Get Mystery Box with random crypto!

کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران

لوگوی کانال تلگرام utiranshenasi — کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران ک
لوگوی کانال تلگرام utiranshenasi — کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران
آدرس کانال: @utiranshenasi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.90K
توضیحات از کانال

تنها پایگاه رسمی کانون ایران‌شناسی دانشجویان دانشگاه تهران
The Student Center for Iranian Studies at University of Tehran

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-07-09 21:16:56
رادیو ایرانشهر
اپیزود دهم: خشایارشا، شاه بزرگ، شاه جهان

در لینک زیر به صورت آنلاین گوش دهید:
https://shenoto.com/iframe3/album/54476

@iranshahr_atu
878 views18:16
باز کردن / نظر دهید
2021-07-09 21:16:56 •رادیو ایرانشهر•

اپیزود نهم: شاهنشاه شاپور دوم، واپسین خدایگان!

گویندگان :
ماهور بیابانگردی، فاطمه بناها، نیکو
متن: نیکو

#رادیو_ایرانشهر #ایران_باستان #شاپور_دوم #شاپور_ذوالاکتاف #ساسانیان

@iranshahr_atu
930 views18:16
باز کردن / نظر دهید
2021-07-09 21:16:55
رادیو ایرانشهر
اپیزود نهم: شاهنشاه شاپور دوم، آخرین خدایگان

در لینک زیر به صورت آنلاین گوش دهید:

https://shenoto.com/album/54115?lang=fa
981 views18:16
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 23:14:55 برگردان متن پهلوی《اندرز خسرو قبادان
متنی به زبان فارسی میانه

به نام یزدان و فال نیک
اندرز خسرو قبادان


۱- ايدون (اینچنین) گويند كه انوشه‌روان خسرو قبادان اندر زماني (كه) پُرگاه (=نزديك به مرگ) بود، پيش از آن كه جان از تن جدا بوَد، به اندرز به جهانيان گفت كه زماني كه اين جان از تن من جدا شود، اين تخت من را برداريد و به اسپانور (=جایگاه ایوان خسرو در مدائن) برويد و به اسپانور بنهيد و (سپس) در حضور جهانيان بانگ كنيد كه (ای)مردمان! از گناه كردن بپرهيزيد و به كرفه‌ورزي (=درستکاری) كوشا باشيد و مال گيتي را به خوار داريد زيرا كه اين همان تن است كه تا ديروز به(جز) اين تن بود، (به) اين مردم به سه گام نزديك‌تر بود، به هر گاه و زمان اهلایی (=درستکاری) و مال گيتي بيفزود، كه امروز به سبب ريمني (=آلودگی)، هر كه دست بر آن (=پيكر بی‌جان شاه) نهد، آنگاه او را به برشنوم (= آيين غسل) ببايد شستن، يا به يزش (=آیین ستایش) يزدان و به همپرسگي بهان نهلند (=راه ندهند)، و تا ديروز به سبب شكوه فرمانروايي، دست به كسي نداد كه امروز به سبب ريمني كسي دست بر (او) ننهد.

۲- (ای) مردمان جهان! درودمند (=درستکار) باشيد، و رويد؛ اداره‌ي (امور) به منش راست است و كار برزيگري است، در كار جهانيان كوشا و زيناوند (=زیرک) باشيد.

۳- در كار، آيين و پيمان داريد و در كار و دادستان (=داوری)، راد و راست و متحد راستان باشيد.
۴- اندرز گفتار و به جان اندرز نيوشيدار باشيد (=گوش دهید)، اندازه به كار و پيمان كنيد.
۵- به بهره‌ی خويش خرسند باشيد و بهره‌ي ديگر كس (را) مدزديد.
۶- در دهشِ درويشان سپوز (=تأخير) و بستاري (=سرسختی) مكنيد. بنگريد كه چگونه فرمانروايي از بين رود، خواسته بشود، مال ستبر، عشق و دشواري و درويشي بگذرد.

۷- ايدر (= این‌جا) زندگي اندك و آن‌جا راه دور و هميمال سخت و داور راست است. كرفه (=ثواب) به وام نيابند، درود و پاره (= رشوه) كار نكند و تن و روان را نپذيرد؛ به جز اينكه بس كرفه كرده باشد، بر فراز گذشتن بر چينود پل نتوان (زيرا) آن جا داور راست چون مهر و رشن است.

