Get Mystery Box with random crypto!

ناقد| مصطفی ملکیان

لوگوی کانال تلگرام naghdmalekian — ناقد| مصطفی ملکیان ن
لوگوی کانال تلگرام naghdmalekian — ناقد| مصطفی ملکیان
آدرس کانال: @naghdmalekian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.15K
توضیحات از کانال

«ناقد»
✅بررسی و نقدهای آثار مصطفی ملکیان
✅محتواهای فلسفی و تخصصی مصطفی ملکیان
▫️قرار دادن مطلب در این کانال نشانه تأیید محتوای آن نیست.
@admynchannel
کانال مصطفی ملکیان:
@mostafamalekian

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-01-04 08:06:02 آقای مصطفی ملکیان در این مطلب از وضع دشوار ما در آشتی دادن اسلامیت و ایرانیت و مدرنیته گفته‌اند. یکی از کتاب‌های خوبی که در این زمینه نگاشته شده، کتاب «آسیا در برابر غرب» از مرحوم داریوش شایگان است. اگرچه این کتاب نخستین‌بار در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما همچنان مسئلهٔ روز ماست. آن‌جا اشاره می‌کند که ما در دوران فترت هستیم، دوران فترت یعنی دورانی که اصطلاحا به آن وضعیت «نه این و نه آن» می‌گویند. این وضعیت را می‌توان وضعیت بی‌بنیادی نیز نامید، که خود این بی‌بنیاد بودن را برخی به نهیلیسم تعبیر می‌کنند. ما در وضعیتی زندگی می‌کنیم که نه غربی هستیم و نه اسلامی. یعنی بنیادهای هیچ‌یک را به تمامه نپذیرفته‌ایم، بلکه از هر کدام به مقداری برداشته‌ایم. ما در این وضعیت، ساده‌‌لوحانه فکر می‌کنیم که می‌توانیم مثلاً اسلامی بمانیم و صرفاً از مزایای غرب استفاده کنیم و معایبش را به خود غرب واگذار کنیم. یعنی مسئله را تا حد چیزی مثل دست‌چین کردن میوه‌ها تنزل می‌دهیم.
به نظرم یکی از مهم‌ترین افرادی که چنین نگرشی را در جامعه جا انداخت آقای مرتضی مطهری بود. ایشان هم معتقد بودند ما می‌توانیم صرفاً از مزایای غرب مثل تکنولوژی و علم بهره ببریم، بی‌آنکه خللی به هویت ما وارد شود. رد همین تفکر را در بخش قابل توجهی از جامعه و الیت‌های سیاسی و نظامی خود می‌توانیم ببینیم. اما شایگان معتقد است چنین کاری (هم این هم آن) منجر به وضعیت نه این نه آن، می‌شود. یعنی موجب موتاسیون یا جهش می‌شود، حاصلش چیزی می‌شود که نه اسلامی است و نه غربی و نه ایرانی و هیچ‌کس را هم راضی نمی‌کند، نه مسلمانانش را، نه طرفداران تجدد را و نه سایرین را. این محصول جهش‌یافته را دیگر با آن چارچوب‌های قبلی نمی‌توان حل کرد، چون یک ملغمهٔ جدید و متمایزی است. به نظرم اکنون بعد از گذشت این چند دهه بهتر می‌توانیم ببینیم که تا چه حد ما در چنین وضعیت نهیلیستی‌ای گرفتار شده‌ایم. من فکر می‌کنم اسلام فقهی و مدرنیته، تعارض‌های بنیادی و نهادی دارند و نمی‌توان این‌ها را با هم جمع کرد و در نهایت ما محکوم به انتخاب یکی از آن‌ها هستیم (البته که سخنم ناظر به سطح بنیادها و زیربناها است و نه روبناها). مدرنیته‌ای که شاه‌بیت آن عبارات کانت است که می‌گوید روشنگری یعنی خروج از صغارت و شجاعت در به کار بردن فهم خویش! عباراتی که آشکارا اهمیت خودآیینی را نشان می‌دهند.

