Get Mystery Box with random crypto!

سید حامد حجت

لوگوی کانال تلگرام seyyedhamedhojjat110 — سید حامد حجت س
لوگوی کانال تلگرام seyyedhamedhojjat110 — سید حامد حجت
آدرس کانال: @seyyedhamedhojjat110
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 64
توضیحات از کانال

نوشته‌های یک خبرنگار سابق

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2020-04-09 02:59:52
ما را رها کن از ستم دشمنان خویش
آنکس که تکیه به نام خدا زد، به کام نیش!

پ.ن؛ نقاشی و شعر در قرنطینه خانگی

#نیمه_شعبان_۱۳۹۹
#امام_زمان

@seyyedhamedhojjat110
127 viewsحامد, edited  23:59
باز کردن / نظر دهید
2020-02-29 15:29:20 کرونا و ارگاسم مذهبی غالیان!
از مضرات کرونا که بگذریم نباید از برکاتش هم غافل شد! در حالت نرمال هیچ‌کس نمیره حرم و ضریح رو لیس بزنه ولی اینکه یکی پیدا بشه و برای اثبات نرمال بودن شرایط به ویژه در حرم و در کنار ضریح اقدام به لیسیدن ضریح کنه یعنی باید بیشتر پذیرفت که اوضاع کاملا از حالت عادی خارج شده. لیسیدن، یک حرکت سکشوالیته است و برای اثباتش کافیه واژه لیسیدن رو تو گوگل سرچ کنید تا لیستی از آموزش‌های سکسیته براتون به نمایش گذاشته بشه، برای همین حتی اگر برای کسی تعریف کنید که یکی رفته و ضریح رو لیسیده، حتما مشمئز میشه چه برسه به دیدنش. البته این حجم از حماقت که بیشتر شبیه ریختن آهک و اسید روی جسد هست تا زودتر از بین بره و محیط رو آلوده نکنه رو باید به فال نیک گرفت چون خیلی چیزها رو برملا کرده و می‌کنه اما من اسم اینگونه رفتارها رو ارگاسم مذهبی می‌نامم! ارگاسم، اوج لذت جنسیه که نوعی از خودبرون شدگی در انسان ایجاد می‌کنه تا جایی که حتی درد و شرم رو هم از بین می‌بره و جرات ارتکاب رو برای آدم زیاد می‌کنه! اما اون چیزی که باعت شده این جماعت به این حد از ارگاسم برسن، تبلیغاتیه که از سمت مروجان مذهبی انجام میشه. مقاومت در برابر بسته شدن اماکن مذهبی و رفتارهای غلوآمیز درباره شفابخش بودن ضریح و حرم در شرایطی که اپیدمی کرونا آمده نشان میده جریان غالیگری از شخص امام به مقبره و مضجع امام رسیده و نسبت به اون غلو می‌کنه و اتفاقا مشوق این رفتارها هم روحانیون شیعی یا بهتر بگوییم غالیان هستند! بی‌جهت نبود ائمه دائما هوادارن خود را به پرهیز از نشست و برخواست، داد و ستد، هم غذا شدن و معاشرت با این جماعت توصیه می‌کردن. مطمئن باشید خطر این‌ها برای جامعه قطعا از کرونا بیشتره پس بیش از اینکه از شیوع اپیدمی کرونا ناراحت باشیم باید از بی‌اعتباری این جریان خوشحال باشیم.

https://www.instagram.com/p/B9JkzPWJ64l/?igshid=1rx4px0zputp0

@seyyedhamedhojjat110
865 viewsحامد, edited  12:29
باز کردن / نظر دهید
2020-02-23 21:27:19 سند تاریخی دخالت آیت الله کاشانی در انتخابات مجلس!