۸- (از) بهان باشيد تا گرودمانی (=بهشتی) باشید.
۹- افسوس (=تمسخر) مكن تا فرهمند باشي، چه نيكي و بدي به هر گاه و به هر كس شايد بودن.
۱۰- گيتي را به سپنج (=خانه موقت) دار و تن به آسان، نيكي به كردن دار، بزه به رنج سپوز و مينو به كنش خويش دار.

۱۱- اين نيز گفته شده است كه هر كس ببايد دانستن كه از كجا بيامده‌ام و چرا ايدر هستم، (و) من باز به كجا بايد شدن، (و) از من چه خواهند. (قس. از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/به کجا می روم آخر...)

۱۲- كه من اين را دانم كه از پيش هرمزدخداي بيامده‌ام و براي بستوه آوردن دروج (= دروغ) ايدر هستم، و باز به پيش هرمزدخداي بايد شدن، از من اهلايي(=پارسایی) خواهند و خويشكاري دانايان، آموزش خرد و يكي ويرايش خيم (=آراستگي اخلاق).

۱۳- انوشه روان باد خسرو قبادان شاه شاهان كه اندرز كرد و اين فرمان را داد. ایدون باد.
فرجام یافت به درود و شادی.


عریان، سعید (۱۳۹۱). متن های پهلوی _گردآوریده جاماسب آسانا. تهران انتشارات علمی. صص۷۶-۷۵؛ آوانوشت:صص۲۲۷-۲۲۵.

@utiranshenasi
1.3K views20:14
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 22:00:07
سرود گورانی《ورمزگان
روایتی از سده‌ نخست هجری

حرف‌نویسی

'wlmzg'n Im'n / 'tl’n kwž'n
wš'n š'ldn / gwl' gwl'k'n
zrk'l y 'lb / kldn' h'pwl
gn' w p'l'y / ht' š'lzwl
zn w knyk'n / w dyl bšyn'
mld 'c' tly / w ly y hwyn'
lwšt zltwštl' / m'nw' by ds
bzyk' nk' / 'wlmz w hwyc ks

آوانویسی

uwrmizgān rimān / ātirān kužān
u-šān šārdinā / gāwrā-gāwrākān
zūrkārī araβ / kirdinā hāpūr
gunā u pālaī / hatā šārazūr
žan u kanikān / wa dir bašinā
mērd āzā tili / wa rūy i hūinā
rawšt zarduštra / mānawā bē das
bažēka nēkā / uwrmiz wa hwēč kas

ترجمه

هرمزگاه آزردند / آذران کشتند
و پنهان کردند / بزرگ‌بزرگان را
دروغ‌کاریِ عرب / ویران کرد
روستا و شهر را / تا شهر زور
زن و دختران / به اسیری رفتند
آزادمرد غلتیده / بر روی خون
روشِ زرتشت / بی‌یاور مانده
رها نکرد / اورمزد هیچ‌کس را.


t.me/utiranshenasi __________

نیز نک. اکبری مفاخر، آرش ۱۳۹۸. سرود ورمزگان شعری به زبان گورانی از سده ی نخست هجری به خط پهلوی. مجله‌ مطالعات ایرانی دانشگاه شهید باهنر کرمان. ش. ۱۷، ص. ۲۳. ( http://ensani.ir/fa/article/download/221046 )

