Get Mystery Box with random crypto!

siavoushan

لوگوی کانال تلگرام siavoushancentre — siavoushan S
لوگوی کانال تلگرام siavoushancentre — siavoushan
آدرس کانال: @siavoushancentre
دسته بندی ها: روانشناسی
زبان: فارسی
مشترکین: 951
توضیحات از کانال

Siavoushan Psychology Centre
www.siavoushan.com
www.zamirenaagah.com
https://www.instagram.com/siavoushan
https://www.instagram.com/siavoushan.children
https://www.aparat.com/siavoushan
t.me/Children_Dep

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-06-17 18:44:03
|گفت و شنید لایو|

با دکتر فردین علیخواه
با موضوع: "یا بمیر یا مشهور شو"
(تاملاتی جامعه شناختی درباره‌ی سلبریتی)
جمعه، ۲۸ خرداد، ساعت ۲۱
از صفحه‌ی اینستاگرام سیاووشان و فردین علیخواه
fardinalikhah
Siavoushan
___
توضیحات تصویر:
The attitude of lightning towards a lady-mountain, James Gleeson, 1939
124 viewsedited  15:44
باز کردن / نظر دهید
2021-06-14 18:53:32
|گفت و شنید لایو|

با دکتر فردین علیخواه
با موضوع: "یا بمیر یا مشهور شو"
(تاملاتی جامعه شناختی درباره‌ی سلبریتی)

سه شنبه، ۲۵ خرداد، ساعت ۲۱
از صفحه‌ی اینستاگرام سیاووشان و فردین علیخواه
88 viewsedited  15:53
باز کردن / نظر دهید
2021-06-13 19:10:32
99 views16:10
باز کردن / نظر دهید
2021-06-13 19:06:37 "دگرگونی نارسیسوس" هنگامی که سالوادور دالی زیگموند فروید را ملاقات کرد.

دیدار با فروید اوج تحقق آرزویی دیرینه برای سالوادور دالی، نقاش پرآوازه بود.
دالی نوشته‌های فروید را به عنوان دانشجویی جوان در مادرید خوانده بود و بعدها در اواسط دهه ۱۹۳۰ و زمانی که دالی به جنبش سورئالیسم پیوست متوجه شد که توجه و علاقه‌ی ویژه‌اش به اندیشه‌های فروید به طور کامل در بدنه‌ی جنبش سورئالیسم و در بین هنرمندان این مکتب نیز وجود دارد.
جنبه‌ی بنیادین اندیشه و قلم فروید که سورئالیست‌ها را بسیار به خود جلب کرده بود این ایده بود که ناآگاه بخش فعال روان ماست.
مفهوم دیگری از تفکر فروید که برای سورئالیست‌ها حائز اهمیت بود رابطه‌ی بین ذهن رویابین و ناآگاه بود.یکی از مهم‌ترین کتاب‌های فروید "تعبیر رویا" نقطه‌ی اتکایی اساسی برای بسیاری از نقاشان و شاعران قرن بیستم از جمله سالوادور دالی بود.

فیلم از کانال یوتیوب Heni Talks زیرنویس شده است و معادل فارسی پیشنهادی برای کلمه‌ی نارسیسوس "نرگسانگی" است، هرچند برای فهم راحت‌تر، در زیرنویس از همان واژه‌ی لاتین استفاده شده است.

مترجم: غزل غفاریان
169 viewsedited  16:06
باز کردن / نظر دهید
2021-06-13 19:05:22
163 views16:05
باز کردن / نظر دهید
2021-06-07 22:34:25
78 views19:34
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 18:45:58 ظهور پیشوا در گروه‌های توتالیتر
نویسنده: میثم بازانی