به بهانه انتخابات پرشکوه اخیر مجلس شورای اسلامی با مشارکت سی و چند درصدی! و به بهانه دخالت روحانیت شیعه در روندهای انتخابات و در نهایت انتخاب شدن آقای قالیباف بعد از سال‌ها در یک انتخابات حداقلی با یک میلیون و دویست رای، بد ندیدم به مطلبی از یک برهه تاریخی اشاره کنم:
شمس قنات آبادی جوانی بود که در محله قنات آباد تهران متولد شد و در آغاز جوانی وارد حوزه علمیه قم شد اما به دلیل برخی مسائل اخلاقی از قم عازم حوزه نجف شد. با قدرت گرفتن آیت الله کاشانی وی به تهران بازگشت و فعالیت سیاسی خود را شروع کرد.
در جریان اعتراضات علیه کمپانی نفت جنوب در زمان هژیر به پیروی از کاشانی پرداخت و بر تنور اعتراضات دمید
در زمان ترور نافرجام شاه که منجر به فشار به گروه‌های مذهبی شد، کاشانی به لبنان و قنات آبادی به کرمانشاه تبعید شد اما بعد از یکسال با لابی زاهدی به تهران بازگشت
با ورود کاشانی و مصدق و غیره به مجلس و ماجرای ملی شدن صنعت نفت، قنات آبادی به هواداری از این اقدام پرداخت و کارهای مطبوعاتی انجام داد
با انتخاب مصدق به نخست وزیری، رویارویی کاشانی با مصدق آغاز شد (کاشانی می‌گفت من تو را نخست وزیر کردم و باید اعضای کابینه‌ات را با هماهنگی بچینی، در حالی که مصدق این کار را نکرده بود و همین باعث اختلاف شد که در نهایت با رسیدن کاشانی به ریاست مجلس این تقابل علنی شد) در این برهه قنات آبادی بازهم به تبعیت از کاشانی، بر مصدق شورید
قنات آبادی در نهایت با سفارش‌هایی به نمایندگی مجلس رسید، یک نمونه از این توصیه‌ها که ندیدم تاکنون جایی منتشر شده باشد، در مصاحبه محمد ابراهیم امیرتیمور کلالی وزیر وقت کشور کابینه مصدق با حبیب لاجوردی در کتاب تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد آمده است که در آنجا کاشانی نامه‌ای را به وسیله پسرش به محمد ابراهیم امیرتیمور می‌رساند که در آن خواسته شده بود مساعدتی شود تا قنات آبادی نماینده مجلس شود! محمد ابراهیم امیرتیمور در آن مصاحبه می‌گوید: «سید کاشی پسرش را فرستاد پیش من - سید ابوالقاسم کاشی یک کاغذی بوسیله پسرش نوشته بود. خیلی اظهار التفات و چیز که خلاصه من راجع به قنات آبادی انتظار دارم که جنابعالی هم مساعدت بفرمایید و از اظهار محبت ... و خلاصه ... که این به نعل و به میخ می‌زد. بروح پدرم کاغذش را خواندم پسرش هم نشسته بود همان جلو پسرش کاغذش را بلند کردم و پرت کردم وسط اطاقم، گفتم سلام مرا به عرض حضرت آقای آیت الله کاشانی برسانید و از طرف من بعرض مبارکشان برسانید که شاًن حضرت مستطاب عالی نیست که در این امور مداخله کنید. این امور دون شاًن شماست. به پسرش هم گفتم بفرمائید سلام مرا، اینطور عذرش را خواستم.»
بعد از ماجرای کودتای 28 مرداد کم کم قنات آبادی از کاشانی هم فاصله گرفت و سپس ریش و سبیل را تراشید و عبا و عمامه را هم بوسید و کنار گذاشت و سه دوره هفدهم، هجدهم و نوزدهم مجلس شورای ملی نماینده بود. بعد از این نیز به کار تجارت پرداخت تا اینکه در سال 67 درگذشت.