@utiranshenasi
1.7K viewsedited  19:00
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 17:24:08
اینفوگرافی متصرفات خلفای راشدون شامل آغاز و پایان و دین و زبان
https://t.me/pooyeshesimorgh
اینفوگرافی قبلی:
https://t.me/pooyeshesimorgh/136
840 views14:24
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 14:56:51 چندی پس از این جریان ها دوباره فتحعلی شاه پس از پناهنده شدن محمود پاشای بابان، خسرو خان سوم والی اردلان را که پس از پدرش بر تخت ولایت کردستان اردلان نشسته بود، در سال ١٢۴٧ ق. به دربار فراخواند (وقایع‎نگار کردستانی،١٣٨۴:۵٠٧/صفی زاده ١٣٧٨:۵٠٧ ) و او را مأمور انتصاب محمود پاشا بابان در شهرزور کرد.
وی با نیروهایش و محمودپاشا عازم شهرزور شد. سلیمان پاشا به محض ورود نیروهای والی، متواری گشت و محمود پاشای بابان به قدرت رسید.
والی اردلان که به نظر قصد حمله به بغداد و فتح آن را داشت به دلیل شیوع بیماری وبا، به سرعت به سنندج بازگشت. (سنندج ١٣٧۵،٢٠۴ )
اما محمود پاشای بابان پس از مدتی عزلت نشینی با جلب نظر پاشای بغداد، حکومت ملک بابان را باری دیگر به دست گرفت اما هنوز یک سال از حکومتش نگذشته بود که برکنار شد و یکی از اقوام او به نام احمد پاشا از سوی علی‎رضا پاشا والی بغداد به حکومت بابان منصوب شد. (همان: ١۵۶)
محمودپاشا نیز بلافاصله با جمعی از نزدیکان خود که حدود هزار نفر بودند، روانه ایران شد و نزد رضاقلیخان والی وقت اردلان پناهنده شد. (همانجا) رضاقلیخان، پاشای بابان را در سال ١٢۵٧ ق. با خود به تهران برد تا در مورد استقرار او در شهرزور از دربار کسب تکلیف کند. دربار قاجار با استقبال از محمودپاشا، والی را مکلف به نصب مجدد او بر کرسی بابان کرد. رضاقلی خان اردلان در بازگشت به سنندج عازم شهرزور و سلیمانیه شد اما به علت شورش مادرش به سنندج بازگشت و این تنش‎ها هم بالاخره به معاهده ارزنه‎الروم منتج شد.

فرجام : با وجود پشت‎پا زدن‎های امرای بابان و جفاکاری‎های ایشان در حق کردها و گوران های ایران، حکومت مرکزی ایران و امارت اردلان همیشه پشتیبان ایشان بودند و اکدر برابر عثمانی به آنها یاری می رساندند.

برگرفته از مقاله روابط حکام اردلان، امارت بابان و مناسبات ایران و امپراتوری عثمانی در عهد قاجار نوشته روح‎الله بهرامی و پرستو مظفری
بن‎مایه:
اردلان، خسروبن محمد مصنف، (٢۵٣۶)، تاریخ اردلان، تهران: کانون خانوادگی اردلان
اردلان، شیرین( ١٣٨٧) خاندان کرد اردلان در تلاقی امپراتوري‎هاي ایران و عثمانی، برگردان: مرتضی اردلان، تهران: نشر تاریخ ایران
اردلان، مستوره ( ٢٠٠۵ )، تاریخ الاکراد، ویرایش: جمال احمدي آیین، اربیل: ئاراس.
تاریخ اردلان، (١٣٢۵)، به تصحیح: ناصرآزادپور، سنندج: چاپخانه بهرامی.
بابانی، عبدالقادربن رستم (١٣٧٧)، سیر الاکراد در تاریخ وجغرافیای کردستان چاپ دوم، به اهتمام: محمد رئوف توکلی، تهران: توکلی.
زکی بیگ، محمد امین (١٣٨١)، زبده تاریخ کرد و کردستان ، ج ٢، برگردان: یدالله روشن اردلان، تهران: توس
روحانی، بابا مردوخ (١٣۶٩)، تاریخ مشاهیر کرد، ج ٣، به کوشش: ماجد روحانی تهران: سروش.
سنندجی، میرزا شکرالله (١٣٧۵)، تحفه ناصري در جغرافیا و تاریخ کردستان،مقابله و تصحیح: حشمت الله طبیبی، تهران: امیرکبیر.
مردوخ کردستانی، محمد (١٣٧٩)، تاریخ کردستان، تهران: کارنگ.
مک داول، دیوید (١٣٨٠)، تاریخ معاصر کرد، برگردان: ابراهیم یونسی، تهران: پانیذ.