حتی قبلاً یک مثال رایجی وجود داشت که می‌گفت ما می‌خواهیم ژاپن اسلامی شویم! یعنی تصوری وجود داشت که گویا ژاپن موفق شده میان سنت و مدرنیته پیوندی برقرار کند و هر دو عنصر خود را به تمامه حفظ کند، اما اگر صادقانه نگاه کنیم ژاپن در واقع هر چه می‌گذرد در مدرنیته حل می‌شود و صرف داشتن چند مراسم و مناسک و جشن‌های سنتی را نمی‌توان حفظ هویت سنتی نامید.

ما در وضعیت نه این نه آن، با انبوهی از تعارض‌ها و تناقض‌ها مواجه شده‌ایم. چه تناقض‌های ظاهری و سطحی و چه تناقض‌های بنیادی‌تر از قبیل امت یا ملت، حقوق شهروندی یا غیر آن... مثلاً شما به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان بالاترین سند سیاسی و حقوقی کشورمان نگاه کنید، وقتی مقدمه و چند اصل ابتدایی و بخش ولی فقیه را می‌خوانید هویت اسلامی آن پررنگ است اما وقتی فصل حقوق ملت آن را می‌خوانید کاملاً تفاوتش را احساس خواهید کرد و بد نیست که بدانید بخش اعظم این فصل در واقع گرته‌برداری از قانون اساسی فرانسه است. اما وقتی زمان اجرای اصول می‌رسد تازه تزاحم و تعارض‌ها مشخص می‌شوند، از یک سو خود را ذیل پارادیم امت تعریف می‌کنند و برای همهٔ مسلمانان جهان خود را متعهد و مکلف می‌دانند و از سوی دیگر اسناد بین‌المللی‌ای را پذیرفته‌اند که در پارادایم ملت-دولت قرار دارند، یا عضو سازمان ملل متحدی است که در همین پارادایم است. یا از سویی معیار را اسلام می‌داند اما از طرف دیگر با مشکل انتخابات و دموکراسی هم مواجه است که تا وقتی ما اصطلاحاً «حکم واقعی و ظاهری» از سوی شرع یا مجتهدان داریم با چه منطقی سراغ آراء عمومی برویم؟ از سویی خود را در گفتمان شهروندمحور جای داده و برای همه حقوقی را در نظر گرفته اما از سوی دیگر خود را مکلف می‌داند که مردم را به سعادت برساند. از سویی کرامت ذاتی برای انسان قائل است (که یک اصطلاح کاملاً اومانیستی است) و از سوی دیگر نمی‌تواند برای افرادی که متدین به دین رسمی نیستند الزامات آن کرامت انسانی را فراهم کند. این قبیل تعارض‌ها و تناقض‌ها در همین قانون اساسی بسیار است، چه رسد سایر سطوح.

توجه: در این یادداشت «اسلام» به همان خوانش و مفهوم فقهی و رایجش به کار برده شده.

امید قائم‌پناه
@paresia
210 views05:06
باز کردن / نظر دهید
2022-01-04 08:05:49 ما در کدام محکمه امضا داده ایم که می خواهیم همه مؤلفه های فرهنگ خودمان را حفظ کنیم؟

مصطفی ملکیان

اساسا یکی از نشانه های رشد یک جامعه این است که به تناقض های درونی خودش پی ببرد؛ و وقتی که پی برد؛ بداند که از طرفین تناقض، کدام یک را می خواهد نگه دارد و کدام یک را می خواهد رها کند.

