Get Mystery Box with random crypto!

ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے

لوگوی کانال تلگرام modafehhh — ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے ڪ
لوگوی کانال تلگرام modafehhh — ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے
آدرس کانال: @modafehhh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.16K
توضیحات از کانال

کانال‌رسمی‌شهیدمدافع‌حرم‌حمیدسیاهکالی‌مرادی
شهید شاخص سال۱۳۹۹
" بانظارت‌خانواده‌شهید "
❣️یادت باشد❣️
🌸⃟اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج⃟🌸
کانال ایتا:
https://eitaa.com/modafehh
خادم کانال: @gollnazi

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 140

2021-10-15 11:30:05
جمعه: ناهار : امام حسن عسگری؛ (درود خدا بر او باد)
شـام : حضرت ولیعصر ؛ (درود خـدا بر او باد)

❀[ @modafehhh ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
96 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-15 09:30:03
# قرار صبحگاه
دعای عهد
@modafehhh
107 views06:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 22:30:09
# قرارشبانه ...
زیارت نامه شهدا

@modafehhh
172 views19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 21:40:01
•┄❁ #قرار‌_شبانہ ❁┄•

فرستـادن پنج #صلواتــ
هدیه محضر مهدی فاطمه (عج)
به نیابت
#شهید_حمید- سیاهکالی - مرادی


@modafehhh
184 views18:40
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 20:30:05



༻﷽༺

#پـارٺ_صدویڪ

_شما با نقشه زندگی منو ازم گرفتید!

آیه: کدوم نقشه؟ رها رو به زور عقد
کردن که اگه نقشهای هم باشه از اینطرفه
نه اونطرف!

_این دختره قرار بود...
آیه میان حرفش دوید:
_رها!

_هرچی! اون قرار بود زنعموی صدرا بشه،
نه خود صدرا؛ من فقط دو روز با دوستام
رفتم دماوند، وقتی برگشتم، این دوست
شما، همین که همهش خودشو ساکت و
مظلوم نشون میده شده بود هووی من!

آیه: اگه بحث هوو باشه که شما میشید
هووی رها! آخه شما زن دوم میشید، با
اخلاقی که از شما دیدم خدا به داِد
همسرتون برسه!

صدرا فکر کرد "رها گفته بود آیه جزو
بهترین مشاوران مرکز صدر است؟
پس آیه بهتر میداند چه میگوید!"

رویا پوزخندی زد:
_شما هم میخواید به جمع این هووها
بپیوندید؟

صدرا اخم کرد و محبوبه خانم سرش را
از خجالت پایین انداخت. چه میگفت این
دختر ِک سبک سر؟ شرمندهی این پدر و
دختر شده بودند،شرمنده ی َمرِد
شهیدش!

آیه سرخ شد و لب گزید. اشک چشمانش
راپر کرد.

رها سکوت راشکست تا قلب آیه اش
نشکند. این بغض فروخورده مقابل این
دخترک نشکند:

_پاتو از گلیمت درازتر نکن! هرچی به من
گفتی، سکوت کردم، با اینکه حق با تو
نبوده و نیست، بازم گفتم من مداخله
نکنم؛ اما وقتی به آیه میرسی اول دهنتو
آب بکش! اگه تو به هر قیمتی دنبال
شوهری و برات مهم نیست اون مرد زن
داره یا نه، تو ما رسم و آیین بعضی
زندگیهاادب ونجابت هنوز هست!!!



#ادامہ_دارد...


@modafehhh



192 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 20:30:05



༻﷽༺

#پـارٺ_صد

_با تو؟ تو کی باشی که من بخوام باهات حرف بزنم؟

_شنیدم به رها گفتی با دوست پاپتیت باید از این خونه بری، اومدم ببینم مشکل کجاست!

_حقته! هر چی گفتم حقته! شوهرت مرده؟خب به درک
پاتو توی زندگی من گذاشتی؟ چرا تو هم عین این دختره هوار شدی؟

_این دختره اسم داره! بهت یاد ندادن با دیگران چطور باید صحبت کنی؟

این اخرت بود، شوهر من مرده؟اره مرده به تو چه؟

همینطور که به تو ربط نداره که من چرا توی این خونه زندگی میکنم! من با محبوبه خانم صحبت کردم، هم ایشون راضی بودن هم آقای صدرا!

شما کی هستید؟ چرا باید از شما اجازه بگیرم؟
رویا جیغ زد:

_من قراره توی اون خونه زندگی کنم!

آیه ابرویی بالا انداخت:

_اما به من گفتن که اون خونه مال آقا صدرا و همسرشه که میشه رها!

رها هم با اومدن من به اون خونه مشکلی نداره، راستی... شما برای چی باید اونجا زندگی کنید؟

رها سر به زیر انداخت و لب گزید. صدرا نگاهش بین رها و آیه در گردش بود. هرگز به زندگی با رها در آن خانه فکر نکرده بود! ته دلش مالش رفت برای مظلومیت همسرش! مجبوبه خانم نگاهش خریدارانه شد.

دخترک سبزه روی سیاه چشم، با آن قیافه ی جنوبی اش، دلنشینی خاصی داشت...
دخترکی که سیاهبخت شده بود!

رویا رنگ باخت... به صدرا نگاه کرد.
صدرایی که نگاهش درگیر رها شده بود:
_این زندگی مال من بود!

آیه: خودت میگی که بود؛ یعنی الان نیست!


#ادامہ_دارد...


@modafehhh



187 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 11:30:02
پنج شنبہ: ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)

❀[ @modafehhh ]❀
┄┅═✧❁✧═┅┄
217 views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 09:30:02
# قرار صبحگاه
دعای عهد
@modafehhh
203 views06:30
باز کردن / نظر دهید