Get Mystery Box with random crypto!

تجربیات و خاطرات قضایی

لوگوی کانال تلگرام tajrobiatghazayi — تجربیات و خاطرات قضایی ت
لوگوی کانال تلگرام tajrobiatghazayi — تجربیات و خاطرات قضایی
آدرس کانال: @tajrobiatghazayi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.24K
توضیحات از کانال

این کانال، کانالی برای قضات محترم و کاراموزان قضایی و دانشجویان علوم قضایی و حقوقدانان و وکلای محترم بوده و به منظور ارشیو کردن مطالب گروه تجربیات قضایی تاسیس شده است .
موسوی
تماس با ادمین : 09123136989. لطفا فقط پیام واتساپی
@mosavidamavand2

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-04-14 17:40:52 #تجربه_قضایی
 @tajrobiatghazayi
چند وقت قبل که دیسک پاره ی کمرم دوباره عود کرد و معده ی داغونم دوباره شروع به سوزش کرد؛ یاد دوران قضاوت افتادم که چطوری با دیسک پاره، چند ساعت روی صندلی می نشستیم و هر فشار عصبی اون رو تشدید میکرد و کار و مشغله ی زیاد و تنبلی ناشی از اون به ما اجازه نمیداد که فکری برای درمانش بکنیم و صد البته اگر درمان یا کنترلش میکردیم اینقدر وخیم نمی شد ‌و از همین الان ترس زمینگیر شدن در ایام پیری را نداشتیم .

رسیدگی به سلامت قضات و کارکنان دستگاه قضایی و کلا ادارات دولتی امری مغفول مانده است که علیرغم تلاش هایی که برای توجه به آن شده است آنچنان که باید و شاید مفید نبوده است .

تغذیه درست و حرکات ورزشی حتی در حد چند دقیقه و حتی در حد راه رفتن و انجام تفریحات سالم رو فراموش نکنید .

زمانی فرا میرسد که تازه متوجه میشوید این همه تلاش برای هیچ بوده و ارزش این را نداشته که سلامتی خود را به خطر بیاندازین و تنها چیزی که از آن برای شما به یادگار می ماند حسرت ایام گذشته و ترس از ناتوانی در ایام پیری است . 
 @tajrobiatghazayi
موفق باشید
403 viewsMousavi, edited  14:40
باز کردن / نظر دهید
2021-02-21 07:21:37 #تجربیات_خامی
@tajrobiatghazayi

اول صبح و قبل از وقت رسیدگی به شعبه مراجعه کردم .

حساسیت به وکالتنامه بدون تمبر وکالتی، از آن حساسیت هایی هست که هر روز بیشتر می شود .
 
وقتی داستان ابطال تمبر وکالتی را به کارمند شعبه گفتم؛ نگاهی به وکالتنامه ی الکترونیکی کرد .
گفت اینجا نوشته اید که تمبر باطل شده است .
گفتم در وکالتنامه های الکترونیکی امکان ابطال تمبر در سامانه ی خودکاربری وجود ندارد .
طلبکارانه گفت پس برای چی اینجا نوشته اید که تمبر باطل شد . گفتم اگر ننویسم که امکان ادامه ی فرایند اخذ وکالتنامه و اعلام وکالت نیست .
گفت چرا ننوشتی یک ریال و نوشتی ۳۰۰ ریال.  گفتم مراحل اخذ وکالتنامه و اعلام وکالت را منشی انجام میدهد . در هر حال من آمده ام که تمبر قانونی را ابطال کنم .
گفت یعنی منشی شما بلد نیست کار انجام بدهد من باید جواب بدهم .
دیگر متانت به خرج دادن فایده ای نداشت .
 
