2021-12-24 19:24:41
یاد از آن روزی که دل پادرمیانی کرد و..رفت
دیدش او چشمان من،در دم فغانی کردو..رفت
دست خود از ما رها کرده ، گرفته دست او
در میان هق هق و شیون ، تبانی کرد و رفت
در میان جمع و خوبان خنده ای دارد به لب
خون ما را بر جگر گویم نهانی کرد و رفت
در بهارآرزوها دست ما بر پیکرش موئی به مو
تا به خود من آمدم ، دل را خزانی کرد و رفت
آهوی جان #حسان را در بغل بگرفت و ما
در پی کام لبش... او نیمه جانی کرد و رفت
یک شبی با او نشسته تا سحر مِی ها زدم
درفلق او بوسه ی داد و روانی کرد و رفت
جام چشمانش خرابت میکند ، از لب مگو
ای دریغا ! بی مهابا شوکرانی کرد و رفت
هستی جان مرا مستانه با هریک نفس،وااسف
می بردش و غم بین ، نشانی کرد و رفت
این دل غم دیده و موی سپید و دست لرزانِ
دلم، قامت وهم قدّ ما را او کمانی کرد و رفت
رفت و بعد از مدتی آمد ...و همچون قاتلی
صحنهء جرمش مجدد بازخوانی کرد و رفت
روز اول تا به کف گیرد دل بی سرپناه
باورت ناید نوازش ،مهربانی کرد و رفت
با نوازش های او در این کویر جان من
گوئیا باران زده صد درد درمانی کرد و رفت
هر چه آمد دل مهیا شد ز بهر ماندنش، ناگهان
روزم سیه ، هم چون شبانی کرد و رفت
هرشبم چون صد شب تاریک و موجی از بلا
قایق جانم رها بی دیده بانی کرد و رفت
هرکه گیرد جانِ هر کس قطره ی اشکی زند
جان ما تا میگرفتش سرگرانی کرد و رفت
خوابِ او دیدم شبی ما را زِ مَهلک وارهاند
جنگل تفدیده ام را بوستانی کرد و رفت
در همان خوابم بدیدم بوسه ای بهر شفا
برلبانم زد وَ پیری را جوانی کرد و رفت
این دل غم دیده را مرحم نهاد از کام خود
باورم ناید چه شیرین ها زبانی کرد و رفت
یک شبی یکسر به تا صبح دگر در گوش ما
ذکر خیر عاشقی همچون اذانی کرد و رفت
تا که آمد گفتمش من را ز من غافل نما، دست
خود ، آغوش ِما شرح و بیانی کرد و رفت
اوکه رفت و هم جوانی را ز ما بگرفت و رفت
عمر ما را گردن خودچون ضمانی کرد و رفت
یار ما بود و هزاران خاطره در بین ماست
ما نفهمیده چرا پس شادمانی کرد و رفت
ما رفیق سر به مُهر لحظه ها بودیم و او
یار دیگر را گرفت و بدگمانی کرد و رفت
ما همه دار و ندار و ایل و هم آباءِ خود
در رهش دادیم و او سود و زیانی کرد و رفت
سفره ای از جان خود بهرش مهیا کرده ایم
او چرا بهر رقیبان میزبانی کرد و رفت ؟؟
ما برای اوج او هر لحظه اش خون داده ایم
پای خود را بر رگ ما نردبانی کرد و رفت
در مصاف تیر و تیغ و خصم کین مویش پناه
موی خود را بسته و ناگه نهانی کرد و رفت
شرح آن دلدادگی هایم به او نتوان سرود
در عوض گویم چگونه او چنانی کرد و رفت
میتوان تنها بگویم آنچه معشوقان کنند او
میکند،هر چه بَد بُد آنچه دانی کرد و رفت
#حسان
1400/9/22
پیشنهاد میکنم بخاطر نوع ضبط صدا با هندزفری گوش کنید
@Razedelema
@monajat124
111 views16:24