Get Mystery Box with random crypto!

شفیعی کدکنی

لوگوی کانال تلگرام shafiei_kadkani — شفیعی کدکنی ش
موضوعات از کانال:
اطلاعیه
لوگوی کانال تلگرام shafiei_kadkani — شفیعی کدکنی
موضوعات از کانال:
اطلاعیه
آدرس کانال: @shafiei_kadkani
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 42.55K
توضیحات از کانال

معلّمِ فرهنگ و ادبیاتِ ایران
◾ادمین اداره می‌کند.
◾اینستاگرام:
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani/
ارتباط با ادمین:
mshafieikadkani@gmail.com

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 16

2023-08-12 11:36:14
فصلی خوانم از دنیای فریبندهٔ به یک دست
شکر‌ پاشنده و به دیگر دست زهرِ کُشنده، گروهی را به محنت آزموده کرده و گروهی را پیراهنِ نعمت پوشانیده، تا خردمندان را مقرّر گردد که دل نهادن بر نعمتِ دنیا مُحال است.
فصل در معنی دنیا، تاریخ بیهقی

#کوروش_صفوی
15.0K viewsedited  08:36
باز کردن / نظر دهید
2022-12-13 14:20:46
مرگ بر مرگ



در زمانی که بر خاک غلطید
از تگرگِ سحرگاهی،
آن برگ،
زیرِ لب،
تند،
با باد می‌‌گفت:
زنده‌بادا،
زندگانی!
مرگ بر مرگ!
مرگ بر مرگ!


محمدرضا شفیعی کدکنی
عکس: آذر‌ماه ۱۴۰۱
#ایران
#امید
*غلطیدن: غَلْط زدن، گردیدن بر روی خود
[دهخدا]
12.3K viewsedited  11:20
باز کردن / نظر دهید
2022-12-11 18:08:18
#یکشنبه_ها_و_حافظ
در هر جامعه‌ای و در هر کشوری و در هر زمانی، مجموعه‌ای از «تابو»ها حضور دارد، جایی که در آن تابو وجود نداشته باشد تا‌کنون دیده نشده است. ولی به تناسب رشد و بهره‌وری از دموکراسی، از حضور آشکار تابوها و شمار آنها کاسته می‌شود و می‌توان به طور خلاصه گفت که رابطهٔ مستقیمی بین آشکاری و پُررنگی حضور تابوها و افزونی شمار آنها و فقدان دموکراسی وجود دارد.
هرچه در جامعه‌ای تابوها بیشتر باشند و حضور آشکارتری داشته باشند، آن جامعه از دموکراسی کمتر بهره دارد و هرچه تابوها کمرنگ‌تر و محدودتر شوند، آزادی و دموکراسی در آن جامعه بیشتر خواهد بود.
حافظ از آن روی که به شکستن بعضی تابوها فرا می‌خواند، همیشه شاعر آزادی و رهایی است.

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصهٔ ماست که در هر سرِ بازار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهنِ می و مطرب شد و زنّار بماند

محتسب و شیخ و خرقه و دلق، بی‌گمان در شعر اسلافِ او، به‌ویژه شاعران شعرِ مغانه، با سایه‌روشن‌هایی به کار رفته است ولی در پرتوِ هنرِ او بیان استهزاآمیز شگرفی به خود گرفته است که بی‌سابقه است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، جلد ۱، ۲۱۲ و ۲۱۶
6.6K viewsedited  15:08
باز کردن / نظر دهید
2022-12-11 12:33:51
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی

هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی

نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُش‌اند و تو گرمِ سرودنی

آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!

محمدرضا شفیعی کدکنی
[سرودی در ستایش حافظ]

#یکشنبه_ها_و_حافظ
#فریاد_میهن
4.4K viewsedited  09:33
باز کردن / نظر دهید
2022-12-10 01:48:56 میانِ بیشهٔ پر راز و رمز اندیشه
گرفته، در کفِ لرزانِ خویشتن تیشه.

به کامِ خویش نخواهد رسید، بی‌خردی،
که از بُریدنِ انبوهِ شاخه‌های جوان،
رَهِ گریز بجوید، شبانه، در بیشه.
محمدرضا شفیعی کدکنی
1.5K viewsedited  22:48
باز کردن / نظر دهید
2022-12-06 22:45:21
بچه‌ها هیچ گناهی ندارند.
بچه‌ها استعداد دارند، شوق دارند.
مشکل، برنامه‌ریزی دولت‌ها و مسئولین است
که آنها باید اصل اوّل برایشان ایران باشد؛
و نیست!

#ایران
#نسل_جوان
#دانشجو
12.3K views19:45
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 22:25:04
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
#یکشنبه_ها_و_حافظ

ز تندبادِ حوادث نمی‌توان دیدن
در این چمن که گلی بوده است یا سمنی

ببین در آینهٔ جام نقش‌بندی غیب
که کس به یاد ندارد چنین عجب زَمَنی

از این سَموم که بر طرْفِ بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگِ نسترنی

زندگی حافظ در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ ما گذشت. تنها در سده‌های هفتم و هشتم دست‌کم هفده خاندان در سرزمین امروزی ایران کمابیش حکومت کردند. آمدن و رفتن اینان همیشه با جنگ و کشتار، با سپاهیانی که جز غارت درآمدی نداشتند و به امید آن خود را به آب و آتش می‌زدند، همراه بود. سیل‌وار می‌آمدند و در برابر سیلابی مهیب‌تر ریشه‌کن می‌شدند.

