Get Mystery Box with random crypto!

خط خطی های شاعرانه

لوگوی کانال تلگرام tahereabazariherisi7 — خط خطی های شاعرانه خ
لوگوی کانال تلگرام tahereabazariherisi7 — خط خطی های شاعرانه
آدرس کانال: @tahereabazariherisi7
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 10.98K
توضیحات از کانال

‌﷽ ؛
هذا من فضل ربی♡
خودِ طاهره اباذری هریس
[ چاپ شده ها:
یک مشت بغض کال ]
کپی با نام نویسنده آزاد
صفحه ی اینستاگرام من:
Instagram.com/_u/TahereAbazariHerisi7

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2022-09-05 08:59:29 جوراباشو درآورد و گوله کرد توی هم و پرتشون کرد یه گوشه. می‌شناختمش؛ پر بود، حرف داشت، خیلیم حرف داشت...

- می‌دونی نهنگا چجوری همو پیدا می‌کنن؟!

تعجب نکردم از سوال بی ربطش. سکوت کردم، نمی‌دونستم!

- صدا می‌زنن همدیگه رو! اونا که اهل همن و مثل هم، می‌شنون اون صداهه رو، می‌فهمنش، میرن پِیِش، پیدا می‌کنن همو...
چیزی از "تنهاترین نهنگ دنیا" شنیدی؟!

سر تکون دادم، نشنیده بودم!

- بهش می‌گن نهنگِ پنجاه و دو هرتز! صداش مثل صدای بقیه ی نهنگا نیست، فرکانسشو بلد نیستن نهنگای دیگه، نمی‌شنونش، نمی‌فهمنش، تنهاست، همیشه تنهاست، خیلی وقته که تنهاست...

کلافه دست کشید به صورتش

- می‌دونی؟!
این روزا حس می‌کنم یه نهنگم وسطِ اقیانوس که صداش رو فرکانس ۵۲ هرتزه!
دور و برم شلوغه اما گیر کردم توو تنهایی، هیشکی نیست صدامو بشنوه، هیشکی نیست حرفامو حالیش شه، هیشکی نیست بفهمدم، هیشکی نیست دستمو بگیره و نجاتم بده از خودم...
می‌دونی؟!
گفتنش خیلی سخته اما این روزا حس می‌کنم یه نهنگم وسطِ اقیانوس که صداش رو فرکانس ۵۲ هرتزه، رو فرکانسِ تنهایی...

کلافه تر چنگ‌ زد به موهاش و بلند شد که بره. توی سکوت خیره شدم به مسیرِ رفتنش، کوه روی دوشش بود انگار!
فکر کردم همه ی ما آدما، این روزا شبیه نهنگیم! شبیهِ یه نهنگ، که خیلی وقته توی تنهاییِ بی رحمِ خودش گیر افتاده...!

#طاهره_اباذری_هریس
#عاشقانه‌های‌یک‌هوشبر

| @TahereAbazariHerisi7
1.1K views05:59
باز کردن / نظر دهید
2022-09-04 01:03:22 اما من
دلم تنگ می‌شود برایت...
فرقی نمی‌کند همین یک ساعت قبل دیده باشمت،
یا چند روز پیش!
مهم نیست اندازه ی یک شهر دور باشی از من،
یا فاصله‌مان قد یک دیوار باشد...
تفاوتی ندارد یک لحظه نداشته باشمت،
یا اندازه ی چند سال آزگار!
منِ این روزها
چنان وابستگی دارد به تو،
چنان بند است به شبِ چشم‌هات،
که گاهی
حتی وقتی در آغوشت گرفته ام هم...
دلِ لعنتیم
تنگ می‌شود برایت!

