Get Mystery Box with random crypto!

نیک پند

لوگوی کانال تلگرام nikpand — نیک پند ن
لوگوی کانال تلگرام nikpand — نیک پند
آدرس کانال: @nikpand
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.08K
توضیحات از کانال

#یک_دقیقه_مطالعه

۱۳۹۴-۱۴۰۰
پل ارتباطی‌‌‌‌: ‌‌‌‌ ‌

‌‌‌‌ ‌
‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌
‌‌‌‌ ‌
#رفتن_از_کانال

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2022-01-21 10:30:21 در چین قدیم، مردم خواهان امنیت در برابر هجوم بربرهای نواحی شمالی بودند، به همین دلیل دیوار بزرگی ساختند. دیوار به قدری بلند بود که آنها باورشان شده بود هیچ کس نمی تواند از آن رد شود و آن قدر قطور بود که گمان می کردند هیچ چیز نمی تواند آن را فرو بریزد.
آنان سر زندگیشان بازگشتند تا از امنیت خود لذت ببرند. در طول صد سال اولی که دیوار وجود داشت، چین سه بار مورد تهاجم قرار گرفت، بربرها یک بار هم نتوانستند دیوار را فرو بریزند یا از روی آن رد شوند، اما هر بار به یکی از نگهبانان رشوه می دادند و از دروازه های شهر رد می شدند. چینی ها چنان به دیوار سنگی دلخوش بودند که فراموش کردند«صداقت» را به فرزندان شان بیاموزند.

#یک_دقیقه_مطالعه
داستان ها و مطالب آموزنده جذاب را
در نیک پند دنبال کنید
@Nikpand
1.2K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-20 19:22:27
بدون شرح...

#زندگی_کنید

#حسن_آقامیری

دوستان شما هم حق دارند #حرف_خوب بشنوند
#اشتراک به عهده ی شما

@NIKPAND
367 views16:22
باز کردن / نظر دهید
2022-01-20 10:30:43 #داستان_ضرب_المثل
بند را آب دادن
می‌گویند که ...
در گذشته کشاورزان برای آبیاری زمین‌های خود، بر روی رودخانه‌ها به وسیله سنگ و چوب آب‌بند می‌ساختند، تا آب نهر و رودخانه به سمت زمین‌های زراعی‌شان هدایت شود.
کشاورزان سعی می‌کردند تا جایی که امکان دارد آب‌بندها را محکم و مقاوم بسازند. در صورتی که آب‌بند مقاوم نبود، در جریان رودخانه کشیده می‌شد و آب آن را با خود می‌برد.
در نتیجه آب رودخانه از طریق کانال‌های تعبیه شده به سمت زمین‌های زراعی نمی‌رفت و محصول و مزرعه آسیب می‌دید.
در چنین شرایطی کشاورزان برای نشان‌دادن ناراحتی خود از بی‌دقتی پیش‌آمده، به اصطلاح می‌گفتند: بند را آب دادند، یعنی بند را به دست آب سپردند.
ضرب‌المثل «بند را آب دادن» هم در حال حاضر زمانی به کار می‌رود که یک نفر با وجود تمام تاکیدات و اصرارهای طرف مقابل مبنی بر پنهان نگه داشتن یک موضوع و یک راز، از روی بی‌دقتی و بی‌توجهی آن راز را فاش می‌کند. در این صورت می‌گویند: «فلانی بند را آب داد».


#یک_دقیقه_مطالعه
داستان ها و مطالب آموزنده جذاب را
در نیک پند دنبال کنید
@Nikpand
657 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-19 10:30:25
این شیخ کوچولو که در عکس میبینید سید جواد امامی معروف به "ظهیرالاسلام" نوه دختری ناصرالدین‌شاه بود که از پنج سالگی به کسوت روحانیت درآمد!
او از مخالفان سرسخت مشروطه بود و مجلس رو هم حرام می‌دونست!
پدر سید جواد، «میرزا زین العابدین ظهیرالاسلام» امام جمعه تهران بود که سخت بیمار شد. پزشک ناصرالدین شاه را به بالینش فرستادند؛ او برای دوای دردش شراب کهنه تجویز کرد. میرزا نالان اظهار دلتنگی کرد که اگر بخورم به جهنم خواهم رفت!دکتر گفت : اگر نخورید زودتر خواهید رفت...


