Get Mystery Box with random crypto!

زیر سقف آسمان

لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان ز
لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان
آدرس کانال: @newhasanmohaddesi
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 10.32K
توضیحات از کانال

زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
تماس:
@Ziresagfeasman2017

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 56

2021-05-21 00:08:27 توابع زیست نیهیلیستی از رگ گردن به ما نزدیک تر است /۳

طاهره فیاضی
۳۱
اردی‌بهشت ۱۴۰۰

جامعه ای با افراد محروم از قدرت واقعی در ایجاد اندکی تغییر در بهبود وضعیت زندگی های فردی و اجتماعی خود، با زندگی های آکنده از پوچی و بی آرمانی که تنها آرمان اش شادمانه زیستن فردی است، اگر در سطحی کلان و به شکل قانونی و مدنی و فرهنگی، حقوق سایر افراد مد نظر و مورد توجه و اعتنا نباشد و زمینه ی تحقق حقوق افراد جامعه با توجه به تکثر دیدگاه ها و آرمان ها فراهم نشود، هم چنان جنایت و فاجعه خواهد آفرید.

شاید بتوان گفت در جهانی که بنیان ارزش های اصیل دینی، اخلاقی و انسانی فرو ریخته یا در حال فرو ریختن است، افراد با ارزش های فردی خود ساخته یا متکی به برخی مبانی و ایدئولوژی هایی که آنان را به هیولاهایی خودخواه و خودمحور شدن دعوت و تشویق می کند، افرادی آکنده از عقده ها و در هم شکسته از کنترل ها، سرکوب ها، و تحقیرها و نادیده گرفته شدن ها که تحت سلطه ی فراگیر سیاسی و فرهنگی خرد شده اند، هر جا قدرت اندکی سوژگی و اختیار عمل داشته باشند بعید نیست که برای به انقیاد درآوردن دیگری و اعمال کنترل و سلطه به قصد تحقق آرمان ها و ارزش های فردی خود دست به خشونت زنند.

انواع خشونت هایی که امروزه شاهدیم، بازنمودهای گاه به گاهی هیبت جدید و هیولاوار انسان درمانده در زیر چرخ دنده های زیست ناتوان از ایجاد تغییر در وضعیت اسارت بار خود است که کم کم و به توالی رونمایی می شود. نظام های سیاسی مسند خدایی یافته اند و خود را صاحب اختیار تام و تمام افراد تحت حاکمیت خود می دانند. رسانه ها و تکنولولوژی از این سلطه حمایت می کنند و افراد تحت حاکمیت را از سوژه بودن تهی می کنند. به همان سیاق در فرایندی پیچیده و در هم تنیده در سطحی فرودست تر، افراد جامعه همدیگر را ابژه هایی قابل کنترل و مهار تلقی می کنند و چنانچه در موضع قدرت حداقلی باشند، طرف مقابل را در صورت تمرد و عدم متابعت از ارزش ها و خواست های خود، محکوم به سرکوب و حذف فیزیکی با انواع خشونت های دل آزار می کنند؛ البته دل آزار برای کسانی که هنوز وجدانی زنده، حساس و بیدار دارند.

پایان


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
502 viewsedited  21:08
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 00:03:33 توابع زیست نیهیلیستی از رگ گردن به ما نزدیک تر است /۲

طاهره فیاضی
۳۱
اردی‌بهشت ۱۴۰۰


دوبوار می گوید: "آمریکا ملتی با رویکرد فردگرایانه است. ملتی شدیدا فردگرا، ملتی که در آن شهروندان از زندگی و آزادی لازم برای تعقیب شادمانی برخوردار تصور می شوند. اما آنچه که دوبوار به جای شادمانی در آمریکا یافت ملتی از افراد بود که در حالی که نه کور هستند و نه ناآگاه، تا این اندازه بی تفاوت اند. آمریکایی هایی که دوبوار ملاقات کرد، قادر به تشخیص این واقعیت بودند که فقر، نژاد پرستی و ظلم در آمریکا، تغییر سیاسی برای اجتناب از زایش مجدد نوعی فاشیسم را نومیدانه ضروری کرده است.

