نیکی فیروزکوهی

2022-10-30 21:17:09 اجرای زیبای “ برای..‌” به زبان سوئدی از Carola Häggkvist، خواننده سوئدی باز کردن / نظر دهید

2022-10-28 22:47:44 بگذار قضاوتمان کنند
آلوده به ترس نباش.
بهتر است که سایه‌ای از خودمان باشیم تا حضوری بی‌ وجود شبیهِ افکارِ دیگران


نيكى فيروزكوهي

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-10-28 01:17:07 در این مخالف آبادِ بی‌ انتها
برای بغضِ خاموشت
شانه‌ای پر یقین آورده ام
خاصیتِ دل همین است
باران هر دو سوی پنجره‌اش می‌‌بارد

نيكى فيروزكوهي
@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-10-11 09:34:55 @nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-09-22 09:32:35 امروز دختری را دیدم درست هم سن تو، پیراهن صورتی پوشیده بود. موهایش را بافته بود، مثل تو. وقتی می خندید روی گونه اش چال می افتاد. چشمانش درست همرنگ چشمان تو. با مادرش آمده بود، می خواست برای عروسی خواهرش لباس بخرد، پیراهن قرمز، همرنگ پیراهن تو.
آخ عزیزم! دنیا پر از شباهتهاست، پر از تفاوت ها و تناقض هاست، اما بیش از همه پر از حق و ناحق و پر از بی عدالتی هاست. تو را هرگز ندیده ام و نمی شناسمت، تنها اسمت را می دانم و سرنوشت پر ملال و غم انگیزت را. اما از آن شب شوم حالم خوب نیست. بیتابم. بی قرارم. نه خواب دارم، نه حوصله نه حواس جمع. با خودم فکر می کنم ما که غریبه ایم، مادرش چه می کند؟ پدرش چه می کند، برادرش؟ خاله اش؟ همسایه اش؟ دوستش؟ هم کلاسی اش؟ همشهری اش؟
غم انگیزترش این است، و این ترس همه ی ماست، که چند روز بعد تو هم دسته ی گلم، با تمام مظلومیتی که داشتی، با آن جوانی ات، با آن زیبایی، با آن رعنایی ات، فراموش شوی. نه اینکه کسی بخواهد فراموش کند، اما زندگی گاهی چنان سخت می گیرد، که ناخواسته فراموش می کنیم. در میان دست و پا زدن هایمان برای غرق نشدن، فراموش می کنیم که بودیم، که هستیم و از زندگی چه می خواهیم. اما اینبار، آرام بخواب دخترم! تو نه در ذهن ما و نه در قلبهای ما بلکه در تاریخ ایران ثبت شده ای، تاریخ چشمهای پر آرزوی تو را که چنان بی گناه بسته شد، فراموش نخواهد کرد، و رقص فرشته وارت در آن لباس پر شکوه را فراموش نخواهد کرد، و روزهای سیاه سیاه بعد از تو را، و تپش قلبهایی که بعد از تو به یاد تو می تپد را. زنده باد یاد و نام و خاطرت. زنده باد زن ایرانی

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-09-22 09:32:32 باز کردن / نظر دهید

