2021-07-22 08:17:11
#part16
این مرد روانی بود؟بدنمو #تکون دادم تا ولم کنه اما بیشتر بهم #چسبید!سرمو به #زور عقب کشیدم و داد زدم که #انگشتاشو وارد #دهنم کرد و تن #سفید و #سک*سیشو چسبوند به #تنم!
_بمکش افرین دختر خوب!
انگشتاشو #گاز گرفتم که کشیدهای رو #صورتم نشوند و پرتم کرد رو #تخت!
_چرا وحشی بازی درمیاری جوجه عمو؟
_کثافت #هوسباز معلوم هست میخوای چه #غلطی بکنی؟میدونی اگه #بابا بفهمه چه حیوون #کثیفی هستی زندت نمیزاره؟
رو شکمم نشست و کیفو باز کرد!با دیدن طنابای سیاهی که توش بودن چشمام گرد شد!
_یکی کمکم کنه!
دستمالی وارد دهنم کرد و دستامو محکم گرفت!خودمو تکون میدادم و سعی میکردم از زیر دستای کثیفش خلاص شم!
_ببین هیلدا به نفعته که ساکت شی واگرنه بد میبینی!
دستامو بست و روم خم شد!
_دلبر عمو اروم شدی؟
حالم ازش به هم میخورد!اونقدر در برابر #شهوت سست #عنصر بود که نمیتونست به منم #رحم کنه؟
دوباره سراغ کیف رفت و #قیچی سفید رنگی رو ازش بیرون کشید!میخواست تیکه تیکم کنه؟
_اون بدن هات و سکسیت همیشه مال من بوده و هست!
#قیچیرو سمت لباسام برد و #پارشون کرد و انداخت یه طرف!حالا #لخت مادرزاد جلوش #دراز کشیده بودم؟
_چه قدر خواستنی هستی تو!سفید برفی کوچولوی من!
دستش رو #شکمم لغزید و مور مورم شد!
_دوست داری زیرم #جر بخوری #توله؟
سرشو خم کرد سمتم و لباشو چسبوند به گوشم!
_فک کن وقتی من دارم توت ت.لمبه میزنم و مر***دونگی کلفتم تو به***شت تنگ.ته تو چه جوری ناله میکنی برام!اووف از تصورشم شق میکنم!....
هیلدا دختر نوجوونیه که توسط عمو جوون و استاد دانشگاهش بهش تجاوز میشه و مجبوره بخاطر پنهان کردنش هرشب جر بخوره...
https://t.me/joinchat/mljf8NlFa1VlZGRk
https://t.me/joinchat/mljf8NlFa1VlZGRk
جدیدترین رمان ممنوعه و هات تلگرام
#هات_فول_خشن
1.1K views05:17