#یک_دقیقه_مطالعه
داستان ها و مطالب آموزنده جذاب را
در نیک پند دنبال کنید
@Nikpand
766 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-18 10:30:23 قوچعلی و خروس های نذری در مزینان

«در مزینان فردی ظاهرا ذی‌صلاحی به نام قوچعلی، روزی به عموی من که خیلی به خروس علاقه داشت می‌گوید در بهمن آباد، جوجه خروس‌های خوب و چاق را دانه‌ای پنج تومان می‌فروشند. عموی من با ناباوری می‌گوید چطور چنین چیزی امکان دارد، در مزینان جوجه خروس ده تومان است. قوچعلی پاسخ می‌دهد شما پولش را بدهید، من آن را تهیه می‌کنم. عموی من پنجاه تومان می‌دهد و قوچعلی یک ساعته ده خروس چاق و چله به او تحویل می‌دهد و عمو خوشحال از این حادثه که پنجاه تومان نفع کرده و خروس ارزان خریده است!
از این ماجرا دو، سه ماهی می‌گذرد تا این‌که دایی‌حسین از آبادی بهمن‌آباد برای دیدن عموی من به مزینان آمد. این خویش ضمن صحبت می‌گوید راستی والده بچه‌ها چند ماه قبل، مرغی را خواباند و نذر کرد از این تخم مرغ‌ها هر چه خروس درآمد به شما هدیه کند و از شانس شما ده عدد آن خروس درآمد و چندی قبل که قوچعلی به بهمن‌آباد آمد، آن‌ها را به قوچعلی داد تا به شما بدهد!
در این اثنا ناگهان قوچعلی سرزده و بی‌خبر وارد می‌شود و می‌بیند صاحب خروس‌ها در کنار آقا نشسته است. با هوشیاری استعماری خود، بلافاصله با حالت آشفتگی و با لحن مسلسل‌وار بریده بریده و هیجانی فریاد می‌زند:
"آقا، آقا، در صحرا سر آب کُشت و کُشتار شده. توی قلعه محشری است، بازار به هم ریخته، کلب حسن و کلب تقی پسر حاج غلام را غارت کرده‌اند. خانه مشهدی علی را آتش زدند، مزینان زیر و رو شده، یا الله آقا، بلند شوید. توی بازار قیامت است، چه نشسته‌اید؟!"
عموی من می‌گفت:
«ما با همان لباس زیر، وحشت‌زده بیرون رفتیم و خودمان را به بازار رساندیم. دیدیم در بازار یکی دو نفر نشسته‌اند و بی‌خیال دارند چپق می‌کشند! و توی ده پرنده پر نمی‌زند. سرمان را برگرداندیم تا بپرسیم چه شده، دیدیم قوچعلی نیست، غیبش زده. یعنی زده به چاک! از ده رفت و تا یک ماه بازنگشت.»!!!!
چون می‌خواست مسأله خروس مطرح نشود، می‌گوید:
"جنگ است،خون راه افتاده، بیایید بیرون، جلوی خون را بگیرید!"
با این ترفند و داد و هوار مسأله خروس را مجهول نگه می‌دارد و همه را معطل می‌کند، به یک جنگ زرگری، به یک جنگ دروغین می‌کشد، یک "جبهه فرعی" در کنار "جبهه اصلی" درست می‌کند، مدتی ذهن‌ها مشغول می‌شوند!

این ترفند جنگ زرگری همیشه وجود داشته است! چند دهه قبل برای این‌که مردم را از مسأله استعمار و استبداد غافل کند به تناسب مسایل روز جنگ‌هایی را راه می‌انداخت و مردم را مشغول می‌کرد!
جنگ شعر نو و شعر کهنه، جنگ چادر و مینی‌ژوپ، جنگ با ریش و بی‌ریش، جنگ خط فارسی و خط لاتین، جنگ متقدم با متجدد، و ....همه این‌ها جنگ‌های دروغین فرعی، همه‌اش جنگ خروس بود، برای این‌که مسأله اصلی مطرح نشود!»

امروز هم عده‌ای برای این‌که افکار عمومی را از جبهه و جنگ اصلی منحرف کنند هر روز یک جبهه جنگ فرعی باز می‌کنند تا با مشغول کردن رسانه‌ها و مردم به این جنگ‌های زرگری مانع پرداختن نخبگان و مردم به مسایل اصلی شوند!!!!

