2021-04-28 15:29:11
دفتر
«خراباتیان که بودند و چه میگفتند؟» خراباتیان که بودند و چه میگفتند؟.. (تکهی 4)
برای آنکه سخنم نیک روشن گردد یک مثلی یاد میکنم : چنین انگارید خاندانهایی را از یک شهری بیرون رانده در یک شورهزاری جا دادهاند بیآنکه بدانند داستان چه بوده و چه گناهی داشتهاند خود را در یک چنین گرفتاری مییابند و هیچ راهی برای رهایی نمیبینند ـ آیا چه کار باید کنند؟.. آیا دست بهم داده در اندیشهی زندگانی باشند و در همان زمین شوره بکشت و کار پرداخته لوازم زیست تهیه کنند و یا بعنوان اینکه ما چون نمیدانیم بهر چه ما را باین سرزمین آوردهاند ، و آیا چه گناهی از ما سر زده بوده ، آیا اینجا کجاست ، از کوشش خودداری کنند و دم را غنیمت شمرده بتنآسایی پردازند؟.. آیا کدام از این دو کار با خرد سازگار است؟!.. اگر آن کسان بهمین دستاویز از کوشش خودداری نمودند آیا گرفتار سختی و گرسنگی نخواهند گردید؟!.. آیا خودشان و خاندانهاشان رو بنابودی نخواهند نهاد؟!..
جای گفتگو نیست که خراباتیان یک دسته گمراهان بیارزش بودهاند ، و اندیشههای آنان سراپا غلط و سراپا زیانست : آن جهان را خوار داشتن و از دیدهها انداختنشان ، این مردم را بسستی و مستی و بیغیرتی واداشتنشان. اینان پیش خود با خدا میجنگیدهاند و باو ایرادها میگرفتهاند ، ولی در حقیقت ریشهی خود و توده را میکندهاند. این بسیار نادانیست که کسانی مردم را از کوشش بازدارند و چنین گویند :
زین پیش نشان بودنیها بوداست
پیوسته قلم ز نیک و بد ناسوداست
تقدیر ترا هر آنچه بایستی داد
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوداست
در گرفتاریها از چارهجویی بازداشته چنین درس آموزند :
رضا بداده بده وز جبین گره بگشای
که بر من و تو در اختیار نگشادست
در برابر میخوارگیها و پستیهای خود عذر آورده چنین گویند :
آیین تقوا ما نیز دانیم
لکن چه چاره با بخت گمراه
بیشرمانه با آفریدگار بداوری برخاسته و نادانیهای خود را باو بسته چنین گویند :
هر نیک و بدی که از من آید بوجود
تو بر سر من نوشتهای من چه کنـم
یا از ارزش دانش و بینش کاسته چنین سرایند :
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
کسی نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
یا به خرد که گرانمایهترین گوهر خدادادیست ریشخند کرده چنین گویند :
ما را بمنع عقل مترسان و می بیار
کاین شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
جهان را هیچ و پوچ خوانند و آنگاه چنین گویند :
بادت بدست باشد اگر دل نهی بهیچ
در محضری که تخت سلیمان رود بباد
چنین کسانی را با این بدآموزیها «خردمند» نتوان خواند. ما نمیدانیم کسانی که از اینان هواداری مینمایند چه پاسخی دارند؟!.. آنان که صد ستایش از خیام مینمایند و رباعیهای او را پیاپی بچاپ رسانیده بدست مردم میدهند باینها چه میگویند؟!.. نمیدانم آیا مقصود خراباتیان را دریافتهاند یا نه؟.. اگر دریافتهاند پس آن ستایشها برای چیست؟!.. چگونه از چنین کسانی ستایش میسرایند؟!.. اگر درنیافتهاند و مقصود آنان را نمیدانند پس آن کوششها چه حالی دارد؟!.. چرا در راه یک چیز نافهمیده میکوشند؟!..
.
756 views12:29