2022-09-25 11:21:02
شکل و ماهیت جدید انقلابهای مدنی
همین چند ماه پیش، کتابی منتشر شد که آنرا «نقطهی عطفی در مطالعات انقلابها» میشناسند. نویسندهی کتاب ، مارک بایسینگر که استاد علوم سیاسی دانشگاه پرینستون است، برای اولین بار دادههای همهی حرکتهای انقلابی از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۴ را بررسی کرده تا ببیند چه عواملی منجر به وقوع انقلابها میشوند و چه عواملی به موفقیتشان کمک میکنند.
انقلابها در خلال قرن گذشته شکلها و ماهیتهای متعددی داشتهاند. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند.
هدف چنین انقلابهایی گسترش حقوق مدنی و پاسخگو کردن دولت مستبد از طریق سازوکارهای دموکراتیک بودهاند. انقلابهای مدنی عموما در شهرها رخ دادهاند. از تاکتیکهای مسلحانه – که مشارکت عمومی را کاهش میدهد – استفاده نکردهاند، بلکه با استفاده از روشهای خشونتپرهیز نظیر تظاهرات، در پی گردآوردن شمار زیادی از شهروندان در فضاهای شهری بودهاند. گروههای مختلف طبقهی متوسط شهری نقش مهمی در پیشبرد این انقلابها داشتهاند.
چه نظامهای سیاسیای بیشتر در معرض وقوع انقلابها هستند؟ نظامهای سیاسی غیردموکراتیک بسته و سرکوبگر، با فساد بالا، که رهبران آنها برای مدت زیادی در قدرت بودهاند در برابر وقوع انقلابهای مدنی-شهری آسیبپذیرترند، خصوصا پس از پایان جنگ سرد.
انقلابها اغلب در کشورهایی با درآمد سرانهی متوسط اتفاق میافتند نه دولتهایی که بسیار ثروتمندند و نه دولتهایی که بسیار فقیرند. در ضمن هرچه کشوری بیشتر تولید نفت داشته باشد بخت پیروزی انقلاب در آن کمتر است. نظامهای استبدادی با تکیه به درآمدهای نفتی میتوانند به تامین قوای سرکوب بپردازند و با توزیع درآمد نفتی در جامعه از طریق برنامههای رفاهی و شبکههای تحتالحمایگی مردم را از پیوستن به جنبشهای انقلابی بازدارند.
عوامل موثر بر توفیق انقلابها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: اول ویژگیهای نظام سیاسی، و دوم ویژگیهای خود انقلاب مانند اهداف و تاکتیکها. «انقلابهای مدنی-شهری» بخت بیشتری برای موفقیت دارند به خصوص در نظامهای هیبرید، یعنی نظامهایی که ترکیبی از ظواهر دموکراتیک و خصلتهای استبدادی را توأمان دارند.
هر چه رهبر یک نظام سیاسی برای مدت بیشتری در قدرت بوده باشد بخت موفقیت انقلاب علیه آن نظام سیاسی بیشتر میشود. داشتن مسوولیت نظام سیاسی در یک زمان طولانی به این معناست که گروهها و افراد جامعه فرد رهبر را بیش از پیش مسوول نابسامانیهای کشور میبینند، و بسیج انقلابی علیه آن رهبر و نظام تسهیل میشود.
بررسی مجموع انقلابها در یک قرن گذشته نشان میدهد که اگر جنبشی انقلابی قادر به بسیج بیش از دویستهزار نفر بوده بخت پیروزی آن پنجاهپنجاه بوده است.
تاکتیک راهپیمایی بیشترین تاثیر را در میان تمامی تاکتیکهای عمومی بر پیروزی انقلابها داشتهاست.
انقلابهای مدنی-شهری غالبا از روشهای غیرمسلحانه استفاده کردهاند، برای همین موفقیت بیشتری برای به میدان آوردن تعداد زیادی از افراد جامعه دارند. در انقلابهای شهری-مدنی که خشونت انقلابی بالاگرفته امکان شکست افزایش پیدا کرده است.
هرچه تعداد معترضان بیشتر باشد احتمال گسترش شبکهی پیوندی حائل میان معترضان و حکومت نیز بیشتر میشود. یعنی احتمالا تعداد افرادی که همزمان با حضور در نهادهای حکومتی از معترضان هستند و یا با معترضان در تماسند بیشتر است. چنین پیوندهایی این امکان را فراهم میکند که دستگاه سرکوب نسبت به معترضان با شدت کمتری عمل کند، و همچنین امکان اشتقاق و دودستگی در حکومت را نیز افزایش میدهد.
معمولا تصور میشود که وجود یک حزب پرچمدار انقلابی برای پیروزی انقلاب اهمیت دارد. ولادیمیر لنین مبدع اصلی این نظریه بود که بعدها در میان جنبشهای مارکسیستی و حتی دیگر جنبشهای انقلابی نیز امری پذیرفته شد. اما برخلاف این نظر رایج، انقلابهایی با رهبری ائتلافی (متشکل از احزاب، اتحادیههای کارگری و صنفی، و جنبشهای اجتماعی) به نحو چشمگیری بخت بالاتری برای پیروزی داشتهاند. هیچ یک از دیگر انواع رهبری تاثیر چشمگیری بر توفیق انقلابها نداشتهاند.
کنشهای حکومت و مخالفان هنگامی که شرایط ساختاری برای انقلاب مهیا باشد سرنوشت سازند. مثلا حکومت میتواند با دستزدن به اصلاحات، برکشیدن مخالفان، سرکوب یا در همکوبیدن مخالفان، یا پخش پول در شرایط که عوامل ساختاری مهیا هستند از وقوع انقلاب جلوگیری کند. از سوی دیگر ممکن است مخالفان بر اثر تشتت، رقابتهای شخصی، ترجیح اصلاحات بر انقلاب، و خطای رهبران از فرصتهای سیاسی پیش آمده استفاده درستی نکنند.
محمدعلی کدیور خلاصه یافتههای مهم کتاب را در مقاله زیر بررسی میکند:
https://www.daneshkadeh.org/reader-2-social-movements/4917/
@Eshraghi_Alireza
5.8K views08:21