اما آنان در فردیت و تنهایی، خود را چنان ناتوان از تغییر سیاسی می دیدند که فقط به تغییری تن دادند که به تنهایی از پس آن بر می آمدند: آن ها بی احساس شدند" (همان: ۱۱۱). "اینکه دوبوار بی تفاوتی آمریکایی را نتیجه ی وجود افرادی می داند که از هر گونه قدرت واقعی بی نصیب شده اند اشاره به این بحث آرنت دارد که باید نیهیلیسم را از دید سیاست ببینیم نه روان شناسی" (همان: ۱۱۱).

شاید بتوان تحلیل دوبوار از جامعه آمریکا را در مورد دیگر جوامع امروزی با لحاظ کردن برخی تفاوت ها جاری و صادق دانست. "آنچه را که دوبوار به عنوان توان ناتوان آمریکا توصیف می کند چیزی است که آرنت آن را زیستن بدون زندگی در صحرا می نامد. واکنش به احساس ناتوانی فردی از طریق بی حس ساختن خود، واکنش به رنجِ یافتن خود در صحرا با تلاش برای تطابق یافتن با آن است" (همان: ۱۱۱). وضعیتی که هر کدام از ما در زندگی امروزی به فراخور دور و نزدیک بودن به منبع قدرت و ثروت و امکانات و مواهب یا محرمیت های فردی و اجتماعی تجربه می کنیم. در شرایطی که فردگرایی به شدت حاکم شده و افراد چه با دیدگاه های سنتی چه مدرن، بر اساس مبانی فکری خود، حقوق فردی و حق شادمانه زیستن را برای خود قائل اند و چنانچه امکانات موجودشان به هر نحوی تحقق این آرمان را برآورده نکند، بر می آشوبند.

در جهان کنونی "ما تطابق و سازش را جستجو می کنیم زیرا نظامی که فردگرایی را آرمانی می کند و خودمختاری قهرمانان را کلید خوشبختی می داند، افراد این نظام را به این احساس می رساند که باید شادمان و خوشبخت باشند. در نتیجه هرگونه ناخشنودی نشانه ای از خطا و البته نه خطای نظام بلکه خطای فرد است" (همان: ۱۱۱). حال چنانچه این شادمانه زیستن امکان تحقق عملی نداشته باشد و "دیگری" به عنوان عامل مزاحم شناسایی شود، به زعم بسیاری، ساده ترین راه متقاعد و همراه کردن دیگری و سخت ترین راه حذف او است.

چرا این فراز از "نیهیلیسم" گرتز و آرای دوبوار و آرنت را بیان کردم؟ تا اشاره کنم چگونه در جهان نیچه ای که ارزش ها و بنیان ارزش ها فرو ریخته است و نظام های سیاسی کماکان در یک توافق نانوشته و ناگفته، انسان به مثابه سوژه را به انسان به مثابه ابژه ی قابل دستکاری در بدن با قصد انجام آزمایش و تحقیق علمی و دستکاری و مهندسی فکر و قابل کنترل در رفتار و کنش اجتماعی و در صورت عدم تطبیق با اهداف و شیوه های دسترسی به اهداف خود، به ابژه های قابل سرکوب و حذف فیزکی مبدل و فروکاسته است، چگونه افراد جامعه در سطحی نازل تر که به طور عملی در زندگی های شان از هر گونه قدرت دخل و تصرف در امور زندگی به قصد بهگشت شرایط خلع شده اند، نه قدرت سیاسی برای ایجاد تغییر در جهت بهزیستی دارند نه قدرت اقتصادی زندگی های مستقل و منفرد مطابق با آرمان ها و ارزش های فردی خود، وقتی به ناچار، مجبور به همجواری و تحمل همدیگر در فضاهای محدود و تنگناهای دست و پا گیر هستند، و پر هستند از خشم های فروخورده از سرکوب هایی که سلسله مراتبی به آنان تحمیل شده است و سعی کرده اند طاقت بیاورند، به تاسی از الگوهای فراگیر سیاسی و اجتماعی، در بزنگاه های خاصی این عقده های سرکوب و ناتوانی با قدرت بینش ها و ایدئولوژی هایی که فرد را برای سرکوب و حذف دیگری محق جلوه می دهد، در هم می آمیزد و از این ترکیب نامیمون و ناخجسته، انسانی هیولاوار سر بر می آورد که می تواند نزدیک ترین و عزیز ترین فرد متکی به خود را سلاخی کند و سپس به خود آفرین بگوید.