خیلی مودبانه گفتم شما یک مقام اداری هستید و طبق قانون باید با مراجعه کنندگان با مدارا و گشاده رویی صحبت کنین . الان جوری دارید با من رفتار میکنید انگار طلبی از من دارید . این رفتار شما منطبق با قانون نیست .
سرش را بالا گرفت و گفت یعنی من بلد نیستم چه طوری رفتار کنم ؟
گفتم شما هم جوری رفتار میکنید که انگار من بلد نیستم که وظیفه ام چیست ؟ من برای همین امر‌وز زودتر آمده ام و بجای این حرف ها میتوانستید تا حالا کد ابطال تمبر را به من بدهید تا من هم تمبر باطل کنم .
انگار باید برتری اش را با حاضر جوابی اثبات کند جواب دیگری داد .
بالاخره تمبر باطل شد و منتظر شروع جلسه ی دادگاه ماندم .
متوجه نگاه ممتد شخص دیگری شدم . سوال کردم موردی هست ؟
وکیل دیگری گفت با من هم همینطور رفتار کرد . خوب کردی جوابش را دادی .
گفتم هدف جواب دادن نبود . وقتی جواب سربالا میدهد باید جواب سر بالا بشنود .
نیازی به خدایی نکرده توهین و جنجال نیست . قانون رو به ایشان گوشزد کنین و از کوره هم در نروید . به ناچار کوتاه خواهند آمد.  مطمئنا اگر کوتاه نمی آمد اول به قاضی شعبه و سپس به رئیس دادگستری مراجعه میکردم تا متوجه اشتباهش بشود .
باید یاد بگیرند که درست و منطبق با قانون رفتار کنند .

این نمونه ای از رفتارهایی است که هر روز شاهد آن هستیم .
اگر همه ی ما خود را مطیع قانون بدانیم قطعا مشکلات تا حد زیادی رفع خواهند شد و مشکلات جدیدی هم به وجود نخواهند آمد. 
@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
868 viewsسید یاسین, 04:21
باز کردن / نظر دهید
2021-01-23 20:53:36 #این_روزها_به_چه_فکر_میکنید
#تجربیات_خامی
#حرف_مگو
@tajrobiatghazayi
ن والقلم و مایسطرون
علت اینکه مطلب امروز را با چنین آیه ای شروع میکنم؛ این است که به خودم یادآوری کنم؛ ارزش قلم و آنچه می نویسد؛ بسیار بالاتر از آن است که بخواهیم سخنی به گزافه بگوییم؛ یا کلاهی از این نمد برای خود بدوزیم .

این روزها به آشفته بازار حقوقی و قضایی می اندیشم .

به اینکه چطور قضات و قضاوت در چنگال حاشیه هایی پر رنگتر از متن، اسیر شده اند و از طرف دیگر، شان و جایگاه وکالت در محاق نابودی است .

به آشفته بازاری که بر امورات اداری حاکم است و به انتظارات و توقعات بیجایی که از سیستم قضایی، با این همه شلوغی و کثرت کار داریم .

به اینکه قاضی اسیر معیشت شده است و شلوغی بیش از حد پرونده ها بهانه ای برای عدم رسیدگی و اتخاذ تصمیم شده است .

به اینکه می‌دانیم از قاضی دادگاه شکایت به کجا ببریم و نمی دانیم از کجا به کجا ؟

نه اینکه ندانیم و نخواهیم و نتوانیم .

به اینکه، سود و زیان حاصل از این کار برای وکیل و موکل و قاضی و مردم و سیستم چه خواهد بود؟ و آیا اصلا ارزش اینهمه دوندگی را دارد؟ یا باید مثل همیشه دل خوش به این باشیم که ان شاالله اصلاح خواهد شد و می دانیم که نخواهد شد .

پای درد دل های قضات که می نشینم؛ یاد گذشته میکنم و بی هیچ توضیح اضافه ای به آنها حق می دهم که نگران باشند؛ و راستش به آنها حق می دهم که به قول یکی از قضات معظم کمی ما وکلا را دق بدهند که لااقل نون وکالت حلال شود .

بر این اعتقاد بودم و هستم و خواهم بود که بی نیازی قاضی از مال دنیا، وظیفه ی حکومت است و حداقل حقوق برای آنان در وضعیت موجود، نباید کمتر از صد میلیون تومان باشد؛ چرا که خط فقر سرعتش از تصور من و شما خارج است و ثلمه ای که از این فشار مالی بر قضات و دستگاه قضایی و سیستم عدالت، وارد می شود بسیار عظیم تر از آن است که نتوان بدان فکر نکرد .

