Get Mystery Box with random crypto!

ساکنِ گردون

لوگوی کانال تلگرام sakenegardoon — ساکنِ گردون س
لوگوی کانال تلگرام sakenegardoon — ساکنِ گردون
آدرس کانال: @sakenegardoon
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 107
توضیحات از کانال

ساکن و گردون دلِ من

پیام به من:
@NiloofarLatifian
https://telegram.me/HarfBeManBot?start=MzczMDM2MjI5

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-12-20 00:33:33 «دیدار با مرغ آمین در روزگار آزادی»

* ای ملک!
تو چه دانی که راوی این قصه‌های بی‌پایان
خود حامل هزار درد و هزار‌ داستان است؟
چه فایده گفتن آن همه حکایات ناآشنای جن و پری که در تو هیچ اثر نکرد و اثر نمی‌کند؟
شاید که حکایت آشنای این راوی غمگین
ذره‌ای بر جانت بنشیند…

* مگه خود تو نبودی که می‌گفتی ما تو یه جای عجیبی از تاریخ گیر افتادیم؟
باز می‌شه این در
صبح می‌شه این شب
صبر داشته باش!

* گوش کن به من…
هیچ‌وقت، هیچ‌وقت؛ به هیچ‌کس و هیچ‌چیز تو زندگیت تکیه نکن جز خودت.
خب؟
منتظر نباش هیچ‌کس کنارت وایسه و دستت رو بگیره.

* وقتی زندگی رو روالش نیست
وقتی همه‌چی اینقدر درهمه
من دیگه از هیچی تعجب نمی‌کنم.

* غریب شبیه امشب
و غریب موجودیه آدمیزاد.
گاهی آدم تو جنگ با خودش
باید اونقدر پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش.
اون‌وقت از دل اون ویرونه
یه نوری،
یه امّیدی،
یه جرئتی جرقه می‌‌زنه.

* حالا از اون روزا چی مونده جز یه مشت حسرت؟

* من و تو تلاش کردیم دنیامونو عوض کنیم ولی دنیامون داره ما رو عوض می‌کنه. همیشه اون‌طوری نمی‌شه که ما منتظرشیم.

* این روزا کسی رو نمی‌شناسم که سرش به تنش بیارزه و بی‌تاب و بی‌قرار نباشه… دسته‌بندی کردن آدما به خیلی خوب و خیلی بد کار درستی نیست؛ ولی این وسط تکلیف شرافتمون چی می‌شه؟

- شهرزاد، خانم علیدوستی.

(پ.ن: چون که زندگی کردن نقش، این شکلیه.)

#ایران
#غم
#درباره‌ی_آزادی
272 views21:33
باز کردن / نظر دهید
2022-12-15 20:31:38 نیاز دارم یک بار جناب واژه‌ی «مثلاً» رو حضوراً ملاقات کنم و مراتب تشکرم رو بهش اعلام کنم. جدی این واژه اگه نبود، وسط حرف زدن خیلی‌هامون کلمه کم می‌اومد. ارتباط بین جملات و مفاهیم سخت‌تر می‌شد. می‌گید نه؟! یه بار تعداد «مثلاً»هایی که روزانه می‌گید و می‌شنوید…
286 views17:31
باز کردن / نظر دهید
2022-12-15 20:28:14 نیاز دارم یک بار جناب واژه‌ی «مثلاً» رو حضوراً ملاقات کنم و مراتب تشکرم رو بهش اعلام کنم.
جدی این واژه اگه نبود، وسط حرف زدن خیلی‌هامون کلمه کم می‌اومد. ارتباط بین جملات و مفاهیم سخت‌تر می‌شد.

می‌گید نه؟! یه بار تعداد «مثلاً»هایی که روزانه می‌گید و می‌شنوید رو بشمارید!

البته که ممکنه جامعه آماری‌هامون متفاوت باشه. ولی چیزی که من می‌بینم، استفاده‌ی وقت و بی‌وقت خودم و خیلی‌های دیگه از این کلمه‌ی فاخر در جملات روزانه‌ست.

پ.ن: البته سعی کنید حساس نشید و سعی کنید کنترلش هم نکنید چون بی‌چاره‌ می‌شید :-“ از من گفتن.