ما در کدام محکمه امضا داده ایم که می خواهیم همه مؤلفه های فرهنگ خودمان را حفظ کنیم؟ چرا چیزی بر دوش ما می گذارید که نمی توانیم به آن ملتزم باشیم؟ اصلا رشد هر جامعه ای در گرو کشف ناسازگاری اجزای فرهنگش و حذف یکی از اجزاء به زیان دیگریست. چرا ما باید ایرانیّت و اسلامیّت و تجدد را حفظ کنیم؟ این باید از کجا آمده است؟ ممکن است ما رشد عقلی پیدا کنیم و ببینیم بعضی از مؤلفه های تجدد حتی با ایرانیّت هم سازگاری ندارند. تجدد با اسلامیّت ما هم سازگاری ندارد. چرا باید بگوییم با هر زور و ضربی این سه تا را در آشتی نگه داریم؟ وقتی این ها نمی توانند با هم آشتی کنند، چرا ما باید نیروی خودمان را صرف آشتی دادن اینها کنیم؟ ما کجا امضا داده ایم که همه مؤلفه های فرهنگیمان را باید حفظ کنیم؟ به تعبیر عیسی مسیح، انسان را برای شنبه نیافریده اند؛ شنبه را برای انسان آفریده اند. فرهنگ را برای انسان آفریده اند نه انسان را برای فرهنگ. قرار نیست ما زیر فشار این عناصر متناقض له شویم فقط برای اینکه بگوییم ما هر سه عنصر فرهنگ خودمان را حفظ کرده ایم! اگر ما به این نتیجه رسیدیم که یکی از مشکلات ما نگه داشتن این سه مؤلفه فرهنگمان است باید هر سه مؤلفه را حفظ کنیم؟ آخر چرا؟ مگر فرهنگ نیامده بود زندگی مرا سهل و ساده کند ولی این فرهنگ زندگی مرا دشوار کرده است ولی با این حال شما می گویید نباید یکی از سه رشته این فرهنگ را قیچی کنیم و کنار بگذاریم.

برای من، انسان گوشت و پوست و خون دار مقدم بر فرهنگ است. این انسان باید کمترین درد و رنج ممکن را متحمل شود. برای کاستن از درد و رنج این انسان گوشت و پوست و خون دار، گاهی لازم است فرهنگ او را دست کاری کنیم. نمی توان گفت فرهنگ او باید دست نخورده بماند ولو این فرهنگ درد و رنج این انسان را افزایش دهد.