و وقتی این را مینویسم به این فکر میکنم که چقدر خود را سیبل لعن و نفرین های مخاطبین فضای مجازی و حقیقی میکنم؛ که آیا نمی دانی چه خبر است و همچنان  به دفاع از قضات می اندیشی و در دفاع از آنها داد سخن می دهی؟
 
اندکی قبل توفیق زیارت قاضی معظمی را داشتم که می دانم اخیرا فضای مجازی و حقیقی چه بر سرش آورده و چه حاشیه هایی برایش ساخته است و دیدم که همچنان چهره و قلم و زبانش صلابت یک قاضی را حفظ کرده است و پیش خود بر این همه شجاعتش احسنت گفتم و بر این اعتقاد که دستگاه قضایی بر دوش چنین اوتاد قضایی استوار است؛ راسخ تر شدم .

آری این روزها بدین می اندیشم؛ که دیگر‌ انگیزه ای برای نشستن و نوشتن و ... انتشار هیچ مطلبی نمانده است و ....
@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
1.2K viewsسید یاسین, 17:53
باز کردن / نظر دهید
2021-01-04 23:02:34 ‍ ‍ ‍ خبر / استفتای جدید آماری؛
دو تن از مراجع عظام تقلید : قضاوت در صورتی که کثرت امور محوله قاضی را به اشتباه بیندازد، حرام است.

یکی از همکاران محترم قضایی با ارائه پرسشهایی از دو تن از مراجع عظام تقلید استفتا نموده و تصویر آن را برای رسانه خبری و رفاهی قضات ایران ارسال نموده است.

به گزارش این رسانه، این همکار محترم قضایی از باب کثرت پرونده ها و الزام به ارائه آمار خاص در پایان هر ماه برای همکاران قضایی، از آیات عظام علوی گرگانی و شبیری زنجانی سوالاتی را پرسیده و پاسخ آنها را دریافت نموده است.

این سوال ها که از طریق سایت و سامانه پیامکی معظم لهما مطرح گردیده، اجمالا حاوی این نکته است که اگر کثرت کار در قضاوت سبب اشتباه غیرقابل قبول گردد، این قضاوت حرام خواهد بود.

همچنین و در ادامه بیان گردیده که دعوت قضات در زمان کثرت امور به کار قضاوت ( و نتیجتا اعلام آمار آن ) نیز شرعا حرام خواهد بود.


https://t.me/refahighozat
708 viewsسید یاسین, 20:02
باز کردن / نظر دهید
2020-12-18 10:17:09 #سنگ_صبور_من کانالی است به منظور شنیدن حرف های شما . بی هیچ ادعایی . بی هیچ سخنی . بی هیچ . . .
شعار ما این است :
#ما_آدمهای_تنهایی_هستیم_که_تنهایی_مان_را_به_اشتراک_میگذاریم.
شما میتوانید حرف های ناگفته ی خودتان رو با استفاده از آی دی زیر برای ادمین بفرستید.
@mosavidamavand2