افرادی که بدل شده اند به ابژه های دنبال "آرمان فردی شاد زیستن"، بی تفاوت و بی احساس به دیگری، چنانچه فرد یا افرادی مانع تحقق آرمان های شان باشند، اگر بتوانند او را متقاعد و مطیع خواسته های خود می کنند و اگر در مطیع کردن فرد شکست بخورند، قابلیت دارند همانند یک ربات برنامه ریزی شده عمل کنند و فرد مانع را بر اساس تفکر و ارزش های فردی خود محاکمه و محکوم کنند و تصمیم به حذف فیزیکی وی با شنیع ترین اعمال در کمال خونسردی، افتخار و بی کم ترین عذاب وجدان بگیرند.


ادامه دارد.


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
417 viewsedited  21:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 23:58:46 توابع زیست نیهیلیستی از رگ گردن به ما نزدیک تر است /۱

طاهره فیاضی

همه یا بیشتر ما خبر هول انگیز مثله شدن فرزندی به دست والدین اش را شنیدیم و شوکه شدیم. می شنویم، لحظاتی ناراحت می شویم، بعد فراموش می کنیم و فکر می کنیم رها شده ایم. اما این فجایع مانند مردابی است که کم کم رونمایی می شود تا ببینیم چقدر در آن غرق شده ایم و دست و پا می زنیم و بترسیم از این که موضوع این ماجراهای دردناک روزی خود ما شویم.
اکنون یکایک ما به عنوان افراد جامعه ی انسانی از پتانسیل ها و توانمندی های منفی نهفته در خود نیز هراس داریم. ما داریم کم کم کرخت، بی احساس و بی تفاوت می شویم. ما داریم از وجدان انسانی مان که همواره تلنگر می زند و نهیب می دهد فاصله می گیریم. هر روز شنیدن و دیدن انبوه فجایع انسانی آن را به امر عادی زندگی ما بدل کرده و نظام های ایدئولوژی و آرمانی مدرنِ "شادمانه زیستن" ما را بیش از پیش از خود انسانی مان بیگانه تر می کند و دورتر می راند.
ایدئولوژی یا ایدئولوژی های مدرن در بسته های کوچک و زود دریافت و زود هضم فلسفی، عرفانی، روان شناختی و اخلاق نوین مدام ما را فرا می خوانند به این که با درد یا بی درد، وضعیت موجود را بپذیر، سازگار باش و دم را غنیمت بدان و شادمان زندگی کن.
اکنون رسالت انسان مدرن، شاد زیستن، در رفاه بودن و پرداختن با کمیت ها و کیفیت های مدرن به شهوات و غرایز خود شده است.
شاید اولین پرسشی که در ذهن اغلب ما پس از شنیدن خبر و اندکی بهت زدگی نقش بست، این بوده: چگونه ممکن است؟
متفکران و دغدغه مندان شروع به تبیین و تحلیل این فاجعه کردند. این که کدام تحلیل، گویاتر است و به درستی این فاجعه ی انسانی را تبیین می کند، بسته به نزدیکی و دوری تفکر نویسنده و تحلیل گر به هسته ی اصلی، سخت، بنیادین و زیرین ماجرا دارد. از این اتفاق دردناک تبیین های روانشناختی و جامعه شناختی واقع گرا و تقریبا دقیقی با توجه به علل قریب می توان ارائه داد.
اما پرسش بنیادین این است چرا انسان امروزی به چنین توحشی می تواند دست یازد، بدان افتخار کند، و عذاب وجدان نداشته باشد؟
امروز پس از مطالعات متعدد در حوزه ی نیهیلیسم و پس از از سر گذراندن تجربه های زیسته ی دردآلود، بیش و مطمئن تر از چند سال پیش با دیدگاه دکتر عبدالکریمی همدل و همراه هستم مبنی بر سیطره و سلطه ی جهان نیهیلیستی بر تمام ابعاد انسانی، اخلاق فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی مان.
جهانی که در آن ارزش ها و بنیاد ارزش ها ذره ذره فرو ریخته و بر سر یکایک مان آوار شده است و چنان غرق این فضای وهم آلود شده ایم که هنوز به این آوار شدگی و زیر آوار مدفون بودن مان نیز آگاهی و اشراف نداریم.
نیهیلیسم چیست و چگونه در دامان آن غلتیده ایم را کتاب های بسیاری در این موضوع از جمله "نیهیلیسم" نولن گرتز به سادگی و روانی تشریح می کند و وضعیت کنونی معاصر ما را "ما و جهان نیچه ای" عبدالکریمی به شیوایی وصف کرده است. خواننده ی گرامی متن را در صورت برانگیخته شدن حس کنجکاوی به مطالعه ی کتاب هایی در این حوزه دعوت می کنم.
اما تحلیل مختصری که در باره ی این فاجعه و فجایع نظیر به زعم نگارنده، تبیین کننده آمد، بیان و یادآوری این نکته است که ما در جهان نیچه ای گیر افتاده ایم، دست و پا می زنیم و هر روز به جای رهایی به غرق شدگی بیش تر گرفتار می شویم.
انسان هایی با آرمان نهایی شادمانه و برخوردار زیستن، غرق در خود، بی تفاوت و بی احساس به درد دیگری، چگونه وضعیتی را می آفرینند؟
سیمون دوبوار در تحلیل وضعیت آمریکا در سفری که در سال ۱۹۴۷ به آنجا داشته است می نویسد:
"بارزترین و ناامید کننده ترین چیز برای من این است که آنان در حالی که نه کور هستند و نه ناآگاه، این چنین بی تفاوت اند. آنان ظلم سی میلیون سیاه را، فقر هولناک جنوب را و فقر رقت آور و تقریبا برابری را می شناسند که شهرهای بزرگ را آلوده می کند، و برای آن اظهار تاسف می کنند. آنان هر روز شاهد طلوعی بدشگون تر از نژادپرستی و رویکردهای واپس گرایانه تر _ تولد نوعی فاشیسم _ هستند. آن ها می دانند کشورشان در قبال آینده ی جهان مسئول است اما خود، مسئولیتی در هیچ موضوعی ندارند چون فکر نمی کنند که می توانند در این جهان کاری انجام دهند" (گرتز ۱۳۹۹" ۱۱۰).