#کلمات
268 views17:28
باز کردن / نظر دهید
2022-12-11 21:46:03 «غمت در نهان‌خانه‌ی دل نشیند…»

گاهی می‌بینی که غم چقدر نزدیک بهت ایستاده. واضح و شفاف نگاهش می‌کنی؛ در شعاع یک متری اطرافت، شونه به شونه، رودررو، شفاف، بدون کم و کاست، بدون چاره… می‌بینی که غمت از عشق میاد، دردت از عشق میاد، و بدون چاره زیستنت هم از عشق میاد.

و دلتنگ می‌شی از جنس این غمی که فراری ازش نیست… که بالاخره یه موقعی یه جایی باید بشینی توش و حسش کنی. بذاری بهت بگه که من هستم! من رو ببین! که نه انکاری هست و نه فراری.

با این همه از منِ ملحدِ مغرورِ خشنِ دیرْپذیرنده، یه امشب رو بپذیرید که
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا
إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا

«من به فکر خستگی‌های پر پرنده‌هام
تو بزن، تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرين ضربه رو محکم‌تر بزن»

#غم
293 viewsedited  18:46
باز کردن / نظر دهید
2022-12-11 21:25:34
«این روزا دنیا واسه من از خونه‌مون کوچیک‌تره»

وقتی که دلتنگ می‌شم و
همراه تنهایی می‌رم
داغ دلم تازه می‌شه
زمزمه‌های خوندنم
دغدغه‌های موندنم
با تو هم اندازه می‌شه
قد هزار تا حنجره
تنهایی آواز می‌خونم
دارم با کی حرف می‌زنم؟
نمی‌دونم، نمی‌دونم
این روزا دنیا واسه من از خونه‌مون کوچیک‌تره
کاش می‌تونستم بخونم قد هزار تا حنجره
طلوع من، طلوع من
وقتی غروب پر بزنه
موقع رفتن منه…

#دلتنگی
#غم
- بام
219 viewsedited  18:25
باز کردن / نظر دهید
2022-12-10 22:31:42 «زندگی در شرم»

Shame is a powerful emotion that has the potential to shape peoples’ lives in significant ways.

زندگی کردنِ روزمره‌ی شرم مسئله‌ی عجیبیه. اون مدلی که شرم می‌تونه زندگی رو شکل بده بدون اینکه لزوماً متوجهش باشیم، شکل عجیب و چالش‌برانگیزیه. و مواجهه‌ی خودآگاه باهاش لزوماً آسون به دست نمیاد.
این مقاله خوب توضیح داده که شرم چطوری رندگی رو شکل می‌ده و چه کارایی می‌شه برای رهایی ازش انجام داد. گرچه کامل و جامع نیست به نظرم ولی خب.
آره خلاصه :))

https://www.clearviewtreatment.com/resources/blog/5-ways-shame-can-shape-life/

#مقالات

(پ.ن: این هشتگ #مقالات به لیست هشتگ‌های ساکنِ گردون اضافه شد. چون که هم قبل‌تر پست مرتبط داشتم اینجا و دقت نکرده بودم که می‌شه هشتگ مجزا بخوره، هم بودنش انگیزه می‌آره که بازم مقاله‌های دیگه‌ای رو بذارم.)
236 viewsedited  19:31
باز کردن / نظر دهید
2022-12-09 00:42:38 اومدم یه متن طولانی بنویسم و نامفهوم، که هیچ‌کس هم نخونه یا اگه خوند نفهمه، تو saved messages نوشتمش، خواستم بفرستم اینجا گفتم چه کاریه؟ چه دردی از کی دوا می‌شه اگه بدونه من چه تصویری دارم از این دنیای فلان فلان شده؟
گفتم ولش کن؛ بذار کوتاهش کنم و بیام بگم می‌شه دعام کنید؟
هر قدری که من رو می‌شناسید، هر قدری که فکر می‌کنید مستحق اینم که دنیا کمتر اذیتم کنه، هر قدری که فکر می‌کنید خوبه که دور باشم از بدبیاری‌های متعدد و پشت سر هم و مستمر و فرسایشی، هر قدری که من رو دور از زندگی کردن همواره‌ی ترس‌هام می‌خواید*، هر قدری که رابطه‌ی من و شمای آشنا یا غریبه بهتون توان دعا کردن برای من رو می‌ده، می‌شه در همون حد دعام کنید؟

شاید شاید شاید به خاطر دعای شما، دنیا کمتر با من بد تا کنه.
نمی‌دونم واقعاً. نمی‌دونم.