لینک کانال :
@sangesaboreman
875 viewsسید یاسین, 07:17
باز کردن / نظر دهید
2020-12-16 07:53:31 ی ایرانی چندبرابر استانداردها جهانی به پرونده ها رسیدگی می کند که از بار کمبود ها بکاهد.
۲. قاضی معصوم نیست و‌ تخلفات و رفتارهای اشتباه برخی همکاران غیر قابل اغماض که البته از دیدگان نهادهای نظارتی دور نمانده و منتج به برخورد قانونی می گردد به حق دلیل برخی از این نارضایتی هاست اما سیاستهای اشتباه دستگاه قضا در علنی کردن آمار تخلفات قضات سبب شده تا گناه چند ده نفر فرد متخلف آبروی هزاران نفر قاضی پاکدست و آبرومند را به چالش کشیده و عزت و اعتبار منصب قضاوت را که جایگاه انبیاء و اولیاء است را با تهدید مواجه کند؟ به راستی این اقدام جز ظلم به کل قضات و‌تزلزل اعتبار این قشر نزد جامعه چه دستاوردی داشته؟ و چرا آمار متخلفان دستگاههای اجرایی؛ نظامی ؛ امنیتی و حتی مالی هیچ گاه علنی نمی شود؟
۳. بر خلاف تصور حمله به قضات آسان است و جذاب!
آسان است چون قاضی نهاد مدافع ؛ رسانه و سخنگو ندارد به ذات حقوق خوانی خود محافظه کار است و هوچی گری و لابی با رسانه ها را نمی داند لذا حمله به قضات هزینه چندانی ندارد جذاب است چون همان گونه که گفتم کارش به دهها دلیل دافعه دارد و هرکس که به هر دلیلی درست یا درست در عدلیه نتیجه نگرفته عقده های خود را بر کوتاه ترین دیوار می گشاید برای آنان که ژست فساد ستیزی و عدالت طلبی گرفته اند چه شو آفی بهتر و کم هزینه تر از قاضی ستیزی!
۴. بسیاری از مردم عملکرد قاضی را در دادگاه های رسانه ای و گزارش های عملکرد مسولین دیده اند درک درستی از سختی ها؛ کاستی ها و خدمات قضات ندارند به راستی آنان که دغدغه اجرای قانون دارند و به دهها درخواست بازرسی ؛ احضار و بازداشت از روزن وجدان و قانون نگریسته و به یک ها از دهها اذن می دهد در کدام سو ایستاده است؟
دکتر محمد حسنوند
قاضی دیوان عدالت اداری
1.8K viewsسید یاسین, 04:53
باز کردن / نظر دهید
2020-12-16 07:53:31 با سلام خدمت دوستان و سروران گرامی
متن زیر ظاهرا توسط یکی از قضات معظم نگاشته شده است .
بدون هیچگونه دخل و تصرفی عینا منتشر می شود .
تقاضا دارم با حوصله کل متن را بخوانید .