برگرفته از تمثیل مثل دکتر علی شریعتی


#یک_دقیقه_مطالعه
داستان ها و مطالب آموزنده جذاب را
در نیک پند دنبال کنید
@Nikpand
732 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-17 10:30:36
شش یا هفت ساله که بودم
دست چک پدرم را بادفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم
و تمام صفحاتش را خط خطی کردم
مادرم خیلی هول شده بود
دسته چک را ازدست من کشید و به همراه کت پدرم آنرا به حمام برد تابعد بگوید بخاطر سهل انگاری من دسته چکت خیس و خراب شده
آخر شب صدایشان رامی شنیدم
حواست کجاست زن
میدانی کارمن بدون آن دسته چک لنگ است؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و نصف روز علاف بانک شوم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
صدای مادرم نمی آمد
میدانستی و سر به هوا بودی؟
بازهم صدای مادرم نمی آمد
سالها از اون ماجرا می گذرد
شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دسته چک اذیت شد
مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید.
اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است.

توضیح تصویر:
سیلویا گرکو به همراه فرزندش نیکولاس که در مسابقات فوتبال بعنوان برترین هواداران جهان انتخاب شدند
پسر سیلویا نابیناست و مادرش تمام مسابقات را برایش گزارش میکند!

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید
@NIKPAND
572 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-16 10:30:24
عده ای سرباز می کوشیدند کندۀ بزرگ درختی را از جایش بکنند و موفق نمی شدند. سر جوخه ای نیز به آن سربازان می نگریست. مردی سوار بر اسب از سرجوخه پرسید که «چرا به آن ها کمک نمی کنی؟» سرجوخه جواب داد: من فرمانده هستم و باید فقط دستور بدهم.

سوار پیاده شد و به کمک سربازان شتافت. با کمک او درخت از جایش کنده شد. مرد به سوی سرجوخه رفت و گفت: دفعۀ دیگر که سربازانت به کمک نیاز داشتند، برای فرمانده کل پیغام بفرست، و سوار بر اسب شد و رفت. سرجوخه و افرادش متوجه شدند که آن سوار، فرمانده کل قوا، یعنی«جرج واشینگتن» بوده است. تواضع و #فروتنی پایۀ هر نوع پرهیزگاری و نشانۀ عظمت و بزرگی است...

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.2K views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-15 10:30:40
هیچ مگسی در اندیشه فتح ابرها نیست،
و
هیچ گرگی، گرگ دیگر را به
خاطر اندیشه اش نمی کشد!
هیچ کلاغی به طاووس، رشک نمیبرد،
و
قناری میداند قار قار هم شنیدن دارد.
هیچ موشي ، به فیل بخاطر
بزرگی اش حسادت نمیکند.
و زنبور میداند که گل، مال پروانه هم هست...

و رودخانه به قورباغه هم اجازه خواندن میدهد!

کوه از مرگ نمیترسد و هیچ سنگی به سفر فکر نمیکند.

زمین میچرخد تا آفتاب به سمت دیگری هم بتابد
و خاک در رویاندن، زشت و زیبا نمیکند!!

هیچ موجودی در زمین، بیشتر از انسان همنوعانش را قضاوت نمیکند و
همنوعانش را به خاک و خون نمی کشد!
ای انسان دنیا، فقط برای تو نیست.....

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
701 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-14 10:30:30 خواندنی

دیشب شاهد بحث بین دو نفر بودم
و یکیشون گفت:
“تو اینقدر خودتو نمیبینی که حتی از ظرف بیسکویت روی میز هم اون شکسته هاشو برمیداری
میگی سالم هاش باشه برای بقیه.”

خواستم بگم یادت نره حواست باید اول از همه به خودت باشه؛
فداکاری هایی که میکنی مرز داره اگر از مرزش رد بشی هم خودتو آزار میده هم بقیه رو…
خودتو فراموش نکن
تو در نهایت فقط خودتو داری...


لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
926 views07:30
باز کردن / نظر دهید
2022-01-13 10:30:25 در هجده سالگی، نگران تفکر دیگران در مورد خودتان هستید

وقتی چهل ساله میشوید ، اهمیتی نمیدهید که دیگران در مورد شما چه فکر میکنند!

و زمانی که شصت ساله میشوید ، پی میبرید که اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمیکرده است...!

وای که چه آسان هدر میدهیم عمر خویش را فقط برای دیگران و طرز فکرشان ، تا فرصت زندگی داری جانانه زندگی کن .

دنیل آمن
ذهنت و دنیاتو تغییر بده


لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND
1.1K views07:30
باز کردن / نظر دهید