#طاهره_اباذری_هریس
#عاشقانه‌های‌یک‌هوشبر

| @TahereAbazariHerisi7
106 views22:03
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 19:30:16 داشتن سعی می‌کردن جابجاش کنن از روی برانکارد و بذارنش روی تختش،
تموم شده بود عملش.
توی پرونده ش سنشو زده بودن هجده...
قدش بلند بود و وزنش سنگین به نظر!
یکی از آدمای دست به ملافه به طعنه گفت:
- مگه آدم با این هیکل هم مریض میشه پسر؟
پدرش که شونه هاشو گرفته بود برای جابجا کردنش، سر تکون داد.
+ به خاطر همین هیکل نخراشیده ست که مریض شده!
ساکت نشد طرف
- آدم به این هیبت باید بره ورزشکار بشه!
پدرش گفت:
+ اتفاقا رفته بود فوتبال بازی کنه مثلا! اونجا زده شکسته مچ پاشو! بس که سنگینه...
باز زخم زد مردِ ناشناس
- این جثه رو چه به فوتبال! داداش تو باید بری کیک بوکسینگی! کشتی کجی! چیزی...
یه چیزی که بخوره وجناتت!
پدرش؟ پوزخند زد
+از این عرضه ها اگه داشت که وضعش این نبود! یه توپو نتونسته درست شوت کنه...
انقدری که می‌مونه کنجِ خونه ورِ دلِ مادرش!
اونا حواسشون نبود اما من حواسم بود به اون مردِ کوچیک، به اون پسر بچه ی بزرگ که روی ملافه ی بدرنگِ بیمارستان، مچاله شده بود توی خودش و چشماشو بسته بود و مشت کرده بود دستاشو...
از درد یا چیز دیگه؟ نمی‌دونم!
چه کاری از من برمی‌اومد؟ هیچ!
برای پرت کردن حواسم از اون حجمِ غصه آلودِ جمع شده روی تخت، سر خم کردم به پرونده نوشتن و باز هم، رسیدم به این اصل که ربطی نداره به جنسیت، بعضی حرفا زدن نداره، فرقی نمی‌کنه مخاطبت مرد باشه یا زن، بچه سال باشه
یا بالغ...
هر حرفی رو نباید به زبون آورد!
فکر کردم به این که همه توی خونه هاشون، آینه دارن مثلِ ما!
اونی که پیر شده و افتاده، اونی که چاق شده یا لاغر، اونی که جوش زده صورتش، اونی که چروک افتاده پای چشمش، اونی که شکست خورده به زعمِ ما، اونی که به هر علتی مشکلی داره، خودش خبر داره یقینا! نیازی به یادآوری ما نیست برای نمک پاشیدنِ مضاعف‌تر...
که اگه درست حرف زدن و به موقع حرف زدنو بلد نیستیم، کاش لااقل هنرِ حرف نزدنو سکوت رو سعی کنیم که یاد بگیریم...
کاش!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
557 views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 12:41:20 به دنبال تو می‌گردد تمام شب زنی در من
به جای قلب هر شب می‌گدازد آهنی در من

کسی در من طلب دارد تو را از عالم و آدم
نشانی از تو می‌جوید به هر جان کندنی در من

شده هم دست عقل و یک صدا از عشق می‌گوید...
چه آتش‌ها گرفت از دست این دل خرمنی در من

درون قابِ شب مهتاب را تا دید عاشق شد...
سحر صد توبه کرد از عاشقی تر دامنی در من

هوای سیب حوا کرده گویا لیلی قصه...
دوباره قصد جان را کرده امشب دشمنی در من

خودش را بی گمان گم کرده روزی در نگاهِ تو...
به دنبال چه می‌گردد تمام شب زنی در من؟!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
1.6K views09:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-09 16:23:20 خداحافظ!
خیلی وقتا یه واژه ی عادیه،از سر عادت دست تکون میدی و خم میشی آروم گونه شو میبوسی و میگی خداحافظ
اما...
خداحافظ
بعضی وقتا یعنی دیگه نیستم که بگم مواظب خودت باش،
بگم زیر بارون نری یه وقت
بگم باز که غذاتو نخوردی...آخرشم از پا میفتی!
بگم حرص نخور،دندونات سفید میشه:)
بگم بهش فکر نکن،درست میشه
بگم غصه ی چیو میخوری دیوونه،ما میتونیم
بگم بغلت کردم،محکم...نترس از هیچی!
بگم زندگی خیلیم خوبه،آخه تو زندگیمی!
بگم نکنه پات با همون خار کوچولو که رفته توو انگشتت عفونت کنه ببرنش؟؟پاشو برو پیش متخصص!!!
بگم حالا که مواظب نبودی و مریض شدی منم به تلافی میخام سرما بخورم!
بگم محکم باش،آخه...شانه ی تو آشیان ماست،ویرانش مکن!
بگم بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود
بگم بغلم کن که خدا دورتر از این نشود
بگم نبینم بچه مونو بیشتر از من دوست داشته باشیا...هیچم حسود نیستم!
بگم ببین دست خدا توو دست منه،دست منم توو دستای تو،ببین خدا دستش توو دستامونه؟
بگم من هیچی برام مهم نیست...فقط باش!
بگم به اندازه ی همه ی دنیا می خوامت
بگم قدر تموم اونایی که ندارن قبولت دارم
بگم مهم نیس چی بشه، منو داری...منو از دست نمیدی
بگم هرچی که تو بخوای
بگم هر چی که تو بگی
بگم...
خداحافظی گاهی وقتا یعنی دیگه چیزی برای گفتن نیست
نباید بگم
نمیتونم بگم
یعنی باید برم اما...
اعتباری بهت نیست که مواظب خودت باشی خودآزار من!
که پای قولت وایسی و به خاطر دل همیشه نگرانم هوای چشمایی که عاشقشون بودمو داشته باشی...
یعنی نیستم که با چنگ و دندون واسه ی لبخندت بجنگم
چنگ میزنم به آخرین کورسوی امید
که شاید محض دل بی قرار من
خدا حافظ و نگهدارت باشه برای هرکی غیر از من!
خداحافظ گاهی وقتا آخرین چاره توو بیچارگیه...
واسه همین میگم خداحافظت!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
4.8K views13:23
باز کردن / نظر دهید
2022-08-07 20:33:52
در من
توانِ از تو گذشتن
نبود و نیست...