حدود ده سال پیش که روزهای اول اشتغال به قضاوت را در غربت می گذراندم آخر هفته ها را گاه عازم شهر و دیار خود می شدیم در بین راه ایستگاه ایست و بازرسی پلیس بود که اغلب اوقات درخواست یا بهتر بگویم فرمان بازرسی خودرو را می داد رفتاری که از نظر مردم عادی امری طبیعی و از نظر من حقوق خوان بدون حکم بازرسی امری غیرقانونی بود که به جهت همان رسالت حقوق خوانی نباید بدان تن می دادم مامور بزرگوار آنجا نیز هر هفته اصرار به بازرسی خودرو می نمود بعد از تکرار این موضوع در نهایت از ایشان حکم بازرسی خودرو را مطالبه کردم انگار که امر غیر قانونی از ایشان طلب نموده مأمور وظیفه شناس برافروخت و تهدید به بازداشت نمود زمانی که کارت شناسایی خود را ارایه کردم بجای آنکه از موضع غیرقانونی خود عقب بنشیند تب وظیفه شناسی ایشان داغ تر شد که تا خودرو را نگردم اجازه رخصت نمی دهم بنده هم که روزهای اول خدمت را می گذراندم و هنوز داغ آموخته های دانشگاهی و رسالت داد گستری داشتم اجازه بازرسی ندادم و کار بالا گرفت تا در نهایت با وساطت دادستان شهرستان موضع بر حق و قانونی بنده بر کرسی نشست این اتفاقا اقدام بنده اصلاح رویه آن ایست بازرسی را به دنبال داشت
امروز که قصه بازپرس و سرباز بابلی و‌ واکنش های شدید و گاه غیرمنصفانه فضای مجازی را مرور میکردم خاطره اتفاق ده سال پیش نیز از خاطرم گذشت و به این باور رسیدم که اگر موردی مشابه آن اتفاق تکرار شد حتی اگر در معرض تضییع حقوق خود و دیگران باشم بجای تکرار رفتار قبلی حتماً به فرموده حضرت عیسی مسیح عمل کرده و طرف دیگر صورتم را نیز برای سیلی مجدد پیش بکشم چرا که پیش از آنکه درست از نادرست مشخص شود فرد خاطی در جایگاه وظیفه شناسی خواهد بود و منی که چیزی جز اجرای قانون نخواسته بودم متهم که هیچ محکوم به اعمال نفوذ و زورگویی خواهم شد!جامعه مجازی کشورمان بی رحم است و تشنه پیش داوری, پیش داوری جامعه و هوچی گری مجریان و چهره های تشنه دیده شدن آنقدر بی توجه به واقعیت است که هیچگاه خود را نیازمند شنیدن صدای دو طرف و کنکاش حقیقت نمی بیند به راستی در اتفاق اخیر کدام یک از توئیت نگاران و مجریان رسانه‌ها که سینه ها چاک کرده و گریبان ها دریدند به بررسی صحت و سقم موضوع پرداختند؟! آیا صرف تفاوت جایگاه طرفین دلیل بر حقانیت و ناحقی طرف دیگر است؟ مگر در روایت قرآن کریم از دو برادر که به دادخواهی نزد داود نبی رفته بودند ضعف مالی یکی دلیل بر حقانیت وی بود؟ خطایی که داود نبی مرتکب شد و برای آن از درگاه خداوند استغفار نمود. در نگارش این متن به هیچ وجه در مقام پیش داوری و تطهیر خطای احتمالی همکار قضایی نیستم کماآنکه بر فرض صحت مدافع برخورد قانونی نیز هستم اما در این خصوص در ذهن بنده چند نکته هست و چند پرسش؟!
۱. چند رسانه و چند نفر از افرادی که نسبت به این اتفاق واکنش دادند زحمت تحقیق در این خصوص را به خود داده اند؟
۲. حال که به این اتفاق در این حد پرداخته شد و رسانه ملی در برنامه ای زنده و ستاد کل در سطح عالی ترین مقامات موضوع را پیگیری کردند پرسشی آزار دهنده که از ذهنم می گذرد این است که آیا رسانه ملی نسبت به گلوله های نشسته بر پیشانی شهید سلیم قنبری ( رییس دادگستری روانسر) شهید موسی نوری ( دادستان شهرستان زاهدان) و دهها مورد توهین تهدید و سو قصد نسبت به قضات پرداخته اند؟ آیا فضای مجازی ما دشنه نشسته بر پهلوی بانوی قاضی دادسرای تهران (که از قضا باردار نیز بود) را دید و با خانواده وی همدلی و همدردی کرد؟
۳. تفتیش بدنی یک فرد به هنگام ورود به محل کار خود در کدام ماده قانونی تکلیف شده است که اصرار سرباز محترم بر انجام آن وظیفه شناسی است و دفاع بازپرس از حرمت معنوی و جسمی خود آن در هم در شهری کوچک و در مقابل دیدگان مراجعین تعبیر به ظلم و عدوان شود؟
۴. چگونه مردم ما رشادت ها و سختی های دوساله سربازان وطن را که البته غیر قابل انکار است را می بینند اما غربت نشینی چندین ساله قضات و خانواده های ایشان را در دورترین مناطق مرزی ایران نمی بیند؟ مگر ارزش مقابله با اشرار کنار از مرزداری است؟ دهها کشته تصادفات جاده ای از قضات و خانواده های ایشان که ناگزیر از تردد های گاه هزار کیلومتری است را چه کسی در یاد دارد؟

پرسش ها این بود و نکات اما این:
۱. عدالت دافعه دارد بیش از آنکه جاذبه داشته باشد. از ده میلیون پرونده مفتوح در هرسال حداقل یک طرف آن ناراضی به خانه بر می گردد و درست یا نادرست نارضایتی آنها قبل از هرچیز متوجه شخص قاضی می شود . علاوه بر آن نارضایتی ناشی برخی کمبودهای سیستمی مثل کمبود قاضی, اطاله دادرسی و تشریفات گاه دست و پاگیر آیین دادرسی بازهم از چشم قاضی دیده می شود. غافل از آنکه قاض
1.4K viewsسید یاسین, 04:53
باز کردن / نظر دهید
2020-11-29 20:44:46 #تجربه_قضایی
#تجربه_کوتاه
#چقدر_زود_دیر_میشود
@tajrobiatghazayi
در زندگی شخصی یا کاری، یا هر شخصیتی که انسان برای خودش متصور باشد، یک چیز را باید مد نظر داشته باشیم .