@iranban_kord
854 views11:56
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 14:56:31 در سال ١٢٢١ (ه ق) نخستین رویارویی مستقیم سپاهیان ایران و عثمانی در دوره قاجار در مرزهای غربی رخ داد. امان‎الله خان اردلان با ده هزار نفر از نیروهای خود در این جنگ حضور یافت. مردوخ کردستانی، (١٣٧٩،برگه ٣٨٠ ) سپاه پاشای بغداد در این نبرد شکست خورده و عبدالرحمن پاشا بار دیگر به پشتیبانی نیروهاي ایرانی در ولایت بابان مستقر شد. (شافعی،١٣٧٨ برگه ٧۵٩ ) علی پاشا هم به بغداد گریخت و شیخ جعفر لحساوی از علمای بزرگ نجف را به شفاعت همه اسرا و سلیمان پاشا کهیا، نزد محمدعلی میرزا فرستاد. (اعتمادالسلطنه،١٣۶٨، برگه ١۴٨٣)
اما در سال ١٢٢۴ ه ق همچون سال‎های گذشته، جمعی از ایلات جاف شهرزور برای ییلاق و استفاده از مراتع کردستان به اطراف مریوان آمدند.
اما طوایف جاف در مدت سکونت خود دست به کشتار گوران های هورامی و غارت دهات و روستاهای آنها در اطراف مریوان زدند.
کشته شدن و غارت گورانها که در شمار اتباع امان‌‎الله‎خان اردلان بودند خشم وی را برانگیخت و او نیز در پاسخ به اعتراض مردم برای تنبیه طایفه جاف، به مریوان لشکر کشید و آنان را تا شهرزور تعقیب نمود و در بازگشت نیز اطراف شهرزور را مورد قتل و غارت قرار داد. (سنندجی١٣٧۵ برگه ١٨٩)
کمی بعد عبدالرحمن پاشا با استفاده از اغتشاشات داخلی عراق عرب و سرکشی در برابر ایران به دو ولایت کوی و حریر عراق حمله کرد و محمود آقا پسر خود را در آنجا حاکم نمود.(اعتضادالسلطنه، ١٣٧٠،برگه ١٢٣) وی همچنین در نزدیکی ذهاب حاکم ولایات درنه و باجلان را خودسرانه عزل نمود.
محمدعلی میرزا این اقدامات او را برنتابید و با لشکری مرکب از سپاهیان خود و سپاه امان‎الله خان والی اردلان از راه ذهاب در شعبان ١٢٢۶ ق. روانه شهرزور شد.
عبدالرحمن پاشا که تاب مقاومت در خود نمی‎دید، دوباره به انقیاد محمدعلی میرزا دولتشاه گردن نهاد و در حکومت خود ابقا شد. (شافعی،١٣٧٨ برگه ٧٨۶ )
اطاعت دوباره عبدالرحمن پاشا امیر بابان از ایران پس از پنج سال، برای بار دوم ایران و عثمانی را در تقابل با هم قرار داد.
این در حالی بود که عباس میرزا از سال ١٢٢۵ ق. مذاکراتی با والی ارزنه‎الروم برای هم پیمانی علیه روسیه آغاز کرده بود.
دولت عثمانی برای استفاده از این موقعیت در جلب حمایت ایران علیه روسیه، هیأتی مرکب از عبدالوهاب پاشا، حیرت پاشا و شاکر پاشا را برای گفتگو با صدراعظم وقت ایران میرزا شفیع مازندرانی روانه ایران کردند. آنان خواستار عدم پشتیبانی ایران از عبدالرحمن پاشا و قطع مداخله در امور امارت بابان و پشتیبانی از عثمانی در آخسقه و قارص بودند.
اما اولیای دولت ضمن رد این درخواست، متذکر شدند که پاشای سلیمانیه و شهرزور بایستی با موافقت ایران تعیین گردد، والی بغداد نسبت به دولت ایران طریق مدارا پیشه کند، سرحدداران عثمانی از اذیت و آزار زوار ایران خودداری نمایند و ایران و عثمانی منافع یکدیگر را در قراردادهای خود با روسیه در نظر بگیرند. (هدایت) با وجود این، دو دولت بدون توجه به این مذاکرات بار دیگر بر سر مسأله بابان در سال ١٢٢٧ ق. در برابر یکدیگر صف آرایی کردند.
همانگونه که اشاره شد، اعلام مطاوعت دوباره عبدالرحمن پاشا، والی جدید بغداد عبدالله پاشا را که از سوی باب عالی تحریک شده بود، به مقابله با او واداشت که منجر به خلع قدرت عبدالرحمن پاشا گردید.
عبدالرحمن پاشا که این زمان با والی اردلان کدورتی داشت، مستقیماً به کرمانشاه و نزد محمدعلی میرزا پناهنده شد. (سپهر، ١٣۵٣:٢٢۵ ) فتحعلی شاه که پیش تر از عقد پیمان صلح بخارست در ١٢٢۶ ق /١٨١٢ م، میان روس و عثمانی به جهت در نظر نگرفتن مصالح ایران از سوی عثمانی منزجر بود، (هوشنگ مهدوی، ١٣٨۴:٢٢١ ) عزل عبدالرحمن پاشا را دستاویز خود نمود.
ازاین رو دستور حمله به خاک عثمانی و نصب مجدد عبدالرحمن پاشا را به محمدعلی میرزای دولتشاه داد و قاسم خان قوانلو و فرج ا للهخان افشار را نیز به کمک او فرستاد. (اعتمادالسلطنه،١٣۶٧،١۵٠۵ )
بدین ترتیب در شعبان ١٢٢٧ ق. نیروهای ایران از سه طرف به بغداد حمله کردند. یک گروه به فرماندهی محمدعلی میرزا دولتشاه که نیروهای والی اردلان، امان‎الله‏خان را نیز همراه خود داشت، از راه ذهاب حمله کرده و دو گروه دیگر نیز حمله خود را از راه قزل رباط و قراتپه آغاز کردند. (نفیسی،١٣۶۶:٢٠٢ )
در این زمان که جمعی از ایلات و طوایف شهرزور از جمله جاف ها در نواحی اطراف مریوان دوباره دست به قتل و غارت مریوان زدند، امان الله خان اردلان ناچار شد تا نیروهایش را از راه مریوان دوباره به جانب شهرزور گسیل دهد. ظاهراً پاشای بابان در تحریک این ایلات و اقدام آنان بی‎تقصیر نبود، اما والی اردلان به سبب وبایی که در میان لشکریانش افتاد، خیلی زود به سنندج بازگشت. (اعتماد السلطنه، ١٣۶٧،٢١۵)