@mostafamalekian
89 views05:05
باز کردن / نظر دهید
2021-12-30 21:04:37 #تخصصی

در تناقض 8 یا 9 وحدت شرط نیست بلکه فقط یک وحدت شرط است

موضوع : #فلسفه_منطق ، #منطق

در باب عدد شروط تناقض که اختلافات بسیاری است. ارسطو می‌گفت اگر دو گزاره می‌خواهند با یکدیگر تناقض یا تضاد داشته باشند، باید هشت وحدت با یکدیگر داشته باشند:
1) موضوع: دو جمله «حسن مریض است» و «حسین مریض نیست» اصلا نقیض یکدیگر نیستند (با یکدیگر تناقض ندارند)؛ چون وحدت موضوع ندارند (موضوعشان واحد نیست).
2) محمول: دو جمله «حسن بیمار است» و «حسن دانشمند نیست» وحدت محمول ندارند؛ پس با هم تناقض ندارند.
3) مکان: «حسن در تهران است» و «حسن در اصفهان نیست»، با یکدیگر تناقض ندارند؛ چون مکان شان واحد نیست.
4) زمان: «حسن امروز غایب است» و «حسن فردا غایب نیست»، با یکدیگر تناقض ندارد؛ چون وحدت زمان ندارند.
5) جزء و کل: اگر گفتید «خانه من ویران است» ولی مرادتان یکی از اتاق‌های خانه باشد و «خانه من ویران نیست» و منظورتان کل خانه باشد این دو جمله با یکدیگر تناقض ندارند؛ چون وحدت جزء و کل ندارد.
6) شرط: اگر گفتید «حسن در کنکور قبول می‌شود، اگر درس بخواند» و بگویید «حسن در کنکور قبول نمی‌شود، اگر درس نخواند» با یکدیگر تناقض ندارند؛ چون شرط یکی درس خواندن و شرط دیگری درس نخواندن است.
7) حیث (جهت): «حسن زیباست از لحاظ چهره» و «حسن زیبا نیست از لحاظ اندام»، هیچ تناقضی با یکدیگر ندارند.
8) ناظر: «حسن برادر است» و «حسن برادر نیست»، تناقض ندارد؛ چون ممکن است حسن برادر حسین باشد ولی برادر علی نباشد. بستگی دارد نسبت به چه کسی داریم برادری را برقرار می‌کنیم.
ملاصدرا یک وحدت دیگر اضافه کرد:
9) حمل: دو جمله‌ای که یکی ناظر به مفهوم است و دیگری ناظر به مصداق، نمی‌توانند با یکدیگر تناقض داشته باشند. «حرف، حرف است» و «حرف، حرف نیست؛ اسم است» با یکدیگر تناقض ندارد. چون «حرف، حرف است» یعنی «مفهوم حرف، حرف است» چون هر چیزی مصداق خودش است؛ ولی «حرف، اسم است» یعنی «مصداق کلمه حرف اسم است در زبان فارسی». این دو جمله وحدت حمل ندارند. دو جمله‌ای که می‎خواهند نقیض یکدیگر باشند، باید یا هردو درباره مفهوم حرف بزنند یا هردو درباره مصداق حرف بزنند. مثال دیگر: «غیرممکن، غیرممکن است و غیرممکن، غیرممکن نیست» و «غیرممکن، غیرممکن است»؛ چون هر چیزی خودش است. همان‌طور که دیوار دیوار است. در این جمله، نظر به مفهوم غیرممکن است. «غیرممکن، غیرممکن نیست»؛ چون ممکن است چیز غیرممکنی در عالم وجود داشته باشد. این جمله به مصداق نظر دارد. این دو جمله با یکدیگر تناقض ندارند.
اگر دو جمله بخواهند نقیض یا متضاد هم باشند، باید در این هشت یا نه شرط وحدت داشته باشند و در کیف قضیه (ایجاب و سلب) با یکدیگر اختلاف داشته باشند.
تمام بحث من در ترم تابستان 74 دانشکده الاهیات که برای مقطع ارشد، فلسفه‌ی منطق می‌گفتم، این بود که این نه شرط یک چیز بیشتر نیستند و این را اثبات کردم. برای این‌که دو جمله تناقض یا تضاد داشته باشند، تنها باید یک شرط داشته باشند، آن هم این‌که یک چیز به یک چیز نسبت و یک چیز از همان چیز سلب شود. همین. چیز دیگری نیاز نیست. نشان دادم نه شرطی هم که می‌گفتند، در همان یک چیز می‌گُنجد. و اگر بگویید این حرف اشتباه است که همه چیز در همان یک چیز می‌گُنجد و باید این هشت شرط، بلکه نُه شرط را داشت، من می‌توانم برای شما تعداد این شرط‌ها را تا صد شرط ادامه دهم. مثالی می‌زنم که در آن دو جمله با یکدیگر نقیض یا متضاد نیستند، چون یک شرطی را ندارند که در هیچ‌یک از آن هشت یا نُه شرط هم نمی‌گنجد. مثال: «الف قرمز است و الف سیاه است.» این دو جمله با یکدیگر تضاد ندارند، چون الف قرمز است از چشم خرگوش و سیاه است از چشم سگ. بنابراین من می‌توانم شرط دهمی اضافه کنم با عنوان وحدت چشم بیننده.
تحلیل فلسفی، ج5
@mostafamalekian
269 views18:04
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 18:18:53 آقای ملکیان در سخنرانی خود گفته‌اند خیریه‌ها علی‌رغم حسن‌هایی که دارند ایراداتی دارند. یکی از این ایرادها این است که کاستی‌ها و ناکامی‌های دولت را می‌پوشانند و مردم فراموش می‌کنند که دولت وظایفش را انجام نمی‌دهد. در واقع خیریه‌ها نمی‌گذارند ناپاکی‌ها و نادانی‌ها و تنبلی‌های دولت معلوم شود و دولت هم به همان روال خود ادامه می‌دهد.

دربارهٔ این ایراد باید گفت که از قضا همان بهتر که مردم توقعات خود را از دولت پایین‌تر آورند و دولت را جای خدای قادر مطلق و خیر مطلق نگذارند که همه چیز را از او بخواهند. دولت در دوران دولت رفاه به چنان خدایی تبدیل شده که برایمان عجیب به نظر می‌رسد که زمانی انجمن‌های همیاری یا اخوت با اخذ حق عضویت، اعضا را بیمه درمانی می‌کردند و با پزشکان هم قرارداد می‌بستند، پزشکان هم برای این‌که طرف قرارداد این انجمن‌ها قرار گیرند در رقابت قرار می‌گرفتند و لاجرم نرخ خود را پایین‌تر می‌آوردند. اصلاً بخشی از ناپاکی‌ها و نادانی‌های دولت به خاطر همین حجم زیاد دولت است. کدام نهاد مرکزی می‌تواند این همه اطلاعات اقتصادی را پردازش کند؟ دولت خود بخشی از این مشکل است و نه راه‌حل آن.

