آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
9.99K
توضیحات از کانال
Author📚✏️📚
📘پاییزصدساله شد
📘ضیافت📗هنرپیداکردن حقیقت درون
📘پرنده اى كه ازبام شماپريد
📔خداحافظ اگربازنگشتم
📙با من برقص
📓همه مادران به بهشت نميروند
📒راس ساعت هیچ
📕افرا در باد
📘انتخاب من زنده ماندن بود
📕کوشی را بردار/نشر شالگردن
📒هنرشنیدن صدای قلب
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 2
2023-06-16 20:50:36
دیروز در کافه ای کوچک، کسی را دیدم درست شبیه تو! اگر به فرانسوی سلام نمی کرد و اگر موقع خندیدن سرش را کمی به سمت راست خم نمی کرد، فکر می کردم تویی!
باورم شده است که ما همزاد داریم. همزادهای ما دارند در دنیایی موازی با دنیای ما چیزهای مشابه یا به کل متفاوتی را تجربه می کنند، اما به تصور من جایی به ما ربط پیدا می کنند. ما و همزادهایمان جایی به هم می رسیم. اغلب لحظه ای فکر می کنیم آن دیگری را کجا دیده ایم، بعد بی هیچ حرفی از کنار هم رد می شویم. گاهی هم مکث می کنیم، به هم به زبانهای متفاوت سلام می دهیم، به قلب و احساس یکدیگر تلنگری می زنیم و بعد مثل دو غریب آشنا از هم دور می شویم.تکه کوچکی از خودمان را پیش کسی جا می گذاریم که امروز هیچ نسبتی با ما ندارد ولی احتمالا در گذشته های دور یا شاید در جهانی دیگر جزو آدمهای مهم زندگی مان بوده است.
همزادت در کافه را برای من نگاه می دارد و با صدای یک غریبه و با لهجه ای غریبه تر می گوید روز خوبی داشته باشید! و من آرزو می کنم کاش به جای خودم همزادم اینجا، کنار همزاد تو بود. کاش خود واقعی من و خود واقعی تو در کافه ای کوچک اسپرسو می خوردیم و به ریش همزادهایمان که حالا معلوم نبود هر یک در کدام کوچه باریک و سنگفرش پاریس به چه کسی سلام می کنند و در را برای چه کسی باز می کنند یا با چه خیال و آرزویی در دل، خودشان را در شلوغی شهر گم و گور می کنند، می خندیدیم. کاش واقعیت عشق را بهتر درک کرده بودیم
نیکی فیروزکوهی
راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
4.0K views17:50
2023-06-14 22:43:11
موقع دلتنگی برای عزیزت است که می فهمی چقدر تنهایی! می فهمی دنیای بزرگِ بزرگِ تو تا چه اندازه کوچک و حقیر است. می فهمی دستی که از زمین و آسمان کوتاه است، تنها یک اصطلاح نیست، واقعیت دردناک زندگی خودت است.
نیکی فیروزکوهی
@nikifiroozkoohi
4.0K views19:43
2023-06-12 20:59:46
به قول صادق هدایت
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز،
شیرینی حضورش را تلخ میکند
@nikifiroozkoohi
3.9K views17:59
2023-06-12 20:23:46
کاش زمان حمله مغولها به دنیا آمده بودیم
در میدان جنگ
در خانههای سوخته
در کوچههای خالی یک شهر
در سردابههای تاریکِ دشمن
اگر اسیر شده بودیم
یا در جنگ مرده بودیم
امروز نه غربتی بود
نه فاصله ای
نه دلتنگ بودیم
نه حتی دستانمان، دست دیگری را کم داشت
اگر زمان مغولها به دنیا آمده بودیم
حالا یا در عکسی ، شمشیر در دست، کنارِ هم میدویدیم
یا در زیرزمینِ خانه ی خودمان
به صلح ... آرمیده بودیم
اگر فقط ... زمان دیگری
نیکی فیروزکوهی
@nikifiroozkoohi
3.8K views17:23
2023-06-12 20:23:45
کاش زمان حمله مغولها به دنیا آمده بودیم
در میدان جنگ
در خانههای سوخته
در کوچههای خالی یک شهر
در سردابههای تاریکِ دشمن
اگر اسیر شده بودیم
یا در جنگ مرده بودیم
امروز نه غربتی بود
نه فاصله ای
نه دلتنگ بودیم
نه حتی دستانمان، دست دیگری را کم داشت
اگر زمان مغولها به دنیا آمده بودیم
حالا یا در عکسی ، شمشیر در دست، کنارِ هم میدویدیم
یا در زیرزمینِ خانه ی خودمان
به صلح ... آرمیده بودیم
اگر فقط ... زمان دیگری
نیکی فیروزکوهی
@nikifiroozkoohi
3.5K views17:23
2023-06-10 20:29:59
کاش می شد گاهی آن خودِ خسته را بیدار نکنیم. بگذاریم یکروز بیشتر بخوابد. برود پیاده روی، آنقدر راه برود تا پای دلتنگی اش درد بگیرد و یک جا بنشیند و دیگر همراهش نیاید.برود سینما و برای مرگ ستاره فیلم آنقدر بگرید تا خالی خالی شود. یکی از آن کتابهای شعری که خاک می خورد را بردارد، طوری در آن غرق شود که دیگر نفس هیچ خاطره ی غمگینی بالا نیاید. بگذاریم آدم خسته مان جایی،پشتِ پنجره ای، گوشه ی کافه ای، روی نیمکت متروکی ، یا حتی درعبورِ شتابِ زده ی هزاران آدمی که رد می شوند و نمی بینندش، یا آرام بگیرد یا خودش را برای همیشه فراموش کند. آنوقت به خانه بر گردیم واگر کسی گفت خسته نباشی! بگوییم دیگر خسته نیستم !!!! دیگر هیچکسی خسته نیست!
