2021-12-10 14:34:33
مینشینم با نبودت جمعه داری میکنم
میکشم خود را بغل هی بردباری میکنم
مینشینم بر سر راهی که رفتی بار آخر
با دلم همدستم و بد بیقراری میکنم
در بیابان تا بیابان بی کسی هایم برای سرپناه
خاک را با اشک مژگانم مداوم آبیاری میکنم
پیش خود گفتم اگر آیی به ناگه از رهی
اشک شوقی ریزم و از ذوق زاری میکنم
ای بسا در فصل بوران و پر از برفی رسی
من زمان را بسته و فصل بهاری میکنم
با #حسان گفتم از این دلداگی هایم به تو
بی خبر هستم نشسته سوگواری میکنم
دونِ آغوشت مگر چیز کمی باشد که من
با وجود زخمی ام هی استواری میکنم
با همان عطر به جا مانده ز دست آخرت
در نفس با هر نفس من یادگاری میکنم
از نگاه نافذت کو مانده ست جایش به دل
با تمام روح و جانم من نشسته پاسداری میکنم
ساقی دُردی کشی رد شد زکویم مستِ مست
گفتمش من بی شرابت با نگارم میگساری میکنم
گرچه پیشم نَبوَد و از کف برفته سوی غیر
من کماکان سِرّ خود را با دل او رازداری میکنم
درد خود کم بود، مشتی جنون تر از خودم
گِرد من گِرد آمدند و پرده داری میکنم
هر یکی زخمی تر از آن دیگری شرح فراق
آتشینه دردشان با حرف دلداری میکنم
یکنفر از این میان گفتش شبی از یار خود
آخرش گفتا رفیقان یک دعا پس کِی قراری میکنم؟
مست دیگر دیدمی رگها زده در راه عشق
بانگ داردخون خود را جان نثاری میکنم
یکنفر از خیل مشتاقان شبی زد بر جنون
ناله ها زد این سرم از آن ِ او من اختیاری میکنم
زین میان رندان که در پی میزدندی ساغری
یکنفر بر سیم آخر زد و گفتا اشک جاری میکنم
سوز اشکم از همه دلدادگی ها بدتر است
عاقبت اشکی زخون چون آبشاری میکنم
من که خود زخمی تر از این خیل ِزخمی ها بُدَم
باورت گردد نشسته زخم دلها را به یاری میکنم
شرح غمها را تلنباری پر از آتش به دل
بر خودم میگیرم و میخندم و دادیاری میکنم
گویمت رازی یواشی نشنوندی اهل دل
غم که از حد بگذرد رو بر نگاری میکنم
عکس او ترسیم و حک گشته به دیواری بلند
سجده بر ترسیم او من گهگداری میکنم
اسب امید وخیالم میرود دشت پر از گل
دامنش،در میان دشت گیسویش سواری میکنم
من که حالم ناخوش از این بی کسی است
تا رسم در شرجی آغوش وی اورا شکاری میکنم
مینشینم رو به رویش هستی ام را در میان
او فقط گوید عزیزم ، من قماری میکنم
در قمار بین من با او اگر چه برد اوست
راضی ام چون دیدمش دل را به داری میکنم
نذر چشمان پر از میخانه اش کردم برم مستان
کنون ،خمره ها بشکسته و دستی به کاری میکنم
آنقدر ساغر بریزم بهر مجنونان بی دل بی زبان
صورت بی رنگشان رنگ اناری میکنم
در مِی وحدت همه یک دل همه یک پیکریم
مینشینم خاک ره از چهرهشان هی برکناری میکنم
#حسان
1400/3/22
پیشنهاد میکنم بخاطر نوع ضبط صدا با هندزفری گوش کنید
@Razedelema
@monajat124
1.3K views11:34