آیا چند سال دیگر و در قدمی بلند تر چندین سال دیگر، در پست یا سمت دیگر یا در شان و شخصیتی غیر از قضاوت یا وکالت ما با دیگران همین رفتار  را خواهیم داشت؟

یکی از نقطه ی آغازین پختگی، همین قدم اول است . خیلی وقت ها، وقتی به گذشته می اندیشم؛ یا وقتی نوع رفتار یکی از قضات معظم یا کارکنان محترم دادگستری را میبینم؛ این سوال برایم پر رنگ تر می شود .

به این می اندیشم که چقدر زود دیر می شود؛و چقدر به ان نقطه ای که در ابتدای مطلب آورده ام نزدیک هستیم .

وقتی به دادیار تازه کاری گفتم از همین الان خود را برای دادستانی آماده کن؛ شاید خودش هم باورش نمیشد که به زودی به چنین سمتی نائل خواهد آمد .
 
وقتی به شخص ذی سمتی میگفتیم این روزها میگذرد و باید پشت در اتاق منتظر ماندن را تجربه کنی‌ باورش نمیشد .
و هر دوی این اتفاق خیلی خیلی زودتر از آنچه فکر میکردم و فکر میکردن اتفاق افتاده است .

چرخ روزگار می چرخد . دیر یا زودش مهم نیست .
مهم این است که بر گردش این چرخ آگاه باشیم و اسیر پست و سمت و تشویق و تایید دیگران نباشیم .
@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
951 viewsسید یاسین, 17:44
باز کردن / نظر دهید
2020-11-17 20:22:47 #خاطره_قضایی
#تجربه_قضایی
#اسطوره_های_قضایی ( ۴ )
@tajrobiatghazayi
وقتی صحبت از اسطوره های قضایی شد؛ حیفم آمد از استاد ارجمند و قاضی عالیقدر  دادگاه انتظامی قضات که بعدها به سمت قاضی دیوان عالی کشور منسوب شدند؛ یعنی استاد آقای کریم زاده استاد درس تخلفات انتظامی قضات یادی نکنم .

در طول خدمت قضایی ام درس ها و نصایح و آموزش های این استاد بزرگ آویزه ی گوشم بود و هر وقت کتاب ( تخلفات انتظامی قضات ) ایشان را میخواندم پشتم می لرزید و تا مدت ها حتی فکر ارتکاب تخلف انتظامی به ذهنم خطور  نمیکرد .

دوستانی که دستی بر آتش دارند؛ می دانند که چه شد که این استاد اعظم از دادگاه انتظامی قضات به دیوان عالی کشور منتقل شد و نحوه ی انتقال ایشان چگونه بود .

ایشان هم نمونه ای از قضاتی بود که سال ها در مسیر درستی و پاکدستی خدمت کرد و نهایتا با انتقال خود خواسته به دیوان عالی کشور منتقل شدند و نمیدانم هم اکنون در سمت قضایی هستند یا خیر؟ ولی برای ایشان آرزوی صحت و سلامتی دارم .

و آخِر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين :

۱ . علم ، دانش قضایی، تجربه، مشاوره، و از همه مهتر تدبیر را در کار قضایی فراموش نکنید .
۲ . تند روی در هر کاری ناپسند است و تعالیم دینی ما هم بر این امر‌ صحه میگذارد .

#چند_نکته :
۱ ۰ نوشتن مطالب اینچنینی ظرافت های زیادی دارد .
۲ . اینکه طوری بنویسید که خدایی نکرده چیزی را به شخص یا نهادی نسبت ندهی که بعدا شر درست بشود؛ کار سختی است .
۳ .خودسانسوری عادت دیرینه ی ما در نوشتن مطلب است .
۴ . امیدوارم دوستان و خوانندگان ارجمند و فرهیخته، حرف های نگفته ی این سری مطالب رو خود حدس بزنند و نکته ها و ظرافت های پنهان ان را درک کنند .
۵ . غلط های احتمالی تایپی را بر من ببخشایید .
۶ . مثل همیشه از شنیدن نظرات دوستان خوشحال خواهم شد.

