اهداف جمعی و عمومی نبوده. یعنی هدفش یه هدف ارزشمندی بوده، فقط برای خودش. ما کسی رو داشتیم تو دورهمون که علاقهمند به آواز بود و چیزای مختلف رو در این زمینه میشناخت. این آدم همیشه علاقهمند به این کار بود. الان هم دکتریش رو گرفته و کماکان علاقهمند به این کاره. برای من این آدم همیشه آدم ارزشمندیه. شاید در هیچ کنکوری رتبه اول رو نگرفتهباشه و در هیچ المپیادی مدال نیاوردهباشه، ولی این آدم، آدم متفاوتیه با بقیه. حتی وقتی تو دانشگاه بودیم این آدم متفاوت بود، بعدتر هم متفاوت بود. یکی دیگه دوستی بود که مینشست روی دیوارای مدرسه نقاشی میکشید و این آدم همیشه برای ما آدم بامزهای بود. این آدم دانشگاه هم که رفت باز به این گرافیک علاقه داشت. الان هم طراح صحنه یکی از معتبرترین شبکههای تلهویزیونی بینالمللیه. اینجور آدما بچههای علامهحلی بودن. ما بهاشتباه تصویری که از علامه حلی درست میکنیم، تصویر شاگرد درسخونا و شاگرد اولا و المپیادیاست. ما باید همچین تصویری رو بسازیم، که بچهها که توی فضای آزاداندیشانه فرا گرفتهبودن که باید یه هدفی داشتهباشن و اون هدف رو شخصاً دنبال کنن. فردگرایی علامهحلی بهنظر من یکی از مسائل مهمش بود. شاید بهعنوان یکی از آسیبهاش هم شناختهبشه، ولی بهنظر من یکی از امتیازاتش بود.
بهنظرتون این تفاوت نسلی که گفتین، علتش خود ورودیها بودن یا پرورشدهندهها؟
زمانی جزو ورودیها بودم و زمانی جزو پرورشدهندهها. فکر میکنم که فضایی که خود ورودیها میساختن خیلی مهمتر بود. یعنی فضای بچهها همیشه مهمتر بوده. ضمن اینکه در ادواری، وجود کارهای فوق برنامه در مدرسه، خیلی مدرسه رو متفاوت میکرد. من یادم هست تو سالهای۷۶-۷۵، بحث روبوتیک راه افتاد تمام مدارس غیرانتفاعی تهران سال بعدش روبوتیک رو راه انداختن. اونا میاومدن کیتهای آماده رو از بیرون میخریدن میدادن بچهها سرهمش کنن. ولی ما کارمون خیلی متفاوت بود، بچهها باید میرفتن توی تراشکار
236 views06:45