2021-03-16 01:26:33
ترانهای از سرزمین موسیقی و رنج |به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه|
نویسنده: میثم بازانی
بیستوپنجم اسفند سالگرد یکی از خشنترین نسلکشیهای تاریخ بشر است؛ واقعهای که در کردستان عراق اتّفاق افتاد.
سال ۱۳۶۶ هجری شمسی و در چنین روزی، حکومت بعث عراق به رهبری صدام حسین در واکنش به آنچه همکاری کردها با نیروهای ایرانی و خیانت به صدام خواند، حملهی نظامی گستردهای به مناطق کردنشین عراق ترتیب داد. این بمباران شیمایی که به نام «جمعهی خونین» نیز شناخته میشود، نسل-کشی ویرانگری بود که در آن هزاران نفر از مردم غیرنظامی کشته شدند. تبعات هولناک و تأثیرات جسمانی و روانی درازدامن این جنایت تا به امروز ادامه داشته است.
فیلم درخشان «نیوه مانگ» (نیمه ماه) روایتی شاعرانه را از سرنوشت یکی از قربانیان این فاجعهی هولناک به تصویر میکشد. تم اصلی فیلم موسیقی است و این جذابیت خاصی بدان بخشیده است. موسیقی بخشی از زندگی روزمره مردم در کردستان است و با حوادث، تحوّلات تاریخی و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی آنان پیوندی دوسویه و تنگاتنگ دارد. ازاینرو، غربت، پایداری، مرگ، زندگی، اعتراض، شور، عشق و دلدادگی، اندوه و سرزمین بخشی از درونمایههای موسیقی این دیار را تشکیل دادهاند. در کردستان به هر مناسبت و بهانهای، نوع خاصی از موسیقی با رخدادها و جریانهای زندگی همراه میشود. حتی آیینهای مذهبی و عرفانی هم با موسیقی آمیخته است؛ مثل آنچه در موسیقی دراویش دیده میشود. موسیقی کردی طنینانداز حس زندگیِ آمیخته با اندوهی پنهان است. اشعار آن دمدستیترین شعرهاست و درک آن جهد و کوشش زیادی نمیطلبد.
«نیوه مانگ» روایتی چندلایه از مرگ، اشتیاق، زندگی و عشق است که به شیوهای اعجابانگیز طنز و تراژدی را در داستانِ سفر بیبازگشت «مامو»، شخصیت اصلی فیلم ترکیب کرده است. «مامو» با وجود سالخوردگی و بیماری، با شنیدن این خبر که میتواند پس از سقوط صدام و آزاد شدن عراق بار دیگر در سرزمین مادریاش کنسرت برگزار کند، جانی دوباره میگیرد. او تصمیم میگیرد با گروهی نوازنده که همگی پسرانش هستند، راهی دیار دیرین شود و کنسرتش با عنوان «فریاد آزادی» را در این سرزمین نُورهیده به اجرا درآورد. «مامو» از همان آغاز سفر از طریق پیشگویی باخبر میشود که در مسیری دهشتناک گام میگذارد و راهی بیبازگشت در پیشدارد. در سراسر فیلم هم مرگ، سایه به سایه با او پیش میرود، اما اشتیاق موسیقی و صدای جانافزای زنی دیرآشنا «مامو» را مستانه در جادهی مرگ به پیش میبرد.
«نیوه مانگ» نشان میدهد که موسیقی با هستی انسان عجین بوده و در جایجای زندگی با او حضور دارد و حتی در لحظهی مرگ هم همراه اوست. اشتیاق سیریناپذیر «مامو» به برگزاری واپسین کنسرت زندگیاش، تکان خوردن جسد دوستش «خلیل»، پس از شنیدن صدای سحرآمیز دختری در گورستان و کاغذی که به جای وصیتنامه، نتهای موسیقی را از مامو به یادگار میگذارد، هنرمندانه این رابطه را به تصویر میکشاند. نقطهی اوج این دوگانگی و آمیختگی در شخصیت «نیوه مانگ» به نمایش گذاشته میشود. «نیوه مانگ» دختری زیبا با صدایی افسونگر است که گویی هم فرشتهی نجات «مامو» است و پیامآور مرگ او که پس از مرگ نیز تابوت او را در کوهستانی پوشیده از برف به دنبال خود میکشد. تردستی گوشنواز حسین علیزاده زیبایی فیلم را دوچندان کرده است.
فیلم سکانسها و دیالوگهای گیرا و دلنشین بسیاری دارد. دفنوازی زنان بر پشتبام خانهها، موقعی که «مامو» دنبال «هشو»، زن خواننده به روستا میرود، یکی از این سکانسها است. سکانس دیگر آنجاست که نظامیان مرزبان سازهای «مامو» و پسرانش را میشکنند و «هشو» را دستگیر میکنند. یکی از پسران «مامو» از او میپرسد که بدون ساز و خواننده چطور میخواهی به راهمان ادامه دهیم و «مامو» در پاسخ میگوید: «هر جای کردستان پای بگذاری هم نوازنده پیدا میکنی و هم خواننده».
توضیحات تصویر:
Hansel Mieth, 1942, Artist Anthony Gross' drawing of Kurds at a festival during WWII.
323 viewsedited 22:26