و می‌شه اگه حقی به گردنتون دارم بگید بهم؟ چون ممکنه کسی رو بسیار اذیت کرده باشم جایی که خودم مدت‌هاست دارم اینقدر اذیت می‌شم. خوبه که بدونم و حلالیت بطلبم.

* در این حد واضح که دیشب یه خوابی دیدم کاملاً منطبق‌ بر بزرگترین ترس این روزهام، و روز به شب نرسید که بدترش تعبیر شد. :)

#استیصال
175 views21:42
باز کردن / نظر دهید
2022-12-08 00:30:59 نامه‌ای برای خدا

رحیم قمیشی

خدایا!
صد خانواده شهید به من گفته‌اند نمی‌دانیم چطور، ولی باید کاری بکنیم.
صد تن از دوستان جانباز و ایثارگرم پرسیده‌اند آخر چه‌کار کنیم. یعنی هیچ‌کاری از دست‌مان برنمی‌آید، در این وانفسا
خودم صد بار به خودم گفته‌ام نمی‌شود تا ابد نگاه کرد، حرف زد و به امید اتفاقات دل بست.
صد بار کاغذ برداشته‌ام، نامه‌ای بنویسم، پاره‌اش کرده‌ام.

خدایا!
قبول کن تو خودت ایستاده‌ای جلوی ما!!
آنقدر گفتی نمی‌گذارم حق‌ها ضایع شوند
آنقدر گفتی آینده برای مظلومان و مبارزان است
آنقدر گفتی روز ظالمان خیلی سخت است
که ما باور کردیم!

خدایا!
یعنی نمی‌شنوی صدای دل‌هایمان را
مگر تو نگفتی یک نیکی را صد حسنه می‌دهی؟
مگر نگفتی پس از هر سختی گشایش‌هاست!
مگر نگفتی از شما حرکت، برکتش با من
نگو نگفتی...

خدایا!
نمی‌بینی به جوان‌ها می‌گویند آشوبگر
مخالفان آرام را می‌گویند نق زن
منتقدین را می‌گویند اغتشاشگر
مردم دست خالی را می‌گویند خشونت‌طلب
همان‌ها که اسلحه دارند...

خدایا!
زندان‌ها را نمی‌بینی!؟
حکم‌های اعدام را نمی‌شنوی
مفسد فی‌الارض‌ها را نمی‌بینی، همه جوان!
مردان دین را نمی‌بینی چه لال
مقصر خودِ خودتی خدا...
نباید این همه امید می‌دادی به ما
نباید همه‌اش با رمز صحبت می‌کردی
نباید می‌گفتی من شما را می‌بینم و می‌شنوم
آن وقت انتظار ما از تو این‌همه نبود...

خدایا، کفر نمی‌گویم
عزیزتر از خانواده‌های داغدار هم هست
عزیزتر از جانبازان و درد کشیده‌ها هست
عزیزتر از زندانی کشیده‌های بیگناه هست
آنهمه از یوسف گفتی که چطور نجاتش دادی
از یونس گفتی که از دل ظلمات بیرونش آوردی
از یعقوب گفتی چطور دلش را شاد کردی
چرا نگفتی همه آنها مال گذشته بوده!
و دیگر ما را سپرده‌ای به خودمان...
به همان‌ها که ذره‌ای درک‌مان نمی‌کنند
تا می‌گوییم شما را نمی‌خواهیم
می‌گویند حکم خداست!
می‌گوییم زندگی معمولی
می‌گویند فرمان از آسمان است
می‌گوییم مگر خدا آزاد نیافریدمان
خدا هم نخواست به زور ایمان بیاوریم
می‌گوییم مگر جان عزیز نیست، آسان می‌گیریدش
خدا نیافریدمان تنها غم و غصه داشته باشیم
می‌دانی، به ما می‌خندند...
خدایا، مسخره‌مان می‌کنند!
و‌ ما از عمق جان می‌سوزیم.