چیزی که بر جای می‌ماند مشتی غارتگرِ مست بود و انبوهی غارت‌شدهٔ نیم‌جان، فقر و بیماری و مرگ بود، زوالِ دین و انحطاطِ اخلاق و سلطنتِ فساد!
آشوب و توفانی پیاپی همه چیز را در هم می‌پیچید:

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب‌روزی بوالعجب‌کاری پریشان‌عالمی

در کوی دوست
زنده‌یاد استاد شاهرخ مسکوب
صفحات ۲۲۴–۲۲۳

درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ که از این رسانه منتشر می‌شود، با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
4.2K viewsedited  19:25
باز کردن / نظر دهید
2022-12-02 14:59:16
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
نشانی
به شاعر فقید آذربایجانی
استاد مفتون امینی


من از خراسان و
تو از تبریز و
او از ساحلِ بوشهر
با شعرهامان شمع‌هایی خُرد
بر طاقِ این شب‌های وحشت برمی‌افروزیم.

یعنی که در این خانه هم
چشمانِ بیداری
باقی‌ست
یعنی در اینجا می‌تپد قلبی و
نبضِ شاخه‌ها زنده‌ست
هر چند
با زهرِ سبزآلوده و از وحشت آکنده‌ست.

این شمع‌ها گیرم نتابد
در شبستانِ ابد، در غرفهٔ تاریخ
گیرم فروغِ فتحِ فردایی نباشد،
لیک،
گر کورسو،
گر پرتوافشان،
هرچه هست این است:
یادآورِ چشمانِ بیداری‌ست.
وز زندگانی
_گرچه شامی شوکران آکند_
باری، نموداری‌ست.
#مفتون_امینی
3.2K viewsedited  11:59
باز کردن / نظر دهید
2022-12-01 13:07:23 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
شاهنامه؛
حماسهٔ داد و قانون


[شاهنامه] حماسهٔ داد و قانون است. حماسهٔ مقاومتِ بی‌تزلزل در مقابل تعدّی و بیداد. حماسهٔ یک قوم است برای دفاع از هستی خویش، برای مقاومت در مقابل وحشی‌گری و زورگویی. برای مقاومت در مقابل دنیایی که بر ضدّ تمام هستی او مجهّز شده است. همین نکته است که به این اثر عظیم فردوسی ارزش جهانی و انسانی پایدار می‌دهد. تمامِ مأموریت، تمامِ مسئولیت و تمامِ تاریخِ واقعیِ قوم خود را درین افسانه‌های اساطیری خالی می‌کند و رنگ و شکل می‌بخشد. جنگ، جنگی پایان‌ناپذیر در سراسر این داستان جریان دارد اما بر خلاف مشهور، به کینه‌جویی شخصی و خاندانی محدود نیست. هدف آن مقابله با بیداد است. مقابله با دنیایی که می‌خواهد دروغ و فریب را بر کرسی بنشاند. هم بر ضدّ افراسیاب است که از آن سوی آموی برای خرابکاری راه می‌افتد، هم بر ضدّ دیو سپید که در آن سوی البرز راه را بر هر چه ایزدی است می‌بندد.
هم با ضحّاک که از دشت تازیان می‌آید این پیکار ادامه می‌یابد. آنچه مورد تهدید اوست یک چیز است: داد و نیکی.

تسامح کوروشی نه فقط در دورهٔ داریوش مايهٔ تضمین وحدت امپراطوری تلقّی شد، بلکه حتی یزدگرد اول پادشاه ساسانی هم که یک چهرهٔ جالب شاهنامه است. چیزی از تسامح کوروشی را در رفتار با ترسایان [مسیحیان] عرضه می‌کرد و اینهمه نشان می‌دهد که در ایرانِ تاریخ و افسانه، ایرانِ شاهنامه، اگر جنگ هست، منشأ آن بیداد‌دشمنی است نه بیگانه‌دشمنی.

این همان روح اعتدال اخلاقی است که از قدیم فلاسفهٔ شرق و غرب، ایران و دنیای مغان را بدان سبب ستوده‌اند. حماسۀ فردوسی جلوه‌گاه این اعتدال اخلاقی است.
نفرت از تجاوزها و غارت‌هایی که در غزنه به نام دین انجام می‌شد. کراهت از دروغ و ریایی که نام عدالت و مصلحت می‌گرفت تمام وجود فردوسی را پر کرده بود و انعکاس آن را در جای‌جای شاهنامه می‌توان یافت.

نامور‌نامه
زنده‌یاد استاد دکتر عبدالحسین زرّین‌کوب
صص ۱۰۹–۱۱۰

مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
8.8K viewsedited  10:07
باز کردن / نظر دهید
2022-12-01 12:59:42
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
شاهنامه حماسهٔ داد و قانون است. حماسهٔ مقاومتِ بی‌تزلزل در مقابل تعدّی و بیداد. حماسهٔ یک قوم است برای دفاع از هستی خویش، برای مقاومت در مقابل وحشی‌گری و زورگویی. برای مقاومت در مقابل دنیایی که بر ضدّ تمام هستی او مجهّز شده است. همین نکته است که به این اثر عظیم فردوسی ارزش جهانی و انسانی پایدار می‌دهد.

این همان روح اعتدال اخلاقی است که از
قدیم فلاسفهٔ شرق و غرب، ایران و دنیای مغان را بدان سبب ستوده‌اند. حماسۀ فردوسی جلوه‌گاه این اعتدال اخلاقی است.
نفرت از تجاوزها و غارت‌هایی که در غزنه به نام دین انجام می‌شد. کراهت از دروغ و ریایی که نام عدالت و مصلحت می‌گرفت تمام وجود فردوسی را پر کرده بود و انعکاس آن را در جای‌جای شاهنامه می‌توان یافت.

نامور‌نامه؛
زنده‌یاد استاد دکتر عبدالحسین زرّین‌کوب
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
7.9K viewsedited  09:59
باز کردن / نظر دهید