ادامه دارد.


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
19 viewsedited  20:58
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 23:53:53 حضور استاد ارج مند و گران قدر ، جناب دکتر محدثی :

عرض سلام و احترام ،

در دوران صفویه - و نیز برخی ادوار دیگر تاریخ ایران - روحانیت شیعه برای از میدان به در کردن رقبای خود ( از همان اهل روحانیت ) و سپردن آنها به طاق نسیان از دید مردم ، مطرح نشدن شان ، دیده نشدن توانایی هایشان ، عدم اثرگذاری شان در جامعه و سیاست و .... ، راهکار جالبی داشتند : اجرای «توطئهٔ سکوت » !
یعنی مثلأ اگر ملاصدرا کتاب های بسیار و تفاسیر قرآن مهمی تألیف می کرد ، با تقلید مخالفت می کرد ، و نظریات عالی و بدیعی مثل حرکت جوهری مطرح می کرد و .... ، علما راجع به آنها مطلقأ صحبتی نمی کردند تا در این « توطئهٔ سکوت» ، همهٔ اهمیت و نبوغ او به فراموشی سپرده شده و یا شخصیت مهم او کاملأ « بلا اثر » شود !

به نظرم امروز هم در بعضی موارد ، مثل همین قتل های عجیب و غریب و نظایر آن ، که معلوم نیست حقیقت آن چیست و یا چه اهدافی پشت آن است ، یا کاملأ هم اتفاقی است ، همین شیوهٔ « سکوت» و بی توجهی کارساز خواهد بود :
اگر اهداف خاصی پشت آن است ، به ثمر نخواهد نشست؛
اگر هم اتفاقی است که به نحو بیمارگونه و ناشی از مشکلات روان‌شناختی، اجتماعی، اختلافات خانوادگی و یا هر دلیل دیگری اتفاق افتاده ، با سکوت ، از قبح آن کاسته نمی شود و چنین وقایعی در جامعه عادی سازی نخواهد شد ‌.

