2021-10-07 10:52:41
ارزیابی واقعبینانه و درک منافع ملی
سید جواد طباطبایی
از نظر من، ايران دستخوش دو خطر عمده فروريزي از درون و تهديدهاي قدرتهاي منطقهاي، توركستان و عربستان، است. اين وضع جديد نيازمند يك مديريت بحران بيسابقهاي است كه به ايران در حال تحميل شدن است.
تا دههاي پيش، اين قدرتهاي منطقهاي وجود نداشتند، در حاليكه اينك افزون بر قدرتهاي غربي، به عنوان جانشينان قدرتهاي اروپايي، و روسيه كه به طور تاريخي پيوسته تهديدي براي منافع ايران به شمار ميآمد، خطر قدرت اقتصادي فزايندة چين نيز ظاهر شده كه بزرگترين قدرت استعماري سدة بيست و يكم خواهد بود،
شبح دو امپراتوري توركستاني و عربستاني در آستانه در ايستاده است. اگر ايران نتواند استراتژي مناسبي براي رويارويي با اين همه قدرت تدوين كند، بعيد مينمايد كه بتواند از تبديل شدن دوباره به لعبتي در دست لعبتبازان جلوگيري كند.
نيازي به گفتن نيست كه استراتژي هر كشوري تنها بر پايه ارزيابي واقعبينانه از امكانات و تواناييهاي آن كشور ميتواند تدوين شود و نه خيالبافيهاي اهل ايدئولوژي، چنانكه آل احمد و شريعتي براي هدر دادن امكانات در ذهن خود تنيده بودند.
يكي از مهمترين ايرادهاي وارد بر نظام ايدئولوژيكي اهل ايدئولوژي، كه اهل «تفكر» نيز در صورت ديگري در دام آن افتادند، برجسته كردن استعمارـ وـ استكباريستيزي دگرگونيهاي تاريخ معاصر، بويژه مشروطيت، بود. اين دريافت از تاريخ معاصر، بيآنكه ارزيابي واقعبينانهاي از امكانات ايران داشته باشد، به تقدّم پيكار با قدرتهاي بيروني بر اصلاح درون باور داشت كه اگر چنان تاكتيكي نسنجيده پيگيرانه دنبال شود، ميتواند به چنان ماجراجوييهايي منجر شود كه مشكل بتوان پيآمدهاي درازمدت آن را به درستي پيشبيني كرد.
اصل در اداره هر كشوري مديريت آن با تكيه بر امكانات و تواناييهاي مادي و معنوي آن است، همچنانكه سياست خارجي هر كشوري نيز ادامه سياست داخلي آن با توجه به همان امكانات و تواناييهاست...
از سدهها پيش، نويسندگان سياسي بنيادگذار انديشة سياسي جديد، از هابز تا روسو، و بسياري پس از آنان، گفتهاند كه «در مناسبات ميان ملّتها وضع طبيعي هرگز از ميان نميرود». معناي اين سخن آن است كه ملّتها «گرگ يكديگر هستند» و تا زماني كه دولتي نيرومند نتواند از منافع ملّي صيانت كند «گرگ يكديگر ميمانند». اين سخن حكمي اخلاقي نيست؛ قاعدهاي در سياست بينالملل است. ...
بديهي است كه در سياست بينالملل نيز قصاص قبل از جنايت امري نكوهيده است، اما دولت ملّي بايد براي هر قصاصي آماده باشد و در روياي حقطلبي منافع كشور را بر باد ندهد. مهمترين وظيفة دولت ملّي صيانت از شالوده امر ملّي، وحدت ملّي و منافع آن، به تعبير قائممقام، «به مردي يا نامردي» است.
در مناسبات ميان دولتها، نامردي، در شرايط نامردانه، عين مردانگي است؛ اين مطلبي نيست كه بتوان با اخلاق حقطلبانه فهميد. در مناسبات ميان دولتها، در مواردي، نامردي عين مردانگي است و اين ديالكتيك پيچيدة «مردي و نامردي» مقولهاي نيست كه با چند سير اخلاق و چند مثقال عرفان، بويژه اخلاق و عرفان آميخته به ايدئولوژي روزهاي خوش گذشته، فهميد و توضيح داد.
در فاصله مديريت بحران ميرزا ابوالقاسم قائممقام تا نمايندگان مجلس اول مشروطيت، ايرانيان، در بيخبري از انديشه سياسي جديد، به تجربه، دريافتي اجمالي از اين مباحث پيدا كرده بودند. «اغتشاش فكري» روشنفكري ايدئولوژيكي و اهل «تفكر»، كه آل احمد گمان ميكرد از پيآمدهاي دو زبانه بودن روشنفكران، و در «تفكر [دکتر] داوري» سيطرة «اصالت مذهب بشر»، است، در دهههاي سي تا پنجاه خورشيدي، به تدريج، فهم سياسي ايرانيان را خدشهدار كرد و گرايشهاي «حزبي» جانشين آن شد.
نمايندگان مجلس اول، نمايندگان ملّت واحد ايران بودند و به نمايندگي از ملّت ميانديشيدند و خود را پاسداران منافع ملّي ميدانستند.
نه ايدئولوژي و نه «تفكرِ» محض، علمِ سياست نيست، اما هر دو بحث ميتواند مباحثي در علم سياست باشد. اشتباه اهل ايدئولوژي، و پدران بنيادگذار سده نوزدهمي آن، و اهل «تفكر»، به تبع «آموزگار تفكر پس فردا»، به يكسان سياست نميدانستند.
آنان با سخنان نسنجيدة بسيار خود راه جهنمِ آشوب ذهني مردم و تشتّت در وحدت ملّي را هموار كردند، شمار اندكي از آنان با حُسنِ نيّتِ سادهلوحانه و بسياري با اغراضِ شخصي!
علم سياست قلمرو سادهلوحي و كوشش براي رسيدن به منافع خصوصي به هر بهايي نيست؛ در قلمرو سياست، تنها ميتوان ملّي انديشيد و تنها منطق اين نوع انديشيدن منطق منافع ملّي است.
تلخیص از؛
تحلیل_اجتماعی
@nasiri42
6.1K viewsedited 07:52