حضور پیشوای مقتدر یکی از ویژگی‌های مهم گروه‌های توتالیتر است. تا جایی که شکل‌گیری گروه بدون وجود چنین شخصی ناممکن به نظر می‌رسد. این شخص پیشوایی است که می‌تواند اعضای گروه را یکپارچه کند و توده‌ی منسجمی شکل دهد. نظریه‌ی روان‌کاوی می‌تواند در فهم روی کار آمدن پیشوا و ویژگی‌های او در چنین گروه‌هایی کارگشا باشد. نارسیسیزم و آرمانی‌سازی مفاهیمی در نظریه‌ی روان‌کاوی هستند که می‌توانند در این مسیر راه‌گشا باشند.
زمانی که افراد نارسیسیزم کودکی‌شان را رها می‌کنند، این نارسیسیزم به شکلی جدیدی ظاهر می‌شود که «من-آرمان» (ego-ideal) جلوه‌گاه آن است. آنچه فرد آرمان خویش در نظر می‌گیرد، جایگزینی برای نارسیسیزم ازدست‌رفته‌ی کودکی‌اش است. در چنین شرایطی، بخشی از لیبیدوی نارسیستی ما به یک ابژه معطوف می‌شود و این ابژه در جایگاه «من-آرمان» به دست نیامده می‌نشیند. ما او را به خاطر کمالاتی دوست داریم که خودمان کوشیده‌ایم به دست‌شان آوریم، و اکنون برای دست‌یابی به رضایت خود باید از این مسیر فرعی در پی آن برآییم.
ساختار اجتماعی جوامع و زندگی مُدرن به‌گونه‌ای است که موانع زیادی را در راه ارضای نارسیسیتی اعضای خود می‌تراشد. انسان‌ها سرخوردگی‌ها و ناکامی‌های متعددی را در جامعه تجربه می‌کنند و این یکی از زمینه‌های مهم شکل‌گیری چنین گروه‌هایی است. درواقع، تعارضی مهم بین «من» عامل، منطقی و رشدیافته و تجربۀ شکست‌های پی‌درپی در ارضای خواسته‌ها دامن‌گیر انسان‌ها می‌شود و این تعارض تکانه‌های نارسیسیتی شدیدی را شعله‌ور می‌کند. تنها راه برون‌رفت از این شرایط انتقال نسبی لیبیدوی نارسیسیتی به ابژه و کسب ارضای جایگزین توسط او است.
اینجاست که سازوکار آرمانی‌سازی وارد میدان می‌شود. از طریق این سازوکار، بخش زیادی از انرژی روانی فرد روی یک ابژۀ بیرونی (در اینجا پیشوا) سرمایه‌گذاری می‌شود و او در هیئت «من-آرمان» ظاهر می‌شود. پیشوای گروه‌های توتالیتر خودشان نیز این آرمانی‌سازی را در پیروان دامن می‌زنند و با روش‌های مختلف در پی تقویت آن هستند. برای مثال، ایدئولوژی پیشوا (Führer) در آلمان نازی به این هدف خدمت می‌کرد. یکی از کارهایی مهمی که پیشوا در گروه‌های توتالیتر انجام می‌دهد این است که انرژی لیبیدویی اعضا را در سطح ناآگاه نگه دارد تا بتواند جلوه‌های بیرونی آن را همسو با اهداف سیاسی خود درآورد. هرچه پیشوا نیازمند همراهی و شورمندی بیشتری در توده باشد، فشار نیز بیشتر می‌شود و این درنهایت به شکل متابعت اعضای گروه جلوه‌گر می‌شود.
البته فروید از جنبۀ دیگری از تصویر پیشوا آگاه بود که با جنبۀ قبلی تناقض آشکاری دارد. پیشوا با وجود ظاهر شدن در جایگاه ابرانسان و الگوی آرمانی، باید بتواند به معجزۀ «انسان معمولی بودن» نیز دست یازد. ما می‌بینیم که هیتلر آمیزه‌ای از کینگ کونک (King Kong) و یک آرایشگر حومۀ شهری بود. فروید بیان می‌کند که فرد «من-آرمان» خود را رها می‌کند و آرمان گروه را که در پیشوا بودن متجلّی شده است، برمی‌گزیند. باوجوداین، شکاف میان «من» و «من-آرمان» در بسیاری از افراد خیلی زیاد نمی‌شود. این دو هنوز تا حدودی همانند هستند. گزینش پیشوا و آرمانی‌سازی او در چنین شرایطی خیلی آسان‌تر می‌شود. او تنها باید از پاره‌ای ویژگی‌های خاص به میزان زیادی برخوردار باشد. این درواقع به خاطر آن بخش‌هایی از لیبیدوی نارسیسیتی پیروان است که به پیشوا معطوف نشده و روی خودشان باقی مانده است. ابرانسان باید تا حدودی به پیروانش شباهت داشته باشد و تنها کافی است که الگوی متعالی و برتر از اعضای گروه باشد.
102 views15:45
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 18:38:46
87 views15:38
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 18:36:56 فریب، ذات تصویر است.
کیمیا هادی‌زاده