خدای تنها مانده‌ها
خدای دل‌ شکسته‌ها
خودت را نشان بده
یک بار
تا بتوانم به پسرم بگویم من سال‌ها دروغ نگفتم
به دخترانم بگویم ببینید چه خدایی داریم، مهربان
که می‌شنود صدایمان را
می‌بیند ما را

خدایا!
ما الان لازمت داریم نه بعدها
نه بهشتت را می‌خواهیم، نه وعده‌های آن دنیا را
اصلا نمی‌خواهیم با صابرین باشی...
با حق‌طلبان باش!
نه صد سال دیگر
نه هزار سال پیش
امروز!

خدای دل‌سوختگان
بیا و‌ خودت را تبرئه کن...
یا بگو‌ هر چه‌گفته بودی شوخی‌ای بوده
یا بیا و طرف مظلوم را بگیر

هر چه تقلا کردم راهی پیدا کنم حاکمانت را بفهمانم بدتر از ظلم به نام خدا چیزی نیست
کشتن به نام خدا
زندان به نام خدا
خفقان به اسم خدا
نتوانستم!
هر راهی را آزمایش کردم، نشد...

آن‌طرف خود را متصل به تو می‌بیند
این‌طرف حق آزاد بودنش را می‌خواهد
آن‌طرف خود را سایه تو می‌بیند
این‌طرف دلش با توست
حتی وقتی لج می‌کند و نماز نمی‌خواند
حتی وقتی مومنان تو را مسخره می‌کند...

خدایا!
به آخر خط رسیده‌ام
راستش را بگویم
اگر تو در معادلات ما نبودی
وضع ما شاید به این بدی نبود!

خدایا!
ما حتی وقتی انکارت می‌کنیم دل‌مان پیش توست
نگذار همین یک ذره ایمان‌مان
از دست‌مان برود...
نگذار تاریکی دل‌مان را بگیرد
من که دیده‌ام وقتی بخواهی، چه می‌شود!
نگذار تصور کنم بازنشسته شده‌ای
یادت هست در اسارت چطور به دل‌مان نور می‌تاباندی
یادت هست در اوج ناامیدی چطور نجات‌مان می‌دادی
ببا یک چشمه دیگر نشان‌مان بده...

ببین ما چه منتظریم
ببین چقدر حرکت کردیم
ببین چه مردم خوبی داریم
دستت را بیاور جلو برای آشتی!
ما هم دست‌مان کشیده است...

خدایا!
اگر کاری نکنی...

نه نمی‌شود!

فقط
زودتر کاری بکن
همین...

@ghomeishi3
https://t.me/ghomeishi3/2198
172 views21:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-05 23:55:58 «هشتگ‌های ساکنِ گردون»

این لیست آپدیت می‌شود

#پروردگارم
#شادمان‌ی
#شجریان_درمانی
#سهراب
#کمیل
#عرفه
#شعبانیه
#حافظ_درمانی
#سوال‌ها
#ایران
#غم
#هجوم‌خالی‌اطراف
#آدم‌ها
#داستان‌آفرینش‌آدم
#من
#عشق
#گم‌گشته
#دیگر
#کرونا
#آقای_علی
#آقای_رضا
#آخرالزمان
#دردنیای‌توساعت‌چنداست
#شعر
#مارایت‌الاجمیلا
#حرف‌هایی_برای_نگفتن
#گذشتن‌ورفتن‌پیوسته
#دلتنگی
#احساسات
#لیلی
#آزادی
#مستی
#میگرن
#سوپرایگو
#ملامت‌گربی‌کار
#جهان
#نامه‌ها
#برای
#درباره‌ی_آزادی
#تنهایی
#کلمات
#آفتاب‌گردان
#رستا
#استیصال
#شرلوک
#آمدی‌وهمه‌ی‌فرضیه‌هاریخت‌به‌هم
#سراب
#طردشدگی
#رحم
#شکر
#مقالات
197 viewsedited  20:55
باز کردن / نظر دهید