@seyyedhamedhojjat110
176 viewsحامد, edited  18:27
باز کردن / نظر دهید
2020-01-15 13:16:12 حرف #زینب_ابوطالبی یک معنا داشت و اونم اینکه "بیایید تعارف رو بذاریم کنار"؛ اتفاقا این حرف درست و بجایی بود و باید از اینکه یک تربیت یافته مکتب نظم الیگارشیک به صراحت این موضوع رو از رسانه‌ی رسمی نظام بیان می‌کنه استقبال کنیم.
همه چیز برای بیان این جمله آماده بود؛ از بکگراند قرمز رنگ لوکیشن بگیرید که نماد و رنگ بنیادگرایی و اقتدارگرایی است تا چادر مشکی و چهره عبوس راوی، یک قاب بی‌نظیر ایدئولوژیک رو رقم زد که فقط یک جمله نیاز داشت تا این قاب وارد گالری بشه و در مقابل دیدگان تماشاچی‌ها قرار بگیره و اونم همین جمله بود که "اگر کسی اعتقاد نداره، جمع کنه از ایران بره... باید جدی بیاییم توی میدون، امروز نشون دادیم همه ما ایرانی‌ها (ایرانی‌های هم عقیده ما) به یک مدل زندگی سلحشورانه احتیاج داریم و اون مدل رو می‌پسندیم، فقط مونده گام‌های عملیاتیش در بیاد." هرچند گل‌واژه سخن ابوطالبی بولد شد اما بقیه جمله‌اش رو نباید دست کم گرفت و اون هم "احتیاج به زندگی سلحشورانه" است. سلحشور به معنی سلاح شور، سپاهی، آماده قتال و از جمع دو واژه سلاح بعلاوه شوریدن درست شده؛ شوریدن خشونت‌وار علیه هرآنچه مخالف عقیده ماست! تمام ایدئولوژی سیستم رو می‌شد در همین قاب دید. این نقشی که در این قاب ترسیم شد ابتداش تهدید به رفتن بود و انتهاش نسل‌کشی! در دوره‌ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که سیاست کوچ اجباری ایلات و طوایف و عشایر که از سوی شاهانی مثل عباس اول صفوی، نادر افشار، قجرها و پهلوی‌ها اجرا شد به نوع دیگه‌ای از سیمای جمهوری اسلامی اعلام میشه. سیاست‌هایی که گاه جنبه تنبیهی داشت، گاه جنبه سرکوب کردن داشت و گاه جنبه ایجاد دیوار دفاعی انسانی در برابر اقوام مهاجم! که همه این‌ها نشون می‌داد انسان‌ها و جان اون‌ها برای حکام اهمیتی نداشته! حالا ابوطالبی‌ها منتظر گام‌های عملیاتی این سیاست هستن، گام‌هایی که اتفاقا خودشون اولین قربانیان اونن، گام‌هایی از جنس خشونت، شکاف، دودستگی و نزاع.
حالا که چهره حقیقی و از پرده بیرون زده سیستم را میشه دید، حالا که همه چیز به صراحت بیان میشه و حالا که اقلیت در قدرت ماسیده‌ی نظم الیگارشیک برای اکثریت تصمیم می‌گیره و تجویز می‌کنه، کورسوی نور اصلاح روش‌های اشتباه، هر روز کمرنگ‌تر میشه و نشان میده امیدی به ترک‌ اعتیاد این بیمار مصرف کننده مخدر "غرور" نیست! اگر شما انتخاب کردید اینقدر صریح باشید نباید از طرف مقابل انتظار نجابت داشته باشید. همه باید بدونن سبک زندگی سلحشورانه شما بویی از انسانیت نبرده... ممنون از این صراحت در بیان حقایق!

@seyyedhamedhojjat110
257 viewsحامد, edited  10:16
باز کردن / نظر دهید
2020-01-15 13:16:07
110 viewsحامد, 10:16
باز کردن / نظر دهید
2019-12-19 12:21:26
.
مگر که شرم کنی، این ستم غرور ندارد!
شکست‌دادنِ مُشتی گرسنه سور ندارد!

چنین‌که "سوخت‌وسوز" است کارِ خرمنِ مردم،
هلاکِ ظالم و مزدور دیر و دور ندارد!

نگاه‌کن! پُر و خالی‌ست، صبر و سفره‌ی ایشان...
بترس از آن‌که دگر تابِ حرفِ زور ندارد!

نه وقتِ ترسِ جحیم است و گاهِ وعده‌ی فردوس،
گرسنه‌است! چه‌دانی که حالِ حور ندارد!

وگر که بیمِ صراطش دهی به راه نیاید،
که از پُلی که تو بستی سرِ عبور ندارد!

چنین‌که نان زِ کَف‌اش بُرده دستِ باج‌ستانان،
به‌هوش‌باش! که جز شعله در تنور ندارد!



#حسین_جنتی
#خواه_پند_گیر_خواه_ملال


@h_jannati
.
11 viewsحامد, 09:21
باز کردن / نظر دهید
2019-12-06 17:44:57 برگ چناران ریخته، با ناله‌ها و آه‌ها
پاییز عریان می‌شود، با دست آبان ماه‌ها!

خورشید می‌ماند مگر، دائم به پشت ابرها؟!
ماهی خبر دارد از آن، آب به زیر کاه‌ها

یعقوب کمتر گریه کن، از دوری دردانه‌ات
یوسف عزیز می‌شود، روزی ز قعر چاه‌ها

دوران آتش بازی سلطان به پایان می‌رسد
دانه به دانه سوخته، کبریت شاهنشاه‌ها!