@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
1.0K viewsسید یاسین, 17:22
باز کردن / نظر دهید
2020-11-17 20:11:38 #خاطره_قضایی
#تجربه_قضایی
#اسطوره_های_قضایی ( ۳ )
@tajrobiatghazayi
قاضی جوان و پر تلاش ما وقتی به سمت دادستانی رسید و حتی قبل از آن که از شهر قبلی به این شهر بیاید؛ آماج تهمت ها و افتراء های زیادی شد .

عمده چیزی که هر کسی را می توان با آن خراب کرد؛ و به قول یکی از دوستان واقعا به هر بنی بشری میچسبد؛ مسائل مالی و اخلاقی است .

الحمدلله قاضی جوان ما از هر دوی این موارد مبری بود و علیرغم اینکه شهودی ( جعلی ) پیدا می شدند و حاضر بودن هر چیزی را علیه ایشان شهادت بدهند؛ ولی خوشبختانه پاکدستی ایشان موجب شد که چنین وصله هایی برای ایشان لایّتّچّسبّک ( = غیر قابل انتساب و نچسب ) باشد .

بدخواهان وقتی دیدند تیرشان به سنگ خورده است و ایشان هم به سمت بالاتری ارتقاء پیدا کرده است؛ دست از سر ایشان بر نداشتن و با گسیل نمودن دوستان خود در شهر جدید، همه نوع تهمت و افترائی را به ایشان نسبت می دادند که جوی علیه ایشان درست کنند .

داستان از وقتی شدت گرفت که قاضی داستان ما، با روحیه خاص خود ( که همانا برخورد شدید با هر کس در هر پست و مقامی بود ) شروع به برخورد با تخلفات یقه سفیدان شهر کرد .

یادمه دوستان شفیق ایشان در همان ایام به ایشان میگفتند که برخورد با یقه سفیدان هم روش خودش را دارد و باید با تدبیر پیش رفت . چرا که این مجرمین‌ یقه سفید حتما کسانی را دارند که از آنها حمایت کنند و همان حامیان کم کم دندان شان را نشان خواهند داد و به راحتی و پنهانی، دندانشان را در گوشت شما فرو خواهند کرد .

ولی ایشان که به صداقت و پاکدستی  خودش ایمان داشت میگفت که هیچ کس نمیتواند نقطه ضعفی از من بگیرد و باید این مجرمین را سر جایشان بنشانم .

نهایت این شد که مراجع نظارتی ایشان را خواستند و یکی یکی تخلفات گزارش شده علیه ایشان را برشمردند و نهایتا ایشان هم با حالت قهر از خیر سمت مدیریتی گذشت و راهی شهر و دیار خودش شد و بعد ها در همان شهر دوباره  به سمت مدیریتی منصوب شد .

نکته ی جالب داستان، لیست تخلفات گزارش شده برای ایشان بود .
۱ . انجام ورزش صبحگاهی در پارک نزدیک منزل
۲ . پوشیدن کفش های نوک تیز
۳ . عدم رعایت شان قضایی در لباس و پوشش و برخورد با متهمین
۴ . و سایر تهمت ها و افتراء هایی که به ایشان منسوب نبود ولی در شهر پر شده بود که به ایشان منسوب است .

یادمه وقتی قضات معظم مراجع نظارتی در شهر خدمت من حاضر شدند؛ نکته ای را گفتند که من تازه فهمیدم بند ۴ چقدر مهم است و یقه سفیدان شهر قاضی جوان ما، چقدر دقیق میدانستند که به کجا بزنند که ایشان، خودش تقاضای انتقال بکند .

قضات مراجع نظارتی گفته بودند که : (( یک قاضی هر چند خوب و پاکدست باشد ولی نداند و نتواند جو عمومی شهر را کنترل کند به نحوی که اکثرا ایشان را به خلاف نکرده ای متهم کنند ممکن است هر آن به انتقالی خود خواسته مجبور شود )) .

یادمه وقتی در شهر جدید به سراغش رفتم خاطرات گذشته اش را مرور میکرد و میگفت به علت گوش نکردن به نصیحت های دوستان و زیاده روی هایی که واقعا زیاده روی نبود مجبور به انتقال شد و اگر‌ تجربه ی الان را داشت؛ قطعا با تدبیر بیشتری رفتار می کرد .
@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
701 viewsسید یاسین, edited  17:11
باز کردن / نظر دهید