2023-06-11 09:28:47
سلام خوبی عزیزم
سوتی دهندگان خوبن همه
من فقط سوتی میخونم خیلی وقته سوتی نفرستادم
ولی الان اومدم با یه سوتی خنده دار جنایی
جونم براتون بگه من یه کاری شروع کردم که ۳:۵صبح باید اونجا باشم ساعت ۱۰ شب هم میرم سمت خونه جنازه رو دیدین این شکلی برمیگردم خونه
مسئول من سه هفته س که از مسافرت برگشته و پاش یهویی درد گرفته و خیلی اذیته و میگه چشم زدن
دکتر به مسئولم استخر پیشنهاد داده و اینم نامردی نمیکنه یه روز در میان ساعت ۴ میره استخر ۸/۵میاد بیرون
دیروز هم طبق معمول مایوهاش از سرکار برداشت که بره استخر و من تنها کار خودم و اون انجام بدم نه اینکه سخته تنهایی ها کاش خوب بشه زود ولی خوب دارم غرم میزنم واقعا تنهایی کار یه عالمه آدم را انداختن خیلی سخته
من ساعت ۸/۵شب بود که دیگه تو حالت خواب و بیداری و چرت بودم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم مسئولم بود گف شوهرت اومده کمکت گفتم دو دیقه دیگه میرسه گف اومد بیا استخر
اصلا فک نکردم گفتم چشم
گوشی قطع کردم یادم اومد سانس آقایون
خون خونم میخورد با خودم میگفتم اینقد عزت و احترام بینمون بود کجا رف خدایا چیکا کنم چیکا نکنم زنگ بزنم بگم نمیام باز گفتم زشته بعد باز با خودم گفتم خوب برم چیکا باید کنم خدایا از دست خودم که خنگم
هیچی جونم براتون بگه گفتم میرم ولی نمیرم داخل زنگ میزنم بپرسم چیکا دارم
شوهرم رسید کیفم برداشتم گفتم من دارم میرم استخر پیش آقای فلانی
چشای شوهرم گرد شد گف کجا گفتم استخره من برم ببینم چیکا داره و دیگه وانستادم چیز دیگه ای بگه و را افتادم رسیدم دم در استخر که زنگ زدم بهشون اومد بیرون چشای قرمز صورت پوست کنده شده شبیه هلو یکم دلم خواس کاش هنو تو استخر بود(شوخی کردم)((البته یکم جدی هم بود)) در هر صورت دل دیگه میخواد نمیخوادش به لحظه س در هر صورت ما ترگل ورگل ندیده بودیمش که دیدیم اومد نزدیک گف با مدیر استخر صحبت کردم دخترت از فردا بفرس مدیریت استخر بخش خانوما، دلم میخواس از لپای گل گلیش ماچ کنم که صدای نعره یک مرد اومد که میگف برین کنار اینجا جا پارک ماشین من مدیراستخرگف جلو ملک خصوصی خودم پارک کردم هر شب چیزی نمیگم بهت امشب تحمل کن تا ما بریم اونم یه چاقو برداشت و پرت کرد سمت مدیر داماد مدیر اومد جلو فک کن چقد پدرزن دوس بوده ولی من به خاطر حسادت میگم شیرین زبون دست داماد جر داد مسئول من و پسرش داماد مدیر سوار کردن به منم گفتن سوار شو سوار شدم فک کنم عاشق مسئولم شده بودم هر چی میگف نه نمیاوردم رفتیم بیمارستان میخواستن بخیه کنن مسئولمون گف احتمالا کاندوم دستش پاره شده باشه بخیه نکن فقط پانسمان کن من که کلا رفتم پشت خود مسئولمون که هیچ دیدی نباشه رو من و داماد استخری و پسر مسئول هر چن ثانیه یه پقی میزدن بیرون و دکتر بدون واکنش پانسمان میکرد ما سوار شدیم مجددا تا بیمارستان بهتر یه ساعتی راه بود من نشستم تو ماشین خوابیدم یهو دیدم یه خانوم دستش رو شونه م میگه میتونی راه بری یا وسلچر بیارم مسئولم گف اون حالش خوبه فقط تنبله من بخ بخ ۴ ساعتم نمیخوابم تو شبانه روز حالا بماند
گف فقط تنبل این بیماره دیگه راهنماییش کردن بردنشبیمارستان نیاز به عمل داش ساعت ۳ نیمه شب کارش تموم شد ولی تا ساعت ۳ من و پسرمسئولم کنار هم نشسته بودیم و مسئولم چپ میرف راس میومد برا همه ویس گذاش داماد فلانی کاندوم دستش پاره شده
اومد از اتاق بیرون باید برمیگشتیم سرکارمون که مسئولم رو کرده به من میگه شما نرفتی هنو
من
پسرش
داماداستخری
مسئولمون
سوار شدیم و ۴/۱۵محل کارم بودم و رو نیز تا الان خواب بودم هر مهمانداری هم اومدن کلی ازم عکس گرفتن و برام فرستادن
یه جا دهنم بازه
یه جا صورتم رو میزه کامل
یه جا مقنعه م کلا افتاده
دیگه اینم از دیشب ما
دعا کنید پولدار شم برم استخر با....
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3V
برای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید
2.2K viewsedited 06:28