برخلاف خوانندهٔ محترم کانال جناب عالی که از حضورتان درخواست ارائهٔ تحلیل کرده بودند ، فکر می کنم زمان آن رسیده که دربارهٔ حوادثی با منشاء مشکوک ، و یا اصولأ نسبت به هر واقعهٔ بالاتر از غیر عادی ، کمی متفاوت تر برخورد کنیم .... به ویژه منِ شهروند عادی - و نه متخصص - به جای تفکر دربارهٔ این حوادث غیر معمول بسیار نادر ، به خودم بگویم : چرا باید نسبت به هر موضوعی ، واکنش نشان دهم ؟ آیا هر نکته و اتفاقی باید به دنیای ضمیر من راه یافته و مرا تحت تأثیر خود قرار دهد ؟
و بعد هم ، بدون صبر تا روشن شدن موضوع ، ذهن خود را - به جای صرف در عوالم مثبت و شایستهٔ تفکر - مشغول این موارد بدارم ؟

آیا نباید مردم را به روش اصح در شیوهٔ تفکر و مدیریت ذهن و فکر تشویق کرد ؟
پاسخ چه « آری« و یا« خیر» باشد ، حتمأ در درازمدت آثار مختلف روانی ، اخلاقی ، و اجتماعی را موجب خواهد شد.
بسیار مایل بودم نظر جناب عالی را راجع به این مورد بدانم .

با سپاس
افسانه بلوری



#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
47 viewsedited  20:53
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 23:48:27 با سلام و احترام فراوان خدمت جناب آقای دکتر محدثی و گروه همکاران ایشان.
در باب رونمایی از جنایت خرمدین و همسرش در حق فرزندانشان ، شاید در شرایطی که همه متحیر از این حادثه و علل و انگیزه های آن هستند ، مستقیم ترین راهکاری که بتوان برای پیشگیری یا تقلیل این گونه جنایت ها و یا خودکشی ها و دیگر کشی ها زد ، تاکید بر الزامی نمودن بهره مندی از خدمات مشاوره روانشناسی برای کلیه افراد و در کلیه سطوح اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باشد .
آنچه مسلم است سلامت روان موضوعی است که همه آحاد جامعه کم یا بیش از آن برخوردارند و این موضوع متاسفانه علیرغم اهمیت فراوان آن در طرح ریزی یک نهاد اجتماعی سالم از خانواده تا جامعه ، مغفول ترین و یا رها شده ترین عامل در جامعه ایرانی ست.
شاید بهتر باشد بجای غوغا سالاری رسانه ای و تشویش اذهان و تخریب امنیت روانی مردم ، نگاه هوشمندانه تری به مساله و طرح راه حل برای این دست مسائل داشت.
وجود الزام هایی برای افراد جامعه از جمله برخورداری همگان از مشاور روانشناسی، مشاور مالی، مشاور حقوقی و مشاور پزشکی جامعه را در مسیر سلامت قرار میدهد .
لکن پایه ای ترین خدمت ضروری رایگان که باید به آن پرداخته شود ارائه سرویس های اجباری روانشناختی به خانواده ها و بستر سازی فرهنگی برای آن میباشد.
شاید پذیرش فرهنگی استفاده ازین خدمات عمومی روانشناسی احتیاج به حداقل یک دوره ۱۰ ساله داشته باشد تا با ملاحظه جمیع جوانب و ابعاد مختلف جاری نمودن این خدمت در جامعه، بالاخره بتوانیم به روزی و جایگاهی برسیم که افراد به موضوع سلامت روان خود بیش از هر چیز اهمیت بدهند و در جایگاهی قرار نگیرند که خود نسخه بپیچند برای دیگری و یا خودشان.
کارگردان ایرانی قطعا با سابقه تحصیلات عالیه چرا نباید برخوردار از سلامت روان باشد و خود را با شرایط بغرنج پدر و مادر وفق دهد و نهایتا به قربانی شدنش ختم گردد؟(ظاهرا و بنا به اذعان مادرش ، ایشان مطلع از قتل خواهرش توسط پدر و مادرش بوده)
وای ازینهمه رنج.
بی شک طرح این موضوع، ابعادچندگانه ای دارد از دستورالعمل های کلان حاکمیتی تا طرح ریزی برنامه های پشتیبانی خدمات مددکاری اجتماعی و....بالأخص ابعاد حقوقی ماجرا.
چرا برای پدر و مادر بعنوان اولیای دم در نظام حقوقی ، حاشیه امنی تعریف بشود که در شرایط بروز جنایت از جانب ایشان ، صرفا محکوم به حبس گردند؟؟؟(این موضوع دامن زننده به انگیزه های مسموم افراد فاقد سلامت روان میباشد )
کاش دستمان کوتاه نبود و خرمای نخیل را به درستی در سبد جامعه میتوانستیم بگذاریم.