2022-09-18 11:36:15 تقریبا ازهرکسی راجع به این کتاب میپرسم میگویدخوانده است،سالهای پیش،یا فیلمش رادیده،آنهم سالهای پیش،اما بنظرمن این کافی نیست. منهم زوربا رادر دوران جوانی خوانده وفیلمش راهم همان سالها دیده ام.اما کتاب زوربا برای جوانها نوشته نشده. این کتاب را باید از سن میانسالی به بعد خواند. حداقل زمانیکه شمادر زندگی وذهنتان تصویروتصوری از دوستی،عشق،نفرت،انتقام،ازدواج، خانواده،هوس،هدف،مذهب و سیاست دارید.بعدهرکلمه وهرجمله کتاب فارغ ازاینکه موافق یامخالفش باشیدشما را به فکر وا میدارد.این کتاب به نظر من تلنگریست به مایی که زندگی را سخت میگیریم.
زوربامرد ۶۵ ساله شادسرخوش و اسرارآمیزیست که هرچیزی را در زندگی تجربه کرده، اماتجربه کردنش و برداشتش از وقایع بابسیاری ازما متفاوت است. زوربارا درهمنشینی با راوی نویسنده میشناسیم واز همان اول داستان پی میبریم که نمیتوانیم دوستش نداشته باشیم.دلمان میخواهد زوربا هرگزتمام نشود.
زورباعاشق هرلحظه زندگیست،برای زندگی قدرو ارزش قایل است، بخصوص برای دلخوشی های کوچکش.تقریبابه هرچیزی نگاه فلسفی خاصی داردکه خیلی هم به آن افتخارمیکند. زوربا با دیدن چیزهای بسیار ساده مثل باران بهاری، شبنم روی علف یا امواج دریابهت زده و هیجانی می شود. طوری که انگار آن را برای بار اول دیده است.عقاید زوربا در مورد زنان متاسفانه زیاد مثبت نیست و مورد نقد هم واقع شده در عین بدبین بودن به آنها درمقابل آنها ضعیف است و پایش زود شل می شود.خودش معتقداست عقایدش را از پدربزرگش به ارث برده: آه، پدربزرگ من، که روانش شاد باد، شهوتران هرزه‌ای بود مثل خود من!
زوربا آزاده و جسور است و تره برای هیچ آدم گنده ای خُرد نمی کندبخصوص برای کشیشان.
در کتاب جایی می خوانیم:همه آدمها جنون خاص خودرا دارند،و امابزرگترین جنون به‌عقیده من آنست که آدم جنون نداشته باشد
و یا این جمله:ماتا پاسی ازشب گذشته ساکت درکنار منقل نشستیم. من باردیگرحس کردم که خوشبختی چه چیز سهل‌الوصول وکم‌مایه‌ای ست وتنها بایک جام شراب،یک بلوط برشته،یک منقل کوچک و زمزمه دریابدست می‌آید.برای اینکه بتوان احساس کردکه سعادت همین چیزهاست فقط کافیست یک دل ساده و قانع داشت واین جمله :دقت کرده‌ای، ارباب که هرچیز خوبی که دراین دنیا هست اختراع شیطان است؟زنان زیبا،بهار،خوک شیری کباب‌کرده،شراب و همه این چیزها راشیطان درست کرده است و اماخدا کشیش ونمازو روزه وجوشانده بابونه و زنهای زشت را آفریده است اَه!
همین دیگه،بقول زوربا:لطفاکمی هم زندگی کنید

#نیکی_فیروزکوهی #معرفی_کتاب

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-09-18 11:35:54 معرفی کتاب

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-09-15 18:27:48 تو جا مانده ای
منم که بازگشته ام
بازگشته ام
و طوفانی ست در دلم
طوفانی ست در سرم
و طوفانی در این چهار دیوار همیشه خاموش
چقدر پنجره ها بدون تو بارانی اند
چقدر سرد و پاییزی
چقدر ابری ابری ست
آسمان،
بی حضور خورشید وارت
بی حضور خیال خوشت
بی حضورچراغانی چشمانت
چقدر تو دوری
چقدر من مشتاق
بی تاب
در انتظار
و چقدر محروم
چقدر من در اشتباهم
دیر فهمیده ام
تو جا نمانده ای
تو رفته ای
و این منم که
بی تاب و مشتاق و محروم
با دستهای خالی
به خانه آمده ام

نیکی فیروزکوهی

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید

2022-09-14 20:41:30 تمام مدت منتظر بودم که دوباره چیزی بگوید. ما اينجا بوديم رو در روي پسرش، چرا ساکت بود؟ از شدت شرم؟ به خاطر عذاب وجدان؟ به راستي يک مادر چه دارد به فرزندي بگويد که دوستش نداشته است؟به فرزندي که او را به کام مرگ فرستاده ولي باز هم زنده مانده است؟ شايد همين که پسرش زنده بود برايش کافي بود، شايد همين که مي ديد حالش خوب است و توانسته گليم خودش را از
آب بيرون بکشد خيالش را جمع کرده بود. آيا در اين مکان به آرامش ميرسيد؟ در سکوت؟ بي هيچ کلامی؟ بي هيچ درخواست بخششی؟

نیکی فیروزکوهی
هنر پیدا کردن حقیقت درون/ نشر شالگردن

@nikifiroozkoohi باز کردن / نظر دهید