راه و مسیر جابران، هرگز نپاید در جهان
آخر به ترکستان رود، تقدیر این بیراه‌ها

خارج شو از زندان ببین، گلهای خندان را ببین
بیرون هوایش بهتر است، آنسوی اردوگاه‌ها

شعر: سید حامد حجت

@seyyedhamedhojjat110
163 viewsحامد, edited  14:44
باز کردن / نظر دهید
2019-12-01 13:05:33
وقتی به بهانه امنیت همه اصول اخلاقی و انسانی زیر پا گذاشته بشه و در نهایت امنیتی هم در هیچ حوزه‌ای حاصل نشه، وقتی مطالبات با داس امنیت قلع و قمع بشه، وقتی نویسندگان و اندیشمندان تا حتی افراد عادی به خاطر بیان انتقاد، نوشتن نقطه نظرات و فکر کردن! بخاطر امنیت سرکوب و زندانی بشن و وقتی بهانه‌های امنیتی مثل جاروبرقی تمام داشته‌ها رو بالا بکشه، وضعی پیش میاد که الان توشیم که حتی انتقام هوای آلوده رو هم از مردم می‌گیرن، چیزی که خودشون باعث خرابیش بودن. تمام شهر تو این هوا شده ماشین‌های راهنمایی و رانندگی که بابت این هوای آلوده از ملت پول بگیرن. متاسفم که تو این وضعیم ولی تاسف من دردی رو دوا نمی‌کنه حتی دیگه تاسف مسببان این وضع هم دردی رو دوا نخواهد کرد، باید قبل از اینکه این دیوار فرو بریزه فکری به حالش میشد. حالا ده‌ها سال باید فقط خاکبرداری بشه!

@seyyedhamedhojjat110
330 viewsحامد, edited  10:05
باز کردن / نظر دهید
2019-11-29 08:56:51 مردم به نقدی! اگر تیر می‌خورند
نسیه‌خوران، مال گلوگیر می‌خورند

دستی اگر که رو بشود، بروی میز
انکار کرده و از زیر می‌خورند

سهم صدای قاصدکان گر سکوت شد
دزدان نشسته و آژیر می‌خورند!

تلخ است کام ما ز زجری که می‌کشیم
مردم کشان، شیره‌ی انجیر می‌خورند

رقص و نشاط، گرچه حلال است بر خودی
ملت ولی، سیلی تحذیر می‌خورند

پهن است اگرچه سفره عیش و نوش‌شان
مستضعفان، لقمه به تحقیر می‌خورند

جان جوان و پیر، چو چنگیز می‌برند
مشتی نگون، حسرت تدبیر می‌خورند!

نقاشی است آنچه برامان کشیده‌اند
آیینه‌ها خدعه‌ی تصویر می‌خورند

خسته دلان منتظر روز منجی‌اند
بدسیرتان، زخمه به شمشیر می‌خورند

روزی که هجر دوست به پایان خود رسد
ایام ما قرعه به تغییر می‌خورند

شعر از:
#سید_حامد_حجت

@seyyedhamedhojjat110
190 viewsحامد, 05:56
باز کردن / نظر دهید
2019-11-27 09:08:21 من از آینده‌ای مبهم پر از تردید می‌ترسم
و از پیچیدن جاده، بدون دید می‌ترسم

از آن شب‌های پی در پی و ظلمانی و تکراری
که خوابِ ناز رفته پیکر خورشید می‌ترسم

من از موجی برآشفته که می‌کوبد سرش بر سنگ
از آن شن‌های ساحل‌های بی‌امید می‌ترسم

صدف چون جان دهد تا باز بگشاید دهانش را
من از صیاد و از چشمان مروارید می‌ترسم

من از جاهل ننالم گر کند عیبم ولی حتما
از آن عالم که خصمش می‌شود تشدید می‌ترسم

نمی‌ترسم از آن درسی که یادم می‌دهد توحید
از آن دینی که دائم می‌شوم تجدید می‌ترسم

از استبداد فرعون‌ها به تنهایی نمی‌ترسم
از آن مردم که می‌آیند در مجلسِ تمجید می‌ترسم

نمی‌ترسم ز عقلی که حدیث کفر می‌گوید
از آن مرجع که خواهد منبر تقلید می‌ترسم

گزندی نیست دین را ز موی دختری زیبا
از آن خودبین که سردادست قرآنِ با تجوید می‌ترسم

ندارم وحشتی از ظلم و جور حاکمان مست
ز آه و ناله‌ی مظلوم در تبعید می‌ترسم

کبوتر چاهیِ بی‌پَر میان میله‌ها می‌گفت:
من از میدان آزادی پر از تحدید می‌ترسم

شعر از:
#سید_حامد_حجت

@seyyedhamedhojjat110
176 viewsحامد, edited  06:08
باز کردن / نظر دهید