فرشته حقیقی



#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
71 viewsedited  20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 22:50:10 «پیش از آن‌که مقتول باشیم، قاتلیم»

درود و عرضِ ادب و احترام.

انسان از زمانی که فکر می‌کند
زورش به همه چیزو همه کس می‌رسد،
و بدون لحاظ کردنِ وجهِ انسانی و ذاتِ مجهولِ طبیعت تلاش می‌کند همه‌ی موجودات را زیرِ سلطه‌ی خودش بگیرد، دیگر انسان محسوب نمی‌شود.

بنده اول از هر کسی خودم را مقصر و عاملِ این جنایت‌ها و معضلاتِ اجتماعی می‌دانم، و بعد دیگران را...
چراکه ما در زندگی‌ خواسته یا نا-خواسته با رفتار‌ها و کم‌لطفی‌هایمان مسببِ تغییراتِ روحی و روانی، عاطفی و شخصیتی خیلی‌ها از افرادِ جامعه شده‌ایم ، باورها و ارزش‌هایشان را تخریب کرده‌ایم ، با خود-خواهی و خود-محوری، خودِ واقعی‌اِیشان را به تاراج برده‌ایم و از آن‌ها افرادی بیمار و بعضا قاتلینی جانی ساخته‌ایم.

همان‌طور که واقف هستید، هرکسی گذشته‌ای دارد، در خانواده و اجتماعی بزرگ شده و در نسلی پرورش یافته است.
(همه مادر-زاد و بالفطره آدمِ شرور و جنایت‌کاری نبوده‌اند.)

ما ناچاریم به‌پذیریم، پاسخ‌گویی به پیچیدگی‌های زندگیِ کنونیِ بشر، نیاز به ریشه-یابی و اصلاح دارد.
معتقد هستم عنصرِ جدیدی باید وارد زندگی اجتماعی بشر شود، و به عنوانِ عنصرِ اجتماعی مناسبی با زمان کنونی و با سبک زندگی روز، مقبول افراد جامعه قرار گیرد-
و مسئولین و قانون گذارانِ ذیربط موظف هستند قانونِ جدیدی را وضع کنند، نه این‌که بلافاصله عنصر جدید را جرم و پذیرندگانِ آن را مجرم بدانند.

صرف افرادِ بی سواد و ناتوان و متعصبی که پارادایم‌هایشان اجازه‌ی پذیرش اندیشه‌ای جدید و کارآمد را به آن‌ها ندهد،
آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کنند، یعنی پذیرندگان امر را مجرم، و مورد تمسخر و نکوهش قرار می‌دهند.

ما پذیرفتیم که دین و دستوراتِ دینی کمکِ شایانی به زندگی اجتماعی بشر کرده است ، اما آیا واقعا هنوز مسئله‌ای در اجتماع وجود ندارد که برای آن نیاز نباشد به دین و احکام دینی مراجعه کنیم؟!
"بر فرضِ مثال"
چنان‌چه‌که مجرم با پیروی از قوانینِ وضع شده‌ی پیشین به سزای اعمالش برسد آیا بستر مناسب‌تر و امن‌تری برای مردم جامعه فراهم خواهد کرد؟!
برای از بین بردن نفس جنایت، باید جنایت‌کار را کُشت و یا زندانی کرد؟(!)
یا باید محیط را از پرورشِ جنایت پاک کرد، و جامعه را در مقابلِ این ویروس واکسینه کرد!



کولیِ بی‌خانمان «ققنوس»


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
219 views19:50
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 22:48:46 با درود و روزگاران به آرامی
هرگونه چالش و مشکل و جنایتی حتماً نیاز به ریشه یابی و شفاف نمودن تمامی زوایای پنهان دارد.
اما نحوه اطلاع رسانی و یا لاپوشانی اتفاقاتی که در این مرز و بوم می افتد ، به میزان قابل توجهی باهدف پروپاگاندای اینگونه خبرها اجرا می شود.

که معمولاً گاهی که به گذشته نگاه می اندازیم علل این گونه ترند شدن اخبار جذاب جنایت و نحوه پوشش خبری آن تا حدی قابل فهم است.

نمونه مواردی مانند خفاش شب ، بیچه ، اسیدپاشی و ... خارج از خود معضل، اهداف جانبی دیگری را توسط بخشی از سیستم، دنبال نموده است.