@iranban_kord
726 views11:56
باز کردن / نظر دهید
2021-06-23 14:55:59 حمله ایران به عثمانی در حمایت کردهای عراق
ریشه تاریخی حمایت‎های ایران از کردهای عراق

با روی کار آمدن حکومت صفوی و روشن شدن فاشیسم مذهبی آنان ، بسیاری از کردها با این حکومت سر ستیز پیدا کرده و عثمانی‎ها را ترجیح دادند و به یاری حکومت عثمانی‎ امارت‎هایی را برای خود تشکیل دادند و عثمانیان به ایشان آزادی و استقلال داخلی می‎دادند.
یکی از این امیرنشین‏ها، امارت بابان بود.
امرای بابان، منسوب به طایفه نورالدینی پُژدر از کردهای سوران بودند. جد اعلای آنان، فقیه احمد در سده هفدهم میلادی به عزم جهاد با مسیحیان در لشکرکشی‎های عثمانی شرکت نمود. (زکی بیگ، 1381، ص246، اردلان، 1387، ص59) پس از وی، فرزندش سلیمان، معروف به سلیمان ببه نیز در دیگر نبردهای عثمانی در جبهه غربی و شرقی حضور یافت و به پاس خدمات خویش در جنگ با صفویان، از سوی عثمانی‎ها فرمان امارت یافت. (بابانی، 1377، ص 264- صفی زاده بورکه‎یی، 1387، ص713)
در هنگام سقوط صفویه، بابان ها با عثمانی ها همراه بودند و تمام اراضی اردلانها که به تصرف عثمانی ها درآمده بود به بابانها داده شد به در واقع بابان ها در مناطقی به قدرت رسیدند که عثمانی ها از اردلان ها گرفته بودند.
بابان‎ها در اوایل سده 18 در تمام مناطق کوهپایه‌ای شرق راه کفری-آلتون پوپرو، واقع در بین رودهای دیاله و زاب کوچک، موقعیت بالایی داشتند و آن اندازه نیرومند شده بودند که با خاندان اردلان دم از همسری می‎زدند. (مک داول،1380، ص 87 )
عثمانی‎ها به بابان‎ها القاب میر و پاشا را داده بودند.
پاشایان بابان در برابر استقلال داخلی خود تنها موظف به یاری دادن ترکان عثمانی، هنگام مقابله با دشمنان آنها گ و تأمین علیق کافی براي نیروهای ترکان در عراق بودند. (نیکیتین،1366، ص252)