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
4.4K views17:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-07 00:02:24 ازش پرسیدن فکر می‌کنی اگه اون موقعا بودی...
اگه چشم باز می کردی و می‌دیدی یه طرف سپاه یزیده و ظلمش، یه طرف حسینه و مظلومیتش ، چیکار می کردی؟!
مکث کرد!
یه کم مکث کرد و
آخر سر گفت:
نمی‌دونم!
گفت :
اگه به حرف باشه طرف امام حسین و رستگاریم، اما اگه به عمل باشه، نمی‌دونم...
واقعا نمی‌دونم!

با خودم فکر کردم اون مکثه منم، اون مکثه من و امثال منیم که به زبون سیاه پوش و عزادار آقا امام حسینیم ولی به عمل که می‌رسه، نه به هم رحم می کنیم، نه به بچه ی شش ماهه ی مردم!
من و مایی که یادمون میره حرمت و ارزشِ آبرو و دلِ خلق خدا از خودِ خونه ی خدا هم بالاتره و فراموش می کنیم اندازه ی یک سر سوزن حق الناسی رو که گردنمونه، نه قرآن به سر گرفتن پاک می کنه از ذمه مون، نه گریه ی محرم و نه مکه و کربلا رفتن و هزار و یکی دیگه از این قبیل!
اون مکثه خوی طمع کار و حریص و آزمند خیلی از ماهائیه که به طمعِ ملک ری و فلان پست و مقامِ غصبی و فلان ثروت ناحق و فلان جایگاه، پا رو خرخره ی خیلیا میذاریم و پاش بیفته برای خواسته هامون، هم خون می‌ریزیم، هم خونِ خلق الله رو می‌کنیم توی شیشه، غافل از این که فلان از ما بزرگتراش هم دست و دهنشون به گندم ری که سهله، به "جُوِ"ش هم نرسیده و نمی‌رسه و نخواهد رسید، که دنیا اگه وفا داشت، به صاحبان قبلیش وفا می‌کرد!
از خیلی از ماها اگه بپرسن همچین سوالیو بی‌درنگ و محکم و قاطع میگیم معلومه!
طرف آقام حسین، ولاغیر!
میگیم طرف حقیم،
طرف حقیقت، طرف عدالت...
اما به عمل که برسه، میشیم سرکرده ی سپاه یزید و شرم نمی کنیم‌ از خدای حسین، به خاطرِ ظلم روا داشتن به هرکسی که در برابرمون بنا به شرایطی مظلومه و بی دفاع...
خیلی از ماها
فقط به حرف خوبیم،
بین حرف و واقعیمون اما...
فاصله ست،
خیلی فاصله!

#طاهره_اباذری_هریس

پ.ن:
وضع جامعه الان یجوریه ک اکثریت مظلومن و بی دفاع دربرابر شرایط ایجاد شده، کاشکی هرکی هر جور ک میتونه دست هم نوعانش رو بگیره ک لااقل خودمون خودمونو از زمین بلند کنیم و رحم کنیم به هم توی این حال و روزِ سختی ک داره می‌گذره ب همه‌مون کم و بیش، درست عین زمستونای سرد و طولانی توی قصه ها ک تموم میشه و میره و تهش فقط رو سیاهی می‌مونه ب ذغالِ بخت برگشته!

| @TahereAbazariHerisi7
4.5K views21:02
باز کردن / نظر دهید
2022-08-07 00:00:53 آی بالام
علی لای لای...

#نوحه

| @TahereAbazariHerisi7
3.4K views21:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-07 00:00:34 ارباب جان رقیه را باری دگر ببوس...
بعد از شما می ماند او با تازیانه ها!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
3.3K views21:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-06 23:59:38 شبیهِ علی اکبرت زخم دارم حسین...
سرم را به دامانِ مهرت بگیری تو کاش!

#طاهره_اباذری_هریس

| @TahereAbazariHerisi7
3.3K views20:59
باز کردن / نظر دهید