ایام به کام و پاینده باشید


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
214 viewsedited  19:48
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 22:03:37 سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم دکتر محدثی

متاسفانه خاورمیانه جایی است که جامعه بر اساس نگاه کهنسال طراحی شده و حرکت می کنه . یعنی آن قدر اندیشه های فیکس به انسان تزریق میشه که اندیشه های نوین اصولا با واگذاری به خرد جمعی و وجدان و آخرت و ... سرکوب میشه . تقلید مورد پسند است. انسان خاورمیانه شاید دستان‌اش روی گوشی‌های هوشمند و لب تاپ و کامپیوتر باشد اما انگار روی سنگ‌های غار است و پیوند منطقیای ذهن‌اش متعلق به هزاران سال قبل است. انسان خاورمیانه اصولا اندیشه اش پیر است. ما عادت کرده ایم از بچگی افکار را پیر کنیم. در خاورمیانه جریان دین و مقدس مآبی جریانی بسیار قوی و انکارناپذیر است . که نمی توان با آن مبارزه کرد . در خاورمیانه عادت کرده ایم از هر چیزی اسطوره بسازیم . از مادر یا پدر یا هر مفهومی اسطوره می سازیم . قدرت و منزلت فرضی به آنها می دهیم . در حالی که پدر و مادر نیز در مسیر تکامل هستند و اشتباهاتی می کنند و در خیلی موارد نیاز به آموزش های نوین دارند .

دکتر محدثی با شجاعت بسیار قد علم کرده و حقیقت تلخ را به دروغِ شیرین ترجیح داده و می گوید خانواده نهاد مقدسی نیست . من به صراحت و بر اساس بسیاری از مشاهدات تجربی و عینی که قبل تر نیز در همین کانال به اشتراک گذاشتم با نظر ایشان موافق هستم .

با مراجعه به دادسرای 27 تهران و در بررسی میدانی مقابل شعبات ویژه ی قتل می بینم بیش از 50 درصد قتلهایی که با برنامه ریزی اتفاق می افتد بدلیل کینه ها و دشمنی ها و ناکامی هایی بوده که افراد در فضای خانواده با آن مواجه شده اند .

همین‌که چالشِ خشونت های خانوادگی روی میزِ تراپیست ها و وکلا و مراجع قضایی ست و همه در حل موضوع دچار درماندگی شده اند یعنی نهاد خانواده با شکست مواجه شده و خانواده دیگر محل امنی نیست .

در کشوری که جزو آمار عصبی ترین مردم دنیا قرار گرفته ، خانواده به دلیل بسته بودن دربها و عدم کنترل نهادهای قضایی بهترین محل برای برون ریزی خشونتهای فیزیکی و روانی می باشد .

تقاضا دارم با آرمانها و آرزوها موضوع را تحلیل نکیند و توصیه های پیامبرگونه و پند و اندرز را کنار گذاشته و نگاه واقع بینانه داشته باشید . انسان مدرن ، انسانی پیچیده است . سطح درک و فهم بچه های 4 الی 5 ساله افزایش داشته و حرفهایی می زنند که سالها قبل ، گالیله و منصور حلاج را بخاطرش کشتند و شکاف عمیقی که بین اعضای خانواده هست آنها را دگر ستیز می کند .

بسیاری از افراد رسما طغیان کرده و برای همیشه از خانه و خانواده فرار می کنند بسیاری دیگر به بهانه تحصیل ، سربازی و کار از خانه و خانواده فرار می کنند و اغلب اوقات روز را بیرون از خانه سپری می کنند تا خانواده ی خود را نبینند . یعنی در کنار خانواده حس نیاز به تعامل اجتماعی و عاطفی شان تامین نمی شود .

مثل معروفی را در خصوص بعضی موکلین‌ام به‌کار می‌برم و آن اینکه مثلا با وجود همچین پدری دیگر دشمن نیاز ندارد یا با وجود همچین همسری دیگر دشمن نیاز ندارد و ... در فضای خانواده به دلیل اشراف به اسرارِ خصوصی در صورتی که ناکامیِ غیرقابل حلی روی دهد به مراتب عواقب آن سخت تر و مهلک تر از اختلافات خارج از فضای خانواده است .