و در نهایت هم اظهار تعجب کرده‌اند که دولت با این خیریه‌ها مناسبات خوبی هم ندارد. باید گفت طبیعی است که یک نهادی از قدرت گرفتن نهادهای رقیب هراس داشته باشد. در جایی که دولت چنان گسترده می‌شود که رد پای خود را در همه جا باقی می‌گذارد، هر انجمن کوچکی به نوعی پا روی دم دولت می‌گذارد. این را هم باید افزود که در جایی که احزاب و تشکل‌ها چندان امکان قدرت گرفتن ندارند نقش این‌گونه جمعیت‌های خیریه نیز پررنگ‌تر می‌شود و حتی در بعضی موارد کارکردهای احزاب را به خود می‌گیرند و به همان دلیلی که دولت با احزاب مشکل دارد، با خیریه‌ها هم مشکل دارد.

امید قائم‌پناه
@paresia
219 views15:18
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 18:17:51
آیا باید به خیریه ها کمک کنیم؟ (درباره جنجال اخیر رسانه ای) +
#مصطفی_ملکیان
@mostafamalekian
175 views15:17
باز کردن / نظر دهید
2021-12-10 01:40:06
اهتمام مصطفی ملکیان بر استفاده از واژگان فارسی در آثار خود

محمد فنائی اشکوری در مقدمه کتاب بحران معرفت [نقد کتاب راهی به رهایی] می نویسد:

از نکات مهم و درس آموز کتاب [راهی به رهایی] که لازم است مورد توجه اهل قلم به ویژه نسل جوان باشد، اجتناب آگاهانه مؤلف محترم از واژه های بیگانه است. [...] مؤلف محترم حتی در انتقال مفاهیم ساده سعی می کند از معادل های فارسی استفاده کند و در پاورقی اصل انگلیسی واژه را با حروف لاتین می آورد.
مؤلف محترم حتی از واژه های بیگانه بسیار رایج در فارسی نیز استفاده نمی کنند و به درستی لغات اصیل فارسی یا عربی رایج در زبان فارسی را به کار می برند. به عنوان مثال هیچ جا در متن از واژه کنترل استفاده نمی کنند، بلکه معادل فارسی آن «مهار» را به کار می گیرند و در پاورقی کلمه «کنترل» را با نگارش لاتین آن می آورند. امید است اهل قلم از این شیوه فاخر پیروی نمایند.

پ.ن: کتاب راهی به رهایی: جستارهایی در عقلانیت و معنویت، مصطفی ملکیان، انتشارات نگاه معاصر،1380
86 views22:40
باز کردن / نظر دهید
2021-12-10 01:38:49
پیام اینستگرامی جناب آقای حسین کرمان پور
84 views22:38
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 21:27:35
دربارۀ کتاب روح اسپینوزا (شفای جان) ترجمۀ مصطفی ملکیان

محمد مجتهد شبستری
۷ مهر ماه ۱۴۰۰

این کتاب که در ماه‌های اخیر وارد بازار نشر شده بدون مبالغه و اغراق شفای جان است. آن خدا که در این کتاب به تصویر کشیده شده خدایی است که نه تنها کاملاً قابل‌قبول و قابل‌دفاع برای انسان معاصر است، بلکه خدایی است که انسان معاصر با تمام وجود و از اعماق تمام درماندگی‌ها و اضطراب‌ها و تنهایی‌هایش درجست‌وجوی اوست. انسان‌شناسی این کتاب هم که از دل آن خداشناسی بیرون آمده، انسان‌شناسی بسیار واقع‌بینانه و آزادکننده است. این خداشناسی و انسان‌شناسی حقیقتاً یک «راه نجات» است. این کتاب را نه یک‌بار بلکه چندین بار باید خواند تا گوهر بی‌نظیری را که در آن نهفته است به‌دست آورد.

mohammadmojtahedshabestari.com
490 views18:27
باز کردن / نظر دهید
2021-09-29 08:42:02 گفتار دکتر مهدی کاظمی پیرامون «روشنفکری معنویت گرایانه»
561 viewsedited  05:42
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 10:16:07
در این کلیپ به دیدگاه مصطفی ملکیان هم اشاره و نقد شده است .
766 viewsedited  07:16
باز کردن / نظر دهید