نیکی فیروزکوهی
راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
3.6K viewsedited 17:29
2023-06-10 20:26:11
آدمهای زیادی را دیده ام که خسته اند. خیلی خسته. خسته اولین چای صبح را می نوشند. خسته ازدحامِ کوچه و خیابان را تحمل می کنند. خسته آدمهای خسته دور و برشان را نگاه می کنند. خسته به خانه بر می گردند. خسته همبسترکسی می شوند خسته تر از خودشان . خسته به خواب می روند و در رویاهایشان روزهایی را می بینند که هیچکس خسته نیست.
روزگار طوری با ما تا کرده که از همه چیز و همه کس خسته شده ایم و بیش از همه، از خودمان. دیگر حتی طاقت تنها بودن با خودمان را نداریم. درد کوچکی نیست از خلوتی فرار کنیم که می توانست مامنی برای جراحت قلبهامان باشد.
کاش می شد گاهی آن خودِ خسته را بیدار نکنیم. بگذاریم یکروز بیشتر بخوابد. برود پیاده روی، آنقدر راه برود تا پای دلتنگی اش درد بگیرد و یک جا بنشیند و دیگر همراهش نیاید.. برود سینما و برای مرگ ستاره فیلم آنقدر بگرید تا خالی خالی شود. یکی از آن کتابهای شعری که خاک می خورد را بردارد، طوری در آن غرق شود که دیگر نفس هیچ خاطره ی غمگینی بالا نیاید. بگذاریم آدم خسته مان جایی،پشتِ پنجره ای، گوشه ی کافه ای، روی نیمکت متروکی ، یا حتی درعبورِ شتابِ زده ی هزاران آدمی که رد می شوند و نمی بینندش، یا آرام بگیرد یا خودش را برای همیشه فراموش کند. آنوقت به خانه بر گردیم واگر کسی گفت خسته نباشی! بگوییم دیگر خسته نیستم !!!! دیگر هیچکسی خسته نیست!
نیکی فیروزکوهی
راس ساعت هیچ/نشر ایجاز
@nikifiroozkoohi
3.2K views17:26
2023-06-09 21:55:44
@nikifiroozkoohi
3.4K views18:55
2023-06-09 21:55:34
آدم باید جسارت قدم گذاشتن به آنطرف مرزهای عادات و سنت ها را داشته باشد. فرق نمی کند روی تخته سیاهِ جامعه، اسممان زیر خوب ها نوشته شود یا بدها، باید رفت دنبال آرزو ها، دنبال رهایی، دنبال آن لحظه که بتوانی با فراغت بگویی؛ خوبم، خیلی خوب، شکر! شکر!
نیکی فیروزکوهی
@nikifiroozkoohi
3.2K views18:55
2023-06-07 21:11:31
در جهانی خالی از صدای تو
نه پرنده ای روی شاخه درخت خانه می خواند
نه شر شر باران گوش گلهای شمعدانی بهار خواب را کر می کند
نه خنده رهگذری در کوچه می پیچد
نه سحرگاهان، الله اکبر مادر از خواب بیدارم می کند
جهانی خالی از صدای تو
مرا می برد به جهانی خالی از زندگی
به سکوت
به شب
به بودنی شبیه نبودن.... همانقدر نا مفهوم .... همانقدر مبهم .... همانقدر تلخ
نیکی فیروزکوهی
@nikifiroozkoohi
4.0K views18:11