راحله جعفری سرونی
وکیل دادگستری
کانون وکلای دادگستری مرکز. تهران
۳۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۰


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
361 viewsedited  19:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 19:10:25 جناب دکتر محدثی سلام وقت بخیر

جنابعالی با اشعار به این مطلب که‌ (( خانواده از قضا ،جایی است که بدترین جنایتها در آن جا رخ می دهد و اینکه خانواده جای امن وگرم وراحتی نیست و اینکه طلاق گاه ضروری و عقلانی ست ))
این نتیجه را گرفته اید که:
قداست خانواده، افسانه ای بیش نیست !؟

- از آنجایی که این ادعا، ادعایی بی دلیل و غیر مدلل است نکات ذیل ، تقدیم می شود:

۱-اینکه طلاق گاه ضروری و عقلانی است منطقا ربط و ارتباطی به قداست یا عدم قداست نهاد خانواده ندارد.
از نقطه نظر منطقی ،طلاق یک مقوله و ازدواج و خانواده مقوله ای دیگر است!
درست است که تا ازدواج نباشد طلاق موضوعیت نخواهد داشت اماطلاق معلول ازدواج نیست (رابطه علی و معلولی قائل شدن بین ازدواج و طلاق ، مغالطه مستور است ) در نتیجه وقوع طلاق نمی تواند،متضمن قداست زدایی از نهاد خانواده باشد !

۲-تاکید نموده اید که بدترین جنایت‌ها می تواند در خانواده رخ دهد...
اولا این یک استثناست و استثناء نمی تواند قاعده را متزلزل سازد
ثانیا در این نکته نیز عملا خلط مبحث یا مغالطه مستور صورت گرفته است!

۳-درست است که خانواده یک نهاد اجتماعی ست اما بذل دقت‌ به این نکته لازمست که این نهاد با سایر نهاد های اجتماعی ،تفاوت جوهری دارد
خانواده مثل شرکت و شراکت تجاری و موسسات حقوقی نیست که با یک قرارداد تشکیل وبا یک تصمیم منحل شود. نهاد خانواده فراتر از "علقه قرارداد ی " مبتنی بر " علقه طبیعی" ست و به اصطلاح تشریع در کنار تکوین قرار گرفته است
در همین راستاست که به ازدواج "عقد ازدواج " گفته می شود اما هیچگاه به آن "معامله ازدواج " اطلاق نمی شود (در معاملات، طرفین حق دارند برای خود حق خیار قائل باشند اما در ازدواج نه )
همه این حقایق ناشی از قداست ذاتی و تکو ینی نهاد خانواده است .قداست زمانی که فقط ناشی از برساختهای ذهنی بدون مابازاء باشد قرین خرافه خواهد بود ،قداست نهاد خانواده اما برگرفته از واقعیتهای انکار ناپذیر در همه جوامع انسانی میباشد.

۴- این تصور که فرزند کشی، فطری بودن تکوین خانواده را به چالش می کشد نیز تصوری بلا تصدیق است کما اینکه دین باوری نیز امری فطری است اما خروج از دین یا عدم قبول دین منافی فطری بودن آن نیست (هر انسانی می تواند در مقابل اراده تشریعی خداوند باشد ...)

_اما سوال این است که آیا سلب تقدس از جهان و بویژه سلب قداست از نهاد خانواده یک انشاء است یا اخبار ؟

جامعه شناسی که با انشاء کار ندارد اخبار هم زمانی درست خواهد بود که از قبل ، ماوقعی در بین بوده باشد آیا جامعه شناس به اصطلاح، اخبار ماوقع می کند یا ایجاد ما لم یقع ! ...؟

باتشکر.
یدالله شریفی
وکیل دادگستری‌
۳۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۰


محدثی:‌ سلام و سپاس! ممنون‌ام از توجه شما!

این سخنان از یک وکیل دادگستری با این همه مطالب ابتدایی و این همه اشکال و ایراد محتوایی مایه‌ی تاسف بنده است.
زیاده جسارت شد و صراحت مرا ببخشایید!


#خانواده
#فرزندکشی
#تقدس_خانواده
#قتل_خانواده‌گی

@NewHasanMohaddesi
519 viewsedited  16:10
باز کردن / نظر دهید
2021-05-20 14:10:01 "بابک ظاهر و باطن‌اش یکی بود": روایت قاتلان را مبنا قرار ندهید!
بازنشر: ۳۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

https://www.instagram.com/p/CPDiKo0lXCf/?utm_medium=share_sheet

@NewHasanMohaddesi
678 viewsedited  11:10
باز کردن / نظر دهید