ژاک لکان ساحت روان آدمی را در آغاز در سه وجه اساسیِ امر واقع، امر نمادین و امر خیالی مورد بررسی قرار می‌دهد. هر چند او بعدها حلقه‌ی چهارمی تحت عنوان "سینتوم" به این وجوه اضافه می‌کند. برای درک بهتر این نوشتار و پرهیز از اطاله‌ی‌ کلام به تعریف مختصری از این سه وجه اکتفا شده و تدقیق بیشترِ علاقه¬مندان به منابع واگذار می‌شود.
"امر واقع" آن چیزیست که در مقابل نمادسازی و به کلام آوردن مقاومت می‌کند و به عنوان حد بیان‌ناپذیر وجود انسانی با رانه‌ی مرگ و ژوئی‌سانس ارتباط دارد. ما برای اینکه کاملا انسان باشیم مطیع نظام نمادین می‌شویم، یعنی نظام کلام و زبان که قلمروی فرهنگ است. "سوژه" که در نگاه لکان از "ایگو" متمایز است، در نظام نمادین ساخته می‌شود و زبان آن را تعیین می‌کند اما در مقابل ایگو کارکردی خیالی است که از طریق رابطه‌ی سوژه با بدنش ساخته می‌شود. امر خیالی مجموعه‌ای است مبتنی بر رابطه‌ای تحریف‌آمیز با جهان، انسان‌ها و تصویر که طی فرآیندِ "مرحله‌ی آینه‌ای" در کودک صورت می‌بندد. کودک در مراحل ابتدایی با دیدن تصویرش در آینه قادر به تشخیص آن به عنوان تصویر خود نیست، ولی به تدریج قادر می‌شود این تصویر را در آینه تشخیص دهد و سپس در احساس شعف و پیروزی از این کشف غرق می‌شود. این شعف حاکی از آنست که تصویر کودک در آینه تصویری‌ست که برای نخستین بار شکلی یکپارچه و کامل از جسم‌اش به او می‌دهد. چنین تصویری القا کننده‌ی حس تسلط در کودک است. ولی این تصویر بر تحریف یا انکارِ واقعیت استوار است چرا که تمام وجود کودک در وابستگی و اتکایش به دیگران خلاصه می‌شود. این حالت او را به دام این توهم می‌اندازد که بر عسرت و درماندگی خود فائق آمده است.
کودک پس از تجربه‌ی شعفِ حاصل از دیدن و شناخت خود در آینه که نشانه‌ای از تسلط برای اوست، قادر می‌شود خودش را با تصویرش منطبق سازد و شباهتی میان خود و تصویر جسم‌ خود ایجاد کند. در این مرحله فرآیند "انطباق هویت" شروع می‌شود. این مدلِ انطباق در ابتدا برای کودک تصویر خودش در آینه است و به همین شکل در مراحل بعد خود را با دیگر افراد به عنوان مدلِ خود انطباق می‌دهد.
این مراحل بی‌شباهت به آنچه امروزه در فضای مجازی می‌بینیم نیست. انگار نمایش تصویر انسانِ امروزی در صفحات مجازی نقش آینه‌ای را بازی می‌کند تا حسی از کامل بودگی را به خود و دیگران نشان دهد. آدمی در برابر آینه و مشابه امروزی آن دوربين‌ها و سلفی‌ها، نور اتاق را تنظیم می‌کند، انواع ژست‌ها و زوایا را امتحان می‌کند، جسم‌اش را می‌آراید و خود را با آن تصویر به ظاهر بی‌نقصی که فراهم آمده یکی می‌پندارد. او انسانی است که در این آینه‌خانه برای انطباق هویت‌اش با این تصاویر سرگردان است. او حتی تا آنجا پیش می‌رود که تصویری ایده‌آل شود مثل یک سلبریتی یا اینفلوئنسر، تا دیگران هویت‌شان را با او انطباق دهند و تحسین‌‌اش کنند. انگار در این قلمرو، ایگو بیهوده تلاش می‌کند تا بار دیگر به انسجامی خیالی دست پیدا کند.
اما در پسِ هر تصویر در فضایی که بدون تصویر، پوچ و توخالی می‌شود و مقبولیت خود را از دست می‌دهد چند تصویر حذف‌‌ شده‌است؟ چه مدت زمان و چه ترفندهایی برای حاصل آوردن این تصاویرِ به ظاهر استاندارد صرف شده؟ در حالی که به نظر می‌رسد این تصاویر، شکاری بی‌درنگ از یک لحظه‌ی پیش‌پاافتاده است. تصاویری از چهره‌ها، اندام‌ها، خانه‌ها و هرآنچه که اصرار دارند استاندارد‌ها را تعیین کنند و دم از بهنجاری می‌زنند. تصاویری که طبیعت آدمی را دور می‌زنند تا حسی از انسجام را القا کنند؛ انسجامی خیالی که مانع از ورود به نظم نمادین می‌شود. انگار تمامِ هستی آدمی در صفحه‌ای شسته‌رفته مثل تصویرمان در آینه گِرد هم می‌آید، خلاصه می‌شود، کنترل می‌شود و در قابی محدود اما ایده‌آل‌ ارائه می‌شود.
به همین ترتیب هر روزه در معرض سیلی از تصاویر قرار می‌گیریم که به آینه‌های این آینه‌خانه‌ی بی‌انتها اضافه می‌کنند. انگار انسان بیهوده می‌کوشد تا با یاریِ این تصاویر، رشدش را در انطباق با تصویری از خود و دیگران بازیابد. به امید آنکه شاید این‌بار این انسجامِ موهوم را به خود ثابت کند.
اما فریب، ذات تصویر است و حاکی از غفلت از واقعیت از یک سو و عدم رشد کافی از سویی دیگر است. اصرار در امر خیالی چیزی جز گمگشتگی و انحراف از نظم نمادین، یعنی قلمروی فرهنگ و کلام نخواهد بود.
113 views15:36
باز کردن / نظر دهید
2021-06-02 18:36:24
105 views15:36
باز کردن / نظر دهید