2021-07-24 22:23:27
#شب_چهارم
#طفلان_زینب
#واحد
بند اول
رفت نگارت
رفت بهارت
قربون این چشم خون و دل زارت
رفته یارت
روزگارت
من بمیرم برا قلب بی قرارت
با تو بودم
ای وجودم
گفتم هستم ای حسین
هرجا کنارت
ولی حالا
موندی تنها
ببین زینبه حسین یک تنه یارت
داداش حسین
جوون زینب فدای راهت
این دو میشن هردو سپاهت
تا نبینم غم تو نگاهت
دلم گرفت
دارن میرن من غریب میمونم
ببین دارم از دوری میخونم
دارم میبینم که میره جونم
داداش تویی آروم جونم
سخت برام بی تو بمونم
......
بند دوم
چشم گریون
بین میدون
جوونام رفتن و من شدم پریشون
دل حیرون
تن بی جون
ندارم چیزی به جز ابرای بارون
دل بریدم
تا که دیدم
تن این جوونامو پاره و گلگون
روی دسته
که شکسته
داداشم داره میاد با قلب پر خون
ببین داداش
گلم ی پا اکبر شده داداش
با ضربه ها پرپر شده داداش
زینب چقدر مضطر شده داداش
اما حالا
خون قلب مادر شده داداش
غم تو دلم باور شده داداش
خاک عالم بر سر شده داداش
داداش تویی آروم جونم
سخت برام بی تو بمونم
.......
نمیتونه
چه بی جونه
روی تل خواهر داره
روضه میخونه
قد کمونه
شد نشونه
تن داداش توی گودال غرق خونه
نعل تازه
زخما بازه
میزدن به پیکرش با هر بهونه
جای نیزه
خورده نیزه
نعل تازه پیکرو هی میکشونه
غریب داداش
غم دل این خواهر همینه
اومد با چکمه داره میشینه
از رو بلندی زینب میبینه
داداش دیدم
سر حسینم جدا شد ای وای
دیدم که نیزه به پا شد ای وای
سر تو رو نی رها شد ای وای
داداش تویی آروم جونم
سخت برام بی تو بمونم
@sabksher
210 views19:23