همانگونه که دیدیم، امرای بابان با خدمت به عثمانی در جنگ با صفویان، از طرف عثمانی‎ها به قدرت رسیدند و امارت خود را بنیان نهادند که این امر نتیجه مستقیم سیاست سنی کشی صفویان و تجزیه ایران تاریخی بود.
پس از سقوط صفویه و برآمدن دودمان افشار و سیاست تازه نادرشاه افشار که تا حدودی از فاشیسم مذهبی دوری می‎ جست دوباره شاهد گرایش بخشی از کردهای آن سوی مرز به ایران هستیم و سلیم پاشا حاکم بابان با شنیدن آوازه اقتدار نادرشاه، درصدد جلب پشتیبانی او برای تداوم حیات سیاسی حکومت موروثی بابان برآمد. (مک داول، 1380، ص87)
بدین شکل از این زمان برای حکومت‎های مرکزی ایران، راه نفوذ به منظور دخالت در امور بابان باز شد.
با این همه امرای بابان اصولا پیمان‎شکن و خائن مسلک بودند و بارها به مناطق کردنشین ایران حمله کردند و در دوره زندیه برای مدتی امارت اردلان را برانداختند و اردلان‎ها تنها به یاری کریم خان زند توانستند قلمرو خود را پس بگیرند.
هم زمان با بنیان سلسله قاجار، حکومت بابان به عبدالرحمن پاشا رسید. وی از همان اوایل به دربار ایران تمایل داشت. (بابانی، 1377، ص126) و در دوره فتحعلی شاه، در مشکلات خود با والی بغداد، به دربار ایران متوسل می‎شد. پاشایان بابان برای حفظ استقلال خویش از قدرت حکومت قاجار و والی کردستان اردلان در برابر پاشایان بغداد و باب عالی استفاده می‎کردند.
در پی برکناری او و جانشینی خالدپاشا، عبدالرحمن پاشا نیز با پنج هزار نفر عشیره خود به اردلان نزد امان‎الله‎خان اردلان پناهنده شد. (خاوری، 1380، ص251) و او را واسطه استمداد از فتحعلی شاه قاجار کرد. امان‎الله خان هم برای جلب نظر شاه قاجار رهسپار تهران شد.
فتحعلی شاه روی موافق نشان داده و به امان‎الله خان مسئولیت به قدرت برگرداندن عبدالرحمن پاشا را سپرد. امان‎الله خان پس از بازگشت به سنندج و و گردآوری نیروهایش به سوی قلمرو بابان حرکت کرد و با اقتدار، عبدالرحمن را به قدرت نشاند و خالدپاشا را متواری ساخت. (هدایت، 1339، ص426) اما علی پاشا والی بغداد با جمع‎آوری سی هزار سپاه به سمت ذهاب واقع در غرب کرمانشاه، پیشروی نمود تا با استفاده از سرگرمی‎های ایران در جبهه نبرد با روس‎ها به اشغال این نواحی بپردازد. وی در آنجا خواهرزاده خود سلیمان پاشا کهیا را با پانزده هزار نفر عازم شهرزور نمود تا عبدالرحمن پاشا را از قدرت خلع نماید. فتحعلی شاه نیز فرزند ارشد خود محمدعلی میرزا را که حاکم نواحی غربی کشور بود، مامور مقابله کرد. در این مدت سلیمان پاشا کهیا، شهرزور را تسخیر نمود و عبدالرحمن پاشا امیر بابان را به سوی ایران فراری داد. محمد علی میرزا موظف بود عبدالرحمن پاشا را با کمک فرج‎الله خان افشار نسقچی باشی و محمد‎ولی خان قاسملوی افشار و صفیارخان کردبچه و نیروهای امان‎الله خان اردلان، مجددا بر مسند ولایت مستقر سازند. (خاوری، 1380، ص254)

@iranban_kord
740 views11:55
باز کردن / نظر دهید
2021-06-21 16:55:53
کانال تلگرامی قفقاز نیوز
https://t.me/Real_Qafqaz

تازه ترین اخبار اجتماعی و سیاسی منطقه قفقاز
تحولات مربوط به روسیه، ترکیه، گرجستان،جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ایران
اخبار مربوط به اقوام ساکن در قفقاز:
روس، آذری، تالش، ارمنی، گرجی و دیگر اقوام و ملل منطقه

از مخاطبان گرامی دعوت می کنیم؛ اخبار و اطلاعات خود در مورد قفقاز را برای انتشار در این کانال با ما به اشتراک بگذارند.
برای حمایت از ما این پوستر را به همراه لینک کانال برای دوستان خود ارسال فرمایید.
780 views13:55
باز کردن / نظر دهید