2020-10-15 00:48:42
#تجربیات_خامی
#سراب ( ۲ )
@tajrobiatghazayi
دقیقا یک سال گذشت . دخترک تماس میگیرد و با مادرش به دفترم می آید .
احساس میکنم وضعیت روحی بهتری دارد . این نکته را به ایشان یادآوری می کنم و مادرش بر حرف هایم صحه می گذارد و علتش را نیز اشتغال به کاری نیمه وقت می داند .
داستان تکراری اش را بازگو می کند . اینکه من همچنان عاشقش هستم و او هم مرا دوست دارد و تنها مشکل ازدواج ما، خانواده اش می باشند .
مشتاقانه می گوید که حتی بخاطر من با خانواده اش دعوا کرده است و منجر به چاقوکشی هم شده است و تاکید می کند خودم زخم ها و کبودی هایش را دیده ام .
نیشخندم را پنهان میکنم و از او می پرسم از کجا می داند که داستان چاقوکشی صحت دارد و با کس دیگری غیر از خانواده اش دعوا نکرده است .
اظهار بی اطلاعی می کند و مادرش حرفم را تایید می کند؛ که من هم دقیقا بعد از شنیدن داستان چاقوکشی و دیدن زخم ها، چنین حرفی را به او زده ام .
بعد از نصیحت های پدرانه و کلی موعظه و بکارگیری تکنیک های روان شناسی که مبادا روحیه ناسور دخترک را بیشتر از این زخمی کنم؛ آب پاکی را رو دستش می ریزم و به او می گویم : اکیدا توصیه می کنم از همین الان و همین امروز هر چه که به او مربوط می شود را فراموش کنی و به زندگی ات برسی .
متذکر می شوم که درمان این درد از ترک اعتیاد سخت تر است و حتما و حتما از مشاوره های روانپزشکان و روانشناسان برای درمان استفاده کن .
نتیجه ی منطقی حرف های من این است.
۱ . اگر واقعا شما را دوست داشته باشد؛ به هر طریقی شده پیدایتان می کند و با شما ازدواج می کند .
۲ . اگر چنین نباشد قطعا ازدواج زوری با چنین شخصی، هیچ فایده ای برای شما ندارد و بر فرض تحقق ازدواج، دوامی نخواهد داشت .
۳ . ادامه ی این ارتباط جز تداوم سوء استفاده از شما هیچ نتیجه ای ندارد .
۴ . فراموش نکن این شما هستید که بین زمین و آسمان معلق هستید و نه آن پسره؛ و نه راه پیش دارید و نه راه پس .
۵ . کات کردن هر چند خیلی سخت است؛ ولی موجب می شود که از این بلاتکلیفی خارج شوی و به زندگی ات بپردازی .
۶ . راهکارهای جایگزین، مثل مطالعه و ورزش و کارکردن، برای پر کردن فکرت و فرار از این داغ مهیا کن و سعی کن برای همیشه او را فراموش کنی .
وقتی از او میپرسم که چرا علیرغم تصمیم سال قبلت مبنی بر ترک این رابطه همچنان به رابطه ات با او ادامه دادی؟ میگوید : اصرار از طرف ایشان بود و من هم بخاطر اینکه وابسته اش بودم پذیرفتم .
علت این امر را برایش بازگو میکنم و به او یادآور می شوم دیگر خام وعده های دروغین چنین کسی نشود .
لابلای صحبت هایم متوجه اشک های دخترک و مادرش بودم . به جنبه ی مثبت موضوع فکر میکردم و پیش خود خوشحال بودم که خدارو شکر علیرغم بزرگ و دائمی بودن این درد؛ ظاهرا هم دخترک به چنین نتیجه ای رسیده است که ادامه ی این رابطه فایده ای ندارد و هم خانواده اش با روشن بینی، حامی صد در صد دخترشان هستند .
برایشان آرزو موفقیت میکنم و با نگاهی نگران بدرقه شان میکنم .
@tajrobiatghazayi
موفق باشید
#کانال_تجربیات_و_خاطرات_قضایی
840 viewsسید یاسین, edited 21:48